به عبارت دیگران
فرار خفتبار سال 2000 اسرائیل از جنوب لبنان
گردآورنده، تقی دژاکام: از 21 مه 2000 (یکم خرداد 1379) پس از اجرای چندین عملیات توسط رزمندگان مقاومت اسلامی بر ضد هنگ هفتادم نیروهای آنتوان لحد در مناطق «علمان شومریه» و «عتیرون» و شکستهای سنگینی که به آنها وارد آمد، عقبنشینی نیروهای رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان آغاز شد. ظهر روز 21 مه، فرماندهی مقاومت اسلامی به تمام واحدهای خود در طول خط مقدم برای حرکت به سوی نخستین منطقه آزادشده (روستای قنطره) دستور آمادهباش کامل داد. فرمانده منطقه پس از دریافت ابلاغیه بهسرعت دستور حرکت صادر کرد. ساعاتی بعد رزمندگان مقاومت اسلامی عازم مناطق قنطره، دیر سریان، قصیر و طیبه شدند.
یکی از سربازان رژیم اشغالگر قدس در خاطرات خود از آن روزها چنین میگوید: «این عقبنشینی نبود بلكه فرار بود... حزبالله میآمد و ما میترسیدیم که مبادا به ما برسند. ما آن موقع در پایگاهمان در حاصبیا بودیم، بنابراین با سرعت آنجا را ترک کردیم و حتی تجهیزاتمان را هم جا گذاشتیم». یکی از رزمندگان مقاومت اسلامی نیز درباره فرار صهیونیستها از مناطق اشغالی جنوب لبنان چنین میگوید: «با احتیاط پیشروی میکردیم. پایگاهها را یکی پس از دیگری گرفتیم و مزدوران را دستگیر کردیم و بعد از آن به مردم گفتیم که میتوانند وارد روستاهایشان بشوند. دشمن همه چیز را جا گذاشت، حتی سربازانشان وقت نداشتند لباسهایشان را با خود ببرند. آنها تمام تجهیزاتشان را جا گذاشتند و اسناد و مدارك را سوزاندند. هیچوقت تجهیزات دشمن را كه در جادههای كفر تبنیت، خردلی و تل نحاس در حال سوختن بود، فراموش نمیكنم. اینها تجهیزات یك ارتش شكستخورده بود. این نشان میداد كه آنان دیگر قادر به تأمین امنیت پایگاههایشان نیستند». نیروهای مقاومت اسلامی كار پاكسازی را از پایگاههای صلعه و محیسبات كه بر روستای قنطره مشرف بود، آغاز کردند، سپس بدون برخورد نظامی توانستند روستای قنطره را آزاد کنند. پس از آزادی روستاهای دیرسریان و قصیر به سمت روستای طیبه حركت کردند. بهتدریج تمام روستاها و مناطق اشغالی جنوب توسط نیروهای مقاومت اسلامی آزاد شدند. در بامداد روز چهارشنبه، 24 مه 2000 (4 خرداد 1379) ارتش رژیم غاصب صهیونیستی به صورت شبانه اقدام به تخلیه همه مواضع خود در جنوب لبنان کرد و خاک لبنان را به جز قسمتی از مزارع شبعا، که در جریان جنگهای اعراب و رژیم صهیونیستی در سال 1967 به تصرف رژیم صهیونیستی درآمده بود، ترک کرد. به دنبال این فرار شبانه، باقیمانده نیروهای لحد در دستههای چندصد نفری خود را به رزمندگان مقاومت اسلامی یا ارتش لبنان تسلیم کردند و عناصر کلیدی آن همراه خانوادههایشان به رژیم صهیونیستی پناهنده شدند. پس از عقبنشینی خفتبار رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان، رژیم اشغالگر قدس در نظر داشت در مناطق آزادشده جنگ طایفهای و مذهبی بین مسلمانان و مسیحیان راه بیندازد اما حزبالله با اعزام روحانیان و شخصیتهای پرنفوذ حزب به مناطق مسیحینشین جنوب و ملاقات با روحانیان و کشیشهای مسیحی، از بروز هرگونه درگیری مذهبی جلوگیری کرد. در واقع عقبنشینی رژیم صهیونیستی پایانی خفتبار بر تهاجم سالهای 1978 و 1982 به لبنان است.
بازخوانی نخستین شکست رژیم صهیونیستی از حزبالله لبنان
تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی- 6 خرداد 1399
***
دشمنان داخلی بهمنزله عاملان خارجی عمل میکنند
[امانوئل والرشتاین در سال 1967 در مطالعاتش درباره آفریقا نوشت:] میدان عمل جنبش وحدت آفریقا نه آفریقا، بلکه جهان است، چرا که هدف صرفاً تغییر آفریقا نیست؛ بلکه هدف، دگرگون کردن آفریقا با دگرگون کردن دنیاست. دشمنان، بیگمان داخلی هستند اما اینها به منزله عاملان خارجی عمل میکنند؛ هسته اصلی [آنها] رویکرد نواستعماری است. بنابراین ما باید شکلگیری جنبش وحدت آفریقا را در ارتباط با نظام جهانی تحلیل کنیم، چرا که با تغییر این نظام است که شرایط برای جنبش فراهم میشود، فضای مناسب برای عمل شکل میگیرد و سپس محیط با تغییر وضعیت تغییر میکند.
دیرک کسلر/ نظریههای روز جامعهشناسی
کرامتالله راسخ - (چاپ دوم، تهران: انتشارات آگه، ۱۳۹۴) - صفحه ۲۲۹
***
وقتی سربازان هیتلر در دزفول خیمه زدند
میرزاعلی و نجیمه پا از امامزادهها نمیبریدند؛ امروز سبزقبا، فردا آقارودبند، پس فردا باباحزقیل و... حتی نجیمه هم کمکم به علاقه میرزاعلی به پیر و پیغمبرها حسادت میکرد و همیشه میگفت: «میرزا! اگر کمی رزق و روزی هم داریم، از علاقه تو به این امامزادههاست». اما زندگی ناز و نعمتی، لیلی و مجنونی میرزاعلی و نجیمه، دستخوش توفانی شد که هیتلر در دنیا به پا کرده بود. هنگامی که نیروهای متفقین در بَرَکشاهِ دزفول در کنار رودخانه مستقر شدند و فوجفوج سربازهای هندی و درجهدارهای انگلیسی و آمریکایی چادرهایشان را برافراشتند، آرامش از این شهر خداحافظی کرد و مردم چنان به فکر تهیه نان و گندم افتادند که شربت خوردن از یادشان رفت. میرزاعلی یک پیاله شربت هم نمیتوانست بفروشد.
حبیب خدادادزاده/ روزگار تفنگ
نشر آموت - صفحه ۲۳