تونل طلایی نقش جهان
مهدی مرسلی: هفته آخر لیگ است؛ آن لحظه خاص که زمین، بیشتر از همیشه حقیقت را لو میدهد. جایگاهها قفل شدهاند، قهرمان شناخته شده و پرونده سقوط بسته شده است اما هنوز صدای تیکتاک از گوشه جدول به گوش میرسد؛ دومین سهمیه لیگ نخبگان آسیا روی بند تعادل ایستاده، منتظر سوت یک داور در اصفهان و فریاد یک توپ در تور آزادی. پرسپولیس چشم به آبیها دوخته و استقلال، ناخودآگاه، بازیگردان لحظههای آخر فصل شده. در دل این قصه، مجتبی جباری ایستاده؛ آرام، با نگاهی که انگار از پشت سالها تجربه عبور میکند.
* جباری؛ در آغاز راه یا آزمون آخر؟
برای مجتبی جباری، این فقط یک بازی نیست. نخستین تقابل بیرون از تهران، نخستین قدم روی خاکی که صدای نفسهای حریف را نزدیکتر میشنود. ۳ بازی، ۲ پیروزی، یک تساوی؛ حالا آزمونی واقعی مقابل سپاهانی که چیزی برای از دست دادن ندارد جز جایگاه دوم.
او هنوز «سرمربی موقت» است اما خوب میداند در فوتبال ایران، هیچ صفتی «موقت» نمیماند اگر نتیجه در کار باشد. قهرمانی در جام حذفی، یک بلیت طلایی است اما قبل از آن، باید اعتبارش را برابر غول لیگ ثابت کند. بازی با سپاهان، ۲ معنا دارد: یا بالا رفتن از نردبان اعتبار یا ایستادن در میانه بادهای تردید.
اگر استقلال ببرد یا حتی میزبان را متوقف کند، جباری چیزی بیش از یک سرمربی موقت خواهد شد. شاید دیگر او را فقط با خاطره پاس طلاییاش به فرهاد مجیدی نشناسند، بلکه با تیمی که در بحران با جباری هویت دوباره گرفت، وی را به یاد آورند.
* نبردن به سود کیست؟
اما قصه فقط یک سو ندارد. در فوتبال، گاهی نبردن، خودش یک نوع بردن است. هواداران استقلال که دل خوشی از لیگ ندارند، شاید بیش از هر چیز، به ناکامی پرسپولیس دل بستهاند. سهمیه آسیا برای سرخها یعنی یک امتیاز روحی و اگر استقلال در اصفهان امتیاز نگیرد، ممکن است این سهمیه از چنگ پرسپولیس برود. این یعنی یک دهنکجی کوچک به رقیب سنتی، حتی در فصلی که همه چیز علیه آبیها بوده.
در این میان، جباری ایستاده است: بین منطق فوتبال و احساسات هواداری. اگر همه توانش را بگذارد و ببرد، شاید قهرمان بودن را بیاموزد اما اگر ببازد، بخشی از هواداران ناراحت نمیشوند؛ چون میدانند قهرمانی در جام حذفی، مسیر بازگشت به افتخار است. آنها ترجیح میدهند سپاهان آسیایی شود و پرسپولیس پشت در بماند، حتی اگر استقلال خودش روی پله هشتم یا یازدهم بایستد.
* حسابگری در میانه میدان
۹ روز بعد از این بازی، صنعت نفت آبادان منتظر است؛ در نیمهنهایی جام حذفی، در مسابقهای که مهمترین «اگر» فصل برای استقلال خواهد بود. جباری باید محتاط باشد؛ نه فقط برای بردن، بلکه برای نبازاندن نفراتش. مصدومیت محمدرضا آزادی زنگ خطر را به صدا درآورده. هر آسیبدیدگی، یک قدم فاصله از جام است.
اما در سوی دیگر، ۲ هفته دوری از بازی رسمی میتواند بازیکنان را از ریتم خارج کند. شاید بازی سپاهان، آخرین فرصت تنظیم مجدد باشد. ترکیب اصلی یا ذخیره؟ ریسک یا محافظهکاری؟ جباری باید انتخاب کند؛ با چشم به تقویم و گوش به تپش قلب هوادار.
* مردی با چشمان متفکر
جباری از همان ابتدا با فوتبال تصویری و فلسفی خو گرفته بود. نه برای عدد و آمار بازی میکرد، نه برای تعریفهای زودگذر. برای ایدهها، برای لحظههای خاص. حالا روی نیمکت، همین رویکرد را ادامه میدهد. گفته با تمام قوا به مصاف سپاهان خواهد رفت و حتی اگر این را نگوید، ذهنش همیشه میان بازی زیبا و برد کاربردی، در حال قضاوت است.
اگر او بخواهد برای سرمربیگری دائم بجنگد، باید ثابت کند در بازیهای بزرگ، قدرت تصمیمسازی دارد. نه فقط در انتخاب نفرات، بلکه در خواندن جو، در فهمیدن خواستههای پنهان باشگاه و هوادار.
* یک تصمیم، ۲ معنا
جباری یک تصمیم بیشتر ندارد: بجنگد یا چشم بپوشد اما هر انتخاب، ۲ پیام دارد. یا اعتبار شخصی و آینده شغلی یا وفاداری به فضای هواداری که این روزها بیشتر از نتیجه، دنبال معنا میگردد. گاهی یک برد، سکوت میآورد. گاهی یک باخت، تشویق و گاهی فقط کافی است بازی را با تمام معنا زندگی کرد.
برای جباری، فوتبال همیشه چیزی بیشتر از گل و امتیاز بوده؛ این بار هم شاید به جای انتخاب یکی از ۲ راه، راه سومی پیدا کند. جایی میان بردن و نبردن، جایی برای ایستادن شرافتمندانه. جایی برای کسی که هنوز شماره 8 را در جان فوتبال ایران دارد.