19/فروردين/1404
|
02:53
۲۳:۱۱
۱۴۰۴/۰۱/۱۸
مروی برفتنه‌های 46 سال گذشته که جمهوری اسلامی با حضور و همراهی مردم از آنها عبور کرد

گذر از فتنه‌ها

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، بوده‌اند عده‌ای که سروصدا به راه بیندازد تا صدای انقلاب شنیده نشود و خیابان، عرصه‌ای برای آشوب‌طلبی آنها  بوده است؛ منافقین، تجزیه‌طلب‌ها، سلطنت‌طلب‌ها و براندازان، هرکدام با پرچم و ادبیات مخصوص به خود، تلاش کردند مردم و افکار عمومی را با خود همراه کنند اما نتوانستند. به تعبیری آنان در فهم ملت ایران اشتباه کردند و به تعبیر دقیق‌تر، لگد خوردند.
ادعای ما درباره فهم نادرست دشمنان از مردم ایران، نیاز به بررسی و استدلال دارد؛ بررسی علمی و تاریخی که نشان دهد هرگاه دشمن خواسته با موج‌سواری بر مطالبات یا بر اثر بهانه‌ای، پروژه‌ براندازی را پیش ببرد، با سد هوشیاری و وفاداری مردم به انقلاب روبه‌رو شده است. اگرچه در مقاطع مختلف، صدای اعتراض، فریاد خواسته‌ها و نارضایتی‌ها از سوی اقشار متعدد جامعه به گوش رسیده و اغلب این اعتراض‌ها به نتایج ملموسی هم منتهی شده‌ اما هنگامی که دستان بیگانه و جریانات خارجی درصدد مداخله و تغییر ریل اعتراض‌ها برآمده‌اند، مسیر طبیعی مطالبات منحرف شده است. ماجرای هفت‌تپه از همین جنس است؛ اعتراضی کارگری و بحق که تا مدت‌ها زیر سایه رسانه‌های خارج‌نشین و گروه‌های وابسته دچار حاشیه‌سازی شد. این تجربه، محدود به یک مورد نیست. نمونه‌های متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد چگونه اعتراض، در اثر پیوستن عناصر فرصت‌طلب یا معاند، از مسیر قانونی و اجتماعی خود خارج شده و به خشونت، رادیکالیسم یا اغتشاش کشیده شده است. بدیهی است نمی‌توان جنبشی را که سلاح به دست می‌گیرد یا اعتراضی را که به آتش ‌زدن بانک و تخریب اموال عمومی می‌انجامد، با عنوان اعتراض مردمی برای اصلاح سیاسی شناسایی کرد.
در واقع، مطالعه علمی مدل‌های اعتراضی در ایران، نه‌ فقط یک ضرورت پژوهشی، بلکه یک اقدام راهبردی برای آینده کشور است، چرا که دشمنان انقلاب اسلامی، در طول این سال‌ها بارها تلاش کرده‌اند با سوءاستفاده از بسترهای اجتماعی، پروژه‌های بی‌ثبات‌سازی را به اجرا درآورند. اکنون نیز که برخی محافل سیاسی و رسانه‌ای غرب زمزمه‌های تازه‌ای از مداخله مطرح می‌کنند، باید با دقت بیشتری به بررسی و تحلیل این اعتراضات پرداخت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی دی‌ماه سال گذشته در جمع مداحان  فرمودند: «یک عنصر آمریکایی از مسؤولان آمریکایی، جزو گزافه‌گویی‌هایش یکی این است که می‌گوید: «هر کسی در ایران اغتشاش کند، ما کمکش می‌کنیم»؛ مجموع حرفش این است؛ به این تصریح نمی‌کند اما حرفش این است؛ در لفافه بیان می‌کند اما کاملا روشن است که این را دارد می‌گوید. احمق‌ها بوی کباب شنیده‌اند! ملت ایران هر کسی را که مزدوری آمریکا را در این زمینه قبول کند، در زیر گام‌های محکم خود لگدمال خواهد کرد».
در پی این سخنان، نهادهای امنیتی و مسؤولان کشور نیز بارها در مواضع خود بر مقابله قاطع با فتنه‌گری و پروژه‌های نفوذ تأکید کرده‌اند. از جمله، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیه‌ای نسبت به آمادگی کامل در برابر هرگونه فتنه‌جویی هشدار داد و اخیرا در جریان راهپیمایی روز قدس وزیر اطلاعات نیز اعلام کرد «ما از هیچ تهدیدی نمی‌ترسیم و به هر تهدیدی از سوی دشمنان پاسخ محکمی می‌دهیم» که این واکنش نیز در همین چارچوب استدلال شد.
ماجرا آنگاه اهمیت بیشتری می‌یابد که رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز عید فطر تصریح کردند: «تهدید می‌کنند که شرارت خواهند کرد. البته ما خیلی اطمینان نداریم و احتمال زیاد نمی‌دهیم که از بیرون شرارتی انجام بگیرد اما اگر شرارتی انجام بگیرد، قطعا ضربه متقابل محکم خواهند خورد و اگر به فکر این باشند که در داخل کشور فتنه راه بیندازند، مثل بعضی سال‌های قبل که راه انداختند، جواب‌شان را خود ملت ایران خواهند داد، همچنان که در گذشته دادند».
با این پیش‌زمینه، بررسی علمی اعتراضات اجتماعی در ایران - از سال ۱۳۵۷ تا امروز - می‌تواند تصویری روشن از ظرفیت‌های کنشگری اجتماعی، نقاط ضعف نفوذپذیری، نیز نحوه مواجهه با تهدیدهای بیرونی و داخلی ارائه دهد. در مطلب پیش رو تلاش شده با شاخص‌هایی مشخص از جمله «بهانه اعتراض»، «بستر اجتماعی»، «طبقات معترض»، «نقش رسانه‌ها»، «تحول در ادبیات اعتراضی» و «پیامدها»، تحلیل جامعی از مهم‌ترین اعتراضات ۴ دهه اخیر ارائه شود. هدف آن است با شناخت دقیق گذشته، محاسبات دشمن درباره مردم ایران اصلاح شود؛ ملتی که همواره نشان داده‌اند صدای خود را دارند اما فریب صدای دشمن را نمی‌خورند.


***
راهپیمایی ۸ مارس/ ۱۶ اسفند ۱۳۵۷ درباره حجاب

* بهانه اعتراض: اعلام اجبار به حجاب در ادارات دولتی توسط مسؤولان نظام جمهوری اسلامی
* جرقه اعتراض: سخنرانی حضرت امام خمینی در ۱۴ اسفند مبنی بر اینکه «در وزارتخانه‌های اسلامی نباید زن‌ها [بی‌حجاب] بیایند؛ زن‌ها بروند اما با حجاب باشند» که به ‌سرعت در فضای بعد از انقلاب واکنش برانگیخت.
* بستر اعتراض: هویتی - ایدئولوژیک؛ مساله زنان و حقوق آنها در جامعه
* جغرافیای اعتراض: شهر تهران (مرکز) بویژه مقابل ساختمان نخست‌وزیری
* قشر معترض: زنان روشنفکر، کارمند، فعال مدنی و سیاسی
* صنف معترض: اصناف مشخصی نبودند اما طیف‌های مختلف شغلی زنانه (کارمندان، پزشکان و دانشگاهیان) را دربر می‌گرفت.
* طبقه یا کارگزار معترض: طبقه متوسط شهری، عمدتا تحصیلکرده
* نقش چهره‌ها، گروه‌ها یا لیدرها: بدون رهبری رسمی؛ برخی زنان فعال. گفته شده در آن زمان افرادی مثل مهرانگیز کار، نوش‌آفرین انصاری، هما دارابی و دیگران در میان جمعیت دیده شدند اما این اظهارات چندان مستند اثبات نشده است.
* نوع کنش اعتراضی: تجمع خیابانی، شعار دادن، راهپیمایی اعتراضی بدون خشونت
* مطالبات اصلی معترضان: توقف اجبار حجاب، حق انتخاب در پوشش؛ شعارها به سمت سرنگونی یا تغییر ساختار سیاسی نرفت.
* روند رادیکال شدن مطالبات: محدود، چون اعتراضات عمدتا دفاعی و حقوق‌محور بود، نه سیاسی و ساختارشکن.
* رسانه‌ها و روایت اعتراض: رسانه‌های رسمی یا بسیار کم‌توجه بودند یا موضع منفی داشتند؛ برخی رسانه‌های خارجی جریان اصلی این اعتراض را پوشش دادند.
* تغییر در ادبیات و نمادهای اعتراض: استفاده از شعارهایی مثل «آزادی زن، آزادی جامعه»؛ روسری‌های شل و بی‌حجاب‌ها نماد اعتراض شدند.
* تداوم یا گسست: این اعتراض در کوتاه‌مدت پایان یافت اما به صورت گفتمان زیرپوستی ادامه یافت. برای نمونه برخی‌ها اقدام هما دارابی در دوم اسفند ۷۲ را مرتبط با این مساله می‌دانند.

***
درگیری‌های قومی؛ ۱۳۵۸ تا اوایل دهه ۶۰

* بهانه اعتراض: مطالبه‌ حقوق قومی و فرهنگی از سوی برخی گروه‌های محلی در استان‌های مرزی از جمله درخواست‌هایی درباره آموزش به زبان مادری و مدیریت محلی
 جرقه اعتراض: شکل‌گیری شوراها و گروه‌های محلی در کردستان، خوزستان، ترکمن‌صحرا و سیستان‌و‌بلوچستان؛ برخی موارد نیز با تحریک و دخالت عناصر تجزیه‌طلب و وابسته به خارج شدت گرفت.
* بستر اعتراض: ترکیبی از زمینه‌های ایدئولوژیک - سیاسی و در برخی مناطق هویتی - اقتصادی
* جغرافیای اعتراض: عمدتا در مناطق مرزی با تنوع قومی بویژه کردستان، خوزستان، آذربایجان غربی و گلستان (ترکمن‌صحرا)
* قشر معترض: روشنفکران محلی و فعالان قومی
* صنف معترض: مشخص و سراسری نبود.
* طبقه یا کارگزار معترض: ترکیبی از طبقات متوسط تا روستاییان و عشایر
* نقش چهره‌ها، گروه‌ها یا لیدرها: گروه‌هایی با سازماندهی نسبتا مستقل فعال بودند؛ مانند کومله، دموکرات، خلق عرب و... که با اهداف تجزیه‌طلبانه فعالیت می‌کردند.
* نوع کنش اعتراضی: از راهپیمایی‌های محدود تا درگیری مسلحانه بویژه در کردستان و برخی مناطق خوزستان و گلستان
* مطالبات اصلی معترضان: در مواردی محدود، مطالبه‌ حقوق فرهنگی و محلی؛ عمدتا تلاش برای استقلال یا خودمختاری
* روند رادیکال شدن مطالبات: در مناطق مختلف متفاوت بود اما اغلب به مطالبه مسلحانه یا تجزیه‌طلبانه رسید.
* رسانه‌ها و روایت اعتراض: رسانه‌های رسمی روایت‌هایی امنیتی و سیاسی ارائه دادند و بر مقابله با گروه‌های مسلح و تجزیه‌طلب تأکید داشتند؛ رسانه‌های بیگانه تلاش کردند اعتراضات را به مطالبات مردمی تقلیل دهند و نقش عوامل خارجی را نادیده بگیرند.
* تغییر در ادبیات و نمادهای اعتراض: اغلب موارد شعارها و نمادها رنگ و بوی قومی و محلی داشت اما در نقاطی تحت‌تأثیر ایدئولوژی چپ یا جریان‌های خارجی نیز بود.
* تداوم یا گسست: درگیری‌ها در دهه ۶۰ با اقدامات امنیتی، نظامی و سیاسی کنترل شد؛ برخی گفتمان‌های قومی با خروج از کشور ادامه فعالیت دادند.

***
اقدامات مجاهدین خلق (منافقین)؛ ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

* بهانه اعتراض: اختلاف عمیق سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با ساختار سیاسی جمهوری اسلامی و مخالفت با تصمیمات انقلاب بویژه پس از عزل بنی‌صدر
* جرقه اعتراض: برکناری ابوالحسن بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری در خرداد ۱۳۶۰ و تصمیم سازمان مجاهدین برای آغاز مقابله علنی و مسلحانه با نظام
* بستر اعتراض: سیاسی - ایدئولوژیک؛ ناشی از تعارض گفتمان سازمان منافقین با گفتمان جمهوری اسلامی ایران
* جغرافیای اعتراض: عمدتا در تهران و برخی شهرهای بزرگ؛ با تمرکز ویژه بر مراکز سیاسی و دانشگاهی و محیط تجمع عمومی
* قشر معترض: اعضا یا هواداران سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و حامیان بنی‌صدر
* صنف معترض: اعضای تشکیلات سازمان مجاهدین خلق (منافقین)
* طبقه یا کارگزار معترض: عمدتا طبقه متوسط شهری، دانشجویان و جوانان
* نقش چهره‌ها، گروه‌ها یا لیدرها: رهبری مستقیم سازمان مجاهدین خلق، مشخصا توسط مسعود رجوی با همراهی ابوالحسن بنی‌صدر
* نوع کنش اعتراضی: ابتدا تجمعات خیابانی، سپس ورود به فاز آشکار ترور، خشونت و درگیری مسلحانه در شهرها
* مطالبات اصلی معترضان: سرنگونی جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با نظام مورد نظر سازمان منافقین (مبتنی بر دیدگاه‌های خاص ایدئولوژیک)
* روند رادیکال شدن مطالبات: بسیار سریع؛ طی مدت کوتاهی سازمان از یک گروه سیاسی به یک نیروی مسلح تروریست مخالف تبدیل شد.
* رسانه‌ها و روایت اعتراض: رسانه‌های داخلی با تمرکز بر نقش تروریستی و خیانت‌آمیز مجاهدین تلاش کردند افکار عمومی را علیه سازمان بسیج کنند؛ رسانه‌های بیگانه عمدتا روایتی همدلانه با سازمان داشتند.
* تغییر در ادبیات و نمادهای اعتراض: استفاده از شعارهای رادیکال علیه نظام و بهره‌گیری از نشانه‌های شبه‌ایدئولوژیک سازمان
 تداوم یا گسست: پس از سرکوب شدید و عملیات‌های گسترده امنیتی، سازمان به خارج از کشور گریخت و وارد فاز ترور و عملیات نظامی در مرزها شد.

***
اعتراضات اجتماعی و اشغال خانه‌ها؛ ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰

* بهانه اعتراض: بحران مسکن و ناتوانی دولت موقت در تأمین مسکن برای اقشار کم‌درآمد؛ افزایش شدید تقاضا برای مسکن پس از انقلاب و مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ تحمیلی
* جرقه اعتراض: خیزش مناطق حاشیه‌ای برای تصاحب خانه‌ها در پی روند کند بازسازی اقتصادی و گسترش بیکاری در دولت موقت به اشغال خانه‌ها و املاک توسط مردم منجر شد.
* بستر اعتراض: اجتماعی و اقتصادی؛ ناشی از بی‌ثباتی اقتصادی
* جغرافیای اعتراض: عمدتا در مناطق شهری بزرگ، بویژه تهران و مشهد
* قشر معترض: اقشار ضعیف اجتماعی، کارگران و طبقه فقیر شهری که در مناطق محروم معروف به «حلبی‌آباد» زندگی می‌کردند.
* صنف معترض: خانواده‌های کم‌درآمد، کارگران ساختمانی و طبقات آسیب‌پذیر شهری
* طبقه یا کارگزار معترض: حاشیه‌نشین‌ها، کارگران، مستأجران و طبقه متوسط ضعیف شهری
* نقش چهره‌ها، گروه‌ها یا لیدرها: در این اعتراضات، رهبری سازمان‌دهی‌شده وجود نداشت، بیشتر جنبشی خودجوش بود که توسط افراد محلی و گروه‌های اجتماعی خودسر رهبری می‌شد.
* نوع کنش اعتراضی: اشغال خانه‌ها، تصرف املاک و تجمعات محلی در برابر نهادهای دولتی برای درخواست تخصیص مسکن
* مطالبات اصلی معترضان: تأمین مسکن برای اقشار کم‌درآمد و جلوگیری از افزایش اجاره‌بها
* روند رادیکال شدن مطالبات: این اعتراضات به ‌صورت خودجوش و پراکنده در محله‌های مختلف رخ داد اما بعد از مدتی به دلیل اشغال خانه‌ها دولت مجبور به برخورد سخت با معترضان شد.
* رسانه‌ها و روایت اعتراض: رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی، این اعتراضات را به ‌عنوان یک مشکل اقتصادی و اجتماعی ناشی از سیاست‌های پهلوی پوشش دادند. در رسانه‌های خارجی نیز این اعتراضات به ‌عنوان نارضایتی عمومی از دولت انقلابی بازتاب یافت.
* تغییر در ادبیات و نمادهای اعتراض: در این اعتراضات بیشتر به مسائل اقتصادی و اجتماعی مانند «حق مسکن» تأکید می‌شد.
* تداوم یا گسست: پس از مدتی، دولت برنامه‌هایی برای حل بحران مسکن از جمله ساخت پروژه‌های مسکونی جدید آغاز کرد و اعتراضات پایان یافت.

***
درگیری‌های دانشگاهی و انقلاب فرهنگی؛ ۱۳۵۹

* بهانه اعتراض: اختلافات فکری و سیاسی بین گروه‌های مختلف دانشجویی و نهادهای حاکمیتی در زمینه مسائل ایدئولوژیک و فرهنگی بویژه بین اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها و پذیرش آموزه‌های غربی و مارکسیستی
* جرقه اعتراض: انقلاب فرهنگی و تصمیم برای پاکسازی دانشگاه‌ها از حضور اساتید و دانشجویان وابسته به رژیم سابق و تشدید فشار بر اساتید با گرایش‌های غیرانقلابی
* بستر اعتراض: ایدئولوژیک - فرهنگی؛ در این دوره تلاش‌هایی برای ایجاد دانشگاه‌هایی اسلامی‌ با هدف برطرف کردن نفوذ فرهنگ غربی در جامعه انجام شد.
* جغرافیای اعتراض: این اعتراضات عمدتا در دانشگاه‌های بزرگ و مرکزی ایران مانند دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه‌های مشهد و شیراز رخ داد.
* قشر معترض: دانشجویان دانشگاه‌ها در مراکز علمی و دانشگاه‌های بزرگ مورد حمایت گروه‌های چپ‌گرا و لیبرال
* صنف معترض: دانشجویان و اساتید دانشگاه‌ها که با تصمیمات دولت مخالفت داشتند.
* طبقه یا کارگزار معترض: طبقه متوسط دانشگاهی و گروه‌های سیاسی فعال در فضای دانشگاهی
* نقش چهره‌ها، گروه‌ها یا لیدرها: برخی چهره‌های سیاسی و دانشجویی مانند اعضای سازمان‌های چپ‌گرا، همچنین برخی از شخصیت‌های دانشگاهی که لیبرال شناخته می‌شدند.
* نوع کنش اعتراضی: اعتراضات دانشجویی، اشغال دانشگاه‌ها، تجمعات دانشجویی، اعتصابات و درگیری‌های فیزیکی با نیروهای امنیتی
* مطالبات اصلی معترضان: مخالفت با انقلاب فرهنگی، ادعای حفظ استقلال دانشگاه‌ها و اعتراض به اخراج اساتید حامی پهلوی از دانشگاه‌ها
* روند رادیکال شدن مطالبات: با گذشت زمان و تشدید فشارها به برخی چهره‌ها، مطالبات به سمت نقد مستقیم ایدئولوژی حاکم و درگیری‌های محدود پیش رفت.
* رسانه‌ها و روایت اعتراض: رسانه‌های دولتی این اعتراضات را به ‌عنوان یک مبارزه برای ایجاد دانشگاه‌های اسلامی پوشش دادند و در رسانه‌های غربی، این اعتراضات به ‌عنوان مقاومت در برابر سانسور علمی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی بازتاب یافت.
* تغییر در ادبیات و نمادهای اعتراض: شعارها و نمادهای این دوره عمدتا به آزادی‌های فردی و علمی مربوط می‌شد.
* تداوم یا گسست: این اعتراضات پس از اعمال سیاست‌های دولت، نظیر اخراج اساتید حامی پهلوی تا حد زیادی خاموش شد. با این حال بحث پیرامون «انقلاب فرهنگی» تا سال‌ها ادامه داشت.

***
غائله کوی دانشگاه؛ ۱۸ تیر ۱۳۷۸

* بهانه اعتراض: توقیف روزنامه سلام
* جرقه اعتراض: تحریک دانشجویان به ساختارشکنی و زد و خورد با نیروی انتظامی
* بستر اعتراض: سیاسی؛ اعتراضات از درون فضای دانشگاه و توسط گروه‌های دانشجویی که خواستار آزادی‌های بیشتر در حوزه‌های سیاسی - اجتماعی بودند، آغاز شد.
* جغرافیای اعتراض: عمدتا تهران بویژه کوی دانشگاه، البته به طور محدود به دانشگاه‌های برخی شهرهای بزرگ گسترش یافت.
* قشر معترض: عمدتا دانشجویان دانشگاه تهران؛ این اعتراضات بیشتر از سوی تشکل‌های دانشجویی حامی جریان‌های اصلاح‌طلب سازماندهی شد.
* صنف معترض: دانشجویان دانشگاه‌ها و برخی اساتید دانشگاه‌ها
* طبقه یا کارگزار معترض: طبقه متوسط دانشجویی
* نقش چهره‌ها، گروه‌ها یا لیدرها: گروه‌های دانشجویی، تشکل‌های اصلاح‌طلب و شخصیت‌هایی مانند محمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت و دیگر چهره‌های سیاسی به ‌عنوان لیدرهای معنوی از این اعتراضات حمایت داشتند. همچنین تعدادی از چهره‌ها که بیشتر در جنبش‌های دانشجویی اصلاح‌طلبانه شناخته می‌شدند، نقش برجسته‌ای ایفا کردند.
* نوع کنش اعتراضی: درگیری‌های خیابانی، تجمعات دانشجویی، اشغال خوابگاه‌ها و دانشگاه‌ها بویژه اعتصابات دانشجویی
* مطالبات اصلی معترضان: مطالبات دانشجویان عمدتا معطوف به آزادی‌های سیاسی و تغییر وضعیت آزادی‌های عمومی تحت تأثیر القائات و تحریکات سیاسی از درون مجموعه وزارت کشور دولت خاتمی بود.
* روند رادیکال شدن مطالبات: اعتراضات ابتدا با خواسته‌هایی درباره فضای آزادتر دانشگاهی شروع شد اما به مطالبات درباره تغییر در نظام حکمرانی و سیاسی رسید و به درگیری‌های خشن منجر شد.
* رسانه‌ها و روایت اعتراض: رسانه‌های داخلی این اعتراضات را تحت عنوان اعتراضات دانشجویی و نقد برخی سیاست‌ها منتشر کردند. در رسانه‌های خارجی، این اعتراضات به ‌عنوان نشانه‌ای از نارضایتی گسترده در داخل کشور و مخالفت حاکمیت انعکاس یافت.
* تغییر در ادبیات و نمادهای اعتراض: در این اعتراضات، دانشجویان از شعارهای ساختارشکنانه و نقدهایی به قوانین اسلامی استفاده کردند. 
* تداوم یا گسست: این اعتراضات به ‌طور مستقیم به حرکت‌های اجتماعی و سیاسی بعدی پیوند خورد و بسیاری از تشکل‌ها و گروه‌های دانشجویی و اصلاح‌طلب بویژه در انتخابات بعدی دوباره وارد میدان فتنه شدند.

***
فتنه 88 (معروف به جنبش سبز)؛ انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸

* بهانه اعتراض: اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ که با اعتراض گسترده به بهانه واهی تقلب در انتخابات مطرح شد. معترضان در یک برنامه مشخص از پیش طراحی‌شده عنوان کردند نتایج انتخابات دستکاری شده است.
* جرقه اعتراض: انتشار سریع و غیرقانونی خبر پیروزی میرحسین موسوی پیش از اعلام رسمی نتایج انتخابات و اعلام رسمی پیروزی محمود احمدی‌نژاد که باعث شک و تردید شدید درباره صحت انتخابات شد. اعتراضات از تهران از سوی حامیان میرحسین موسوی و سایر کاندیداهای اصلاح‌طلب آغاز شد و به دیگر شهرها کشیده شد.
* بستر اعتراض: عمدتاً سیاسی؛ با اعتراض به نظام انتخاباتی و زیر سؤال بردن اعتبار انتخابات آغاز شد و به مساله نارضایتی از سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی دولت محمود احمدی‌نژاد کشیده شد و در مدت کوتاهی مبنای اعتراضات رادیکال به براندازی رسید.
* جغرافیای اعتراض: این اعتراضات عمدتاً در تهران و دیگر شهرهای بزرگ مانند مشهد، اصفهان، شیراز و تبریز رخ داد. مرکز اعتراضات تهران بود.
* قشر معترض: عمدتاً طبقه متوسط شهری، دانشجویان، گروه‌های اصلاح‌طلب و حامیان میرحسین موسوی
* صنف معترض: احزاب و گروه‌های سیاسی اصلاح‌طلب، خبرنگاران اصلاح‌طلب، دانشجویان و تشکل‌های اصلاح‌طلبی
* طبقه یا کارگزار معترض: طبقه متوسط و جوانان شهری
* نقش چهره‌ها، گروه‌ها یا لیدرها: میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی به‌ عنوان چهره‌های اصلی اعتراضات و رهبران سیاسی مهم بودند. در مواردی نیز بویژه بعد از «نامه بی‌سلام» نام اکبر هاشمی رفسنجانی نیز به این لیست افزوده شد. برخی چهره‌های فرهنگی و هنری نیز به ‌طور علنی حمایت خود را از این فتنه اعلام کردند.
* نوع کنش اعتراضی: اعتراضات به ‌طور عمده به صورت تجمعات خیابانی، اعتصابات عمومی، شعارنویسی و سازمان‌دهی گسترده در شبکه‌های اجتماعی (خصوصاً فیس‌بوک و توئیتر) انجام شد. این اعتراضات با حضور در مکان‌های عمومی مانند میدان آزادی و دانشگاه‌ها همراه بود.
* مطالبات اصلی معترضان: تغییر نتایج انتخابات، آزادی زندانیان سیاسی و تغییر در ساختار حکومتی؛ در نهایت این فتنه به ‌نوعی به سمت تغییر نظام جمهوری اسلامی و درخواست برای اصلاحات بنیادی در حکمرانی رفت.
* روند رادیکال شدن مطالبات: اعتراضات ابتدا به بهانه تغییر در نتیجه انتخابات بود اما با گسترش اعتراضات و آغاز درگیری‌ها، مطالبات به سمت تغییر نظام و سرنگونی رسید.
* رسانه‌ها و روایت اعتراض: رسانه‌های خارجی از جمله BBC، VOA  و رسانه‌های اصلاح‌طلب داخلی این فتنه را به طور گسترده پوشش دادند و به نوعی شاهد آغاز لیدری رسانه‌های ضدانقلاب در این عرصه بودیم. در رسانه‌های داخلی ابتدا پوشش محدودی از اعتراضات شکل گرفت اما با افزایش خشونت‌ها، رسانه‌ها به موضوع اعتراضات پرداختند.
* تغییر در ادبیات و نمادهای اعتراض: «رای من کو؟» و «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» برجسته‌ترین شعارها بودند. همچنین استفاده گسترده از رنگ سبز به‌ عنوان نماد جنبش سبز و ایجاد هویت جمعی برای معترضان از ویژگی‌های بارز این جنبش بود. در این سال شاهد حمایت مستقیم و بی‌واسطه رهبران و رؤسای جمهور کشورهای خارجی بویژه آمریکا و انگلیس از فتنه‌گران بودیم.
* تداوم یا گسست: این اعتراضات پس از چند ماه فروکش کرد اما زمینه‌ساز تحولات سیاسی در سال‌های بعد شد. از جمله تأثیرات این جنبش، گسترش فعالیت‌های اصلاح‌طلبان به عنوان اپوزیسیون مخالف سیاست‌های نظام بود. از سوی دیگر پای تحریم‌های گسترده و مداخلات خارجی‌ها به واسطه احساس شکاف بین جامعه باز شد.

***
داستان دی ۱۳۹۶

* بهانه اعتراض: شروع اعتراضات از مشهد به ‌دلیل افزایش قیمت‌ها بویژه قیمت کالاهای اساسی و تصمیمات اقتصادی دولت بود؛ معترضان از افزایش تورم و ناتوانی در تأمین معیشت خود نگران بودند.
* جرقه اعتراض: افزایش قیمت‌ها، بویژه افزایش قیمت کالاهای اساسی به همراه مشکلات اقتصادی، بیکاری و فساد در دولت؛ اعتراضات به ‌طور غیرمنتظره‌ای در مشهد آغاز شد و سپس به سایر شهرها و مناطق ایران گسترش یافت.
* بستر اعتراض: اعتراضات عمدتاً معیشتی بود بویژه در زمینه مشکلات اقتصادی، بیکاری و فساد 
* جغرافیای اعتراض: اعتراضات ابتدا در مشهد شروع شد و به سرعت به شهرهای بزرگ گسترش یافت. شهرهایی مانند تهران، اصفهان، کرج، شیراز، تبریز و اهواز نیز شاهد تظاهرات و درگیری‌های خیابانی بودند.
*  قشر معترض: عمدتاً طبقات فقیر، کارگران و جوانان با دغدغه‌های اقتصادی و معیشتی؛ قشرهای مختلفی که به مشکلات اقتصادی روزمره و بی‌ثباتی معیشتی معترض بودند.
* صنف معترض: کارگران، افراد طبقه پایین اقتصادی و اقشار کم‌درآمد که بیشترین فشار اقتصادی  را متحمل شده بودند. 
* طبقه یا کارگزار معترض: طبقات پایین، کارگران و بعضا بازاریان که از شرایط اقتصادی و سیاست‌های دولتی ناراضی بودند.
* نقش چهره‌ها، گروه‌ها یا لیدرها: در این اعتراضات برخلاف اعتراضات قبلی، رهبری خاصی به ‌طور واضح وجود نداشت. اعتراضات به ‌صورت خودجوش و بدون رهبری مشخص از سوی احزاب سیاسی یا گروه‌های مدنی شکل گرفت.
* نوع کنش اعتراضی: اعتراضات عمدتاً به ‌صورت تجمعات خیابانی، شورش‌ها و اغتشاشات در شهرهای مختلف انجام شد. معترضان برخی ساختمان‌ها و بانک‌ها را تخریب کردند و در برخی موارد با نیروهای انتظامی درگیر شدند.
* مطالبات اصلی معترضان: اعتراضات بیشتر بر بستر معیشتی و اقتصادی بود. معترضان خواستار کاهش قیمت‌ها، بهبود وضعیت اقتصادی، مبارزه با فساد و افزایش شفافیت در دولت بودند.
* روند رادیکال شدن مطالبات: اعتراضات در ابتدا با خواسته‌های اقتصادی و معیشتی آغاز شد اما با گذشت زمان، برخی مطالبات سیاسی نیز به این جنبش افزوده شد. در برخی موارد معترضان خواستار کناره‌گیری برخی مقامات شدند.
* رسانه‌ها و روایت اعتراض: رسانه‌های خارجی مانند BBC و VOA این اعتراضات را پوشش دادند و روایت‌هایی با عنوان براندازی ارائه کردند. در داخل کشور، رسانه‌های رسمی سعی کردند آن را از منظر مشکلات اقتصادی و معیشتی و نارضایتی مردم از وضعیت زندگی تحلیل کنند. رسانه‌های اجتماعی و شبکه‌های اجتماعی، نقش مهمی در اطلاع‌رسانی و سازماندهی این اعتراضات داشتند.
* تغییر در ادبیات و نمادهای اعتراض: شعارهای اعتراضات عمدتاً به مشکلات اقتصادی اشاره داشت. شعارهای ساختارشکنانه این اعتراضات در برخی شهرها جنجال به پا کرد.
 تداوم یا گسست: به طور کلی اعتراضات دی ۱۳۹۶ چندان گسترده و عمیق در نظر گرفته نشد و در مدتی کوتاه فروکش کرد.


***
آبان ۱۳۹۸ و ماجرای بنزین

* بهانه اعتراض: افزایش قیمت بنزین در آبان ۱۳۹۸ به ‌طور ناگهانی و بدون اطلاع‌رسانی قبلی که باعث آغاز اعتراضات گسترده در سراسر کشور شد. این افزایش قیمت بنزین به ‌طور مستقیم بر هزینه‌های معیشتی مردم تأثیر گذاشت و نارضایتی‌های اجتماعی را تشدید کرد.
* جرقه اعتراض: تصمیم دولت برای افزایش قیمت بنزین بویژه در شرایط اقتصادی دشوار و فشارهای ناشی از تحریم‌ها به‌ عنوان عامل اصلی جرقه اعتراضات بود. 
* بستر اعتراض: اغتشاشات آبان ۱۳۹۸ عمدتاً به ‌صورت معیشتی و اقتصادی بود. افزایش قیمت بنزین بر بسیاری از کالاها و خدمات تأثیر گذاشت و وضعیت اقتصادی کشور را به بحران کشاند اما عمده مساله به شُک ناگهانی اقتصادی باز می‌گشت. معترضان نگران از مشکلات معیشتی و فشارهای اقتصادی خواستار اصلاحات فوری و مقابله با سوءمدیریت بودند.
* جغرافیای اعتراض: این اعتراضات تقریباً در تمام شهرهای ایران، از جمله تهران، اصفهان، شیراز، تبریز، اهواز و مشهد مشاهده شد. بویژه در شهرهای بزرگ، اعتراضات به سرعت گسترش یافت و با خشونت و درگیری‌های خیابانی گسترده همراه بود اما مناطق حاشیه‌ای و فقیرنشین بیشترین میزان اعتراض را داشتند.
* قشر معترض: طبقات پایین اقتصادی، کارگران، بازاریان و خانواده‌های کم‌درآمد که بیشترین فشار اقتصادی را تحمل می‌کردند. همچنین جوانان و برخی اقشار تحصیلکرده نیز در اعتراضات حضور داشتند.
* صنف معترض: معترضان عمدتاً از طبقات کم‌درآمد و قشرهای آسیب‌پذیر جامعه بودند. در برخی مناطق، اعتراضات از سوی قشرهای متوسط جامعه نیز پشتیبانی شد. برخی گروه‌ها مانند رانندگان تاکسی، موتورسواران و کارکنان کارگاه‌ها نیز در اعتراضات مشارکت داشتند.
* طبقه یا کارگزار معترض: طبقات پایین و متوسط جامعه، کارگران و اقشار تحصیلکرده که با مشکلات اقتصادی و معیشتی درگیر بودند. گروه‌های مدعی حقوق بشر نیز به ‌طور غیرمستقیم در اعتراضات حضور داشتند.
* نقش چهره‌ها، گروه‌ها یا لیدرها: اعتراضات آبان ۱۳۹۸ نخست به ‌صورت خودجوش و بدون رهبری روشن و سازمان‌دهی‌شده شکل گرفت اما در همین سطح نماند و سازماندهی توسط گروه‌های برانداز، سلطنت‌طلب، منافقین و جدایی‌طلب اتفاق افتاد. معترضان از طریق شبکه‌های اجتماعی و از راه‌های مختلف، اغتشاشات و آشوب را گسترش دادند.
* نوع کنش اعتراضی: اعتراضات به ‌صورت تظاهرات خیابانی و شورش در بسیاری از شهرها شکل گرفت. همچنین برخی معترضان از نمادهای خشونت‌آمیز مانند آتش زدن اموال عمومی، تخریب بانک‌ها و ساختمان‌ها استفاده کردند. این آشوب در برخی موارد با درگیری‌های شدید بین معترضان و نیروهای انتظامی و امنیتی همراه بود.
* مطالبات اصلی معترضان: مطالبات اولیه معترضان بیشتر به مشکلات اقتصادی و معیشتی، کاهش هزینه‌های زندگی و تأمین امنیت معیشتی مرتبط بود اما به صورت خیلی سریع حالت رادیکال به خود گرفت و جریان‌های خارجی مطالبات را به سمت براندازی تغییر دادند.
* روند رادیکال شدن مطالبات: اعتراضات آبان ۱۳۹۸ ابتدا با خواسته‌های اقتصادی آغاز شد اما در طول اعتراضات، برخی شعارهای رادیکال ضدحکومتی مطرح شد و معترضان به ‌طور مستقیم خواستار تغییر حکومت شدند. 
* رسانه‌ها و روایت اعتراض: رسانه‌های داخلی سعی کردند اعتراضات را در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی بازتاب دهند اما رسانه‌های خارجی بویژه شبکه‌های ماهواره‌ای نظیر اینترنشنال، BBC و VOA این اعتراضات را با رویکردی براندازانه پوشش دادند. شبکه‌های اجتماعی در داخل و خارج از کشور نقش مهمی در گسترش اعتراضات ایفا کردند.
* تغییر در ادبیات و نمادهای اعتراض: اعتراضات آبان ۱۳۹۸ با شعارهایی همچون «نه غزه، نه لبنان» و «ایران را پس می‌گیریم» همراه بود. این شعارها نشان‌دهنده ترکیبی از اعتراضات اقتصادی و براندازی بود که در ادامه بویژه در میان اقشار متوسط و پایین جامعه شدت یافت.
* تداوم یا گسست: گسترش آشوب آبان ۱۳۹۸ نیروی انتظامی را مجبور به دستگیری‌های گسترده کرد و اعتراضات خاموش شد، اگر چه پیامدهای آن هنوز در فضای اجتماعی و سیاسی ایران بویژه در تصمیم گیری‌های اقتصادی محسوس است. دولت در پی این اعتراضات سیاست‌گذاری اقتصادی خود را اصلاح کرد

***
التهابات پاییز 1401 که به «زن، زندگی، آزادی» معروف شد؛ ۱۴۰۱

* بهانه اعتراض: این التهابات به ‌طور عمده به دلیل فوت مهسا امینی، دختر اهل سقز که در اداره گشت ارشاد تهران جان خود را از دست داد، آغاز شد. مرگ مهسا امینی جرقه اعتراضات گسترده به عنوان القایی «حجاب اجباری» بود. بر خلاف آشوب‌های قبلی، نمود مجازی و شایعه‌سازی در این ماجرا بشدت برجسته‌تر از میدان بود.
* جرقه اعتراض: پس از مرگ مهسا امینی، اعتراضات در سطح خیابان‌ها آغاز شد و در فضای مجازی به سرعت برجسته شد. این اتفاق واکنش‌های فراوانی در فضای مجازی از سوی فعالان زنان مخالف جمهوری اسلامی ایران، هنرمندان و ورزشکاران به‌ دنبال داشت و تبدیل به یک آشوب گسترده شد. 
* بستر اعتراض: این اعتراضات عمدتاً در بسترهای اجتماعی و هویتی شکل گرفت. نخست زنان خواستار تغییر در قوانین حجاب بودند اما از همان نخست و خیلی سریع در تجمع چهارراه حجاب، شعارها به سمت براندازی رفت و در هفته بعد به تجزیه‌طلبی رسید.
* جغرافیای اعتراض: اعتراضات این جنبش ابتدا در شهر تهران آغاز شد و سپس به سایر شهرها و مناطق گسترش یافت. در مناطقی مانند سیستان و بلوچستان، کردستان و آذربایجان غربی که اقلیت‌های قومی حضور دارند، اعتراضات از شدت بیشتری برخوردار بود. اعتراضات در مناطق حاشیه‌ای و برخی مناطق کمتر توسعه‌یافته با واکنش‌های کمتری همراه شد.
* قشر معترض: این جنبش عمدتاً توسط زنان و جوانان هدایت شد. اقشار طبقه متوسط و اقشار بالای اقتصادی، در این جنبش مشارکت فعال‌تری داشتند.
* صنف معترض: معترضان بیشتر شامل زنان و جوانان و دانشجویان، بودند. 
* طبقه یا کارگزار معترض: اعتراضات عمدتاً توسط طبقات تحصیلکرده و زنان شهری رهبری می‌شد.
* نقش چهره‌ها، گروه‌ها یا لیدرها: این اعتراضات بدون رهبری مشخص شکل گرفت و عمدتاً از طریق شبکه‌های اجتماعی سازمان‌دهی شد. رسانه‌های اجتماعی بویژه اینستاگرام و توئیتر در گسترش آن نقش پررنگی داشتند.
* نوع کنش اعتراضی: غائله «زن، زندگی، آزادی» بیشتر به ‌صورت تجمعات خیابانی و کنش‌های نمادین نظیر سوزاندن روسری نمود یافت. درگیری‌های سریع و پراکنده خیابانی و حمله به نیروهای انتظامی و مدافع امنیت در این حادثه بشدت برجسته بود.
* مطالبات اصلی معترضان: خواسته اولیه معترضان لغو قوانین حجاب و مطالبه آزادی‌های بیشتر بود اما در همین لایه نماند و حتی نوعی القای فروپاشی به افکار عمومی شکل گرفت. 
* روند رادیکال شدن مطالبات: در ابتدا مطالبات بیشتر حول آزادی‌های فردی متمرکز بود اما بتدریج مطالبات به سمت تغییر ساختار کلی حکومت رفت. برخی معترضان به سمت اعتراضات رادیکال‌تر رفتند و به مطالبه تجزیه ایران پرداختند.
* رسانه‌ها و روایت اعتراض: این اعتراضات به ‌طور گسترده‌ای در رسانه‌های خارجی و داخلی بازتاب یافت. رسانه‌های بین‌المللی نظیر اینترنشنال،  BBC، VOA و Al Jazeera از آن حمایت کردند. رسانه‌های داخلی در ابتدا نسبت به اعتراضات همراهی کردند اما در ادامه با مشخص شدن نیت گردانندگان، به معرفی ماهیت حادثه و مخاطرات آن پرداختند. در این رابطه فضای مجازی و رسانه‌های اجتماعی نقش اساسی را در سازمان‌دهی و تولید شایعه‌ها بویژه با تمرکز بر کشته شدن و فرار مسؤولان ایفا کردند.
* تغییر در ادبیات و نمادهای اعتراض: یکی از ویژگی‌های این اعتراضات، استفاده برجسته و پرتکرار از نمادها بود. شعارهایی مانند «زن، زندگی، آزادی» و تصاویری از زنان بدون حجاب به‌ عنوان نماد اعتراض به‌ کار برده شد. همچنین استفاده از موسیقی و فیلم‌های کوتاه بویژه در فضای مجازی، در گسترش این اعتراضات مؤثر بود.
* تداوم یا گسست: این اعتراضات که از ابتدا نیز چندان میدانی نبود، به ‌طور مداوم در فضای مجازی و رسانه‌ها ادامه یافت. از سویی تلاش برای تغییر حکومت و تجزیه‌طلبی با عدم همراهی افکار عمومی و مردم پایان یافت.

***
تحلیل زمینه‌های اعتراضات احتمالی آینده در ایران: نگاهی واقع‌گرایانه بر پایه روندهای گذشته

ایران معاصر، از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ تاکنون، همواره درگیر تعامل پیچیده‌ای میان تحولات داخلی، فشارهای منطقه‌ای و تحرکات معارضانه بوده است. بررسی روندهای گذشته، در کنار رصد هوشمندانه تحولات میدانی و بهره‌گیری از بیانات روشنگرانه رهبر معظم انقلاب، امکان ترسیم افق آینده را با دقتی فزون‌تر فراهم می‌کند. بر همین اساس، تحلیل دقیق‌تر از بسترهای اعتراضات گذشته و شناخت گفتمان‌های فعال در جامعه امروز، ضرورتی است که می‌تواند در تبیین ماهیت احتمالی اعتراضات آتی یاری‌رسان باشد.
* روندشناسی اعتراضات در 4 دهه گذشته
بررسی سیر تحولات اعتراضی پس از انقلاب نشان می‌دهد در هر دهه، یک نوع خاص از گفتمان بر فضای عمومی جامعه غالب بوده و نوع مطالبات و شکل اعتراضات نیز متأثر از آن گفتمان بوده است.
دهه نخست (۱۳6۷–۱۳5۷): این دوره، عصر غلبه گفتمان‌های ایدئولوژیک انقلابی بود. در این فضا حتی اعتراضات نیز با ادبیات ایدئولوژیک شکل می‌گرفتند. نمونه بارز آن، تحرکات گروهک منافقین است که در بستر مقابله با نظام اسلامی و با تکیه بر ادعاهای عدالت‌خواهانه و ضد استکباری ظاهر شد اما در عمل در خدمت اهداف دشمنان نظام قرار گرفت.
دهه دوم و سوم (۱۳8۸–۱۳6۸): اگرچه در ابتدای دهه 60 شاهد رخدادهایی مانند تصرف خانه‌ها توسط برخی اقشار آسیب‌پذیر بودیم اما وجه غالب اعتراضات این 2 دهه، سیاسی و در ارتباط با فرآیندهای حکمرانی و مشارکت بود. وقایعی چون تحرکات ۱۸ تیر ۷۸ و فتنه ۸۸ در این دسته قرار می‌گیرد.
دهه چهارم به بعد (۱۳۹۰ به بعد): اعتراضات این دوره بیش از پیش رنگ و بوی اجتماعی-معیشتی به خود گرفت؛ مطالباتی که گاه به ‌دلیل فشار اقتصادی و گاه به‌ واسطه نارضایتی از تصمیم‌گیری‌های غافلگیرانه شکل گرفت. اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸ نمونه‌های مشخصی در این باره هستند.
سال‌های اخیر (از ۱۴۰۰ تاکنون): وجه نوینی از مطالبات اجتماعی–آزادی‌خواهانه نیز ظهور یافته‌اند که در پاییز ۱۴۰۱ به اوج خود رسید. این اعتراضات نه‌تنها از طبقات جوان و زنان تغذیه می‌شدند، بلکه خواستار تغییرات ساختاری در سیاست‌های کلان و حتی قانون اساسی بودند.
بنابراین می‌توان اعتراضات پس از انقلاب را در 4 طبقه اصلی خلاصه کرد:
ایدئولوژیک؛ همچون تحرکات منافقین در دهه ۶۰
سیاسی؛ نمونه‌اش وقایع ۷۸ و ۸۸
اجتماعی-معیشتی؛ نظیر دی ۹۶ و آبان ۹۸
اجتماعی، با ادعای آزادی‌خواهانه؛ نظیر اعتراضات ۱۴۰۱
* تحلیل مسیرهای محتمل اعتراض در آینده
با فرض امکان طراحی مجدد یک پروژه آشوب مانند آنچه در فتنه ۸۸ رخ داد، محتمل‌ترین قالب اعتراضات آتی، شکلی از بحران اجتماعی-سیاسی خواهد داشت. جریان‌های معارض، با تجربه‌های گذشته، دریافتند ورود به میدان در بسترهای دینی - ایدئولوژیک یا صرفاً سیاسی، با چالش‌های جدی از سوی بدنه مؤمن و انقلابی ملت ایران مواجه می‌شود، لذا مسیر اجتماعی–سیاسی بویژه از منظر افکار عمومی تحریک‌پذیرتر، مناسب‌تر به نظر می‌رسد.
از سوی دیگر، مدل کنش سیاسی و رویکرد ناسیونالیستی آمریکا بویژه در دوره ترامپ و حتی ادامه آن در تحرکات رژیم صهیونیستی و متحدان منطقه‌ای، نشان می‌دهد پروژه‌های جدید، بر مبنای برندسازی رسانه‌ای و تحریک احساسی طراحی خواهد شد.
در همین راستا باید به چند نکته مهم توجه ویژه داشت:
1- جهت گسترش اعتراضات در اغلب موارد از مرکز به پیرامون بوده، اگرچه در دی‌ماه ۹۶ شاهد مدلی متفاوت بودیم که از شهرهای کوچک آغاز شد اما تجربه نشان داد بدون پشتیبانی ساختاری، این نوع اعتراضات خیلی زود فروکش می‌کند.
2- تصمیمات ناگهانی در ساختار اجرایی، مانند آنچه در آبان ۹۸ با افزایش قیمت بنزین رخ داد، می‌تواند به شوک اجتماعی منجر شده و اعتراضات را شعله‌ور کند؛ البته به نظر می‌رسد اکنون سیاست‌گذاران با آگاهی از این تجربه، احتیاط بیشتری در تصمیم‌سازی دارند.
3- ظرفیت تحریک‌پذیری عاطفی جامعه ایرانی بویژه در بزنگاه‌هایی که یک چهره انسانی یا تهدید فرهنگی در معرض خطر دیده می‌شود، بسیار بالاست. واکنش شدید مردم به تحرکات قوم‌گرایانه نوروزی یا ، قتل دلخراش یک دانشجو، نشان می‌دهد خطوط قرمز مردم در این 2 محور (غیرت ملی و عاطفه انسانی) قابل تحریک است.
4- جریان دشمن 4 ابزار کلیدی را برای بر هم زدن ثبات اجتماعی در ایران به کار گرفته است:
- تحریم اقتصادی برای ایجاد فشار معیشتی
- رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی معارض برای ساخت و تقویت روایت‌های براندازانه
- نفوذ در جریان‌های داخلی منفعل یا به ظاهر منتقد برای القای شکاف میان مردم و حاکمیت
- بهره‌گیری از لحظات احساسی برای انتقال صحنه از فضای مجازی به خیابان
* موضوعات برجسته امروز و نسبت آنها با احتمال اعتراض
مساله آب: اگرچه کم‌آبی دغدغه‌ای جدی است با ناکارآمدی مدیریت پیوند خورده اما همچنان فاقد ظرفیت تهییج اعتراضی بزرگ است. اگر توجه داشته باشید در چند ماه اخیر نخست تصاویر متعددی از سدهای تهران و البرز منتشر و تلاش شد خالی بودن ظرفیت سدها عاملی برای تهییج افکار عمومی باشد. در ادامه ماجرای انتقال آب استان اصفهان به یزد مطرح و با قطع لوله آب مردم یزد توسط برخی کشاورزان اصفهانی همراه شد. 
مذاکره یا جنگ: این دوگانه اگرچه در گذشته به ابزاری انتخاباتی بدل شده بود اما به ‌نظر نمی‌رسد در شرایط فعلی با اقبال گسترده اجتماعی مواجه شود ولی نباید از ظرفیت‌ها و کارکردهای آن در مساله دوقطبی‌سازی غافل شد. تجربه جدی مواجهه با مذاکره یا جنگ و اصطلاحاً سایه جنگ نخستین‌بار سال 92 توسط حسن روحانی برجسته شد. وی برای کسب رای این دوقطبی را ساخت و امروز نیز شاهد آن هستیم با توجه به تحرکات آمریکا در منطقه و وحشی‌گری رژیم صهیونیستی این موضوع در حال داغ شدن است. 
درگیری‌های قومیتی: به دلیل پیوند آن با تجزیه‌طلبی، همواره از سوی ملت ایران طرد شده و امکان برانگیختگی عمومی در سطح ملی را ندارد اما به طور کلی طرح بحث‌هایی مانند آموزش به زبان مادری در مدت اخیر که الگوی آن مشابه تحولات قومیتی ابتدای انقلاب بود، نشان داد این بستر همچنان دارای کارکردهای خود است. همچنین دوگانه‌سازی پیرامون آیین و دین که در ابتدای نوروز امسال شاهد بودیم و برخی حرمت شکنی‌ها افکار عمومی را به این سمت برد که امکان برخی درگیری‌های قومیتی در کشور فعال است. 
دوقطبی‌سازی‌های هدفمند: «مذاکره یا جنگ»، «فیلتر یا آزادی اینترنت»، «حاکمیت یا جامعه»، «حجاب یا آزادی فردی» و... ظرفیت بالایی برای تحریک فضای اجتماعی دارند، بویژه اگر از سوی برخی جریان‌های سیاسی داخلی با هدف فشار به نظام بازنمایی شوند. این مساله یکی از خطرناک‌ترین موضوعاتی است که در حال حاضر در جامعه شاهد آن هستیم. رسانه‌های حامی دولت به طور ویژه‌ای بر این موضوع تمرکز کرده‌اند و کوچک‌ترین اظهارات و کنش‌ها در جامعه از سوی رسانه‌های حامی دولت بشدت ضریب می‌گیرد و تبدیل به یک دوقطبی می‌شود. در این رابطه لازم به تأکید است که در گفتمان رسمی انقلاب اسلامی، تفکیک میان منتقد درون ‌نظام و معارض برانداز اهمیت ویژه‌ای دارد. هرچند جریان‌های اصلاح‌طلب، از نظر ساختاری با گروه‌هایی که صراحتاً خواستار فروپاشی نظامند تفاوت دارند اما در بزنگاه‌هایی، برخی عناصر این جریان‌ها می‌توانند با روایت‌سازی ناصحیح، ناخواسته در زمین دشمن بازی کنند و حتی در مواردی همراهی می‌کنند.
* پیش‌بینی بهانه‌های محتمل برای اعتراض آینده
1- شوک سیاسی: بیشتر از شوک اقتصادی، کنش‌های سیاسی ناگهانی (نظیر استعفاهای غیرمنتظره یا اظهار نظرهای حاشیه‌ساز در سطح امنیت ملی) پتانسیل بالاتری برای شکل‌گیری اعتراض دارد. به نظر می‌رسد تجربه سال 98 دیگر اجازه تصمیم‌های ناگهانی برای اقتصاد را به دولت نمی‌دهد. جامعه در حال حاضر تحمل رفتارهایی که اقتصاد کشور را دچار یک تحول سریع مرتبط با معیشت کند ندارد، لذا شک سیاسی بیش از شک اقتصادی برای زمینه‌سازی برخی از اعتراض‌ها محتمل است.
2- مساله حجاب: اگرچه در سال ۱۴۰۱ به اوج خود رسید اما اکنون به دلیل آشکار شدن اهداف براندازانه برخی جریان‌ها، برای بخش زیادی از مردم دیگر جذابیت اعتراضی ندارد، هرچند مساله زنان و نقش آن در شکل‌گیری موج اعتراضی را نباید نادیده گرفت یا کم اهمیت دانست. زنانه شدن عرصه عمومی به طور ویژه‌ای بعد از سال 1401 نشان داد مسائل پیرامون زنان همچنان ظرفیت‌های گسترده‌ای برای شکل‌گیری جریان‌های جدید دارد مخصوصاً اگر نوجوان باشد.
3- خودسر‌‌ها: در سال‌های اخیر واژه «خودسرها» بشدت برجسته شده است. این مفاهیم در زمینه دخالت‌های نامناسب افراد غیرمسؤول در امور اجتماعی و سیاسی به ‌طور مستمر در فضای عمومی مطرح می‌شود. هرگونه فعالیت غیرقانونی در این زمینه که موجب نقض حقوق فردی و آزادی‌های مدنی شود، می‌تواند بهانه‌ای برای اعتراضات جدید باشد. حساسیت مردم نسبت به این موضوع بویژه پس از برخی رخدادها در دانشگاه‌ها و خیابان‌ها نشان می‌دهد این مساله همچنان توانایی تحریک افکار عمومی را دارد.
4- دانشگاه‌ها: به ‌دلیل خاستگاه جوان و پرتحرک خود، همواره بستری آماده برای شروع اعتراضات هستند. ماجرای قتل یک دانشجو در کوی دانشگاه توسط ۲ سارق نشان داد تنش در دانشگاه بهانه بسیار مطلوبی برای آغاز تجمع‌ها و کشیده شدن آن به خیابان‌ها است. همان زمان نیز بحث لباس شخصی‌ها در دانشگاه داغ شد و همراهی روسای یکی از دانشگاه با دانشجوها و برجسته‌سازی این موضوع نشان داد دانشگاه به احتمال زیاد زمینه‌ساز تحولاتی در آینده است.
5- کارگران و مطالبات معیشتی: همچنان یکی از پایه‌های اصلی اعتراضات اجتماعی محسوب می‌شود، اگرچه اقدامات حمایتی اخیر دولت و افزایش حقوق کارگران، این فضا را تا حدی کنترل کرده است.
6- مسائل قومیتی یا زبانی: هر چند خود به تنهایی پتانسیل اعتراضی ندارد اما در قالبی از دوگانه‌سازی فرهنگی یا هویتی، ممکن است از سوی دشمن به‌ عنوان جرقه‌ای برای اعتراض استفاده شود.  در این رابطه شاهد تکرار برخی مسائل قومیتی مانند درخواست آموزش به زبان مادری که در ابتدای انقلاب نیز تا حدودی کنش‌هایی را در جامعه ایجاد کرد، هستیم. اگر چه خود به تنهایی نمی‌تواند بهانه اعتراض باشد اما طرح بحث‌های انحرافی که در مدت اخیر رخ داد می‌تواند این مساله را برجسته کند و در دسته دوقطبی‌های خطرساز بگنجاند.
7- اعدام: یکی از موضوعاتی که همواره در شبکه‌های اجتماعی برای دشمنان ظرفیت‌ساز بوده، اجرای حکم اعدام بوده است. این مساله نیز از جمله موضوعاتی است که کاملاً ظرفیت برنامه‌ریزی را دارد هرچند در گذشته نتوانسته جریان اعتراضی میدانی را ایجاد کند. 
8- محیط زیست: محیط ‌زیست از آن دست موضوعات دست نخورده و بکر است که در سال‌های اخیر شبکه‌سازی‌های جدی پیرامون آن شده است. این موضوع تا حدودی با مساله گردشگری نیز گره خورده و ظرفیت‌های ویژه‌ای برای جریان‌سازی دارد. سابقه دستگیری جاسوسانی که به بهانه محیط‌ زیست فعال بوده‌اند و مساله جمعیت امام علی نیز نشان داد این مساله ظرفیت‌هایی نهفته برای تحریک افکار عمومی دارد. 
* سناریوی محتمل برای اعتراض آینده از منظر گفتمان دشمن
اگر چه وضعیت کنونی هنوز به ‌طور کامل شفاف نیست و فضا هنوز قابل پیش‌بینی نیست اما همان‌طور که تاریخ نشان داده، دشمنان ایران همواره به دنبال بر هم زدن ثبات داخلی با استفاده از ظرفیت‌های داخلی و خارجی بوده‌اند. در این راستا باید به ‌طور ویژه به هشدارها و تهدیدات خارجی و داخلی توجه کرد. در مواجهه با هرگونه تغییر در کشور یا مواجهه با قدرت و تحولی در سطح سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی، دشمنان ایران تلاش کرده‌اند با بهره‌برداری از نقاط ضعف موجود، اغتشاشات و بحران‌های اجتماعی را برانگیزند.
در این مسیر، واژه «فتنه» در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی به ‌طور خاص به بحران‌های پیچیده‌ای اشاره دارد که ممکن است در ظاهر به‌ عنوان مطالبات مردمی شروع شود اما در نهایت هدف آن تغییرات بنیادین و حتی براندازی نظام است. فتنه ۸۸ نمونه‌ای از این بحران‌ها بود که از اعتراضات مردمی شروع شد اما به‌ سرعت به ‌عنوان یک بحران سیاسی-اجتماعی در خدمت دشمن قرار گرفت. بنابراین هرگونه حرکت اعتراضی یا بحران اجتماعی که در آینده به وجود آید، باید از منظر گفتمان دشمن در 2 بعد زیر تحلیل شود:
رنگ و لعاب مردمی و مطالبه‌گر: یکی از ویژگی‌های بارز هرگونه اعتراض سازمان‌دهی‌شده در آینده، این خواهد بود که در ظاهر به‌ صورت حرکت‌هایی مردمی و مطالبه‌گر به نمایش درمی‌آید اما در پس آن شبکه‌های منسجم و سازمان‌دهی‌های خارجی وجود دارد که از بیرون بویژه از سوی دشمنان ایران هدایت می‌شود. هدف اصلی آن، ایجاد فضایی اجتماعی است که در آن مردم به ‌طور گسترده به سمت اعتراضات و بحران‌ها سوق یابند.
نقش جوانان و زنان: در دنیای امروز، جوانان بویژه زنان به ‌عنوان پیشران‌های اصلی اعتراضات و تغییرات اجتماعی شناخته می‌شوند. بنابراین در هر سناریوی محتمل اعتراضات آینده، توجه به نقش ویژه‌ای که این گروه‌ها می‌توانند در سازمان‌دهی و گسترش اعتراضات ایفا کنند، امری حیاتی است. در این زمینه، توجه به دغدغه‌های زنان در مسائل اجتماعی و فرهنگی، مانند حجاب و حقوق برابر می‌تواند یکی از محرک‌های اصلی برای اعتراضات جدید باشد. 
در این رابطه نباید «شکست آمریکا برای ایجاد تابستان داغ» را نادیده گرفت. در ماه‌های تابستان که تحرک اجتماعی و دمای روانی جامعه افزایش می‌یابد باید توجه داشت زمان بسیار خوبی برای ایجاد برخی فتنه‌انگیزی‌هاست. 
بر اساس روندشناسی وقایع، هرگونه فتنه جدید، تلاش خواهد کرد نسبت به آشوب‌های ۱۴۰۱، پیچیده‌تر، نرم‌تر و فرسایشی‌تر باشد. از این رو، پیش‌بینی می‌شود:
- خاستگاه آن از دل طبقه متوسط شهری، بویژه در تهران باشد.
- محور اولیه، موضوعی با بار فرهنگی-اجتماعی نظیر زنان یا دانشگاه‌ها باشد.
- رنگ و لعاب آن «مردمی» و «مطالبه‌گر» اما با پشت‌پرده‌ای از هدایت شبکه‌ای و سازمان‌یافته باشد.
- قشر نوجوان در آن نقش ویژه‌ای داشته باشند.
- شکل‌گیری آن برپایه دوقطبی‌سازی‌ها باشد.
* چرا اعتراضات به نتیجه مطلوب دشمن نمی‌رسد؟
طبق نتایج اغلب نظرسنجی‌های منتشرشده از سوی مراکز افکارسنجی، اغلب مردم ایران خواهان حفظ یکپارچگی کشور هستند و حساسیت بالایی نسبت به هرگونه تحرکات تجزیه‌طلبانه دارند، هرچند اعتراض‌های تندی نیز دارند. مهم‌ترین عامل نارضایتی آنها «عدم شفافیت در تصمیم‌گیری» و «غافل‌گیری مردم» بوده است که به دنبال اصلاح امور هستند. تجربه سال‌های گذشته بویژه سال ۱۴۰۱ نشان داده مردم ایران حتی در اوج نارضایتی نیز تمایلی به فروپاشی و براندازی ندارند. علت روشن است: ملت ایران آموخته است هرگونه خلأ امنیتی و فروپاشی نظم، فرصتی برای طمع دشمنان تاریخی خواهد بود. 
در این زمینه، چند نکته کلیدی وجود دارد که مانع از موفقیت اعتراضات گسترده در ایران شده است:
1- حس ملی و غیرت دینی مردم: مردم ایران بویژه در مواقع بحران‌های اجتماعی یا سیاسی، همواره به ‌دنبال حفظ وحدت ملی خود و جلوگیری از هرگونه تحرکات تجزیه‌طلبانه یا دخالت‌های خارجی بوده‌اند. به‌ عنوان نمونه، در اعتراضات دی‌ماه ۹۶ و آبان ۹۸، با وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی، مردم ایران به ‌طور گسترده به دنبال دفاع از امنیت کشور و جلوگیری از آسیب به همبستگی ملی بودند.
2- مقاومت در برابر تهدیدات خارجی: با توجه به تجارب گذشته، مردم ایران در مواجهه با بحران‌های داخلی و خارجی بویژه پس از جنگ تحمیلی و تهدیدات امنیتی، توانسته‌اند با حفظ امنیت کشور از بروز بحران‌های بزرگ جلوگیری کنند. بنابراین هرگونه تلاش برای براندازی نظام، حتی با استفاده از تحریکات داخلی، به ‌دلیل حساسیت مردم به حفظ یکپارچگی کشور با شکست مواجه می‌شود.
3- مقاومت در برابر فشارهای اقتصادی: بر اساس داده‌های نظرسنجی و تجزیه و تحلیل‌های اخیر، مردم ایران بویژه در مواقعی که با فشارهای اقتصادی مواجه می‌شوند، به جای آنکه به اعتراضات خشونت‌آمیز و براندازی تمایل پیدا کنند، به ‌دنبال تغییرات اصلاحی در سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌های کلان کشور هستند. این تمایل به اصلاحات که ریشه در تجربه‌های گذشته مردم دارد، یکی از مهم‌ترین عواملی است که از اقدامات براندازانه جلوگیری کرده است.
4- عدم پذیرش دوقطبی‌های کاذب: یکی دیگر از دلایل عدم موفقیت اعتراضات در ایران، عدم پذیرش دوقطبی‌های کاذب و براندازانه است. مردم ایران بویژه در شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی، آگاهانه دچار تفرقه نمی‌شوند و در مواجهه با دشمنان خارجی و داخلی، به ‌طور جمعی از استقلال و امنیت کشور دفاع می‌کنند.

ارسال نظر
پربیننده