شروع دوباره یا سقوط آرام؟
طناز مقدم: سکوتی سنگین بر سرنوشت مهدی طارمی سایه انداخته. مهاجمی که تا همین یکی دو فصل پیش، کابوس دروازهبانهای لیگ پرتغال بود، حالا در شمایل بازیکنی نیمکتنشین در نراتزوری، بیشتر از اینکه تهدیدی باشد برای حریف، باری است بر دوش اینتر. از آن مرد تمامنشدنی پورتو، حالا فقط یک نام باقی مانده که در فهرست فروش باشگاه قرار گرفته. مهاجمی که یک سال پیش با کلی تبلیغات و امیدواری از دراگون به جوزپه مهآتزا رفت، حالا تنها یک گل در سری آ و یک سری نگاه مشکوک مدیران ورزیده اینتر را در کارنامهاش دارد. وضعیت این روزهای طارمی، چیزی میان دلسوزی و سرزنش است. نه آنقدر بد که او را یک خرید فاجعهبار بنامیم و نه آنقدر امیدوارکننده که منتظر فصل دوم درخشانش باشیم. واقعیت این است که اینتر، تیمی با جاهطلبیهای تازه، جایی برای بازیکنی ۳۳ ساله با آماری ناامیدکننده ندارد؛ بویژه وقتی تنها ۳ گل در ۴۳ بازی داشته باشد و ۲ تا از آنها هم از روی نقطه پنالتی است.
با این وصف، طبیعی است بازار تابستانی برای طارمی، شبیه یک چهارراه بلاتکلیف باشد؛ جایی میان استانبول، لندن و ناتینگهام. بشیکتاش ترکیه، نخستین تیمی بود که دست بالا برد و نگاهی به طارمی انداخت. تیمی که حالا با اولهگونار سولشایر، مرد همیشه ناکام منچستر، فصل تازهای را شروع کرده و دنبال بازیکنی باتجربه و کارکشته برای خط حمله است. از آن سو ۲ تیم انگلیسی فولام و ناتینگهام فارست هم نیمنگاهی دارند به شکار ارزان از اینتر؛ مهاجمی که شاید نه در اوج اما هنوز چیزی برای ارائه داشته باشد.
تلاشها آغاز شده، تماسها برقرار شده، ایجنتها مشغول چانهزنیاند اما پرسش اصلی هنوز بیپاسخ مانده: آینده طارمی کجاست؟ آیا این انتقالها، یک فرار محترمانه است از فاجعهای به نام اینتر؟ یا یک فرصت واقعی برای بازیابی شخصیت گمشدهاش در فوتبال اروپا؟
سایت پرتغالی Motociclismo در تحلیلی تند و صریح، طارمی را در آستانه فراموشی معرفی کرد؛ تحلیلی که شاید برای هواداران ایرانی خوشایند نباشد اما واقعیتی تلخ را بازتاب میدهد: ستارههای آسیایی اگر کمی از فرم خارج شوند، اروپا آنها را بیرحمانه به حاشیه میراند، آن هم در سنی که ستارههای اروپایی، تازه اوج پختگی را تجربه میکنند.
طارمی اگر راهی بشیکتاش شود، باید به چشم یک نجاتبخش به خودش نگاه کند؛ نه به عنوان یک خرید لوکس، بلکه به عنوان کسی که باید خودش را از لبه پرتگاه بالا بکشد. در لیگ ترکیه شاید هنوز فرصتی باشد برای بازگشت به مدار؛ لیگ خشن، پرهیجان و البته پر از نگاههایی که منتظرند ببینند آیا طارمی هنوز چیزی در چنته دارد.
از آن سو فولام و ناتینگهام، تیمهایی نیستند که آینده درخشانی را تضمین کنند. بیشتر سکوی پرتابیاند برای بازیکنانی که میخواهند دوباره دیده شوند اما لیگ برتر، لیگ بیرحمتری است از سریآ یا لیگ پرتغال. در انگلستان، اگر تا هفته دهم گل نزنی، کارت تمام است و بعید است در ۳۳ سالگی بتوانی سرعتی را به بازیات اضافه کنی که در پورتو هم نداشتی.
اینها همه پرسشهایی است که شاید در اتاق مذاکره ایجنت طارمی با مدیران باشگاهها مطرح شود و البته پرسشهایی که هواداران تیم ملی هم با اضطراب به آن چشم دوختهاند، چرا که مهدی طارمی نه فقط یک مهاجم لژیونر، بلکه یک مهره کلیدی برای جامجهانی پیش روست. آینده او در اروپا، بیتردید بر فرم و روحیهاش در تیم ملی هم تأثیر خواهد گذاشت. و حالا اینجا ایستادهایم؛ در آغاز تابستان ۲۰۲۵، با طارمیای که نه موفق است، نه شکستخورده، بلکه در مرحلهای میانی، سرد و مبهم قرار دارد که تنها خودش میتواند از آن عبور کند. شاید با رفتن به بشیکتاش، شاید با یک ریسک انگلیسی یا شاید… بازگشت به جایی که خودش را پیدا کرده بود. طارمی در بزنگاهی است که نمیشود با لبخند از کنارش رد شد. یا ققنوس میشود و دوباره پر میکشد یا آهسته و بیصدا، در خاطرات محو خواهد شد. فوتبال به ستارههای خسته رحم نمیکند؛ مخصوصاً وقتی ستاره دیر به اروپا رسیده باشد.