01/ارديبهشت/1404
|
08:30
۲۲:۱۹
۱۴۰۴/۰۱/۳۱
فیلم «رها» با پرهیز از نمایش‌گری، تجربه‌ای درونی و تأثیرگذار از روان انسان ارائه می‌دهد

درون‌گرایی اوج سینماگری ایرانی

معین‌الدین راد: فیلم «رها» ساخته رضا دادویی با بازی درخشان شهاب حسینی، یکی از آثار قابل تأمل سینمای ایران در سال‌های اخیر است که در سکوتی کم‌سابقه و با پرهیز از نمایشگری‌های مرسوم، به بازآفرینی نوعی زیست روانی درونی و سرکوب‌شده در لایه‌های میانی جامعه ایرانی می‌پردازد. این فیلم، بیش از آنکه روایتگر داستانی پرکشش یا حادثه‌محور باشد، کوششی است برای کندوکاو در زوایای پنهان ذهن انسان که میان خواستن و ناتوانی، میان فرار و تعهد و میان ترس و آزادی در نوسان است. از همین ‌رو «رها» را باید نه صرفاً یک فیلم داستانی، بلکه تجربه‌ای سینمایی دانست که مخاطب را به سطحی از همذات‌پنداری عمیق و در عین ‌حال متزلزل دعوت می‌کند. فیلمنامه فیلم با آنکه در ظاهر ساده و خطی به نظر می‌رسد، از عمقی برخوردار است که با مهارت در روایت، به‌تدریج لایه‌های روانی شخصیت‌ها را باز می‌کند. فیلمنامه‌نویس با پرهیز از حشو و اضافات، موقعیت‌هایی را خلق می‌کند که هر کدام نه فقط گرهی دراماتیک، بلکه بازتابی از کشاکش‌های درونی کاراکترها هستند. در مرکز این ساختار، شخصیت اصلی – با بازی شهاب حسینی – ایستاده که گذشته‌ای مبهم، آینده‌ای ناپیدا و اکنونی مملو از تعلیق دارد. آنچه فیلم را از کلیشه آثار روانکاوانه ایرانی دور می‌سازد، انضباط فیلمنامه در عدم توضیح‌ دادن بی‌مورد و واگذاشتن قضاوت به مخاطب است. نه تقصیرها مشخص‌اند، نه آسیب‌ها روایت می‌شوند و نه حتی رستگاری در پایان روشن می‌شود. این تعلیق روایی، نه ضعف که نقطه قوت فیلم است و آن را از دام روایت‌های موعظه‌گر نجات می‌دهد. فیلم با ظرافت، تماشاگر را به درون ذهن شخصیت‌ها می‌کشاند؛ ذهن‌هایی پر از شک، اضطراب، وسوسه و تمنای رهایی. این «رهایی» البته نه از نوع متعالی و عرفانی آن، بلکه رهایی‌ای ابزورد و محصور در تناقضات است. شخصیت اصلی – که در تقابل‌های درونی‌اش گیر افتاده – نه قهرمانی کلاسیک است و نه ضدقهرمانی فاسد، بلکه انسانی است در آستانه فروریزی یا بازسازی. و این برزخ وجودی، با منطق سرد و بی‌رحم فیلمنامه نه‌تنها حفظ می‌شود، بلکه تا لحظه پایانی تعمیق می‌یابد. کارگردانی دادویی در «رها» تلفیقی هوشمندانه از حداقل‌گرایی بصری و هدایت درونی بازیگران است. او به‌ خوبی می‌داند که سوژه‌اش را نباید در هیاهوی بصری و قاب‌بندی‌های متظاهرانه غرق کند. از این‌رو قاب‌ها عمدتاً بسته، منضبط و تأکیدگر هستند. استفاده از نور طبیعی، بافت‌های شهری خاموش و فضاهای بسته‌ای که به‌ جای تنش‌زایی، القاگر خفقان ذهنی هستند، از ویژگی‌های بارز زبان بصری فیلم است. کارگردان به‌ جای آنکه مخاطب را با عناصر بیرونی مرعوب کند، او را در فضای روانی و درونی شخصیت‌ها غرق می‌سازد. این وفاداری به منطق شخصیت‌محور، نه‌تنها نشانگر تسلط دادویی بر روایت روان‌شناختی است، بلکه گواهی است بر اعتماد او به توانایی سینما در انتقال احوال درونی بدون نیاز به افراط‌های فرمی. یکی از نقاط درخشان فیلم، بی‌شک بازی شهاب حسینی است. او در «رها» نقش مردی را بازی می‌کند که در موقعیتی فرساینده از انتظار، ترس و خاطرات محو گرفتار آمده است. آنچه بازی او را برجسته می‌سازد، نه فوران‌های احساسی یا دیالوگ‌های پرطمطراق، بلکه سکوت‌ها، مکث‌ها و لحظات خیره ماندن در خلأ است. حسینی، با استفاده از کمترین ابزارهای بازیگری، حداکثر تأثیرگذاری را رقم می‌زند. او با تغییرات ظریف در نگاه، ژست بدنی، یا حتی لحن نفس‌کشیدن، جهان درونی پیچیده شخصیت را به نمایش می‌گذارد. او نیازی به توضیح ندارد، بلکه بازی‌اش تفسیر روانی نقش است؛ نوعی روایت بدون کلام از زیست در آستانه فروپاشی. در کنار او، بازیگران مکمل نیز به‌خوبی با جهان فیلم هماهنگ‌اند. کارگردان در انتخاب و هدایت بازیگران فرعی دقت داشته و توانسته است از حضور کوتاه آنها، بیشترین بهره را در ایجاد فضای کلی اثر ببرد. هر شخصیت، حتی اگر تنها در یک سکانس ظاهر شود، حامل معنا و تأثیرگذاری خاصی است. این انسجام در هدایت بازی‌ها، نشانگر کنترل دقیق دادویی بر تمام اجزای فیلم است؛ کنترلی که نه از جنس استبداد فرمی، بلکه برآمده از اعتماد به طراحی جهان اثر است. 
«رها» فیلمی است درباره تعلیق، درباره زیستن در میانه، درباره خواستن چیزی که از ابتدا معلوم نیست چیست. همین امر، آن را به فیلمی غیرقابل پیش‌بینی بدل کرده است. مخاطب هر لحظه منتظر گشایش یا سقوط است، اما فیلم با زیرکی از هرگونه نقطه قطعی پرهیز می‌کند. این بی‌تصمیمی ساختارمند، شاید برای برخی مخاطبان کلافه‌کننده باشد اما برای آن‌دسته که به سینمای اندیشه علاقه‌مندند، فرصتی است برای تأمل در معنای رهایی و نسبت آن با مسؤولیت، پشیمانی و امکان جبران. فیلم به ‌جای آنکه روایتگر یک پاسخ باشد، بستر طرح پرسش‌های بنیادین درباره زندگی مدرن، تنهایی و فروبستگی اخلاقی را فراهم می‌سازد. از منظر طراحی صحنه و لباس، «رها» به‌شدت مینیمال و حساب‌شده عمل می‌کند. لباس‌ها نه نمادین‌اند و نه توجه‌برانگیز، بلکه دقیقاً با بافت اجتماعی و اقتصادی شخصیت‌ها منطبق‌اند. طراحی صحنه نیز بدون افراط در بازنمایی یا تزئین، حس واقعیت و حتی نوعی «ناواقعیت روزمره» را منتقل می‌کند. خانه‌ها، خیابان‌ها، مکان‌های عمومی و حتی اشیای درون قاب، همه در خدمت انتقال احساس انسداد، ملال و تردید قرار دارند. انتخاب این سبک طراحی، با رویکرد کارگردان به فرم و محتوا هم‌راستا بوده و کلیت فیلم را در یک فضای همگن و تأثیرگذار قرار می‌دهد. موسیقی فیلم در عین کم‌حجمی، کاملاً کارکردی و مؤثر است. انتخاب لحظات حضور موسیقی با دقت انجام شده و هر جا که موسیقی وارد می‌شود، نه‌تنها بر احساس صحنه می‌افزاید، بلکه بعدی تازه از ذهنیت شخصیت را عیان می‌سازد. استفاده گزیده از سکوت، از دیگر عناصر تأثیرگذار صوتی فیلم است که تنش‌ها را نه با صدا، بلکه با نبود صدا منتقل می‌کند. این سکوت‌های ممتد، گاه بیشتر از دیالوگ‌های بلند و صحنه‌های احساسی، تأثیرگذارند و مخاطب را وادار به مکاشفه درونی می‌کنند. فیلم در کل از آن دست آثاری است که جسارت در سکوت، ایستادگی در ابهام و صبوری در روایت را تمرین می‌کند. در سینمایی که اغلب در پی حل‌وفصل سریع مسائل، نتیجه‌گیری‌های اخلاقی و بسته‌بندی‌های معنایی است، «رها» اثری است نادر که تماشاگر را به حال خود رها می‌کند تا با آنچه دیده، زیسته و فهمیده، به گفت‌وگو بنشیند. این رهاسازی البته نه بی‌مسؤولیتی است و نه بی‌محتوایی، بلکه شکلی از دعوت به تأمل است که از دل سینمای مؤلف بیرون می‌آید.  نکته درخشان دیگر فیلم، دوری از هرگونه شعارزدگی یا کلی‌گویی درباره رنج و بحران است. «رها» تلاش نمی‌کند یک بحران اجتماعی را بهانه قرار دهد تا تصویری اغراق‌شده از رنج بسازد. برعکس، فیلم با نوعی فروتنی، از نمایش مستقیم آسیب‌ها پرهیز کرده و تنها با نشانه‌هایی مختصر، مخاطب را به تماشای روان‌پریشی انسانی دعوت می‌کند که از درون فرسوده شده است. این نوع روایت، هم به شخصیت‌پردازی عمق بیشتری می‌دهد و هم به تماشاگر مجال همدلی می‌بخشد. 
در پایان باید گفت «رها» یکی از نمونه‌های موفق سینمای شخصیت‌محور در سال‌های اخیر است که با اتکا به بازی‌های درونی، روایت غیرخطی ولی منسجم و کارگردانی دقیق و خویشتندار، تجربـــــه‌ای تأثیرگذار و درخور توجه را خلق می‌کند؛ فیلمی که برخلاف جریان غالب سینمای حادثه‌محور یا مضمون‌زده، بر قدرت سکوت، تعلیق و حضور فروتنانه بازیگرش تکیه دارد تا تصویری انسانی، بغرنج و در عین‌ حال امیدبخش از امکان تغییر را پیش چشم ما بگذارد. «رها» اگرچه داستانی از گم‌گشتگی است اما خود راهی است به ‌سوی نوعی زیست آگاهانه‌تر و شاید همین، مهم‌ترین پیروزی فیلم باشد. 

ارسال نظر
پربیننده