انتخابهای اشتباه
علی دارابی: باشگاه پرسپولیس، این روزها درگیر زلزله مدیریتی و فنی است که مرکز آن در دفتر مدیرعامل سابق، رضا درویش، شناسایی شده؛ مدیری که پس از موجی از نارضایتی هواداران، استعفایش را بهطور رسمی تقدیم هیات مدیره کرد.
درویش، مردی که زمانی با اعتماد به نفس کامل و بیاعتنا به حواشی، خود را ناجی سرخها معرفی میکرد، حالا پس از سلسله تصمیماتی پرابهام و پرخسارت، ناگزیر از ترک صحنه شد. اما آیا این تنها یک استعفای ساده بود؟ یا نتیجه روندی طولانی از انتخابهای پرریسک و اعتمادهای نابجا؟ در بررسی دلایل افول مدیریتی درویش، ۳ چهره نقش کلیدی ایفا کردند؛ ۳ انتخاب که هر کدام به تنهایی میتوانست مسیر پرسپولیس را تغییر دهد اما در عمل، هر ۳ بدل به ضرباتی شدند که پیکر این باشگاه را لرزاند.
* ویرا؛ یک جام، یک اشتباه
پس از جدایی یحیی گلمحمدی، اسمار ویرا، دستیار وفادار و بیحاشیهاش، با چراغ سبز بازیکنان و حمایت نسبی هواداران، به عنوان سرمربی معرفی شد. اسمار بیصدا آمد، کار کرد و در نهایت جامی به ویترین پرسپولیس اضافه کرد. اما درویش، بهرغم این دستاورد، در تمدید قرارداد با او اهمال کرد. زمانی که هواداران انتظار داشتند مدیرعامل، این موفقیت را تثبیت کند، درویش منتظر ماند و اسمار با بهانه خانوادگی رفت؛ و در حقیقت، از دست رفت. این غفلت نهتنها هواداران را دلخور کرد، بلکه بذر بیاعتمادی به مدیریت را نیز در دل آنان کاشت.
* گاریدو؛ وعدهای که باور نشد
ورود ناگهانی خوان کارلوس گاریدو، مربی اسپانیایی، با وعده مذاکره با «چهرههای بزرگ جهان» همراه بود؛ وعدههایی که بیشتر رنگ و بوی تبلیغاتی داشت تا واقعیت. گاریدو، با کارنامهای پر از شکستهای پنهان و موفقیتهای پراکنده، خیلی زود ناتوانیاش را نشان داد. در لیگ قهرمانان آسیا، آنجا که قرار بود نقطه عطف او باشد، تیم شکست خورد و در لیگ نیز نشانی از ثبات ندید. پس از تنها ۱۳ هفته، بدون هیچ دستاوردی، گاریدو رفت اما تبعات این شکست، بر دوش درویش ماند.
* کارتال؛ تکرار یک اشتباه
آخرین حلقه این زنجیره مدیریتی اشتباه، حضور اسماعیل کارتال روی نیمکت پرسپولیس بود. درست مانند ماجرای گاریدو، درویش دوباره با هیاهوی رسانهای وارد مذاکره با گزینههای رنگارنگ شد اما در نهایت، کار را به یک مربی ترکیهای سپرد که هرگز نتوانست انتظارات را برآورده کند. کارتال نهتنها چهرهای کاریزماتیک نداشت، بلکه در میدان نیز چیزی به تیم اضافه نکرد. شکست برابر سپاهان در ورزشگاه آزادی، آخرین میخ بر تابوت مدیریت درویش بود.
* فرجام یک دوره پر فراز و فرود
درویش در نهایت بهای انتخابهای غلطش را پرداخت؛ از اهمال در تمدید با سرمربی موفق گرفته تا اعتماد به چهرههایی که نتوانستند انتظارات را پاسخ دهند. هواداران، صبور و امیدوار، بارها منتظر تغییرات سازنده ماندند اما آنچه دیدند، تصمیمات غیرقابل دفاع و بیبرنامگی مفرط بود.
شاید درویش هنوز هم باور داشته باشد نیتش خیر بود اما در دنیای حرفهای فوتبال، نتیجه حرف آخر را میزند. حالا پرسپولیس در آستانه فصلی تازه، نیازمند مدیریتی نو، نگاهی تازه و برنامهای شفاف است، چرا که تنها نام این باشگاه، برای قهرمانی کافی نیست.