شعارهای حقوق بشری، پوچ و بیمعنا شده است
سمیه خلیلی: اتفاقات این روزهای غزه و تداوم وحشیگری رژیم صهیونیستی علیه مردم بیدفاع فلسطین، دیگر بر کسی پوشیده نیست. ماجرای پیچیده و خونین غزه شاید امتحان سخت خداست از ما مسلمانان و حتی از کل بشریت. در این روزها باید بیش از پیش از فلسطین و غزه و مقاومت و زندگی بگوییم. رنج غزه بیش از یک سال است با ما است و ما در این مسیر تنها نیستیم. هستند انسانهای آزادهای که در نقاط مختلف جهان علیه این ظلم فریاد میزنند. از اساتید دانشگاههای آمریکا و اروپا گرفته که با محدودیتها و اخراج از دانشگاه مواجه شدند تا هر انسان آزادهای که در کشورهای مختلف جهان علیه این جنایتها فریاد برآورده است.
درباره این روزهای غزه و اتفاقات حول آن با گرک سیمون، استاد دانشگاه سوئد و کارشناس حقوق بینالملل به گفتوگو نشستیم. او محاصره کامل نوار غزه، هدفگیری بیمارستانها، سکوت نهادهای بینالمللی و سرکوب اعتراضها در غرب را مصادیق بارز جنایت علیه بشریت، نقض فاحش حقوق بشر و افشاگر چهره واقعی غرب دانست و تاکید کرد حمایت کورکورانه آمریکا از اسرائیل، عامل اصلی مصونیت تلآویو در برابر پاسخگویی بینالمللی است.
***
* محاصره کامل غزه توسط رژیم صهیونیستی، شامل قطع آب، برق، غذا و دارو، از منظر حقوق بینالملل بشردوستانه چگونه قابل تحلیل است؟ آیا این اقدام مصداق مجازات جمعی نیست؟
تنها تحلیلی که میتوان برای این اقدام عمدی ارائه داد، نقض بنیادین حقوق بینالملل بشردوستانه است. همانطور که اشاره کردید، این اقدام غیراخلاقی و غیرانسانی، شکل واضحی از مجازات جمعی مردم غیرنظامی در غزه است؛ عملی که صراحتاً طبق منشور ملل متحد و قوانین بینالمللی حقوق بشر ممنوع است.
ناتوانی در تفکیک میان نظامیان و غیرنظامیان، به روشنی کنوانسیون ژنو و قواعد جنگ را نقض میکند. این اقدام با هدف محرومسازی کل یک جمعیت از ابتداییترین نیازهای زندگی صورت گرفته است.
* هدف قرار دادن مستقیم بیمارستانها و زیرساختهای حیاتی در غزه آیا مصداق جنایت جنگی است؟ اگر بله، چرا هیچ دادگاهی تاکنون این موارد را به طور جدی بررسی نکرده است؟
بله! هدفگیری تأسیسات غیرنظامی، از جمله بیمارستانها و اماکن مذهبی، جنایت جنگی محسوب میشود. این اعمال طبق کنوانسیون ژنو و سایر توافقنامههای بینالمللی بهشدت ممنوع است. هیچ دادگاهی این جنایات را به صورت جدی پیگیری نکرده و احتمالاً هم نخواهد کرد، چرا که حامی اصلی اسرائیل، ایالات متحده، حتی خود دادگاهها، قضات و وکلای شجاعی را که بخواهند عاملان را محاکمه کنند، تهدید کرده است.
آمریکا پیشتر نیز قضات دیوان بینالمللی کیفری را تهدید کرده بود.
* نقش نهادهای بینالمللی نظیر صلیب سرخ، سازمان ملل یا دیدهبان حقوق بشر در توقف نقض حقوق بشر در غزه چیست؟ آیا عملکرد آنها کافی و مؤثر بوده است؟
عملکرد این نهادها ناکافی و غیرموثر بوده است. البته نباید این امر را تنها گردن آنها انداخت. ارتش اسرائیل بهطور هدفمند کارکنان این سازمانها را هدف قرار میدهد و بدون هیچ عواقبی هم این کار را انجام میدهد.
نقش ایالات متحده در این میان تعیینکننده است؛ آمریکا شرایط را برای ادامه جنایات اسرائیل فراهم و از مجازات آن نیز جلوگیری میکند.
* چرا بسیاری از دولتهای غرب با وجود ادعاهای دفاع از حقوق بشر، در برابر فاجعه انسانی در غزه سکوت کردهاند؟ آیا این تناقض آشکار در سیاست خارجی نیست؟
غرب که حالا خود را «نظم مبتنی بر قواعد» مینامد و دیگر از «نظم مبتنی بر قانون بینالملل» استفاده نمیکند، مفاهیمی مانند حقوق بشر را ابزاری برای توجیه و مشروعیتبخشی به حمله به کشورهای مستقل کرده است. این فراتر از استانداردهای دوگانه است؛ ابزاری محاسبهشده برای جنگ سیاسی علیه کشورهایی که هدف تغییر رژیم هستند. غرب قربانیان را به ۲ دسته «ارزشمند» و «بیارزش» تقسیم میکند، بسته به اینکه آیا آن کشور متحد آمریکاست یا دشمن آن.
* در بسیاری از دانشگاهها و رسانههای غرب، افراد به خاطر حمایت از مردم غزه با تهدید، اخراج یا بازداشت مواجه شدهاند. آیا این روند را میتوان نوعی سرکوب آزادی بیان و نقض اصول لیبرال دموکراسی دانست؟
این اتفاق نقض آشکار قانون اساسی و قوانین کشورهای غرب است. سطح ریاکاری و دوگانگی گفتمانی آنها به حدی است که انگار از دل رمانهای «جرج اورول» بیرون آمده.
این نشانهای از ضعف و استیصال غرب است، نه قدرت. اتحادیه اروپایی هم به طور منظم ارزشها و هنجارهای خودش را زیر پا میگذارد. شعارهایی مثل دموکراسی، حاکمیت قانون و احترام به حقوق بشر، پوچ و بیمعنا شدهاند.
* تا چه اندازه میتوان فشار لابیهای صهیونیستی در نهادهای رسانهای، دانشگاهی و سیاسی را عامل اصلی سرکوب صداهای منتقد دانست؟ آیا این نفوذ با دموکراسی واقعی سازگار است؟
دهه گذشته شاهد سرکوب بیسابقه آزادی بیان در غرب بودهایم. لابیهای صهیونیستی بشدت این روند را تشدید کردهاند. آنها صداهای مخالف با روایت رسمی اسرائیل را ساکت میکنند. دیگر چیزی به نام دموکراسی واقعی در غرب باقی نمانده، چون روایتهای آنها توان رقابت با حقیقت را ندارند. الگوی خودسانسوری برای حفظ موقعیت اجتماعی یا شغلی، جای احساس مسؤولیت اخلاقی جمعی را گرفته است.
* رسانههای جریان اصلی غرب چگونه در شکل دادن به افکار عمومی درباره بحران غزه عمل کردهاند؟ آیا سانسور روایت یکجانبه حقیقت را پنهان نمیکند؟
رسانههای غرب با روایتهای یکسویه و بدون زمینهسازی دقیق، در حال مهندسی رضایت عمومی هستند. آنها جنایات اسرائیل را یا نادیده میگیرند یا توجیه میکنند.
هدف آنها پنهان کردن واقعیتهاست، چرا که اگر افکار عمومی از عمق جنایات مطلع شوند، با موجی از اعتراضات علیه رسانهها و ساختار سیاسی مواجه میشویم.
* با توجه به ممنوعیت ورود خبرنگاران جنگی به غزه، چگونه میتوان گزارشی مستقل و معتبر از وضعیت واقعی این منطقه به دست آورد؟
دسترسی به اطلاعات دقیق و بیطرفانه از غزه بسیار دشوار شده و این امر عمدی است. خبرنگاران از اهداف اصلی حملات اسرائیل هستند و شمار کشتههای آنها بیسابقه است.
با این حال، حتی از محتوای منتشرشده توسط سربازان اسرائیلی در شبکههای اجتماعی نیز میتوان به جنایات آنها پی برد. این خود بهترین شاهد بر قساوت و حیوانیت آنهاست.
* با توجه به ناتوانی یا سکوت نهادهای بینالمللی در برابر فجایع غزه، آیا میتوان گفت نظم حقوقی بینالملل به پایان اعتبار خود رسیده است؟
نظم مبتنی بر حقوق بشر هنوز وجود دارد اما نه برای دفاع از مظلومان، بلکه برای تضعیف دشمنان سیاسی غرب. دوگانگی و ریاکاری در عملکرد این نهادها حالا برای همه روشن شده است.
جهان جنوب (Global South) کاملاً آگاه است که باید استقلال خود را حفظ کند و به ابزاری در دستان غرب تبدیل نشود. احتمالاً در آینده یا شاهد فروپاشی کامل این نهادها خواهیم بود یا اصلاحات عمیقی در آنها صورت خواهد گرفت.
* در بلندمدت، ادامه سکوت و حمایت از این جنایات چه تأثیری بر اعتماد مردم جهان به مفاهیمی چون عدالت، حقوق بشر و نهادهای بینالمللی خواهد داشت؟
این نهادها آخرین بقایای مشروعیت خود را از دست خواهند داد اما این در نهایت به ضرر اسرائیل و غرب تمام میشود، چرا که چهره واقعی آنها برای جهان آشکار شده است. اسرائیل در آینده نزدیک احتمالاً وارد جنگ داخلی میشود و فروپاشی تمدنی غرب نیز سرعت خواهد گرفت. اما در عوض، مردم جهان منابع جدیدی برای دستیابی به عدالت و کرامت انسانی خواهند یافت.