04/خرداد/1404
|
10:38
۲۲:۵۴
۱۴۰۴/۰۳/۰۳
دیدگاه

از «آموزش‌وپرورش حاکمیتی» تا «آموزش‌وپرورش ضدمردمی»!

مجتبی همتی‌فر: ۱- نظام‌های کلان تربیتی حتما نیازمند پشتوانه اندیشگانی یک طرح سیاسی هستند؛ مثلا اینکه مشخص کند حاکمیت چه نسبتی با نظام تعلیم و تربیت دارد و تعلیم و تربیت چه نسبتی با سیاست و قدرت. به‌رغم غنای اندیشه‌ای متفکران مسلمان شیعی، بویژه حضرت امام خمینی، در اغلب مطالعات تربیتی، سویه‌ روانشناسی غالب است و جنبه اجتماعی و سیاسی مغفول. پس پاسخ به پرسش‌های کلیدی مذکور را چگونه می‌دهند؟ به نظر می‌آید در غیاب پاسخ صریح بومی، پاسخ‌های ضمنی و وارداتی در اسناد و برنامه‌ها رسوخ یافته است. مثلا به جای ایده «دولت هدایت‌گرا»، لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی با عنوان تربیت شهروند دموکراتیک و مشارکت بخش خصوصی در آموزش (خصوصی‌سازی آموزشی) سال‌هاست در سطوح مختلف پیگیری می‌شود. این یک انحراف بزرگ است که غیر از تبعات بزرگ ملت‌سازی، باعث بی‌عدالتی آموزشی و تبعیض‌های نابجا شده است. اینجاست که رهبر انقلاب وارد شدند و نسبت به این انحراف‌ها تذکر دادند و راهبرد را مشخص کردند؛ اینکه تعلیم و تربیت امر حاکمیتی است و باید سیاست‌ها و اهداف تربیتی حکومت دنبال شود؛ نباید نظام تعلیم و تربیت به دست بخش خصوصی (با مزیت سرمایه اقتصادی) سپرده شود که منفعت اقتصادی خودش را ترجیح می‌دهد و با نگاه بازاری، مدرسه را فساد می‌کند؛ اینکه نباید میدان تعلیم و تربیت را به نهادهای بین‌المللی سپرد. در عین حال باید «مردم» و «افراد صاحب صلاحیت تربیتی» را که با سرمایه تربیتی و اجتماعی می‌خواهند حکومت اسلامی را یاری کنند، صمیمانه به مشارکت گرفت و برای این امر زمینه‌سازی هم کرد.
۲- با این وصف، تکلیف مشخص است. منتها نکته بسیار مهم آن است که جریان کم‌عمق سیاست‌گذار و مجری که گاهی در آموزش‌و‌پرورش حاکمیت می‌کند، متوجه این راهبردها نیست، لذا تلاش می‌کند به نحوی بار خودش را سبک کند؛ گاهی با استدلال اقتصادی که آموزش‌و‌پرورش گران و هزینه‌بر است، پس بخشی از بار آن را روی دوش بخش خصوصی بگذاریم که سرمایه‌گذاری کند و سودش را ببرد و بار دولت را کم کند! گاهی هم استدلال از سنخ طرح و برنامه‌ای است و فکر و اسناد و برنامه‌های بین‌المللی بر فکر و اسناد و برنامه‌های بومی ترجیح می‌یابد! اشکال هر دو این است که حاکمیت تربیتی جمهوری اسلامی را به خطر می‌اندازند. چنین است که رهبر انقلاب از خطر «ملوک‌الطوایفی شدن» آموزش‌و‌پرورش یاد کردند.
۳- جالب اینکه هر بار معظم‌له نسبت به حفظ «حاکمیتی بودن آموزش‌وپرورش» تذکر داده‌اند، مدیران به جای اینکه میدان را برای بخش خصوصی سودنگر تنگ کنند، کوته‌نگرانه راه را بر فعالان و ظرفیت‌های مردمی می‌بندند و مدافعان حکمرانی مردم‌پایه را به عنوان مخالفان رهبری مورد نقد قرار می‌دهند! با این استدلال که رهبری فرموده‌اند «آموزش‌وپرورش امر حاکمیتی است!» کلمه‌ حقی که از آن اراده باطل می‌کنند؛ خطای بزرگی که «حاکمیتی» بودن را با «تصدی کامل امور توسط قوه مجریه (دولت)» یا همان «دولتی‌سازی» معادل گرفته‌ است.
۴- ریشه مساله را «اندیشه‌شناسی» می‌دانم. اینکه در فهم رهنمودها و تذکرهای رهبری به دنبال فهم روش‌مند حقیقت نیستیم، بلکه می‌خواهیم شاهد مؤیدی برای تأیید خودمان و باورها و عمل‌مان بیابیم. اینچنین است که نگرش اخباری‌گری در مواجهه با رهبری، اندیشه ایشان را تحریف می‌کند؛ جمله‌ای را برمی‌کشد و صریح را به ضمنی وامی‌گذارد؛ تمجیدهای پدرانه را ضریب می‌دهد و تذکرها و آسیب‌شناسی‌ها را نادیده می‌انگارد. آنچنان که از گوشه و کنار شنیده می‌شود، مواجهه با بیانات اخیر رهبری در دیدار سالانه فرهنگیان (۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴) نیز متأسفانه چنین بود. امید که حقیقت‌جو و ولایت‌پذیر باشیم.۱
۵- تذکر رهبری درباره «حاکمیتی بودن آموزش‌وپرورش» در مقابل باورمندان به خصوصی‌سازی آموزش‌وپرورش، نکته‌ای راهبردی است، هر چند جدید نیست و پیش‌تر نیز بارها نسبت به آن تذکر داده بودند.
از جمله همین موضوع را به بیان دیگری و با صراحت بیشتر، ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ اشاره کرده بودند: «یک مطلب دیگر - که قبلا اشاره کردم - مساله برون‌سپاری است. این فکر در گذشته در بعضی مسؤولان کشور وجود داشته که ما بیاییم آموزش‌وپرورش را از دولت جدا کنیم، بدهیم دست بخش‌های خصوصی و این خرج سنگین و این بودجه سنگین را از دوش آموزش‌وپرورش برداریم! دست‌شان درد نکند؛ برای نابود کردن کشور، این فکر خوبی است! شأن تعلیم و تربیت شأن دولتی است؛ هیچ نظامی نمی‌تواند این شأن را از خودش دور کند، از نظام قابل تفکیک نیست. تربیت و تعلیم کشور به عهده‌ نظام حاکم بر این کشور است، در همه‌ دنیا [هم] همین‌جور است... کار تعلیم و تربیت و اداره‌ تعلیم و تربیت [کار دولتی است]، قانون اساسی ما هم که این را به صراحت بیان کرده. بنابراین مساله برون‌سپاری معنایی ندارد؛ این شأن دستگاه حاکم قابل واگذاری نیست».
۶- جالب توجه اینکه رهبر انقلاب در سیاست‌های کلی تحول در نظام آموزش‌و‌پرورش (ابلاغی اردیبهشت ۹۲) در امتداد نظام اندیشه‌ای‌شان درباره حکمرانی مردمی، رسماً بر مشارکت مردمی تأکید ویژه کردند و اینکه باید برای این منظور زمینه‌سازی و ظرفیت‌سازی ساختاری نیز شود. این نکته بویژه در فهم تذکر دیگر ایشان در دیدار امسال درباره بازنگری در ساختار و سازوکارهای آموزش‌و‌پرورش دلالت‌های مهمی دارد؛ اینکه بازمهندسی ساختاری نظام تعلیم و تربیت توأمان باید ۲ اصل را با هم تأمین کند: ۱- حاکمیتی بودن؛ ۲- مردمی بودن.۲ ان‌شاءالله با نگرشی تحولی و بهره‌گیری از تجربیات بومی، همچنین عدم تکرار خطاهای گذشته، این اقدام مهم طراحی و اجرایی شود: «بند ۶ سیاست‌های کلی تحول در آموزش‌وپرورش - تحول در ساختار مالی، اداری و نظام مدیریتی با تأکید بر: ۱- ۶- بازمهندسی ساختار اداری در کلیه‌ سطوح با رویکرد چابک‌سازی، پویاسازی همراه با ظرفیت‌سازی، فرهنگ‌سازی و بسترسازی برای تقویت مشارکت‌های مردمی و غیردولتی، منطبق بر قانون اساسی و سیاست‌های کلی نظام اداری و آموزش‌وپرورش؛ بویژه ایجاد زمینه‌ مشارکت معلمان، خانواده‌ها، حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها، مراکز علمی - پژوهشی و سایر نهادهای عمومی و دستگاه‌های اجرایی در فرآیند تعلیم و تربیت».
-------------------------------------
پانوشت
۱- در دیدار ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ معلمان با رهبر معظم انقلاب، ایشان در این باره چنین فرمودند: «نکته‌ اول این است که آموزش‌وپرورش یک نهاد حکومتی است. وظیفه‌‌ دولت اسلامی است... اینکه در گوشه و ‌کنار، حتی در خود آموزش‌وپرورش - آنطور که من از قبل در ذهنم هست - زمزمه‌هایی به وجود می‌آید که بخش‌هایی از آموزش‌وپرورش را بسپریم به این و آن، یعنی یک ملوک‌الطوایفی درست کنیم در آموزش‌وپرورش، این اصلا معنی ندارد. حاصل، تربیت فکری و فرهنگی نسل نو، مربوط به دولت است، وظیفه‌ دولت است و حق دولت است... سال‌های پیش، مکرر بعضی افراد مسؤول سطح بالا پیش من می‌آمدند، اصرار [می‌کردند]؛ دلیل‌شان هم این است که چون بودجه‌ آموزش‌وپرورش زیاد است، روی دوش دولت سنگینی می‌کند. آموزش‌وپرورش افتخار دولت است؛ دولت هر چه بتواند خرج آموزش‌وپرورش کند، باید افتخار کند. چون هزینه‌ آموزش‌وپرورش زیاد است، ما بیاییم آموزش‌وپرورش را از دست دولت خارج کنیم؟ به من اصرار می‌کردند که من موافقت کنم، بنده قاطع رد کردم».
۲- طرح کلی اندیشه رهبر معظم انقلاب در تربیت و سیاست و اقتصاد را باید باهم دید؛ به صورت روش‌مند و نظام‌مند آن را مطالعه کرد و از مواجهه‌های کدگونه و منفک از متن و زمینه پرهیز کرد. متأسفانه در مواجهه با اندیشه و سیره امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب، اجحاف زیادی کرده‌ایم.

ارسال نظر
پربیننده