01/آبان/1404
|
00:08
نگاه

OK! In Your Dreams

رضا رحمتی: «رئیس‌جمهور آمریکا افتخار می‌کند صنعت هسته‌ای ایران را بمباران کردیم و از بین بردیم. خیلی خب! به همین خیال باش!» این جمله رهبر انقلاب در دیدار ورزشکاران و برندگان المپیادهای علمی در روز 28 مهر، در نگاه اول، پاسخی کوتاه و کنایی به ادعای بی‌اساس دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکاست اما با تأملی ژرف‌تر، نیاز است تحلیلی مکمل از ابعاد استراتژیک، روان‌شناختی و تاریخی در این خصوص ارائه شود. به ‌نظر می‌رسد این کلام کوتاه، تنها یک پاسخ نیست؛ یک بیانیه سیاسی، یک تحلیل راهبردی و بازنمایی یک وضعیت استراتژیک با خطاب قرار دادن مخاطبانی هدفمند است. خروج از حالت تدافعی به حالت تهاجمی را در شرایطی که مقامات آمریکایی دائم در تلاش برای تحقیر ایران با استفاده از لفاظی‌هایی شبیه اینکه «ایران هر روز به آمریکا پیام صلح می‌فرستد» یا به دنبال گفت‌وگو با آمریکا در هر شرایطی است، می‌توان عصاره «گفتمان جدید» رهبری معرفی کرد.
* نخست - نبرد در عرصه «خیال» و «واقعیت»
بارزترین بُعد این بیانات، تقابل میان «خیال» دشمن و «واقعیت» میدان است. رهبر انقلاب با به کار بردن واژه کلیدی «خیال»، اساس ادعای آمریکا را از حوزه واقعیات عینی به دنیای توهمات و آرزوهای تحقق‌نیافته منتقل می‌کنند. این کار، یک قالب‌شکنی گفتمانی است. در جنگ روایت‌ها، ایشان با این جمله، به جای ورود به بحث مفصل درباره جزئیات فنی حملات آمریکا علیه ایران شبیه به ماموریت B2ها و نابودی پیشرفت‌های هسته‌ای، کل بازی را تغییر می‌دهند. قاعده بازی را از «اثبات یا رد یک ادعا» به «اثبات پوچ بودن خود ادعا» تبدیل می‌کنند. این هوشمندانه‌ترین شکل برخورد با پروپاگاندایی است که آمریکایی‌ها در چند روز اخیر به راه انداخته‌اند؛ نه با انکار یا ورود به جزئیات که خود یک تله گفتاری به وجود می‌آورد؛ که با استهزا.
* دوم - توجه به ابعاد پنهان جنگ 12 روزه
به برداشت من، صحبت‌های دکتر آقامیری، رئیس دانشگاه شهید بهشتی و دانشمند هسته‌ای، تا حدی ضربه‌گیر فنی خوبی برای ادعاهای این چند روزه آمریکایی‌ها بود؛ مصاحبه‌ای در زمان مناسب برای فرستادن پیام مناسب. با این حال در سطح سیاسی انتقال پیام، نیازمند توجه به ابعاد پنهان‌تری از آن چیزی بود که دکتر آقامیری به آن توجه داشت. شاید یکی از عمیق‌ترین ابعاد پنهان این سخن، اشاره غیرمستقیم به این حقیقت است که تمام حملات سایبری، ترورها و خرابکاری‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، در نهایت «ناتوان از متوقف کردن مسیر پیشرفت هسته‌ای ایران بوده است». 
وقتی رهبری می‌فرمایند «به همین خیال باش»، در حقیقت می‌گویند «تو و هم‌پیمانت، با تمام توانی که به خرج دادید، نتوانستید اراده ما را درهم بشکنید. امروز صنعت هسته‌ای ما نه تنها از بین نرفته؛ که بومی، مقاوم و در حال پیشرفت است» و آنجایی که تو فکرش را هم نمی‌کنی در حال کار کردن است. این بعد پنهان بر ابهامات موضوع هسته‌ای ایران از منظر غربی‌ها بیشتر می‌افزاید. علاوه بر این، این سخن، نوعی فریاد «پیروزی» در سکوت است. رونمایی‌ای است از این جنس که نشان می‌دهد دشمن، به نقطه پایان راهبردهای خود برای مهار ایران رسیده و اکنون تنها به «خودفریبی» و «جاه‌طلبی‌های رسانه‌ای» مشغول است. حالا دست به «افتخار به یک عمل خرابکارانه پوچ» می‌زند تا درماندگی و بن‌بست استراتژیک خود را پوشش دهد.
* سوم - بعد پنهان دوم؛ افشای ماهیت «اقتدار نمایشی» غرب
ادعای رئیس‌جمهور آمریکا نمونه کلاسیکی از «اقتدار نمایشی» است و ترامپ بارها ثابت کرده این بعد از نمایش قدرت برایش از قدرت به معنای اصیلش اهمیت بیشتری دارد. وقتی یک ابرقدرت در عمل نمی‌تواند به اهدافش برسد، به نمایش و ادعا رو می‌آورد تا شکست خود را بپوشاند و برای حامیان داخلی و منطقه‌ای خود «صورتک» بسازد. پاسخ رهبر انقلاب، پرده از این نمایش برداشته و آن را «خیال» می‌خواند. این ضربه‌ای به هاله مصنوعی اقتدار غرب است و پیام آن به جهان این است: آنچه از زبان سیاستمداران غرب به عنوان قدرت و پیروزی شنیده‌اید، لزوماً واقعیت میدان نیست؛ گاهی تنها آرزوهایی است که در قالب کلام بیان می‌شود.
* چهارم - بعد روان‌شناختی؛ تحقیر مؤدبانه
«خیلی خب! به همین خیال باش!» یک تحقیر مودبانه و یک بی‌اعتنایی استراتژیک است. این پاسخ، دشمن را در موقعیت یک کودک خیال‌باف یا فردی که در وهم به سر می‌برد، قرار می‌دهد. در روانشناسی سیاسی، این نوع پاسخ‌ها که فاقد هرگونه عصبانیت یا واکنش تند است، بیشترین آسیب را به حیثیت حریف وارد می‌کند، زیرا نشان می‌دهد او حتی شایسته یک واکنش جدی و خشمگینانه هم نیست. از سوی دیگر، این کلام برای ملت ایران، یک تقویت‌کننده قوی روحیه است. در شرایطی که دشمن با ادعاهای پرسروصدا سعی در ایجاد یأس و سرخوردگی دارد، این پاسخ، به مردم می‌فهماند جای هیچ نگرانی‌ای نیست. دشمن در خیال خودش سیر می‌کند اما ما در دنیای واقعیت، به ساخت ایران خود ادامه می‌دهیم. این نگاه، امید و اعتماد به نفس ملی را تقویت می‌کند. با تبدیل یک عمل نظامی ادعاشده (حتی اگر واقعی هم بوده باشد) به یک «خیال»، ایشان در حقیقت کل «بازدارندگی نظامی دشمن» را به چالش می‌کشند. پیام این است: «شما حتی اگر حمله هم کرده باشید، آنقدر ناچیز و بی‌اثر بوده که گویی اصلاً رخ نداده و ما آن را در حد یک وهم و خیال تقلیل می‌دهیم». این، قوی‌ترین شکل بی‌اعتبارسازی توان رزمی، 2B یا 30 موشک تاماهاوک است که ترامپ سعی کرد با مانور بر آنها ایران را کوچک نشان دهد. در واقع، با گفتن «به همین خیال باش»، ایشان بحث را از یک میدان نبرد فیزیکی (که در آن ممکن است طرفین ادعاهایی داشته باشند) به یک میدان نبرد روانی منتقل می‌کنند؛ میدانی که در آن ایران با یک جمله کوتاه، پیروز میدان می‌شود. این انتقال، خود نشان می‌دهد دشمن نتوانسته با ابزار نظامی به هدفش برسد و مجبور شده به جنگ روانی و ادعا روی آورد.
* پنجم - بعد تاریخی
نگاه تاریخی به تقابل ایران و آمریکا، این سخن را پررنگ‌تر می‌کند. از کودتای ۲۸ مرداد 32 که برای بازگرداندن سلطه بر ایران طراحی شد، تا جنگ تحمیلی که برای مهار انقلاب اسلامی به راه افتاد و سپس تحریم‌های همه‌جانبه و ترور دانشمندان؛ همه و همه حلقه‌هایی از یک زنجیره بودند برای بازگرداندن ایران به مدار سلطه غرب. در هر مرحله، دشمن «خیال» پیروزی سریع و ارزان را در سر می‌پروراند و در هر مرحله، با «واقعیت» مقاومت و سربلندی ایران مواجه شد. سخن رهبر انقلاب، ادامه همین روایت تاریخی است: «توهم تو، تکراری است اما مقاومت ما، نو و پایدار».
* ششم - مخابره پیام‌های چندگانه
کلام رهبر انقلاب در آن دیدار، تنها یک پاسخ کوتاه نبود. این سخن، یک سند استراتژیک بود که در چند کلمه خلاصه شد: برای دشمن پیامش افشای توهم و درماندگی بود و برای ملت ایران پیامش اطمینان‌بخشی، تقویت غرور و روحیه مقاومت. برای افکار عمومی جهان هم پیامش شکست پروژه جنگ روانی آمریکا و نمایش اقتدار واقعی ایران بود. در حقیقت به نظر می‌رسد رهبر انقلاب در حال ایجاد گفتمان جدیدی برای مواجهه با آمریکا هستند که رسانه با ضریب دادن به آن می‌تواند حلقه‌های این گفتمان را به هم متصل کند و آن تحقیر آمریکاست. «به همین خیال باش» شعاری برای این برهه از تاریخ ایران شد، اینکه خیال شکست، هرگز به واقعیت نخواهد پیوست، زیرا واقعیت میدان، با قهرمانان علمی و ورزشی و دانشمندان هسته‌ای ما گره خورده است؛ واقعیتی به نام «پیروزی».
* هفتم - پاسخ به یک «ادعای گذشته» به جای «تهدید آینده»
رهبر انقلاب به یک ادعای خاص درباره یک عمل انجام شده (بمباران کردیم) پاسخ می‌دهند. اگر آمریکا توانایی یا اراده انجام یک حمله نظامی گسترده و تعیین‌کننده در آینده را داشت، طبیعی بود آن را به صورت یک تهدید آینده مطرح می‌کرد اما پاسخ ایشان به یک ادعای گذشته نشان می‌دهد از نظر نظام ادراکی رهبری، این گزینه یا منتفی شده یا آنقدر پرهزینه و بی‌ثمر است که ارزش واکنش جدی را ندارد. این، نشان از «مرگ گزینه نظامی در استراتژی آمریکا» دارد، حتی اگر این مرده را دوباره از گور بیرون بکشد. 
* هشتم - تأیید وجود «قدرت بازدارندگی قوی»
این پاسخ، از پشتوانه یک واقعیت استراتژیک بزرگ نشأت می‌گیرد: «توان موشکی قدرتمند ایران و توانایی پاسخ غیرمتعارف به هرگونه تجاوز». ایشان بدون آنکه مستقیماً به این قدرت اشاره کنند، با لحن مطمئن و کنایه‌آمیزشان، به همگان یادآوری کردند پشت این سادگی کلام، یک حساب‌گری نظامی و امنیتی بسیار پیچیده وجود دارد. آمریکا می‌داند هزینه یک حمله نظامی همه‌جانبه به ایران، برای خودش و متحدانش در منطقه، به مراتب بیشتر از هر «دستاورد» احتمالی خواهد بود.

ارسال نظر