تخم طلا
یک نفر دارد به عشق تو شدیداً میپرد
مثل «مرد عنکبوتی» یا «سوپرمن» میپرد
تا دلت آتش بگیرد (دختر همسایهاش!)
از روی آتش پسر در جلد «بتمن» میپرد
چارشنبه سوری امسال، جور دیگری است
لایو میگیری و او در حد مُردن میپرد
سوت و کف را ایسلندی میزنی، کف میکند
مثل «بسکتبازهای لیگ ژرمن» میپرد
کار او خرکردن سادهدلی امثال توست
خام چتهایش نشو یک روز کلاّ میپرد
او فقط اسمش شبیه آرش افسانههاست
تیر او در بهترین حال از سر من میپرد
قصه عشق شما چیزی شبیه مستی است
مدتی که بگذرد از وقت خوردن، میپرد
یا شبیه نشئگی، بعد شبِ خودسازی است
کامتان که تلخ شد آن دودکردن میپرد
عاشقیهای مجازی خانه ویران میکند
عقل از سر میبرد، یا قبل بُردن، میپرد
دودمانِ دودمانی را به غارت میبرد
مثل کبریتی که در دامان خرمن میپرد
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها