تساوی، سهم استقلال از آزادی
بازگشت استقلال به روزهای خاکستری، نه با فریاد که با سکوتی تلخ و کشدار در شامگاه پنجشنبهای اردیبهشتی، در ورزشگاه نیمهجان آزادی رقم خورد؛ جایی که آبیهای پایتخت، برابر چادرملویی ایستادند که آمده بود نه برای جنگ که برای گرفتن سهمی کوچک از آرزوهای بزرگ پایتختنشینان.
استقلال این بار با ترکیبی پر از تغییر و بازیای بیرمق، تنها تماشاگر رفتوآمد بیحاصل توپ میان خطوط شد. تیمی که روزی نفس زمین را میگرفت، حالا خودش در گرفتن نفسهای آخر جدول، به زحمت افتاده است.
ترکیب استقلال با نامهایی چون چشمی، رضاییان، سیلوا و اندونگ، وعده از بازیای درگیرانه و هجومی میداد اما آنچه در عمل دیده شد، چیزی جز دویدنهای بیثمر، پاسهای کوتاه در عرض میدان و تهدیدهایی نصفهنیمه بر دروازه چادرملو نبود. حتی تعویضهای دقیقه ۶۰ به بعد – که قرار بود جریان بازی را برگردانند – نیز نتوانستند رمق از دست رفته تیم را احیا کنند. از آن سو، چادرملو با ترکیبی متشکل از بازیکنانی گمنام اما منظم، گاه و بیگاه تا لب دروازه خالدآبادی پیش آمد و در دقیقه ۸۶، اگر شانس با استقلال یار نمیبود، شوت زمینی پیمان بابایی میتوانست تیر خلاص را بر پیکر زخمخورده آبیها بنشاند.
استقلال حالا با این تساوی خانگی، 2 امتیاز دیگر را از کف داد.
آیا این استقلال، استقلالی است که باید باشد؟ یا فقط سایهای است از روزهایی که دیگر بازنمیگردند؟
امان از مدیریت بد. امان از آنهایی که این بلا را سر این محبوب زیبا آوردند.