بحران در شبهقاره
«ما باید به این حمله مانند ۷ اکتبر نگاه کرده و مانند اسرائیل عمل کنیم»؛ این تحلیل و گفتههای رسانههای هندی پس از حمله تروریستی در منطقه پهلگام کشمیر است که منجر به کشته شدن 24 گردشگر هندی و یک تبعه نپال شد؛ ادبیاتی تهاجمی و انتقامجویانه که پاکستان را پشت پرده حمله تروریستی خونباری معرفی میکند که سهشنبه گذشته در منطقه پهلگام، غیرمسلمانان را هدف قرار داد. دهلینو عامل این حمله را لشکر طیبه معرفی و پاکستان را نیز به حمایت و دفاع از این گروه که به اقدامات تروریستی در منطقه کشمیر دست میزند، متهم کرده است؛ اتهامی که به نظر میرسد طرف هندی برای اثبات آن علاقهای به ارائه مدارک و شواهد ندارد و زودتر از آنچه تصور میشد اقدامات قهری خود علیه اسلامآباد را آغاز کرده است؛ از بستن گذرگاههای مرزی گرفته تا دستور خروج به شهروندان پاکستانی حاضر در هند تا خروج از معاهده آبهای سند و بستن منبع آب شیرین مهم کشور پاکستان که از رود سند نشأت میگیرد. در سوی مقابل، اسلامآباد اتهامات دهلینو را بیاساس خوانده و در اقدامی متقابل هند را حامی گروههای تروریستی حاضر در منطقه بلوچستان پاکستان معرفی کرده و حملات تروریستی خونبار اخیر رخ داده در پاکستان مانند حمله به قطار مسافری در منطقه بلوچستان را که در پی آن دهها نفر از مسافران قطار کشته و زخمی شدند، بر عهده هند دانسته است؛ حملاتی که در سال میلادی گذشته و اوایل سال میلادی جدید شدت گرفته و صدها کشته و زخمی بر جا گذاشته است؛ حملاتی مانند بمبگذاری گروه جداییطلب BLA در ایستگاه راهآهن کویته پاکستان که 22 کشته بر جا گذاشت و منطقه بلوچستان را بیش از پیش برای سرمایهگذاران چینی ناامن کرد. در این میان، واکنش شدید و دور از انتظار هند بسیاری را از وقوع یک جنگ دیگر بین ۲ کشور بر سر منطقه جامو و کشمیر و منابع آب باارزش و حیاتی آن نگران کرده است؛ جنگی بین ۲ قدرت اتمی خارج از معاهده NPT که ممکن است تبعات جبرانناپذیری برای جهان در بر داشته باشد.
* تاریخ درگیری در منطقه کشمیر
از سالهای ابتدایی استقلال و جدایی پاکستان از هند و انتخاب نام پاکستان برای این کشور مسلمان پس از جدا شدن از اکثریت هندو، درگیریهای شدید و خونباری بین ۲ کشور رقم خورده است. مناقشه کشمیر یکی از قدیمیترین و مخربترین مناقشات مرزی بین ۲ کشور است که زمینه آن توسط انگلیسیها فراهم شده است. پس از خروج استعمارگران بریتانیایی از شبهقاره هند و به فاصله اندکی، استقلال پاکستان رقم خورد و منطقه کشمیر در بین ۲ کشور قرار گرفت؛ منطقهای بااهمیت که به دلیل جغرافیای کوهستانی و منابع آب بینظیر، همچنین ظرفیت بالای گردشگری مورد توجه ۲ کشور قرار گرفت. این منطقه با اکثریت قاطع مسلمان و با نقشه انگلیسیها تحت حکومت مهاراجه هندو قرار گرفت. نارضایتی مسلمانان منطقه از اقدامات حاکم هندو منجر به دخالت پاکستان و حمایت این کشور از گروههای مسلحی شد که علیه حکومت محلی و خودمختار کشمیر مبارزه میکردند. پس از اینکه شبهنظامیان مورد حمایت پاکستان به کشمیر حمله کردند، مهاراجه به عنوان حاکم کشمیر از هند درخواست کمک کرد و پس از یک دور درگیری این منطقه به صورت موقت بین ۲ کشور هند و پاکستان تقسیم شد. پس از این تحولات بود که جنگ نخست کشمیر رخ داد. جنگ اول کشمیر حدفاصل سالهای 1947 تا 1949 میلادی با حمله پاکستان به کشمیر آغاز شد و با مداخله هند به بنبست رسید. خط آتشبس سازمان ملل (خط کنترل) کشمیر را به ۲ بخش تقسیم کرد اما هیچیک از طرفین ادعای مالکیت خود را کنار نگذاشتند. پس از این بود که با وقفهای چندساله جنگ دوم کشمیر در سال 1965 میلادی رخ داد. پاکستان با عملیات «جبل الطارق» تلاش کرد شورشی در کشمیر تحت کنترل هند ایجاد کند. هند نیز با حمله به پاکستان غربی تلافی کرده و جنگی تمامعیار را رقم زد که نتیجه آن هزاران کشته بود. جالب توجه است که در این جنگ ایران نیز با توجه به اقتضای زمان و به دلیل قرار داشتن در کشورهای تحت حمایت بلوک غرب به رهبری آمریکا در جنگ دوم کشمیر مداخله غیرمستقیم و با ارسال ۹۰ هواپیما و یک زیردریایی به پاکستان کمک قابل توجهی کرد. این اقدام ایران بیشتر به دلیل نزدیکی هند به شوروی سابق و بلوک شرق انجام گرفت و تحت تاثیر منازعات جنگ سرد رقم خورد. این جنگ با آتشبس و اعلامیه تاشکند پایان یافت اما تغییرات مرزی چشمگیری رخ نداد و مناقشات مرزی همچنان پابرجا ماند. پس از این ۲ جنگ بود که جنگ 1971 میلادی رخ داد و از دل این جنگ کشور بنگلادش متولد شد. تا پیش از این جنگ پاکستان تنها محدود به غرب هند نبود و در شرق هند نیز مسلمانان این منطقه تحت کنترل پاکستان قرار داشتند اما سال 1971 میلادی درگیری با شورش در پاکستان شرقی (بنگلادش امروزی) آغاز شد. هند از استقلالطلبان حمایت کرد و با عملیات نظامی، پاکستان را وادار به تسلیم کرد. این جنگ به استقلال بنگلادش انجامید و شکست سنگینی برای پاکستان محسوب شد. جدایی بنگلاش از پاکستان بدون دخالت و هدایت هند ممکن نبود و همین مساله منجر به افزایش کینه و دشمنی بین مقامات و مردم ۲ کشور شد و کشور مسلمان بنگلادش نیز تحت نفوذ و حمایت دهلینو قرار گرفت. پس از این رویداد شورشهای کشمیر تحت کنترل هند شدت گرفت و مقامات دهلینو این وضعیت را نشأت گرفته از تحریکات و دخالتهای اسلامآباد دانسته و گروههایی همچون لشکر طیبه را وابسته به اطلاعات ارتش پاکستان معرفی کردند؛ اقداماتی که از سال 1989 میلادی تاکنون ادامه دارد و با هر دور از افزایش تنش بین هند و پاکستان یا افزایش سرکوبگری حکومت دهلینو علیه مسلمانان منطقه و همچنین لغو خودمختاری آنها از سال 2019 میلادی افزایش چشمگیری داشته است. آخرین مورد از جنگ مستقیم بین ۲ کشور اتمی نیز مربوط به سال 1999 میلادی است که به جنگ «کارگیل» معروف است که طی آن نیروهای پاکستان با نفوذ به مواضع هند در ارتفاعات کارگیل، جنگ محدودی را آغاز کردند اما با عملیات هوایی و زمینی ارتش هند مجبور به عقبنشینی شدند. پس از این شکست، ارتش پاکستان تهدید به استفاده از سلاح هستهای را در دستور کار قرار داد اما با واکنش منفی شدید و فشار بینالمللی عقبنشینی کرد و این جنگ نیز به پایان رسید. از آن زمان تاکنون نیز حملات تروریستی در هند و پاکستان منجر به افزایش سطح تنش بین ۲ کشور نشده بود اما واقعه تروریستی پهَلگام که سهشنبه گذشته رخ داد، منجر به افزایش تنش نگرانکنندهای بین ۲ کشور شده است؛ ۲ کشور پرجمعیت و اتمی با سابقه طولانی درگیری مرزی، ملی و مذهبی که اتمی شدن آنها نیز در سایه رقابت ژئوپلیتیک در منطقه کشمیر رخ داده است و تا امروز دهها هزار کشته و زخمی و میلیونها آواره حاصل این رقابت خونبار مرزی بوده است.
* ریشههای بحران
پس از حمله تروریستی پهلگام مقامات دهلی اعلام کردند از معاهده تقسیم منابع آبی سند خارج شده و گذرگاه مرزی آتاری - واگه را بسته، اتباع پاکستانی را ملزم به خروج ظرف 48 ساعت کرده و سطح روابط دیپلماتیک را کاهش دادهاند؛ اقداماتی که نشاندهنده بالا رفتن سطح تنشهاست و احتمال وقوع یک درگیری خونبار دیگر در منطقه کشمیر را بالا برده است. حال با توجه به اتفاقات رخ داده، پرسش کلیدی این است: ریشه این درگیریها کجاست؟ ریشه را باید در استعمار انگلیسها همچنین رقابت ژئوپلیتیک ۲ کشور پرجمعیت برای به دست آوردن منابع آبی بیشتر جستوجو کرد. منطقه جامو و کشمیر علاوه بر اهمیت تاریخی و مذهبی برای مسلمانان منطقه، اهمیت حیاتی دیگری نیز دارد که مربوط به تامین آب شرب مورد نیاز این کشور، همچنین آب شیرین مورد نیاز کشاورزی پاکستانیها میشود. اهمیت دسترسی به سرمنشأ رود سند و منبع آبی بزرگ شبهقاره هند به حدی بسیار است که پای چین را نیز به درگیریهای این منطقه کشانده و بخشی از کشمیر در طول جنگهای ۲ کشور هند و پاکستان تحت کنترل چین درآمده است. این اهمیت بالای منابع آبی تنها برای پاکستان نیست و طرف هندی نیز قطع دسترسی به منابع آبی این منطقه را خط قرمز خود میداند و با هرگونه تلاش در این راستا مقابله میکند اما در تنش اخیر، طرف هندی آب شیرین را به روی پاکستانیها قطع کرده است؛ اقدامی که پاکستان آن را اعلان جنگ نامیده است!
از سوی دیگر اقدامات مخرب ۲ طرف علیه تمامیت ارضی و امنیت ملی یکدیگر با حمایت از گروههای جداییطلب و تروریست تاثیری مخرب بر روند درگیریهای کشمیر گذاشته است و ادامه این روند نه تنها به زیان ۲ کشور خواهد بود، بلکه منجر به آسیب به سایر کشورهای منطقه نیز خواهد شد.
اهمیت بلوچستان برای پاکستان و وضعیت این منطقه و درگیریهای متعدد با جداییطلبان در سالهای اخیر چیزی مشابه وضعیت کشمیر برای هند را به وجود آورده و ادامه این روند کار را به تنش فعلی رسانده است؛ تنشی که علل و عوامل دور و نزدیک بسیاری داشته و دارد و به نظر میرسد این گره انگلیسی در منطقه به این زودی باز نخواهد شد.