
ایلیا داوودی: «رومان گوفمن» افسر ارشد ارتش اسرائیل و دبیر نظامی نتانیاهو است که 4 دسامبر 2025 به عنوان گزینه نتانیاهو برای ریاست بعدی موساد معرفی شد و قرار است پس از پایان دوره 5 ساله «دیوید بارنیا» در ژوئن 2026 این مسؤولیت را تحویل بگیرد. در اسرائیل، موساد فقط یک سازمان اطلاعاتی نیست؛ موساد برای دولتها ابزار سیاست خارجی، مدیریت روابط پنهان، عملیات برونمرزی و در سالهای اخیر یکی از ستونهای اصلی راهبرد مهار ایران بوده است. وقتی نتانیاهو که در سالهای جنگ و بحران داخلی زیر فشار است، به جای انتخاب یک چهره رشدکرده در بدنه موساد، فردی بیرون از سازمان و نزدیک به خودش را برمیگزیند، پیامش ۲ لایه دارد؛ لایه اول اعتماد شخصی و کنترل سیاسی؛ لایه دوم تلاش برای تغییر سبک و اولویتهای موساد. این روند را باید کنار الگوی بزرگتر دید؛ در اسرائیل طی ماههای گذشته بحث پررنگی درباره انتصاب افراد بیرون از سیستمهای حرفهای امنیتی برای پستهای حساس شکل گرفته است. رسانههای اسرائیلی هم از احتمال موج استعفا و نارضایتی در داخل موساد گفتهاند، چون بخشی از بدنه سازمان چنین تغییراتی را سیاسیسازی میبیند.
* ژنرال تانکها در زمین جاسوسان؛ رزومهای که با موساد غریبه است
درباره زندگی شخصی گوفمن دادههای عمومی محدود است اما خطوط اصلی مسیرش روشن است. او متولد بلاروس است و سال 1990 در 14 سالگی به اسرائیل مهاجرت کرده است. سال 1995 وارد ارتش اسرائیل شد و مسیرش را عمدتا در یگانهای زرهی طی کرد؛ مسیری که در ارتش اسرائیل به طور سنتی با نگاه عملیات زمینی و فرماندهی میدانی پیوند میخورد.
گوفمن طبق گزارش تایمز آو اسرائیل از فرمانده تانک در تیپ 188 شروع کرده و در سالهای بعد پلهپله بالا رفته است. از نقاط شاخص کارنامه او میتوان به این موارد اشاره کرد؛ فرماندهی گردان 75 در تیپ زرهی 7 در 2011، افسر عملیات لشکر 36 در 2013، فرماندهی تیپ اتصیون در کرانه باختری در 2015، بازگشت به زرهی و فرماندهی تیپ 7 در 2017 و سپس فرماندهی لشکر منطقهای 210 باشان در مرز سوریه از 2020. این رزومه، رزومه یک افسر اطلاعاتی نیست. این رزومه بیشتر شبیه یک فرمانده عملیات زمینی است که تجربه فرماندهی منطقهای و برخورد با میدان پیچیده شمال و کرانه باختری را دارد. همین تفاوت، در عین حال که میتواند برای نتانیاهو جذاب باشد، برای بخشی از موساد نگرانکننده است.
سخنرانی 2018 و نشانههای یک ذهنیت: یکی از نقلقولهای کلیدی که رسانههای اسرائیلی بازتاب دادهاند، مربوط به سخنرانی معروف او در 2018 در برابر فرماندهان ارشد ارتش اسرائیل است. او در آن سخنرانی از الگوی پرهیز از بهکارگیری نیروی زمینی انتقاد کرده بود.
اهمیت این جمله در ذهنیت پشت آن است؛ گوفمن افسر زرهی است و طبیعی است که به جنگ زمینی، تصرف، کنترل فضا و اعمال قدرت سخت باور داشته باشد. اگر چنین ذهنیتی به موساد منتقل شود، موساد میتواند بیش از قبل به سمت نقشهای عملیاتی هماهنگ با ارتش و حتی نقشهای شبهنظامی برونمرزی متمایل شود. این همان نقطهای است که برای ایران اهمیت مییابد، چون در مواجهه با ایران، اسرائیل اغلب ترکیبی از عملیات اطلاعاتی، جنگ سایبری، خرابکاری، ترور هدفمند و فشار دیپلماتیک را دنبال میکند.
7 اکتبر 2023 و تبدیل شدن به چهرهای نمادین: گفته میشود گوفمن 7 اکتبر 2023 در جریان حمله حماس به جنوب اسرائیل بشدت زخمی شد. گزارشها میگویند او از خانه به سمت منطقه حرکت کرد، با نیروهای داوطلب پلیس درگیر شد و در یک درگیری مسلحانه در تقاطع شعار هنیگف مجروح شد.
برای نتانیاهو و دستگاه تبلیغاتی اسرائیل، چنین روایتی ۲ کارکرد دارد؛ ساختن سرمایه نمادین از یک افسر که در روز شکست امنیتی بزرگ اسرائیل در میدان حاضر بوده و نسبت دادن خصلت شجاعت و فداکاری به گزینهای که قرار است رئیس موساد شود. در بیانیهها هم دقیقا روی همین بخش دست گذاشته شده است.
پس از دوره درمان و بازگشت، گوفمن مدتی در نقشهای ستادی قرار گرفت و در نهایت مه 2024 دبیر نظامی نخستوزیر شد.
دبیر نظامی در ساختار اسرائیل، کانال دائمی میان نخستوزیر، ارتش و جامعه اطلاعاتی است. تایمز آو اسرائیل میگوید او در این جایگاه در اجرای دستورهای نخستوزیر در ارتش نقش داشته و در طول جنگ با موساد و دیگر نهادها در تماس مستمر بوده است. همین نزدیکی سازمانی و شخصی، دلیل اصلی اعتماد نتانیاهو به او دانسته میشود.
پرونده نوجوان 17 ساله و برداشتها از سبک مدیریتی: پاشنه آشیل اصلی گوفمن در افکار عمومی اسرائیل، پروندهای است که به دوره فرماندهی او در لشکر 210 برمیگردد. گزارشها میگویند او استفاده بحثبرانگیز از یک نوجوان 17 ساله را برای انتشار اطلاعات طبقهبندیشده در قالب یک کارزار اثرگذاری در شبکههای اجتماعی تأیید کرده بود. آن نوجوان سپس بازداشت و حدود 18 ماه در بازداشت بود تا در نهایت پرونده بسته شد.
این پرونده از ۲ زاویه برای تحلیل آینده او در موساد مهم است؛ زاویه اول بحث قانونمندی و کنترل داخلی است. زمانی که فرمانده نظامی وارد عملیات اثرگذاری میشود و سازوکارهای مجوزدهی و مسؤولیتپذیری شفاف نباشد، هزینه انسانی و نهادی تولید میشود و در پرونده یادشده هم همین برداشت شکل گرفت. زاویه دوم گرایش به عملیات روانی و اثرگذاری است. این نشان میدهد گوفمن فقط افسر زرهی کلاسیک نیست و به میدان جنگ روایت و شبکه اجتماعی هم توجه دارد، حتی اگر شکل اجرا محل مناقشه بوده باشد.
* باور به کنترل مستقیم؛ الگوی ذهنی رئیس جدید
طبق گزارش تایمز آو اسرائیل، پیش از ورود به دفتر نخستوزیر، گوفمن سندی نوشته بود که در آن توصیه شده بود اسرائیل پس از شکست حماس کنترل نظامی بر غزه را حفظ کند. ارتش اسرائیل بعدا اعلام کرد این سند موضع رسمی ارتش نیست و صرفا دیدگاه فردی افسر بوده است.
این سند برای فهم رویکرد احتمالی او در موساد اهمیت دارد، چون نشان میدهد او به مدلهای کنترل مستقیم و حضور سخت باور دارد. در محیطی مثل غزه یا حتی در مواجهه با محور مقاومت، چنین نگاههایی معمولا به دنبال ابزارهای اطلاعاتی و عملیاتی برای مدیریت جمعیت، شکستن شبکههای رقیب و ساختن ترتیبات محلی است.
گزارش شومریم نیز میگوید برخی منابع اسرائیلی نقش دبیر نظامی را در دوران جنگ فراتر از هماهنگی اداری میدانند و مدعی هستند گوفمن به نتانیاهو پیشنهادهای مستقل ارائه میداد و حتی درباره غزه و نحوه اداره جنگ موضعسازی میکرد.
درست یا نادرست بودن جزئیات را باید با احتیاط دید اما همین مطرح شدن این ادعاها یعنی او در حلقه تصمیمسازی امنیتی اسرائیل وزن گرفته است.
* شورش خاموش در بدنه موساد؛ نگرانی از ورود «غریبه»
در متنهای رسانهای اسرائیل چند محور انتقاد تکرار میشود؛ کمبود سابقه اطلاعاتی عمیق، نداشتن تجربه مدیریت سازمان تخصصی مثل موساد و حتی بحثهایی درباره سطح زبان انگلیسی. یدیعوت آحارانوت بخشی از این نقدها را بازتاب داده و همزمان از نگرانی درباره موج استعفا در موساد گفته است.
شینهوا نیز گزارش میدهد کانال دولتی کان از قول مقامهای فعلی و سابق موساد گفته او فاقد پیشینه اطلاعاتی و تخصص در حوزههای محوری موساد است.
این ترکیب نقدها را باید جدی گرفت، چون موساد سازمانی است که موفقیتش کمتر به رتبه نظامی و بیشتر به شبکهها، تجربه عملیات پنهان، دیپلماسی پشتپرده و مدیریت ریسک وابسته است.
* بحران اعتماد بیبی؛ جستوجوی وفاداری در توفان سیاسی
موضوع را باید در چند لایه دید؛ لایه اول بحران اعتماد و کنترل است. نتانیاهو در سالهای اخیر با شکاف اجتماعی داخلی، نقد دستگاههای قضایی و امنیتی و حساسیت شدید به نشت اطلاعات مواجه بوده است. رسانه اسرائیلی صراحتا گفتهاند یکی از دلایل ترجیح گوفمن میتواند وفاداری و محرمانهداری او باشد. برای سیاستمداری که نبرد سیاسی را بخشی از نبرد بقا میبیند، رئیس موساد باید هم ابزار امنیتی باشد و هم حلقه امن.
لایه دوم نیاز به همافزایی جنگی است. جنگ چندجبههای اسرائیل که در بیانیهها از آن با تعبیر «۷ جبهه» یاد شده، نیازمند هماهنگی نزدیکتر ارتش و موساد است. در این چارچوب، انتخاب یک افسر عملیاتی که در دفتر نخستوزیر عملا رابط دائمی نهادها بوده، میتواند برای نتانیاهو به معنای کاهش اصطکاک باشد.
لایه سوم بازسازی بازدارندگی و تصویر امنیتی است. پس از 7 اکتبر، دستگاه امنیتی اسرائیل زیر تیغ است. انتصاب فردی که روایتی از حضور در میدان و زخمی شدن دارد، به کار بازسازی روانی و سیاسی کمک میکند.
* موسادِ گوفمن؛ سیاسیتر، نظامیتر و شاید پرخطاتر
اگر بخواهیم بر اساس سوابق و نشانههای رفتاری به سناریوهای محتمل برسیم، چند مسیر قابل تصور است.
سناریوی اول- موساد نظامیتر و نزدیکتر به ارتش: با توجه به خاستگاه زرهی و تجربه فرماندهی زمینی، گوفمن میتواند موساد را به سمت همکاری نزدیکتر عملیاتی با ارتش ببرد. این به معنای تمرکز بیشتر بر زنجیره هدف، اطلاعات عملیاتی فوری و عملیاتهایی است که مکمل حملات نظامی هستند. این همان مدلی است که در بسیاری از جنگهای اخیر به چشم میآید؛ یعنی همزمانی عملیات پنهان و عملیات آشکار.
سناریوی دوم - موساد سیاسیتر و همراستاتر با دفتر نخستوزیر: نزدیکی شخصی به نتانیاهو و انتخاب شدن به عنوان گزینه بیرونی میتواند موساد را در معرض این خطر قرار دهد که بخشی از بدنه حرفهای احساس کند استقلال سازمانیاش کاهش یافته است. نقدهایی که درباره موج استعفا مطرح شده دقیقا از همین زاویه معنا پیدا میکند. در چنین سناریویی، موساد ممکن است در اولویتگذاری، زمانبندی عملیاتها و حتی پیامرسانی عمومی بیشتر تحت تاثیر نیازهای سیاسی روز قرار بگیرد.
سناریوی سوم- تاکید بیشتر بر عملیات اثرگذاری و جنگ روایت: پرونده نوجوان 17 ساله، فارغ از داوری اخلاقی، یک نشانه است که گوفمن به حوزه اثرگذاری و روایت حساس است. اگر این گرایش به موساد منتقل شود، میتواند به سرمایهگذاری بیشتر روی عملیات اطلاعاتی، مهندسی ادراک و کارزارهای چندسکویی منجر شود. این حوزه برای ایران هم مهم است، چون بخش قابل توجهی از تقابل تهران و تلآویو در لایه ادراک، مشروعیت و افکار عمومی جهانی جریان دارد.
* جنگ سایه با تهران؛ آیا قواعد بازی تغییر میکند؟
برای فهم تاثیر گوفمن بر رویکرد موساد علیه ایران، باید چند واقعیت را کنار هم گذاشت. واقعیت اول این است که حتی بدون تغییر رئیس موساد، ایران در مرکز دستور کار موساد بوده است. گزارشهای متعدد رسانهای بینالمللی و خبرگزاریها از یک جنگ سایه طولانی میان ۲ طرف سخن گفتهاند که شامل خرابکاری و ترورهای منتسب به اسرائیل علیه زیرساختها و افراد مرتبط با برنامه هستهای ایران میشود.
در نتیجه انتظار تغییر بنیادی خطمشی علیه ایران واقعبینانه نیست. محتملتر این است که تغییر، در شدت، روش اجرا و سطح ریسکپذیری نمود پیدا کند.
واقعیت دوم این است که گوفمن، بر خلاف یک رئیس موساد برآمده از بدنه سازمان، شبکه عملیاتی کلاسیک و تجربه طولانی در پرونده ایران را به شکل مستقیم ندارد. منتقدان داخلی اسرائیل هم دقیقا روی همین نکته دست میگذارند.
این میتواند او را در ماههای اول به ۲ انتخاب برساند؛ یا به مدیران باسابقه موساد تکیه کند و مسیر قبلی را برود، یا برای اثبات خودش به سمت تصمیمهای پرریسکتر و نمادینتر حرکت کند. تجربه تاریخی نشان میدهد روسای تازه اگر احساس کنند زیر ذرهبین هستند، گاهی به وسوسه نمایش قدرت میافتند، هر چند هزینههای چنین نمایشهایی همیشه قابل کنترل نیست.
واقعیت سوم، رابطه آمریکا و اسرائیل و میدان منطقه است. موساد در پرونده ایران بدون هماهنگیهای اطلاعاتی و فنی با شرکای غربی و منطقهای دست بستهتر است. انتخاب فرد نزدیک به نتانیاهو میتواند هماهنگی سیاسی را افزایش دهد اما اگر در داخل موساد اصطکاک و خروج نیرو رخ دهد، ظرفیت واقعی اجرای عملیات پیچیده میتواند آسیب ببیند.
* این انتصاب نشانه قدرت است یا نشانه اضطراب؟
گوفمن روسزبان است و در فضای رسانهای اسرائیل حتی از روسیدانستن او به عنوان مزیت یاد شده است. این ویژگی به خودی خود علیه ایران تعریف نمیشود اما در بافت امروز امنیت منطقه مهم است. روسیه در سوریه بازیگر کلیدی است، با ایران نیز همکاریهای متنوع دارد و در عین حال با اسرائیل هم کانالهای مدیریت تنش داشته است. رئیس موسادی که زبان و فرهنگ روسی را میشناسد، شاید در فهم رفتار مسکو و شبکههای پساشوروی دست بالا را داشته باشد.
در روایت رسمی اسرائیل، این انتصاب یک انتخاب حرفهای و بر اساس شایستگی و تجربه جنگی معرفی میشود اما میشود گفت این انتخاب بیشتر نشانه اضطراب ساختاری است تا نشانه اعتماد به نفس؛ چرا اضطراب؟ چون موساد در سالهای اخیر در ذهن تصمیمساز اسرائیلی قرار بوده دستاورد واقعی تولید کند؛ بازدارندگی در برابر ایران، مدیریت جبهههای متعدد و مهار پیامدهای جنگ غزه. نتانیاهو فردی را آورده که سرمایه اصلیاش نزدیکی و وفاداری است، یعنی دغدغه کنترل برایش از دغدغه نبوغ سازمانی جلوتر است. منتقدان اسرائیلی هم همین را در قالب نگرانی از سیاسیسازی و موج استعفا بیان کردهاند.
این تصمیم البته میتواند کوتاهمدت به نتانیاهو احساس امنیت بدهد اما بلندمدت اگر باعث فرسایش حرفهایگری شود، به زیان اسرائیل تمام میشود.
* موساد جدید؛ سازمانی هماهنگتر اما شکنندهتر
با کنار هم گذاشتن سوابق و مناقشهها میتوان چند گزاره محتمل را مطرح کرد.
۱- تداوم تمرکز موساد بر ایران قطعی است اما احتمال تقویت پیوند موساد با عملیات نظامی و هدفگذاری مشترک بیشتر میشود.
۲- گوفمن ممکن است نسبت به روسای حرفهای موساد حساسیت کمتری به مرزبندیهای سنتی میان ارتش و موساد داشته باشد و همین مرزها را جابهجا کند. این میتواند سرعت تصمیمگیری را بالا ببرد و همزمان ریسک خطا را افزایش دهد.
۳- پرونده نوجوان 17 ساله یک هشدار درباره مدیریت ریسک انسانی است. اگر سبک مدیریتی او به سمت استفاده ابزاری از منابع کمحفاظت برود، احتمال خطای عملیاتی و افشای رسانهای هم بالا میرود.
۴- از منظر ایران، تغییر نام رئیس موساد نباید باعث سادهسازی تصویر دشمن شود. ساختار موساد و پیوندهای بینسازمانی در اسرائیل و غرب تعیینکنندهتر از شخصیت افراد است. شخصیت فقط میتواند شدت و جهت تاکتیکی را تغییر دهد.
گوفمن یک رئیس موساد کلاسیک نیست. او محصول ارتش زرهی و میدان زمینی است که پس از 7 اکتبر 2023 با یک سرمایه نمادین وارد حلقه نزدیک نتانیاهو شد و حالا قرار است در 2026 موساد را تحویل بگیرد.
همین تفاوت، هم امکان تغییر سبک را ایجاد میکند و هم احتمال اصطکاک داخلی را بالا میبرد. برای ایران، پیام عملی این انتصاب نه این است که تهدید تمام شد و نه این است که تهدید چند برابر شد. پیام دقیقتر این است که اسرائیل در پی هماهنگسازی بیشتر جنگ آشکار و پنهان است و در عین حال در داخل خود با بحران اعتماد و سیاستزدگی در انتصابهای امنیتی دست و پنجه نرم میکند. این ۲ روند همزمان، هم میتواند خطرات کوتاهمدت بسازد و هم میتواند نقاط آسیبپذیری بلندمدت برای اسرائیل ایجاد کند.