به عبارت دیگران
چقدر پول آدامس میدهید؟
گردآورنده، تقی دژاکام: وقتی(کتاب) جزو لوازم زندگی شد، دیگر گران نیست. روی المعجم الوسیط، کتاب به آن بزرگی، 2 هزار تومان قیمت گذاشتهاند. شما 2 هزار تومان را به بازار ببرید، ببینید با آن چه میدهند. البته کسانی هستند که نمیتوانند همه لوازم زندگی را بخرند، پول ندارند، یا کم دارند، برای آنها باید فکری کرد، آن جزو مسائل ما است... اگر کتاب واقعاً جزو ضروریات زندگی به حساب بیاید، گران نیست. شما یک جفت جوراب یا یک عدد دستمال را چند میخرید؟ آدم چند عدد آدامس که برای بچه میخرد، چند میخرد؟ کتاب را با اینها مقایسه کنید. الان کتاب جزو لوازم نیست؛ جزو کالاهای لوکس و تشریفاتی است، جزو چیزهای خوبی است که اگر باشد، بهتر است، اگر هم نبود، آسمان به زمین نمیآید! باید از این حالت خارج بشود و جزو لوازم زندگی به حساب آید.
کتاب خریدن، باید یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب بشود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزئیناتی و تجملاتی، مثل این لوسترها و میزهای گوناگون و مبلهای مختلف و پردهها و این قبیل چیزها، به کتاب اهمیت بدهند و اول، کتاب را بخرند. مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازمی که در خانه هست، کتاب هم باید از این قبیل باشد... خلاصه باید با کتاب انس پیدا کنند. اگر انس پیدا نکنند، جامعه ایرانی به آن هدف و آرزویی که دارد، که حق او هم هست، نخواهد رسید.
سیدعلی حسینی خامنهای/ من و کتاب
انتشارات سوره مهر- صفحات 81 و 82
***
اوضاع دین در ایران بعد از لغو قرارداد تنباکو
بحمدالله دور مسلمانی در ایران از نو تجدید شد. کوکب سعادت و نیکبختی مسلمانان دیگرباره از برج سعادت و اوج استقامت رخ نمود؛ مهر منیر اسلامیت در آفاق ممالک محروسه ایران دوباره به تابش آمد؛ عموم مردم را شوق و رغبت به اسلامیت هر چه بود یک به چندین بیفزود. در ماه مبارک رمضان همین سال که مسبوق بدان وقوعاتِ گذشته بود، علانیه و برملا، روزهخوری در میان مردم نبود؛ سهل است که از آن رغبت و میلی که عموم مردمان را بالطبع به وظایف مسلمانی و مراسم دینداری دست داده و از آن شوق و نشاطی که مسلمانان را به طاعت و عبادت روی آورده و کثرت جمعیت و ازدحام مسلمانان در مساجد و مجامع و رواج کار و بازار ارباب محراب و منبر به طوری جلوه نمود که حتی اینکه جماعت وعاظ از فرط شگفتی نتوانستند خودداری کنند؛ از مشاهده این وضع و حال نوظهور مسلمانان، مکرر در منابر به لسان آورده اظهار تعجب و شگفتیها کردند. مطلب از بس تازگی داشت و در نظرها طرفه میکرد، مکاتیب و مراسلات ایران این معنا را به شروح و تفاصیلی در سایر اقطار نشر دادند. جلالت شأن و شرافت عنوان علمای شریعت نزد ایرانیان و اسلامیان که جای خود داشت، بر تمام ملل و ادیان عالم ظاهر و آشکار شد. جمعی از ایرانیان که در بلاد خارجه سکنی دارند، عریضه تشکرآمیزی درباره این تغییر وضع و حال ایران به حضور مبارک حضرت مستطاب رئیس علمای شریعت آقای حجتالاسلام - متعالله المسلمین بطول بقائه- معروض داشته و صورت آن عریضه را به طبع درآورده و برای پیشرفت مقاصد خودشان همهجا منتشر کردند.
حسن اصفهانی کربلایی/ تاریخ دخانیه
نشر الهادی- صفحات ۲۱۷ و ۲۱۸
***
بحرین اهمیت ندارد چون مروارید ندارد!
محمدرضاشاه روز پنجم شهریور 1345 به کلر هولینگورث، خبرنگار روزنامه گاردین، گفت: «با توجه به اینکه نفت دارد به پایان میرسد و مروارید به پایان رسیده است، بحرین از نظر ما اهمیتی ندارد!» هویدا نخستوزیر وقت هم در اینباره گفت: «به هیچکس مربوط نیست؛ دختر خودمان بود، به هر کس میخواستیم شوهرش دادیم». ملیگرایان هم هیچگاه به طور جدی به مخالفت با محمدرضاشاه نپرداختند و عمده اختلافات آنها در حوزه مسائل جزئی محدود میشد. بهطور مثال، زمانی که شاه جزیره بسیار مهم بحرین را در یک معامله نابخردانه از دست داد و منجر به جدایی همیشگی استان چهاردهم از ایران شد، به جز تعدادی از ملیگرایان، دیگر اعضای این جریان سکوت کردند و در مقابل این خیانت بزرگ محمدرضاشاه، لب به اعتراض نگشودند.
هویت جعلی/ مؤسسه حقپژوهی
صفحات 54 و 55
***
درباره سلام
از آنجا که «سلام» از اسمای حُسنای حضرت محبوب جل جلاله است، بسیار لذتبخش است که 2 انسان موحد و معتقد به آیین واحد، در آغازین برخوردشان با یکدیگر نام محبوب حقیقیشان را که موجب انبساط روحی و آرامش قلبی است بر زبان جاری کنند، چرا که هر عاشقی از شنیدن نام معشوق خود، دلش زیرورو میشود و به وجد میآید.
نیز از قول مجنون گفته شده:
از آنم با شب تار است میلی
که دارد نسبتی با نام لیلی
(به شب تار در زبان عربی «لَیل» گفته میشود)
ج. صالحان/ کیمیای وصل
صفحه ۶۴