19/خرداد/1404
|
03:59
۲۲:۲۳
۱۴۰۴/۰۳/۱۸
ژاپن مانند ایران باخت اما در شبی که به ۹ جوان میدان داد

باخت برای ساخت

حسین الموتی: در شب شکست همزمان ۲ قدرت فوتبال آسیا، ایران و ژاپن، همه چیز شبیه هم بود؛ تیم‌های ملی با ترکیب‌های متفاوت‌تری وارد زمین شدند، باختند و 3 امتیاز را واگذار کردند. اما آنچه این 2 شباهت ظاهری را به 2 مسیر کاملاً متضاد بدل کرد، فلسفه‌ای بود که پشت آن تغییرات ایستاده بود. ژاپن برای ساخت آینده باخت؛ ایران برای حفظ گذشته، شکست خورد.
سوت پایان بازی ایران - قطر که به صدا درآمد، چیزی فراتر از یک نتیجه ثبت شد: یک تصویر کامل از چرخه معیوب تصمیم‌گیری در فوتبال ملی. تیمی که از حالا مسافر جام‌جهانی است، باز هم از فرصت برای پوست‌اندازی فرار کرد. در ترکیب ابتدایی فقط نام یک بازیکن جدید دیده می‌شد، آن هم نه از سر اعتماد، بلکه بیشتر از سر ناچاری. مصدومیت آزمون، قایدی، جهانبخش و چند مهره دیگر، قلعه‌نویی را به نیم‌نگاهی به نیمکت مجبور کرد اما این نیم‌نگاه، هرگز به جسارت تبدیل نشد.
در آن‌ سوی آسیا اما هاجیمه موریاسو، با تصمیمی جسورانه ترکیب تیمش را به میدان فرستاد که ۹ بازیکن آن حتی یک بازی ملی هم در کارنامه نداشتند. ژاپن هم مثل ما صعودش را قطعی کرده بود اما نگرش آنها به «بازی تشریفاتی» با ما زمین تا آسمان تفاوت داشت. برای موریاسو، این بازی بی‌اهمیت نبود؛ فرصتی بود تا نسل بعد را ببیند، اعتماد کند، ببازد و یاد بگیرد. در فوتبال مدرن، باخت بخشی از روند رشد است اما به شرط آنکه از آن، چیزی ساخته شود.
سکوت نیمکت ایران اما سنگین‌تر از شکست بود. نه رزاق‌نیا دیده شد، نه جواد حسین‌نژاد. جوانانی که بارها در تمرینات تیم ‌ملی لب مرز میدان قرار گرفته‌اند، این بار هم پشت درهای بسته فرصت ماندند. بازی، همچنان در انحصار چهره‌هایی ماند که یا بیش از حد باتجربه‌اند یا صرفاً آشنا.
فوتبال ایران در حال عبور از نسلی است که هنوز قصد وداع ندارد و نسلی که هنوز مجال ظهور نیافته. بین این 2 نسل، شکافی هست که با محافظه‌کاری پر نمی‌شود. با ترس از ریسک، نمی‌شود آینده را ساخت.
شکست ایران مقابل قطر، نه از آن شکست‌هایی بود که تیتر روزنامه‌ها شود، نه موجی در شبکه‌های اجتماعی راه انداخت اما دقیقاً به همین دلیل باید آن را جدی گرفت. باخت‌هایی که دیده نمی‌شوند، خطرناک‌ترند، چرا که هیچ‌کس نمی‌پرسد: «چه ساختیم؟»
در ژاپن، حتی رسانه‌های رسمی دولتی هم از «بازنده‌ای خوش‌بین» نوشتند. NHK در گزارشی نوشت: «هاجیمه موریاسو ترکیبی ناشناخته را به زمین فرستاد و باخت اما تیم آینده‌اش را دید». این همان نگاه بلندمدتی است که فوتبال را از سطح نتیجه‌گرایی محض جدا می‌کند.
در ایران اما همه‌ چیز در همان بازی گیر کرده است. شکست خورده‌ایم، بله! اما نه به قطر؛ به آینده خودمان باختیم.
کارشناسانی که سال‌هاست دغدغه «توسعه پایدار فوتبال ملی» را دارند، حالا بیش از همیشه نگرانند. اگر حتی در بازی‌های بدون فشار و بی‌اهمیت، جرات استفاده از چهره‌های جوان را نداریم، پس چه وقت می‌خواهیم تیم تازه‌ای بسازیم؟ هر تورنمنتی یک فرصت طلایی است اما وقتی فرصت‌ها از ترس اشتباه، فریز می‌شود، آینده جایی بیرون از مستطیل سبز، منتظر نمی‌ماند.
فوتبال ایران در دام ذهنیتی گیر کرده که نتیجه را بر روند ترجیح می‌دهد. ذهنیتی که می‌خواهد همزمان هم تغییر نکند هم پیشرفت کند! تناقضی که نه در زمین جواب داده، نه روی سکوها. قلعه‌نویی در کنفرانس خبری‌اش شاید از بدشانسی و اشتباه داوری بگوید اما دلیل اصلی باخت را باید در تصمیمات خودش جست‌وجو کند.
مسیر ژاپن روشن است؛ حتی در شب باخت دارد می‌سازد. در حالی که ما هنوز از ساختن می‌ترسیم.

ارسال نظر
پربیننده