کانون اخبار بیثمر!
عبدالله دارابی: بارها راجع به دستهگلها و ناکارآمدی وصفناپذیر هیات مدیره استقلال سخن گفتیم که بازگویی آن تکرار مکرر است و موجب تکدر خاطر، لیکن هر روز اخباری تازه از تصمیمات آن جمع، رسانهای میشود که دامنه نقد نو بر ایشان را بسیطتر مینماید و واقعا مشخص نیست در افکار اینان چه میگذرد، چه اندیشهای در سر دارند و با کدام چشمانداز واقعبینانه به مدیریت خویش در این باشگاه بزرگ ادامه میدهند؟
محمد شریعتمداری (رئیس هلدینگ خلیج فارس) که در حکم انتصاب علی تاجرنیا به عنوان دستیار و نماینده تامالاختیار خود، مواردی را چونان منشور کاری برای وی و مجموعه مدیریتی استقلال تبیین کرده بود، امروز پس از گذشت ۴ ماه از فعالیت منصوبانش، رصدی بر عملکرد ایشان و میزان همخوانی آن با دستورالعمل ابلاغیاش دارد؟ اگر جواب مثبت است چه نمرهای بدانها داده است؟ نمرهشان که در عالم واقعیت و نزد اهالی فن حکایت از مردودی این هیات مدیره و شخص نماینده تامالاختیار دارد، آیا رئیس هلدینگ ملاحظات دیگری را منظور کرده است که نسبت به تغییر یا اصلاح این جمع، اقدام شایسته و بایستهای نمینماید؟! برخی خواستههای رئیس هلدینگ از نماینده تامالاختیارش در باشگاه استقلال که در حکم انتصاب تاجرنیا بدان پرداخته شده بود را مرور کنیم:
۱- تعقیب فرمایش رهبر معظم انقلاب تحت عنوان ایران قوی، ورزش قوی
۲- سیاستگذاری صحیح منبعث از خرد جمعی با ایجاد اتاق فکر
۳- برنامهریزی درست در حوزههای فنی، اقتصادی، مشارکتی، آیتی، درآمدزایی و...
۴- ساختن باشگاه استقلال بزرگ و قوی
۵- باشگاهداری شفاف، حرفهای و قانونمند
۶- جلب رضایت و اعتماد هواداران.
تصمیمات هیات مدیره، مدیرعامل و شخص تاجرنیا به عنوان نفر اول واقعی و همهکاره باشگاه در این ۴ ماه، بیانگر حرکت مثبت در راستای کدام یک از اهداف فوق بوده است و اصلا چه نشانی از حرکت در این مسیر در عملکرد این جمع نامتقارن و ناکارآمد دیده شده و میشود؟! عملکرد فردی و جمعی این گروه با افراد و جمع کارنابلد سابق، چه تفاوت اساسیای داشته و دارد که امیدبخش آینده تلقی گردد؟ مایه تعجب است اصحاب رسانه هم که بابت هر اتفاقی، شال و کلاه کرده به دنبال سوال و جواب پیرامون آن و رسالت کاری خویش هستند، هرگز شخص رئیس هلدینگ را در این زمینه مورد سوال و توضیح خواهی قرار ندادهاند که سرنوشت این پزشکان غیرمتخصص، بر بالین این بیمار محتضر که علائم حیاتیاش هر روز نارساتر از قبل میشود، به کجا خواهد انجامید؟ آیا رئیس محترم ترجیح میدهد مرگ محتضر را ببیند تا بازخواست یا برکناری دوستان و منصوبانش را؟ شاید هم رئیس هلدینگ از آن ماهیانی نیست که آسان تن به قلاب جماعت رسانهای بدهد؟
مجموعه مدیریتی باشگاه استقلال در ابتداییترین و نخستین وظیفه خویش که تیمداری مطلوب است، ماندهاند، توفیق در سایر موارد خواسته شده در حکم مذکور که حقیقتا سرابی بیش نیست!
این مجموعه مدام صحبت از بستن تیمی قوی و در شأن استقلال برای فصل بعد کرده و میکنند و با همین توجیه نیمفصل از مسؤولیت خویش را هدر دادند و باشگاه را متحمل خسارتهایی در بعد فنی و مالی کردند، متاسفانه اما برای فصل بعد باشگاه نیز در حال هدر دادن روزهای طلاییاند!
اولین پیشنیاز فصل بعد سرمربی است که آقایان هنوز موفق به انتخاب وی و حتی جمعبندی دربارهاش نشدهاند. برای چندمین بار بحث ماتزاری را دنبال کردند و مثل دفعه قبل فقط آب در هاون کوبیدند و عجبا که با بازیهای جدید و مختلف هر روزه این مربی، باز هم از خواب سنگین و رویاپردازانه خود بیدار نمیشوند!! براستی اگر ماتزاری صاحب عناوین متعدد قهرمانی بود، تا چه زمان دیگری میخواستند خام بازیهای هدفمند او شوند و بر در به انتظار نشینند تا شاید جواب بلهای بگیرند؟ یک عاقل در قوم پیدا نمیشود تا بدینها بگوید والله در دنیای فوتبال مربیان دیگر و بهتری نسبت به ماتزاری هم وجود دارند؟
الان یکی از بهترین اوقات برای بستن تیمی مطلوب جهت فصل آتی است. در حالی که پرسپولیس با مدیریتی که جایگاه متزلزلی دارد در حال تدارک تیم دلخواه خود برای فصل بعد است، هیچ گونه خبر خوشایندی در رابطه با این موضوع در اردوگاه آبیها به گوش نمیرسد، با این توجیه غلط که باید سرمربی انتخاب شود تا او بازیکنان مدنظرش را اعلام کند! آقایان! شما که تصمیمتان انتخاب سرمربی خارجی با اولویت ماتزاری است، سرمربی خارجی با کدام شناخت و آگاهی میخواهد از دل لیگ ایران، تیم جدید ببندد؟ علاوه بر آن شاید تا زمان نهایی شدن انتخاب شما، بازار توسط رقبا جارو شده باشد و با دست خالی از آن برگردید! طبق گفته خودتان یک دستیار ایرانی و ترجیحا مجتبی جباری در کادر بعد حاضر خواهد بود، بسیار خب! وظیفه بستن تیم را همین امروز به وی یا کمیتهای فنی محول کنید تا از قافله عقب نمانید و فصل بعد را نیز از دست ندهید.
آقایان در بخش بازی با اسامی، از سرمربی خارجی، وارد حوزه جدید انتخاب مدیر ورزشی خارجی شدهاند، آن هم با نام کلارنس سیدورف هلندی. گفتن در این باره مجالی دیگر را میطلبد ولی فقط باید گذرا اشاره کرد با اتکا به کدام نظم مالی صحیح، ساختار درست، ابزار مناسب و رعایت اصولی موازین به دنبال مدیر ورزشی از نوع خارجی آن هستید؟ بحث درباره میزان کارایی مصداق آن بماند اما آیا کسی چون سیدورف درباره هزینهکرد برای بستن تیم، تابع نظرات مشعشع علیرضا اسدی، عضو هیات مدیره که الگویش در این مورد تیم سقوطکرده هوادار است، خواهد بود؟
در حالی که ۲ اصل اساسی و مهم برای بستن تیم قدر و مدعی با جدیت مورد نیاز توسط مسؤولان باشگاه دنبال نمیشود، خبر رسید جمعی از حقوقدانان خبره و صاحب اسم به عضویت کمیتههای انضباطی و استیناف باشگاه استقلال درآمدند. براستی در کدام عالم سیر میکنید؟ مگر در یک سال در درون باشگاه چند مورد انضباطی شکل میگیرد که چنین سازمان عریض و طویلی راه انداختهاید؟ مگر فدراسیون فوتبال است که با تعدد موارد هر روزه انضباطی مواجه باشد؟ نیاز باشگاه جای دیگری است، اقدام مدیران برای جایی دیگر! حکایت فردی است که گرسنه بود و محتاج نان اما برایش پیراهن نو میخریدند! گویا نیاز مبرم استقلال، انتخاب سخنگوی غیرمرتبط با حوزه فوتبال و اعضای ارکان انضباطی است...!
فعلا به لطف این مدیران، استقلال کانون اخبار بیثمر شده است!!