27/فروردين/1404
|
08:56
۲۲:۴۲
۱۴۰۴/۰۱/۲۵
محمد‌امین همدانی، تهیه‌‌کننده انیمیشن پسر دلفینی در گفت‌و‌گو با «وطن امروز»:

پیام فیلم‌مان ملی بود

پیام فیلم‌مان ملی بود

میلاد جلیل‌زاده: تا به حال موفق‌ترین فیلم سینمای ایران در اکران خارجی، نه از میان فیلم‌های جشنواره‌ای بوده که مدعی پخش‌کننده بین‌المللی و امتیازاتی از این دست بوده‌اند و نه فیلم‌هایی که ایرانیان مقیم خارج از کشور ساخته‌اند. موفق‌ترین پروژه تجاری سینمای ایران در سطح بین‌الملل تا به حال سری اول انیمیشن «پسر دلفینی» بوده که با سرمایه‌گذاری مشترک روس‌ها و طرف ایرانی ساخته شد و پس از اکران در ۳۰ کشور دنیا، سر از پلتفرم‌هایی مثل نتفلیکس، آمازون و اپل‌تی‌وی هم درآورد. بخشی از این موفقیت مرهون کیفیت کار است که با توجه به آن باید پیشرفت‌های انیمیشن ایران را تحسین کرد و بخش دیگر آن به تهیه‌کننده کار و تلاش او برای توزیع مناسب اثرش برمی‌گردد. او حالا سری دوم این انیمیشن سینمایی را تولید کرده که در جشنواره فجر سال گذشته هم شرکت داشت و برنده جایزه پویانمایی شد و به عنوان یکی از آثار اکران نوروزی، از 8 اسفندماه روی پرده رفت. محمدامین همدانی متولد ١٣۶۶ است و بیش از ١۵سال سابقه کار در فضای انیمیشن دارد. او در سال ۹۰ خانه پویانمایی انقلاب اسلامی را تاسیس کرد و از همان زمان تا به حال مدیرعامل این موسسه بوده و علاوه بر آن در طول دوره مسؤولیتش در سازمان اوج، در تولید انیمیشن‌های سینمایی و سریالی فراوانی از جمله «بازگشت»، «در بوشهر»، «دره زنجفیل»، «همسایه‌ها»، «سربازان بین‌الملل (آتو)»، «درنگ»، «نوروز آن سال‌ها»، «تاریخ جنگ»، «چاخان تی وی»، «دربست» و «عموسام» نقش داشته است. با محمدامین همدانی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در آن درباره جزئیات تولید انیمیشن در ایران، پخش بین‌المللی آن و خصوصیات بازار جهانی، هزینه‌های تولید انیمیشن در کشورمان و سایر کشورها و مزیت‌ها و ضعف‌های این صنعت در ایران نکات مهمی را بیان می‌کند. در بخش دیگری از این گفت‌وگو به حضور شروین حاجی‌پور به عنوان خواننده این فیلم و حواشی به وجود آمده در این باره پرداخته شده که برای نخستین بار با این صراحت بیان شده‌اند و تهیه‌کننده پسر دلفینی به این بهانه قدری هم درباره محتوای غیرمستقیم اثرش صحبت کرد.

***

* اوایل شروع کار انیمیشن در ایران، به نظر می‌رسید این صنعت پرخرجی است که صرفاً با حمایت برخی نهادهای حاکمیتی که ضرورت برگشت سرمایه را نداشتند، قابل پیشروی است. اما پس از موفقیت «پسر دلفینی»، به نظر می‌رسد یک الگوی جدید ایجاد شده که فروش خارجی آثار را به افق تولیدکنندگان اضافه کرده و این امر توانسته بازگشت سرمایه را جدی کند. حالا با توجه به این الگو، انیمیشن ایران ممکن است از تمام انواع دیگر فیلمسازی هم سودآورتر به نظر برسد. در حال حاضر، وقتی شما پروژه‌ای را شروع می‌کنید، برای بازگشت سرمایه بیشتر روی فروش داخلی حساب می‌کنید یا خارجی؟
به طور کل انیمیشن سینمایی با فروش داخلی حتماً شکست می‌خورد و باید حتماً نگاه بین‌المللی داشته باشد تا بتواند موفق باشد. در حال حاضر، انیمیشنی که بخواهد در سطح جهانی توزیع شود، تولیدش به همراه یک سری آماده‌سازی‌ها و بازاریابی و تبلیغات در حوزه بین‌الملل، چیزی حدود یک میلیون دلار هزینه می‌برد؛ از تولید تا دوبله‌های خارجی و هزینه‌های تبلیغات و بازاریابی. چرا ما به دلار این موضوع را مطرح می‌کنیم؟ یکی اینکه بخشی از هزینه‌ها دلاری است و  دوم اینکه متخصصان انیمیشن همیشه در یک فضای فرار مغزها و کار با سفارشات خارج از کشور دست و پنجه نرم می‌کنند. در نتیجه، بازارش همیشه با دلار متغیر است. در عین حال، وقتی ابزاری وجود دارد که می‌تواند اقتصاد فرهنگ را به چرخه درآورد و ارزآوری کند، آن هزینه‌ها را هم به راحتی بازمی‌گرداند.
* تولید انیمیشن در خارج از کشور چقدر هزینه دارد؟
یک انیمیشن که مثلاً در دیزنی تولید می‌شود، بالغ بر صد و خورده‌ای میلیون دلار هزینه دارد اما این فقط هزینه تولید ویدئو است و آنها معمولاً به همان اندازه هزینه توزیع هم می‌کنند. یعنی می‌شود چیزی حدود ۳۰۰ میلیون دلار.
* انیمیشنی که ۱۰۰ میلیون دلار هزینه دارد، کیفیتش متفاوت نیست؟
بله! تفاوت کیفی هم وجود دارد.
* اگر همان انیمیشن 100 میلیون دلاری دیزنی یا پیکسار در ایران تولید شود، با توجه به تفاوت نرخ ارز، برای ما چقدر هزینه می‌برد؟
حدود 10 میلیون دلار.
* غیر از «پسر دلفینی»، موارد زیادی را سراغ نداریم که خارجی‌ها روی انیمیشنی ایرانی سرمایه‌گذاری کرده باشند. این مسیر که حالا تلاشی هم درباره آن شده، چطور هموارتر می‌شود؟
ببینید! ما نخستین مجوز سرمایه‌گذاری خارجی در حوزه فرهنگ را در تاریخ جمهوری اسلامی داریم که وزارت اقتصاد صادر کرده است. وزارت اقتصاد به طور معمول صنایع خلاق را جدی نمی‌گیرد، چون ترنوبل مالی‌شان به نسبت صنایع سنگین زیاد نیست. اما ما هم از وزارت اقتصاد چنین مجوزی را برای نخستین‌بار در کشور گرفتیم و هم در سال ۱۴۰۰ در کنار صنایع سنگین، تندیس صادرکننده نمونه را از رئیس‌جمهور فقید دریافت کردیم که از طرف وزارت صمت معرفی شد.
می‌خواهم بگویم این قبیل فعالیت‌ها در حال باز کردن جای خود هستند و اقداماتی را انجام می‌دهند که شاید بقیه سینمای ایران اصلاً به سمت آن نروند یا رفتن به سمت آن برای‌شان دشوار باشد. در حال حاضر، ما با «پسر دلفینی» همکاری موفقی با روسیه رقم زده‌ایم، چه در زمینه سرمایه‌گذاری و چه در اکران.
* اما به رغم تلاش‌هایی که برخی همکاران شما انجام داده‌اند، تاکنون ورود موفقی به بازار چین نداشته‌ایم؛ بازاری که حتماً می‌دانید خود هالیوود هم به‌شدت به آن توجه داشته و اهمیت دارد. دلیل این عدم توفیق را شما چه می‌دانید؟
ببینید، سینمای چین بازاری است که ورود به آن مطلقاً نشدنی است. اینکه عرض می‌کنم، نتیجه تجربه‌ای چند ساله است که دلایلش متعدد است اما به هر حال من در حوزه چین تلاش‌های زیادی کرده‌ام و تجربیاتم را بیان می‌کنم. چین به این دلیل که در حال تبدیل شدن به اقتصاد اول دنیا است و هر چیزی را که می‌خواهد تولید می‌کند و به صورت بومی یک بازار بیش از یک میلیاردی در دسترس دارد، شرایط ویژه‌ای دارد. به همین دلیل تیراژها در چین به‌شدت بالا می‌رود و هزینه‌های تمام شده به‌شدت پایین می‌آید، به گونه‌ای که هیچ کشور دیگری نمی‌تواند با آن رقابت کند. این می‌شود تعریف اقتصاد چین. درباره سینما هم همین وضعیت وجود دارد. وقتی درباره چین صحبت می‌کنیم، درباره بیش از ۶۰ هزار سالن سینما صحبت می‌کنیم که رقمی معادل تمام سینماهای آمریکا و اروپا را شامل می‌شود. همین موضوع باعث می‌شود یک دفعه پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ را رقم بزنند، به این دلیل که بازار اصلی‌اش را خودشان دارند و حتی بدون نیاز به بازار بین‌المللی به چنین ارقامی می‌رسند. سینمای چین بخوبی می‌داند که نباید این بازار را در اختیار خارجی‌ها قرار دهد و این بازار برای ما هم قفل است. من این پیام را به تمام دوستانی که تلاش می‌کنند به بازار چین دسترسی پیدا کنند، می‌دهم که بازار آنها تنها در حوزه‌هایی مانند تلویزیون‌های‌شان قابل دسترسی است.
* چه بازارهایی برای ما قابل دسترس‌تر به نظر می‌رسد؟
هر جایی که ما بتوانیم پایگاه بزنیم و استانداردهای لازم را رعایت کنیم و پروسه بومی‌سازی توزیع را شکل دهیم تا به جذب اسپانسر و ارائه درست محصول و تبلیغات و افتتاحیه درست و دوبله بسیار خوب و خواننده مطرح آن منطقه برسیم. همه اینها یک سری هزینه‌هایی دارد که در مجموع معادل هزینه تولید در همانجا خواهد بود اما این می‌تواند باعث شود آن محصول به عنوان محصول بومی در آنجا تبدیل به یک بمب شود. این بمب‌سازی در آن منطقه می‌تواند به کاری تبدیل شود که بعضاً از خود تولیدش امنیتش بالاتر باشد. حالا این موضوع شما در هر جایی که پتانسیلش بالا باشد و بتوانید به‌درستی اجرا کنید، می‌تواند جواب بدهد.
* شما در کدام مناطق چنین کاری انجام داده‌اید؟
کاری که ما انجام می‌دهیم، در 3 منطقه که اصطلاحاً CIS خوانده می‌شود، متمرکز شده است. یعنی منطقه آسیای میانه و روسیه، منطقه ترکیه و منطقه منا یا همین کشورهای عربی. در این مناطق، ما به دلیل داشتن شعبه و دفتر مستقر فعال، این پروسه بومی‌سازی را به شکل بسیار حرفه‌ای و جدی پیش می‌بریم. در نتیجه، در این مناطق ما همواره امیدواریـــم کارمان تبدیل به یک برند موفق شود.
* به لحاظ محتوایی هم تولید برای این کشورها با کشورهای دیگر فرقی می‌کند؟
ببینید! «پسر دلفینی 1» را به عنوان یک مثال در نظر بگیریم. شخصیت‌ها شبیه شخصیت‌های جنوب ایران بودند، کاراکترهای زن حجاب دارند و پوشش‌های‌شان لباس‌های محلی خلیج‌فارس  و جنوب ایران است اما آنقدر این پروسه بومی‌سازی در روسیه درست اتفاق افتاد که ما وقتی در مصاحبه‌های‌مان از بچه‌های روس می‌پرسیم این چه فیلمی بود که دیدید؟ می‌گفتند این یک انیمیشن روس است و نمی‌دانستند مال جای دیگری بوده. انیمیشن این قابلیت را دارد که در هر جای دنیا شما اگر آن را خوب  ارائه بدهید، حتی اگر مطابق با فرهنگ خودتان باشد، ولی ارائه درست باشد، مخاطب کودک آنجا می‌تواند فکر کند این کار برای خودش ساخته شده تا راحت با آن ارتباط بگیرد. البته اینکه انیمیشن‌های اگزوتیک یعنی انیمیشن‌هایی خاص و قابل کشف برای فرهنگ‌های مختلف تولید شوند، الان در دنیا خیلی مرسوم شده. یعنی شما انیمیشن‌های مختلف جدید دیزنی را اگر نگاه کنید با فرهنگ‌های مختلف ارائه می‌شود. انکانتو (افسون) برای کلمبیاست، لوکا برای ایتالیاست، کوکو برای مکزیک است و اینها فرهنگ‌های مختلف را در خلالش معرفی می‌کنند و برای دنیا این قابل کشف و جذاب است.
* در حال حاضر جایگاه انیمیشن ایرانی بین سایر کشورهای دنیا کجاست؟
الان انیمیشن ما از کیفیت انیمیشن‌های ترک و عربی بالاتر است. روسیه در این زمینه حرفی برای گفتن دارد ولی اینطور نیست که بتوانیم بگوییم حتما از ما بالاتر است. وقتی به جاهای دیگر دنیا می‌رویم، در کره‌جنوبی هم با اینکه فیلم ما اکران خوبی داشت اما رقابت خیلی سخت بود. انیمیشن‌های کره‌ای حمایت‌های خیلی خوب دولتی دارند و در نتیجه پیشرفت کره در انیمیشن خیلی زیاد شده. یا مثلاً در اروپا هم همینطور. در اروپا رقیب زیاد است و کارهای خاورمیانه‌ای شاید با حس و فرهنگ آنجا همخوان نباشد. با توجه به اینکه کیفیت رقبا هم کیفیت خوبی هست، کار کمی سخت است.
* اکران سری اول پسر دلفینی احتمالا کار را برای بازاریابی سری دوم آن راحت‌تر نمی‌کند؟
دقیقا همین‌طور است. «پسر دلفینی ۱» در بیش از ۳۰ کشور دنیا اکران واقعی شده است، یعنی اکران گیشه نه اکران دعوتی. این فیلم به ۱۶ زبان دوبله شده و از شرق تا تا غرب دنیا پخش شده؛ از کره‌جنوبی تا روسیه و عربستان و از اروپا تا آفریقای جنوبی و برزیل. در آمریکای شمالی هم با یک پخش‌کننده بسیار بزرگ به اسم لاینزگیت فیلمز (Lionsgate Films) که یکی از ابرکمپانی‌های تولید و پخش فیلم سینمایی است، پخش شده و در پلتفرم‌هایی رفته که برای خیلی‌ها شاید ایجاد حسرت بکند. مثلا پلتفرم نتفلیکس، اپل‌تی‌وی و آمازون. در نتیجه راه برای اکران سری دوم آن تا حدود زیادی هموار است.
* از وضعیت اکران فیلم‌تان در ایران راضی بودید؟ آیا اساسا نوروز فصل مناسبی برای اکران انیمیشن هست؟
نه! راضی نبودیم. خصوصاً اینکه نوروز امسال‌مان نوروزی بود که همراه شده بود با ماه مبارک رمضان و این در واقع شروع خوبی نبود به این خاطر که الان کم‌کم شرایط فروش در حال بهتر شدن است اما اکران 2 هفته اول خیلی مهم است و به آن 2 هفته طلایی می‌گویند. هر فیلم باید در آن 2 هفته‌ای برایش استقبال خیلی خوبی اتفاق بیفتد تا اینکه ادامه اکران بتواند با روند خوبی جلو برود. ما در نوروز و شب‌های قدر و تعطیلات عید برندینگ‌مان را انجام دادیم اما نتیجه مناسب را نگرفتیم. الان دیگر کمی سخت است که دوباره این برند را بتوانیم برای مخاطب بیاوریم بالا. «پسر دلفینی۲» حالا دیگر برای مخاطب یک برند شنیده شده است که جدید نیست. دیگر بمب نمی‌توانیم منفجر کنیم. در نتیجه ما  آن انفجار خبری 2 هفته اول را از دست دادیم و هر چقدر هم که حالا ادعای این را داشته باشیم که فیلم خوبی است و در موج دوم مخاطب را خواهد آورد و دهان به دهان توصیه خواهد شد اما باز هم آن برندینگ اولیه خیلی می‌توانست موثرتر باشد که ما آن را در ایران دیگر نداریم و داریم نزدیک می‌شویم به اکران روسیه این فیلم که از هشتم مه ‌آغاز می‌شود و تدارکاتی آنجا دیدیم که فکر می‌کنیم از قسمت اول خیلی بهتر بتواند بفروشد.
* با اینکه یک انیمیشن کودک با این محتوای ملی بعید است حاشیه‌سازی کند، اکران فیلم شما در داخل کشور همان ابتدای کار با یک‌سری حواشی همراه شد. یک‌سری حواشی که مربوط به خواننده فیلم، یعنی شروین حاجی‌پور می‌شد. اساساً چرا چنین انتخابی کردید و آیا از ابتدا حواشی بعدی را حدس نمی‌زدید؟
شرکت سازنده فیلم «پسر دلفینی» و پیام تاریخی، سیاسی و فلسفی فیلم که از آن صحبت می‌شود، از ابتدا برای همه مشخص بود و این فیلمی بود که می‌توانست برای کشور به عنوان شاخص قرار بگیرد و در واقع کشور ما به چنین فیلم‌هایی احتیاج دارد تا بتواند پیام‌های خود را به دنیا منتقل کند و مفاهیم مهم و پیچیده‌ای که برای نظام وجود دارد را با زبان دیگری به مردم خود و نسل آینده انتقال بدهد. این فیلم، علاوه بر اینکه اقتصاد فرهنگ را فعال کرده و ارزآوری داشته و دانش‌بنیان است، پیام را توانسته در قالب جدیدی ارائه دهد. ما آمدیم این فرهنگ بومی خلیج ‌فارس  و این قهرمان ملی را با تعریف‌های جدیدی ارائه دادیم و تحلیل‌هایی که درباره این فیلم می‌شود، تحلیل‌های بسیار عمیقی می‌تواند باشد و در آن درباره مقاومت صحبت کردیم، درباره اتهاماتی که به قهرمان‌های ملی ما‌ زده می‌شود که شما دارید کاسبی می‌کنید از قهرمانی، حرف‌ زده می‌شود. اینها پیام‌های بسیار سختی هستند و برای کشور بسیار مهم‌اند. «پسر دلفینی ۲» یک پیام بسیار پیچیده حاکمیتی را منتقل می‌کند و درسی را به نسل آینده می‌دهد که می‌گوید قهرمان‌های شما اگر فراموش شوند، عده‌ای می‌آیند و از روی حسادت‌های خود مردم را متقاعد می‌کنند که دوره قهرمان‌بازی تمام شده است. دستور مستقیم مقام معظم رهبری بر این است که شما فیلم بسازید برای طیف خاکستری. این را مستقیماً به فیلمسازان ابلاغ کردند. ما با این مأموریت و با این دغدغه‌مندی به شکل کاملاً خصوصی آمدیم یک چنین پیامی را با چنین دغدغه‌ای پیش بردیم. یکی از مهم‌ترین راهکارهایی که به نظر ما رسید این بود که برای اینکه طیف خاکستری را جذب کنیم و نوجوانانی که امروز تحت تأثیر بمباران فرهنگی هستند را بتوانیم بیاوریم و حرف ما را بشنوند، سراغ خواننده‌ای رفتیم که 2 تا از ترک‌های فیلم را بخواند؛ خواننده‌ای که برای مخاطب نوجوان جذابیت داشته باشد و نسل جدیدی که با مفاهیم ما و با رسانه ما بیگانه‌اند را بتوانیم بیاوریم تا کار ما را ببینند. خواننده‌ای که در حکم عفوش اگر نگاه کنید، در انتهای حکم دقیقاً تولید چنین مفاهیمی به ایشان توصیه شده است. پس ما یک کاری انجام دادیم که به نظر خودمان کاملاً هوشمندانه بود. یک سناریویی طراحی کردیم که بتواند در کشور کار کند و از روی دوش نظام باری بردارد. ولی جالب است به شما بگویم ما توسط عده‌ای که خودشان هنری ندارند و تنها هنرشان این است که با انگ زدن روی موج‌ها سوار شوند و خود را معروف کنند و شاید شهوت شهرت داشته باشند، در همان ابتدا مورد تخریب قرار گرفتیم که انگار ما رفتیم آبی را در آسیاب دشمن ریختیم یا یک پیام سیاسی می‌دهیم یا ترویج می‌کنیم که مناسب نیست. در حالی که اینها متوجه نشده‌اند این زمین بازی خودمان است و هدفی که داریم جذب کسانی است که در شرایط دیگر، مطلقاً به آنها دسترسی نداریم. یک چنین مأموریت پیچیده‌ای با چنین ریسک بالایی و یک چنین کار سختی را تلاش کردیم انجام دهیم، منتها یک دفعه متوجه شدیم عده‌ای دارند گل به خودی می‌زنند. در زمان‌های طلایی معرفی یک محصول، وقتی که شایعه‌ای اعلام می‌شود و تخریبی انجام می‌گیرد، تا شما بخواهید به آن پاسخ دهید و به تریبون‌ها دسترسی پیدا کنید، زمان طلایی‌تان را از دست داده‌اید و آن مخاطبی که فیلم را ندیده، نمی‌تواند قضاوت کند که کارکرد این فیلم چیست. در نتیجه، می‌بینیم که در بسیاری از خبرگزاری‌های دغدغه‌مند، خبرهایی منتشر می‌شود که انگار ما یک فیلم معاند ساخته‌ایم و این می‌تواند بدترین خنجری باشد که برای کسی که قرار است در این زمین بجنگد، از پشت به او‌ زده شود. به نظر من، چنین تخریب‌هایی هرگز بخشیده نمی‌شود و هرگز جبران نخواهد شد، چون یک سرمایه عظیم پای این فیلم رفته تا به این نقطه برسیم. چند سال زمان گذاشته شده تا خانواده‌ها بیایند این فیلم را ببینند و خودشان قضاوت کنند و پیام را ببینند. بعد از این، ما باید به اکران‌های خارجی‌مان برویم و حتی اگر آن طیف افراد بیایند و اظهار پشیمانی کنند و بخواهند جبران کنند، دیگر دیر است و قابل جبران هم نیست. صحنه‌های درگیری ما در حوزه جنگ نرم متأسفانه بیشتر شده و باید با جدیتی که داشتیم با روبه‌رو بجنگیم اما گاهی از پشت سر هم باید مراقب باشیم که آسیب‌های جدی و زهرآگینی نخوریم، اگرنه این آسیب‌ها به گونه‌ای ما را از پا درخواهد آورد که دشمن نمی‌تواند چنین قضایایی را رقم بزند.
* آیا کسی با محتوای این ترانه هم مشکل داشت یا همه حرف‌ها سر شخص خواننده‌اش بود؟
جالب این است که اگر موسیقی را بشنوید، جدا از اینکه کاملاً روی انیمیشن نشسته، به مفاهیم هم اگر توجه کنید، یک مناجات و نیایش را می‌بینید. اما متأسفم از کسانی که مهری بر قلب‌شان خورده و نمی‌توانند واقعیت را ببینند و درک کنند که برنده این بازی کدام سمت است. اگر این موسیقی را جداگانه هم بشنوید، متوجه این نیایش خواهید شد.
نکته دیگری که باید بگویم این است که موسیقی روی سکانسی اتفاق می‌افتد که کارکرد خاصی دارد. در «پسر دلفینی ۱»، شخصیت اصلی در جست‌وجوی دستیابی به مادرش بود و در سری دوم، علاوه بر مفهومی که درباره‌اش صحبت کردم و زمزمه‌هایی که می‌گوید اینها با قهرمان‌بازی دارند کاسبی می‌کنند، موضوع این است که پسرک به پدرش می‌رسد. پدر یکی از مهم‌ترین اهدافی است که رسانه‌های غربی به آن حمله می‌کنند، چون می‌خواهند بنیان خانواده را از بین ببرند. در سری دوم، ما هم به پدر می‌رسیم و هم پسر که نگهبان خلیج‌ فارس  است، متوجه می‌شود مادرش که از شهدای خلیج‌فارس  است و پاک‌کننده آب‌های خلیج ‌فارس  است، به وضوح زنده است و در لحظه حساس می‌آید و کمک می‌کند. همه اینها در لایه‌هایی ارائه شده که مخاطب موضع نگیرد و دافعه‌ای برایش نداشته باشد. یعنی ما در سری اول جایگاه مادر را مشخص کردیم و در سری دوم به همراه پدر متوجه می‌شویم در واقع مادری که شهید شده، در آب‌های خلیج ‌فارس  زنده است و از آنجا محافظت می‌کند.

ارسال نظر
پربیننده