شلیک را درست بفهمید!
امیرعباس نوری: روزنامه هممیهن از رسانههای تندرو اصلاحطلبان روز گذشته تیتر یک خود را به حمله موشکی ارتش یمن به فرودگاه بنگوریون اختصاص داد اما در رویکردی عجیب و با تیتر «اثر شلیک بر مذاکرات» مدعی شد این حمله ارتش یمن، روی مذاکرات میان ایران و آمریکا اثر مخرب خواهد گذاشت. در واقع این روزنامه با این ایده تلاش کرد این ذهنیت را ایجاد کند که حمله موشکی ارتش یمن به فرودگاه بنگوریون، اقدامی علیه مذاکرات میان ایران و آمریکاست. قاعدتا این رویکرد در ادامه منجر به ایجاد ذهنیتها و گمانههای غیرواقعبینانه هم درباره حمله یمن و هم موضوع مذاکرات خواهد شد.
بگذارید ابتدا به برخی دلایل غلط بودن این انگاره اشاره کنیم:
۱- نزدیک ۲ ماه است دولت آمریکا با همراهی انگلیس، حملاتی را علیه مردم یمن انجام میدهد. بر اثر این حملات تاکنون صدها غیر نظامی به شهادت رسیدهاند. ارتش یمن از ۱۹ ماه پیش در دفاع از مردم مظلوم غزه و برای مقابله با جنایات رژیم صهیونیستی، وارد جنگ با رژیم اشغالگر قدس شده است. در واقع معادلات جنگ رژیم صهیونیستی و یمن، تابع جنگ غزه است و نه هیچ چیز دیگر. یمنیها بارها اعلام کردهاند رویارویی آنها با رژیم صهیونیستی در راستای سیاستهای صنعا در حمایت از مردم مظلوم فلسطین انجام میشود و تا زمانی که باند جنایتکار حاکم بر تلآویو دست از جنایت و کشتار مردم مظلوم و بیدفاع غزه بر ندارد، این مقابله ادامه خواهد داشت. حمله موشکی به فرودگاه بنگوریون نیز در همین راستا انجام شده است. رژیم صهیونیستی با اخذ چراغ سبز کاخ سفید، حملات به غزه را با شدت بیشتری دنبال میکند. این رژیم در راستای سیاست اشغال غزه و اخراج ساکنان آن، حملات جنونآمیزی را به این باریکه از سر گرفته است. آنها همچنین برخلاف توافقنامه آتشبس، نهتنها مانع رسیدن کمکهای انساندوستانه و غذا و دارو به غزه شدهاند، بلکه با بمباران بیمارستانها و همین طور مراکز بینالمللی که در حوزه غذا و درمان فعالیت میکردند، مرتکب یکی از فجیعترین جنایتهای جنگی یک قرن اخیر شدهاند. ارتش یمن نیز در راستای دفاع از مردم غزه، فرودگاه بنگوریون را مورد هدف قرار داد تا این پیام را داده باشد که همانگونه که رژیم صهیونیستی با محاصره غزه، هر نوع ارتباط بیرونی با این باریکه را قطع کرده، حالا باید با ناامن شدن فرودگاههای رژیم صهیونیستی، فرآیند انتقال کمکهای نظامی آمریکا و اروپا به این رژیم نیز مختل شود. از سوی دیگر، نزدیک ۲ ماه از حملات نظامی ارتش آمریکا و انگلیس به شهرهای مختلف یمن میگذرد؛ حملاتی که با کشتار دهها و صدها غیر نظامی در یمن همراه بوده و هدف آن، تامین امنیت رژیم صهیونیستی برای تحقق پروژه اشغال غزه و اخراج ساکنان آن است. با وجود ادعاهای آمریکاییها مبنی بر هدف قرار دادن تاسیسات موشکی ارتش یمن اما ارتش یمن با حمله موشکی به فرودگاه بنگوریون در عمل ثابت کرد نهتنها حملات آمریکا و انگلیس به یمن بیفایده بوده، بلکه منجر به افزایش سطح حملات ارتش یمن به رژیم صهیونیستی و هدف قرار گرفته شدن مراکز حیاتی این رژیم شده است.
بنابراین یمنیها با حمله به فرودگاه بنگوریون، جز تأثیرگذاری بر معادله حملات جدید رژیم صهیونیستی به غزه، درصدد اثبات شکست و بیفایده بودن حمله نظامی آمریکا به کشورشان نیز بودند.
این همه آن چیزی است که درباره حمله موشکی ارتش یمن به فرودگاه بنگوریون وجود دارد. یعنی واقعیت این حمله، دلایل و اهداف آن، مواردی است که ذکر شد و مطلقا دلایل و اهداف دیگر، مانند تأثیرگذاری بر مذاکرات ایران و آمریکا وجود ندارد.
۲- اگر قرار باشد تاثیر این حمله بر مذاکرات ایران و آمریکا محل مداقه قرار گیرد، قبل از آن، باید تحولات تاثیرگذار واقعی بر این مذاکرات به صورت کامل و جامع بررسی شود، نه اینکه بدون در نظر گرفتن سایر عوامل و حوادث، صرفا به همین یک مورد پرداخته شود. از ابتدای مذاکرات ایران و آمریکا این احتمال که رژیم صهیونیستی تلاش کند با ترور و خرابکاری ضدامنیتی در ایران، در روند این مذاکرات اخلال ایجاد کند، مطرح و محتمل بود. به همین خاطر این ذهنیت هم در ایران و هم خارج از ایران ایجاد شده بود. به دلیل وجود همین ذهنیت بود که از همان دقایق ابتدایی پس از حادثه انفجار در اسکله شهید رجایی، احتمال خرابکاری و دست داشتن رژیم صهیونیستی در این حادثه به صورت جدی مطرح شد. یا حتی پس از آن، طی روزهای اخیر یک سلسله آتشسوزی در شهرهای مختلف ایران باعث شد دوباره احتمال دست داشتن موساد در این حوادث در افکار عمومی مطرح شود، البته اینها همه گمانهزنیهای اثباتنشده است اما آنچه به طور قطع میتوان درباره آن صحبت کرد، مواضع تند و تهدیدات خطرناک نتانیاهو علیه ایران است. پس از حادثه انفجار در اسکله شهید رجایی، نتانیاهو در چند نوبت، ایران را به حمله نظامی گسترده تهدید کرد. او در یکی از این تهدیدات خود گفت رژیم صهیونیستی تصمیم گرفته است همه تاسیسات هستهای ایران را بمباران کند و آنها قطعا این کار را انجام خواهند داد. به عبارتی در میانه مذاکرات ایران و آمریکا، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در چند نوبت تاکید کرد به ایران حمله نظامی انجام خواهد داد.
بدون تردید این اظهارات روی مذاکرات تاثیر مستقیم داشته است، بویژه اینکه با این تهدیدات صریح، این موضع در ایران تقویت شده که در شرایطی که رژیم صهیونیستی از قطعی بودن حمله نظامی به ایران سخن میگوید، چرا ایران باید در مذاکراتی حضور داشته باشد که قرار است در این مذاکرات، بخش مهمی از توان بازدارندگی خود را از بین ببرد؟ بنابراین کاملا پیداست این تهدیدات نتانیاهو، تاثیر مستقیمی روی مذاکرات داشته است. البته تأثیرگذاری رژیم صهیونیستی روی مذاکرات به تهدیدات نتانیاهو و خرابکاری در ایران (در صورت اثبات دست داشتن موساد در انفجار بندر شهید رجایی یا دیگر آتشسوزیهای اخیر) محدود نشد. طی این مدت رژیم صهیونیستی به صورت مستقیم و از طریق لابیهای صهیونیستی به صورت غیرمستقیم، در کریدورهای قدرت و محافل تصمیمسازی در آمریکا، رایزنیهای گستردهای را علیه مذاکرات و یا مفاد توافق احتمالی کلید زد، به گونهای که بسیاری معتقدند وقفه ایجادشده در مذاکرات هستهای ایران و آمریکا، نتیجه دخالتها و لابیهای رژیم صهیونیستی در آمریکا برای طرح مطالبات زیادهخواهانه مانند برچیده شدن همه برنامه غنیسازی ایران یا اعمال محدودیتهای موشکی ایران بوده است.
3- یک عقل سالم و واقعنگر حتما تایید میکند که تا الآن، بیشترین عامل اثرگذار بر مذاکرات ایران و آمریکا، آن مواردی بوده که منجر به تعویق مذاکرات شنبه گذشته در مسقط شده است. پس از تعویق مذاکرات شنبه، منابع رسانهای در آمریکا و سرزمینهای اشغالی فلسطین مدعی شدند دلیل این وقفه، طرح مطالبات جدید از سوی طرف آمریکایی بوده است. این رسانهها در گزارشات خود نوشتند در حالی که دستورکار مذاکرات شنبه از قبل مشخص شده بود و طرفین به مبانی مشترک رسیده بودند اما ناگهان طرف آمریکایی در قبال این مبانی تغییر موضع داده و مطالبی از جمله برچیده شدن برنامه غنیسازی ایران را مطرح کرده است. بر اساس این گزارشات، این تغییر دیدگاه طرف آمریکایی آن هم در قبال موضوعات مهم و اصلی، عامل اصلی عدم برگزاری مذاکرات روز شنبه و به تعویق افتادن آن شده است. به هر حال مذاکرات ایران و آمریکا فعلا به تعویق افتاده و هنوز زمانی برای برگزاری دور چهارم مذاکرات تعیین نشده است. در کنار دلایل تعویق مذاکرات، موارد دیگری نیز وجود دارد که روی این مذاکرات اثرگذار بوده و آن مواضع طرف آمریکایی است. از ابتدای مذاکرات ایران و دولت ترامپ، مقامات ایرانی مواضع منسجم و هماهنگی داشتهاند.
از زمان انجام دور نخست مذاکرات در مسقط، مواضع طرف ایرانی کاملا منطبق بر مواضع رسمی اعلامی بوده و هیچ تضاد و اختلافی میان مواضع اعلامی ایران و مواضع تیم مذاکرهکننده ایرانی در مذاکرات وجود نداشته است اما در طرف مقابل، ناهماهنگی، آشفتگی و تغییر موضع کاملا هویداست. هم مارکو روبیو وزیر خارجه، هم استیو ویتکاف رئیس تیم مذاکرهکننده آمریکا و هم دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا بعضا یا مواضع متضاد با آنچه تیم آمریکایی در مذاکرات اعلام کرد مطرح کردهاند یا با اظهارات نسنجیده و غیرحرفهای، روی مذاکرات تاثیر منفی گذاشتهاند. یکی از مواضعی که روی مذاکرات اثر منفی داشته است، موضوع حق غنیسازی اورانیوم در خاک ایران است. یکی از اصلیترین دلایل موافقت ایران برای مذاکره با دولت فعلی آمریکا این بود که مقامات دولت ترامپ بارها هم مستقیما و با صراحت و هم از طریق واسطهها، به ایران گفتند آنها دنبال توافقی هستند که در آن حق غنیسازی اورانیوم در خاک ایران به رسمیت شناخته شده باشد اما طی چند هفته اخیر و پس از آغاز مذاکرات، هم ترامپ، هم روبیو و هم ویتکاف در قبال این موضوع، موضع متفاوتی گرفتند و گفتند توافق احتمالی با ایران باید شامل برچیده شدن کل برنامه غنیسازی ایران باشد. این بیثباتی، آن هم در قبال یکی از اصلیترین موضوعات مربوط به مذاکره، قطعا بر مذاکرات اثر مستقیم داشته است. غیر از این موضوع، مسائل دیگری مانند افزایش تحریمها و تهدید ایران به حمله نظامی آن هم با ادبیات بیسابقه، بر مذاکرات میان طرفین تاثیر گذاشته است. بنابراین اگر قرار باشد عوامل اصلی تاثیرگذار بر مذاکرات مورد اشاره قرار بگیرد، باید قبل از هر چیز این عوامل اشاره شده، به عنوان عوامل اصلی اثرگذار بر مذاکرات مورد توجه قرار گیرد تا یک ذهنیت کامل و واقعبینانه در افکار عمومی شکل بگیرد.
* یک بار که شده بفهمید
یکی از راهبردهای دولت ترامپ و شریک استراتژیکش در سرزمینهای اشغالی فلسطین، در قبال مذاکرات با ایران، افزایش فشار بر ایران بویژه در ۲ حوزه اقتصادی و امنیتی است. بر اساس این راهبرد، دولت آمریکا همزمان با ابراز تمایل برای مذاکره و حل مساله هستهای ایران، از یک سو تحریمهای اقتصادی جدیدی علیه ایران اعمال کرده است و از سوی دیگر تلاش کرده گزینه حمله نظامی به ایران را همچنان معتبر نگه دارد. از ابتدای شروع به کار دولت ترامپ، در یکصد روز اول، آمریکا نزدیک ۲۰۰ تحریم مختلف علیه ایران اعمال کرده است. از سوی دیگر رئیسجمهور آمریکا شدیدترین تهدیدها، آن هم با بیسابقهترین ادبیات را علیه ایران مطرح کرده است. همزمان او با گسیل هواپیماها و ناوهای جنگی خود به منطقه، تلاش کرد این تهدیدات را جدی نشان داده و کاملا معتبر جلوه دهد. ترامپ در عین حال که با ایران وارد مذاکره شد، یک جنگ روانی و ادراکی گسترده نیز علیه ایران آغاز کرد. هم تحریمها را به شکل بیسابقهای تشدید کرد و هم با ادبیات بیسابقهای از حمله نظامی به ایران سخن گفت و میگوید. در واقع او میخواهد ایران در حالی پشت میز مذاکره قرار میگیرد که از یک سو نگران تبعات اقتصادی تحریمهای آمریکا باشد و از سوی دیگر نسبت به احتمال حمله نظامی احساس نگرانی کند. رئیسجمهور آمریکا بر همین اساس به این باور رسیده با این جنگ روانی میتواند ایران را پشت میز مذاکره در موضع ضعف قرار داده و امتیازات و خواستههای زیادهخواهانه خود را محقق کند. در واقع ترامپ تصور میکند با این اقدامات، باعث میشود ایران نسبت به عواقب اقتصادی و امنیتی شکست مذاکرات نگران باشد. در همین راستا بود که رسانههای آمریکایی با مانور گسترده روی حادثه انفجار در بندر شهید رجایی تلاش کردند این اتفاق را تبدیل به یک نگرانی دیگر برای ایران نسبت به عواقب شکست مذاکرات تبدیل کنند.
بنابراین کاملا مشخص است همزمان با مذاکرات، یک جنگ روانی و شناختی گسترده علیه ایران در جریان است.
* حالا تحلیل کن!
برای فهمیدن ماهیت مذاکرات میان ایران و آمریکا، لازم است همه جوانب مربوط به این مذاکرات به صورت دقیق و واقعبینانه ارزیابی و درک شود. در این حالت است که میتوان عوامل اثرگذار بر این مذاکرات را شناخت و درباره اثر آن بر منافع طرفین بحث کرد.
اگر کسی بخواهد درباره میزان اثرگذاری حمله موشکی ارتش یمن به فرودگاه بنگوریون صحبت و تامل کند، باید در چارچوب این جنگ روانی و مختصات آن، این حمله را ارزیابی کند.
بنابراین اگر بخواهیم تاثیر این حمله را بر مذاکرات ایران و آمریکا ارزیابی کنیم، حتما باید به این موارد دقت شود:
1- تاثیر حمله بر خنثیسازی تهدید نظامی آمریکا: درک و فهم قدرت مقاومت و توانمندی ایران و جبهه مقاومت برای پاسخ به هر نوع تهدید
2- خنثی کردن شیطنتهای نتانیاهو برای مخدوش کردن مذاکرات و به شکست کشاندن آن: یادآوری قدرت و توان جبهه مقاومت برای شکستن اسرائیل و همین طور توان مقاومت و ایران برای پاسخ به هر نوع شیطنت؛ در واقع به نتانیاهو یادآوری میشود هر نوع شیطنت او چه هزینهها و عواقبی را برای او و رژیم صهیونیستی به دنبال خواهد داشت.