به عبارت دیگران
آغاز نهضت با اجازه از امام رضا(ع)
گردآورنده تقی دژاکام: امام علاوه بر اینکه اساتید حوزه علمیه را جمع و در این باره شور و مشورت کردند، لازم دیدند نامههایی برای علمای استانها و شهرستانها بنویسند که حوزه علمیه قم را یاری کنند. من هم به اذن امام مأمور شدم که از مشهد تا زاهدان بروم و علمای بلاد را ببینم و نامههای امام را به آنها بدهم و از آنها بخواهم که مردم را در جریان بگذارند و مصیبات اسلام را بیان کنند و طومار بدهند.
ساعت 10 بعدازظهر که برای وداع به محضر ایشان شرفیاب شدم، نامهها را که به من لطف کردند، فرمودند: شما قبل از اینکه با هر کس ملاقات کنید، اول مشرف شوید به حرم مطهر ثامنالحجج علی بن موسی الرضا(ع) و از زبان من به آن حضرت بگویید: آقا! کار بسیار عظیم و مساله خطیری پیش آمده و ما وظیفه دانستیم که قیام کنیم و حرکت کنیم؛ چنانچه مرضی شماست، ما را تأیید کنید.
محمدجواد علمالهدی
برداشتهایی از سیره امام خمینی
جلد ۳، صفحات ۳۶ و ۳۷
***
قم؛ پایگاه عزتهای جاوید
آیا این تأکید بر عظمت «فلسفه ولایت» نیست؟ و آیا این، نشان دادن نمونهای از مکتب ولایت نیست که هماکنون پاپ و جهان مسیحیت و رئیسجمهور آمریکا و همه مظاهر امپریالیسم جهانی، در برابر حشمت الهی این سید علوی فاطمی حسینی موسوی، این فقیه شیعی اثناعشری، اینگونه به خود میلرزند و تودههای محروم و مستضعف جهان در او امید رهایی بستهاند؟
و اینها همه در سطح سیاسی است. اینان رجال سیاسیاند و مجبورند خضوع کنند. از این بالاتر آن است که شما ابتهاج نفوس آزادیخواهان و آزادگان، حقوقدانان، شاعران و نویسندگان، هنرمندان و استادان بزرگ و اومانیستهای قله قرن را بنگرید؛ ابتهاجی که از ظهور این مرد بزرگ به آنان دست داده است، همچنین امید و ابتهاجی که به ملتهای محروم داده است و به مسلمانان ستمدیده، در سراسر کشورهای اسلامی که بیشتر، در زیر چکمه حاکمان مزدور خود، که نوکران بیگانگانند، اسیرند و گرفتار. آنان و اینان همه، در ابعاد مسائل انسانی و احقاق تودههای محروم، به شرق نگاه میکنند و به ایران، به قم، همچنانکه در طلب روشنایی و حرارت به شرق نگاه میکنند و به خورشید...
همه به شرق نگاه میکنند و به اسلام و به قم – شهر قیامها و قهرمانیها- و به دامن دختر موسیبنجعفر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها که چه کسی را پرورده است و چه منجی بزرگی تربیت کرده است!
من دوباره برمیگردم به تجدید یاد عظمت پیام امام، در رد فرستادگان بزرگترین قدرت مدرن جهان، یعنی دولت آمریکا. من این عظمتهای راستین شیعی را نمیتوانم با شور و خروش یاد نکنم. من همانشب که تلویزیون شروع به خواندن این پیام کرد (پیامی که دست رد است به سینه ستمگران و «نه» است به همه شیطانهای بزرگ و کوچک و همه گروههای ضد خدا و ضد پیامبران، چه داخلی و چه خارجی)، با خود میاندیشیدم:
این ابراهیم است، که تبر بر دوش وارد بتکدههای نمرودیان میشود؟
این موسی است که عصا در دست به سوی کاخ فرعون میشتابد؟
این داوود است که طالوت را همراه کرده به جنگ جالوت و جالوتیان میرود؟
این پیامبر اکرم است، که در درهها و شعبهای مکه، تودههای محروم را، علیه ستمگران میشوراند؟
و این علیبن ابیطالب است، در جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین (خوارج)...؟
و همینگونه این تداعیها، در فکرم جان میگرفت و یکی پس از دیگری، مرا در یاد روزگاران پیامبران و درگیریهای بزرگ غرق میساخت.
محمدرضا حکیمی
هویت صنفی روحانی
چاپ اول، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی
بهار 1360
صفحات 67 – 69
***
باد در لباس خادم
باد زانو میزند گلدسته را بو میکند
دستِ هر آشفتهای را پیشِ تو رو میکند
در لباس خادمان مهربانت، صبحها
صحن و ایوانِ طلا را آب و جارو میکند
مینشیند کنجِ بستِ «شیخ حرّ عاملی»
یادِ معصومیتِ آن بچهآهو میکند
تا اذان صبح، مانند نگهبانِ درت
ذکر برمیدارد و آهسته «یا هو» میکند
خادمی میگفت با چشم خودش دیده است باد
آن به آن مثل گُلی گلدسته را بو میکند
چشم میدوزد به چشم زائران تشنهات
دور سقاخانه و فواره «هو هو» میکند
بادِ عاشق با پرِ طاووسِ مخصوصِ حرم
صحن را آغشته از گلهای شببو میکند
عطر نابی میوزد از کوچهباغِ مرقدت
هر که میآید حرم، این عطر را بو میکند
مریم سقلاطونی