30/فروردين/1404
|
18:44
۲۲:۴۳
۱۴۰۴/۰۱/۲۹
حواس همه جهان به رئال بود اما یونایتد فوتبال را زنده کرد

از گور برخاسته

بهراد رشوند: بعضی شب‌ها فوتبال از مرز بازی‌ بودن عبور می‌کند. بدل می‌شود به شعر، به اسطوره، به تاریخ. شب‌هایی که اگر تعریف‌شان کنی، شنونده شک می‌کند راست می‌گویی یا  سند دارند، به تصویر، به تکرار، به بازپخش.
پنجشنبه شب، اولدترافورد میزبان یکی از همین شب‌ها بود. شب هجوم معجزه، شب فوران ایمان، شب احیای آنچه گمان می‌رفت مرده است.
منچستریونایتد برابر لیون، نه فقط بازی را برد، بلکه تاریخ را تکان داد. آنها سقوط کردند، دوباره برخاستند و وقتی همه‌ چیز پایان‌یافته به ‌نظر می‌رسید، شلاق آخر را زدند. ۳ گل در ۶ دقیقه، از دقیقه ۱۱۴ تا ۱۲۰؛ نه در دوران طلایی الکس فرگوسن، نه با کانتونا و اسکولز و گیگز و رونی و بکام، بلکه در دورانی که همه از این باشگاه دست شسته بودند.
در دنیایی که فوتبال مدت‌هاست تسلیم داده‌ها و الگوریتم‌ها شده، شیاطین سرخ نشان دادند هنوز هم روح، می‌تواند علم را شکست دهد.
شاید پیش از بازی، خیلی‌ها تصور می‌کردند این تیم برای چنین لحظاتی ساخته نشده. تیمی خسته، بی‌هویت، در دوران گذار اما فوتبال، استاد تئاترهای غافلگیرکننده است. آنجا که حتی تماشاگر خسته، دست به سینه ایستاده، ناگهان در کسری از ثانیه، با فریادی از جا می‌پرد. درست همان اتفاقی که در اولدترافورد مشهور به «تئاتر رویاها» افتاد.
پنالتی برونو فرناندز، ضربه‌ بی‌رحمانه‌ کوبی ماینو و ضربه‌ سر مگوایر... هر کدام، کوبشی بود بر طبلِ خواستن. لیون تا مرز صعود پیش رفت، لب بام ایستاد اما سقوط کرد، چون فراموش کرده بود در فوتبال، بازی تا سوت آخر ادامه دارد.
روبن آموریم مربی متین و کم‌حرف، در پایان بازی از زمین کنده شده بود. لبخندش تلخ نبود، تحقیر نبود، بلکه نشانی از رهایی بود. رهایی از بند عقل. او هم فهمید اینجا، در این شب، با منطق نمی‌توان حرف زد. اینجا باید زانو زد برابر جادوی فوتبال.
می‌دانید؟ فوتبال همین است! یک کودک هوادار یونایتد، در دقیقه ۱۱۰ اشک می‌ریزد، به فکر ترک ورزشگاه است، به فکر جواب دادن به طعنه‌های دوستانش. همان کودک، ۱۰ دقیقه بعد، تاج بر سر دارد. با لب‌هایی خندان، با چشمانی اشک‌آلود. انگار پادشاهی به او بازگشته است.
و این فقط یک بازی نبود. این تپش قلب فوتبال بود. نفسِ تازه‌ای در سینه‌‌ تیمی که سال‌هاست دنبال خویشتن خویش می‌گردد. آیا این نقطه‌ آغاز است؟ شاید. شاید هم فقط یک شب استثنایی بود. اما همین «شاید»، همین احتمال، کافی‌ است تا به فوتبال دل بدهیم.
* برای شب‌هایی از جنس پنجشنبه
همه جهان منتظر بازگشت رئال مقابل آرسنال در چهارشنبه شب بود اما کسی خبر نداشت خدای فوتبال معجزه‌اش را گذاشته دقیقا ۲۴ ساعت بعد. مکان هم از قلب مادرید تغییر کرد به شمال منچستر!

ارسال نظر