کابوس آبی
رضا محمدی: استقلال در این فصل با نتایج ضعیف و شکستهای مکرر، دچار شرایطی شد که هرگز در ذهن هوادارانش نمیگنجید. این فصل بهگونهای رقم خورد که بسیاری از هواداران قدیمی تیم نیز چشمانشان از مشاهده این نوع بحرانها باز و حیرتزده مانده. شرایطی که با انتقال مالکیت باشگاه به هلدینگ خلیجفارس و گمانهزنیهایی مبنی بر ورود به فصلی متفاوت به عنوان مدعی اصلی قهرمانی آغاز شد. اما آنچه در عمل شاهد بودیم، شکستی بزرگتر از چیزی بود که حتی در بدترین تصورات میشد گنجاند. استقلال، تیمی که باید در اوج رقابتها قرار میگرفت، پیش از پایان نیمفصل از کورس قهرمانی کنار رفت و اینک به یک تیم میانجدولی تبدیل شده که تنها به دنبال کسب قهرمانی در جام حذفی است.
* بحرانهای مدیریتی، تغییرات بیپایان و بیاعتمادی هواداران
در قلب این بحرانها، تغییرات مدیریتی بیپایان و نیمکتهای متزلزل قرار داشت. ۶ سرمربی در یک فصل و ۲۰ دستیار مختلف نشان میدهد حتی در سادهترین تصمیمات مدیریتی نیز استقلال با سردرگمی مواجه بوده است. این تغییرات، تأثیرات عمیقی بر تیم گذاشته است. مربیان مختلف با سبکها و تفکرات فنی متفاوت، هر کدام به دنبال تغییرات اساسی در ترکیب و سیستم تیم بودند و این شرایط باعث شد بازیکنان نهتنها نتوانند هماهنگ شوند، بلکه در دل این تغییرات، دچار بحرانهای روحی و درونی نیز شدند. هیچگاه این تیم نتوانست آن ثبات تاکتیکی که در فوتبال حرفهای ضروری است را به دست آورد و این ناهماهنگیها تنها باعث ایجاد فاصله بیشتر با اهداف بلندمدت استقلال شد.
* مصدومیتهای بیپایان و بحران بدنی بازیکنان
یکی دیگر از دلایل مهم سقوط استقلال، مصدومیتهای مکرر بود. هر بازیکن این تیم به طور میانگین ۳-۲ هفته از فصل را به دلیل مصدومیت از دست داد و این موضوع، تیم را از رسیدن به ثبات در ترکیب اصلی دور کرد. نبود ناتوانی بدنی همزمان با نداشتن ترکیب ثابت، موجب شد این تیم هیچگاه نتواند یک بازی تهاجمی و هماهنگ را به نمایش بگذارد و در بسیاری مواقع، اشتباهات فردی و تاکتیکی تیم را در موقعیتهای حساس آسیبپذیر کرد.
* تغییرات فنی و تلاشهای بیثمر برای ایجاد هماهنگی
بازیکنان استقلال از یک گروه قدیمی و باتجربه تشکیل شدهاند اما تغییرات مداوم در سبک بازی و فلسفههای مربیگری، باعث شد این گروه باتجربه نتواند بهطور کامل با هیچ کدام از سیستمهای جدید هماهنگ شود. سرمربیانی که هرکدام با سبک متفاوتی بازی میکردند، این تیم را در پیچوتابهای تاکتیکی و ذهنی گمراه کردند. از جواد نکونام با فوتبال پرفشار تا سهراب بختیاریزاده با جابهجاییها و تغییرات تدریجی تا موسیمانه با بازیسازی از عقب و در نهایت بوژوویچ با سبکی دیگر هیچکدام نتوانستند به یک سبک تاکتیکی یکپارچه دست یابند و تیم در طول فصل دائم در حال جستوجو برای مسیر درست بود. جابهجاییهای مداوم نیمکت، استحکام و تمرکز لازم برای یک تیم بزرگ را از استقلال گرفت.
* بحران روحی؛ هواداران بیاعتماد
یکی از تلخترین قسمتهای این فصل برای استقلال، بیاعتمادی هواداران بود. تیمی که زمانی با شور و شوق بیپایان هوادارانش را پشت خود میدید، در مواجهه با انتقادات شدید و فقدان حمایت، در مسیر بحرانهای بیشتر قرار گرفت. سهراب بختیاریزاده که در مقطعی موفقیتهایی کسب کرده بود، به طور مداوم تحت فشار قرار گرفت و حتی موسیمانه که حمایتهای اولیه هواداران را داشت، به سرعت از این فضا دور شد. در نهایت، تیم تحت هدایت بوژوویچ نیز با وجود شناخت خوب وی از فوتبال ایران و تواناییهای فنی، نتوانست در برابر فشارها مقاومت کند و هواداران از او نیز ناامید شدند.
* پتانسیلهای از دست رفته و بازیکنان دلسرد
بازیکنانی چون سیدحسین حسینی، روزبه چشمی و رامین رضاییان هر کدام به طور جداگانه در معرض انتقادات شدید از سوی هواداران و رسانهها قرار گرفتند. آنها که به لحاظ فنی پتانسیل بالایی دارند، تحت فشارهای روانی و انتقادات بیرحمانه در فضای مجازی قرار دارند. این مساله، با توجه به عدم حمایت یک سرمربی ثابت و قدرتمند از بازیکنان، به سرعت به ضعفهای بزرگتری در تیم بدل شد.
* تغییرات بیپایان و سرنوشت تیم
استقلال یک فصل کامل به طور مداوم در حال جستوجو برای هویت خود بود. از سبکهای مختلف بازی که در هر مقطع توسط سرمربیان مختلف مطرح شد تا تغییرات بیپایان در ترکیب تیم، موجب شد هیچگاه این تیم نتواند به ثبات برسد و از مسیری روشن عبور کند. در این شرایط، استقلال به هیچ عنوان نتوانست به بلوغ تاکتیکی دست یابد و این موضوع باعث شد تیمهای رقیب باثباتتر در میدان حاکم باشند.
* چه آیندهای در انتظار استقلال است؟
استقلال اکنون در آستانه مسابقات جام حذفی قرار دارد اما راه پیش رو برای این تیم دشوار و پر از چالش است. برای بازگشت به دوران اوج، این تیم نیازمند تحول اساسی است. مدیران باشگاه باید از تصمیمات هیجانی فاصله بگیرند و با برنامهریزی دقیق، به بازسازی این تیم بپردازند. جذب بازیکنان باکیفیت، ایجاد ثبات روی نیمکت و حمایت از مربیان باید اولویت استقلال فصل آینده باشد تا این تیم بار دیگر بتواند به سطحی برسد که شایسته نام و تاریخ آن است.
***
بوژو؛ بدترین سرمربی خارجی تاریخ آبیها
عملکرد میودراگ بوژوویچ روی نیمکت استقلال فاجعهای برای آبیپوشان پایتخت بوده است.
بوژوویچ در جریان دیدار با تراکتور تبریز برای ششمین بار هدایت استقلال را برعهده داشت که باز هم خبری از پیروزی برای این تیم نبود. استقلال تهران در ۴ دیدار خود در لیگ برتر با هدایت بوژو، ۲ تساوی داشته و ۲ شکست را نیز تجربه کرد.
سرمربی خارجی استقلال با شکستن تمام رکوردهای منفی تاریخ حضور مربیان خارجی، در رأس کادر فنی این تیم یکهتازی میکند. او با عبور از آندرهآ استراماچونی ایتالیایی که در شروع کار با استقلال نتوانسته بود در ۵ بازی به پیروزی برسد صاحب رکورد معکوس و منفی شد.
بوژوویچ سومین سرمربی رسمی استقلال در فصل جاری است تا او نیز در رتبه یازدهم این تیم در پایان هفته بیستوپنجم لیگ برتر فصل جاری با کسب تنها ۲۸ امتیاز نقش داشته باشد.
استقلال در ۶ دیداری که بوژوویچ سکان هدایت آن را بر عهده داشت، ۶ گل خورده در ۴ دیدار لیگ برتر و ۳ گل خورده در رفت و برگشت با النصر عربستان در لیگ نخبگان آسیا داشته است تا ضعیفترین خط دفاع را در کوتاهترین زمان ممکن برای استقلال رقم بزند.
با این حال مدیران باشگاه استقلال همچنان قصد دارند از او حمایت کنند چون فرصت اندکی تا پایان لیگ برتر وجود دارد و همچنین بازیهای حساس این تیم در جام حذفی باقی مانده است.