20/ارديبهشت/1404
|
16:36
۲۳:۳۲
۱۴۰۴/۰۲/۱۷
یادداشت

فقه اولویت‌ها؛ پژواک ندای رهبری در سده و گام دوم حوزه علمیه

آیت‌الله احمد مبلغی*: 100 سال از آن روز فرخنده می‌گذرد که مشعل دانش در سینه قم افروخته شد؛ صدفی گشوده بر گوهر فقه و خرمنی پر زر و زیور از حکمت و اصالت. حوزه، این میراث‌دار قرون، در آفرینش اندیشه، در پاسبانی سنت و در باروری معرفت، صدها برگ زرین به دفتر تاریخ افشانده است. در کنار این شکوه شکوفنده، ندایی به آهستگی اما به تندی، در جان حقیقت‌طلبان طنین انداخته است: اولویت‌ها کجای این کاروان جای گرفته‌اند. فقه، این ستون سترگ شریعت، گاه در پیچ‌و‌خم مباحثی فرعی و فنونی فرعی‌تر، چنان دل می‌سپارد که در آگاهی از برخی نیازهای زمانه بازمی‌ماند. گاه شیرینی تحقیق در ظرایف بی‌ثمر یا کم‌ثمر، آنچنان اندیشمند حوزوی را در خلسه خود فرو می‌برد که نه دستی بر نبض جامعه می‌نهد و نه نگاهی به زخم‌های گشوده سبک زندگی مسلمانان می‌افکند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با دقتی ژرف و دلسوزانه، پرده از این کاستی برگرفته‌اند؛ فرموده‌اند گاه فرصت‌ها، آن گوهرهای بی‌جانشین، در مسیرهایی هزینه می‌شود که نه به هدایت خلق می‌انجامد و نه به تبیین راه حق.
آری! در هنگامه هجوم تاریکی، بر فقیه است که چراغ در دست گیرد، نه آنکه در بازی نور و سایه متون، خود را فراموش کند.
فقه اگر نتواند در میدان نبرد فرهنگ و ایمان پرچمدار هدایت باشد، چگونه بتواند مدعی جانشینی پیامبران شود؟
حوزه،‌ ای خانه حکمت و حماسه! اکنون که قرن تو به کمال رسیده، هنگام آن است که گامی نو در افق فردا نهی و از میان انبوه عناوین، دل به اولویت‌ها بسپاری؛ آنجا که درد هست، درمان باید و آنجا که فریاد هست، پاسخ باید.
در هنگامه‌ای که فقه از افق مدرسه‌ها برمی‌خیزد و با هزار سال شکوه و شریعت، گام در ساحت حکومت نهاده است، دیگر نه‌تنها بر کرسی فتوا، بلکه بر کرسی تدبیر نیز باید تکیه زند؛ نه‌تنها حلال و حرام عبادت، که عدل و نظم و سیاست را نیز باید تبیین کند. امروز، با طلوع حکومت اسلامی، فقه در موقعیتی نوین ایستاده است؛ بر بلندای یک مسؤولیت تاریخی. و بدین‌سان، رهبر فرزانه انقلاب، آگاه بر زمان و آشنای با زمین، چنین به زبان آورده‌اند: «نکته دیگر، مساله اولویت‌های فقهی است. امروز با تشکیل نظام اسلامی و مطرح شدن حکمرانی به شیوه اسلام، موضوعات مهمی برای حوزه اولویت یافته که در گذشته مطرح نبوده است؛ مساله‌هایی از قبیل روابط دولت با مردمش و با دولت‌ها و ملت‌های دیگر، موضوع نفی سبیل، نظام اقتصادی و پایه‌های اصولی آن، پایه‌های اصولی نظام اسلامی، منشأ حاکمیت از نظر اسلام، نقش مردم در آن و موضع‌گیری در قضایای مهم و در مقابل نظام سلطه، مفهوم و محتوای عدالت و ده‌ها موضوع اساسی و بعضاً حیاتی دیگر، برای امروز و فردای کشور دارای اولویت و منتظر پاسخ فقهی است». اینجاست که فقه، اگر همچنان در زوایای مدرسه محصور بماند و با دقت در فروع دور، از اصول دوران غافل شود، بی‌شک از رسالت خویش عقب می‌ماند. فقه امروز، فقه تمدن‌ساز است؛ فقهی که باید روابط دولت و ملت را بر پایه توحید معنا ، اقتصاد را از چنگال ربا و ظلم آزاد و عدالت را نه در قالبی انتزاعی که در سیمای جامعه و قانون و قضا جاری کند. بیایید شیرینی مباحثه را با تلخی نیاز جامعه بیشتر بسنجیم و دقایق اصول را با دقیقه‌های حساس نظام، جدی‌تر ارزیابی کنیم. فقه اگر نتواند نسبت خود را با عدالت، با مردم، با قدرت، با مقاومت در برابر سلطه و با ساخت تمدن نوین بازیابد، نه از اسلام حاکم، که از اسلام منزوی سخن گفته است. و این، دعوتی است برای حوزه؛ دعوتی به بیداری بیشتر، به بازنگری جدی‌تر، به اولویت‌گذاری دقیق‌تر. فقه باید فریادگر زمانه خویش باشد، نه تماشاگر زخم‌های بی‌پاسخ آن. اولویت‌ها اگر از جانب فقه مهجور بماند، از صحنه کنار نمی‌رود، بلکه بی‌دعوت ما، خود را بر متن زندگی تحمیل می‌کند؛ نه با نرمی هدایت فقیه، که با صلابت سازوکارهای خام و ناپالوده. آنگاه مفاهیم، بی‌پشتوانه استنباط، در قالب فرهنگ نهادینه می‌شود و قواعد، بی‌چراغ فقاهت، در تاریکی آزمون و خطا شکل می‌گیرد و جامعه، پیش از آنکه تفقه کند، تجربه می‌کند و فقه، به‌ جای پیشاهنگی، ناگزیر در پی حوادث می‌دود. آری! اولویت‌ها اگر فقه را نیابند، فقه را پشت سر می‌گذارند و هر اولویتی که بی‌پاسخ بماند، بتدریج از مسأله‌ای علمی به معضلی اجتماعی بدل می‌شود و این، نه فقط کاستی فقه، که خسران تمدن است. و مگر نه این است که خود فقه باید نخستین کسی باشد که به پرسش اولویت‌ها پاسخ می‌دهد؟
آری! اگر فقه نخواهد در گرداب تکرار از زمانه عقب بماند، باید اولویت‌ها را در درون خود بنیان نهد. فقه باید از خویشتن آغاز کند؛ از این پرسش بنیادین: در این گستره بی‌کران از موضوعات، کدامین را باید پیش انداخت و کدام را به انتظار نشاند؟ اولویت، نسخه‌ای گذرا برای عمل نیست، بلکه روایتی درازدامن از خردورزی، زمان‌فهمی و رنج‌آشنایی‌ است؛ حکایتی که از دل نیازها می‌جوشد و به سمت ارائه نسخه دین برای نجات جامعه روان می‌شود. فقه، اگر بر صراط مستقیم اولویت گام نسپارد، نه‌تنها از آلام امت بازمی‌ماند، که از اندوه نهفته در جان خویش نیز غافل می‌شود؛ آنگاه نه زبان دین برای عصر خواهد بود، نه نظامی حاضر در عرصه هماوردی با نظام‌های حقوقی. فقیه پیش از آنکه در پیچ‌وخم استنباط‌ گام نهد، شایسته است در آینه حکمت و فلسفه فقه نظر کند و بپرسد: اولویت من در این روزگار چیست؟ بار زمانه از من چه می‌طلبد؟ و راه من، در امتداد رسالت دینیم، به کدام افق می‌رسد؟
به یقین، از همین خلوت حکیمانه، افقی روشن‌تر گشوده می‌شود و فقه که قرن‌ها چراغ هدایت بوده است، با فروغی بیشتر، همنفس نیازهای نو می‌شود. از همین‌رو، نیکوست اگر در آستانه گام دوم حوزه که با اهتمام و هدایت رهبر فرزانه انقلاب اسلامی مد‌ظله‌العالی افقی نو گشوده، بانگ ندایی برای برگزاری همایشی فراگیر از عالمان دغدغه‌مند و فقیهان ژرف‌اندیش برخیزد؛ همایشی برای با هم‌اندیشیدن تحت عنوان «فقه اولویت‌ها»؛ تا در سایه آن، معیارها شناخته شود: معیار تشخیص، معیار پرداختن، معیار اهمیت و فوریت و نیز معیار سنجش تأثیر و کارآمدی؛ باشد که این شور علمی، راهی بگشاید به‌ سوی تقویت فقهی همدل با نیازها، همنفس با زمان و هم‌افق با تمدن.

استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم عضو مجلس خبرگان *

ارسال نظر