خودزنی آبی
فصل نقل و انتقالات هنوز گرم نشده اما آبیهای پایتخت دوباره در خماری تصمیمگیری درست گیر افتادهاند؛ نه خبری از تمدید بازیکنان است، نه نقل و انتقالی قابل اعتنا، نه حتی یک نیمنگاه امیدوارکننده به سکوهایی که دیگر خستهتر از همیشهاند. باشگاه استقلال در همان بنبستی گرفتار شده که سالهای قبل بارها تا ته آن رفته بود: اختلاف، تعلل، بیتصمیمی و البته خشم هوادار.
شنبه، پیش از آنکه خورشید از نیمه آسمان بگذرد، تعداد زیادی از هواداران استقلال مقابل ساختمان باشگاه صف کشیدند؛ همان جایی که این روزها بیشتر از آنکه بوی تصمیم بدهد، بوی سکوت و وعدههای بیسرانجام گرفته است. علی نظریجویباری، مدیرعامل که حالا بیشتر نقش سخنگوی توجیهگر را بازی میکند تا یک مدیر اجرایی، میان معترضان حاضر شد و حرفهایی زد که 1000 بار از زبان مدیران قبلی هم شنیده شده بود: «من استقلالیام»، «تیم خوبی میبندم»، «کارم را بلدم». اما مگر دیگر کسی با این جملهها آرام میگیرد؟
* سیاست انتخاب سرمربی؛ تکرار اشتباه در لباس تازه
ریشه بحران امروز، در همان انتخابی است که دیر شروع شد و غلط پیش رفت. وقتی تاجرنیا، رئیس هیاتمدیره باشگاه، نام والتر ماتزاری را بر زبان آورد، برخی خیال کردند استقلال واقعا میخواهد پا روی سنتهایش بگذارد و حرفهای رفتار کند اما در عمل، مذاکرات با ماتزاری نهتنها نتیجه نداد، بلکه زمان طلایی باشگاه را نیز به باد داد. وقتی همه رقبای مستقیمشان در حال جذب مهره و مربی بودند، استقلال هنوز درگیر کشمکش درونی بود. کار به جایی رسید که کلارنس سیدورف - مشاور باشگاه - وارد معادله شد. ظاهرا اسطوره هلندی که روزگاری از فرط درخشش توپ را برق میانداخت، قصد داشت انتخاب سرمربی را مدیریت کند اما گزینههایش مثل هنک فریزر، با وتوی برخی اعضای هیاتمدیره مواجه شدند. دستیار لوئیس فنخال در جامجهانی هم نتوانست نظر آبیپوشان را جلب کند. دلیلش؟ سابقه نتایج نوسانی در لیگ هلند. گویا در استقلال، حتی انتخاب سرمربی هم تابع دعواهای محفلی است، نه یک فرآیند تخصصی.
* فابیو کاریله؛ یک توافق، چند بحران
در نهایت، مدیران استقلال سراغ نام آشنای فابیو کاریله رفتند. مربیای که بارها نامش دور و بر باشگاه شنیده شده بود، به گزینه نهایی بدل شد اما درست در روزی که خبر توافق با کاریله منتشر شد، فضای مجازی و سکوهای مجازی از خشم هوادار منفجر شد؛ هواداری که به این توافق اعتماد نکرد و با فریادهایش مدیران را دچار تردید کرد.
اما مساله این است که وقتی پیشنهاد رسمی و امضادار برای کاریله ارسال شد، ماجرا دیگر صرفاً یک گمانهزنی نیست؛ قرارداد محسوب میشود. اگر باشگاه از این توافق عقب بکشد، مربی برزیلی میتواند درخواست غرامت کند. استقلال نه فقط زمان را از دست داده، بلکه ممکن است از جیب هم خرج کند؛ فقط به خاطر بیبرنامگی و عجله در دل تردید.
* اختلاف تا جایی است که مصوبه امضا نمیشود
بحران اما فقط در مربیگری نیست. شنیدهها حاکی از آن است که حتی یکی از اعضای هیاتمدیره حاضر نشده مصوبه رسمی انتخاب کاریله را امضا کند. در طرف دیگر، لیست بازیکنان در وضعیت انجماد قرار دارد: نه تمدیدی، نه خریدی، نه حتی یک رایزنی اعلامشده. این سکون، هلدینگ خلیجفارس - حامی مالی باشگاه - را هم به واکنش واداشته. انگار وضعیت باشگاه به مرحله هشدار برای سرمایهگذار رسیده است. آنچه این روزها در استقلال میگذرد بیشتر شبیه مسابقه اسمفامیل بین مدیران است تا مدیریت یک باشگاه بزرگ. هر کسی ساز خودش را میزند و تیمی که باید تا یک ماه و نیم دیگر در لیگ برتر به میدان برود، هنوز حتی نمیداند مربیاش چه کسی است! تنها چیزی که مشخص است، آشفتگی است؛ همان واژهای که در سالهای گذشته هم بارها در وصف استقلال تکرار شده بود.
* وقتکشی در زمان رقابت
فصل جدید لیگ اوایل مرداد کلید میخورد. یعنی استقلال حداکثر تا یکی دو هفته دیگر باید هم سرمربیاش را مشخص کرده باشد، هم لیست خروج و ورود بازیکنان را بسته باشد، هم برنامه آمادهسازی را آغاز کرده باشد اما وقتی ۲۰ خرداد هنوز همه چیز در حد گمانه و اختلاف است، یعنی دیگر امید زیادی باقی نمانده.
بهنظر میرسد استقلال، بار دیگر فصل را پیش از آغاز، باخته است؛ نه به خاطر ضعف بازیکن یا مشکلات زمین تمرین، بلکه به خاطر اشتباهاتی که تکرار میشود، اختلافهایی که پایان ندارد و مدیرانی که بیشتر اهل حرف زدنند تا تصمیم گرفتن.
***
قرارداد یا بمب ساعتی؟
داستان پرماجرای انتخاب سرمربی استقلال حالا به یکی از پیچیدهترین و پرحاشیهترین اپیزودهای خود رسیده است. در روزهایی که هواداران استقلال دلنگران فصل نقلوانتقالات و شکلگیری تیمی درخور برای لیگ برتر هستند، شبحی از اختلاف، انفعال و سردرگمی در ساختمان سعادتآباد پرسه میزند.
* نامهای که امضا شد و دیگر برگشت ندارد
شاید باورش سخت باشد اما استقلال در شرایطی به فابیو کاریله پیشنهاد همکاری داده که هنوز دود سفید از اتاق هیاتمدیره بلند نشده بود. پیشنهاد رسمی همراه با عدد و رقم (رقمی که گفته میشود 1.25 میلیون دلار است) و مهمتر از آن، امضای علی نظریجویباری به عنوان مدیرعامل برای کاریله ارسال شد. مربی برزیلی هم بلافاصله پای این پیشنهاد را امضا و برای باشگاه بازگرداند. در عرف بینالمللی فوتبال، این فرآیند به معنای تایید قرارداد رسمی است.
اکنون اگر استقلال به هر دلیلی تصمیم به عقبنشینی از این قرارداد بگیرد، کاریله میتواند شکایتی سنگین به فیفا ارائه کند و طبق مفاد همان آفر، بخشی یا حتی کل مبلغ قرارداد را به عنوان غرامت دریافت کند. به بیان سادهتر، کاریله حالا سرمربی استقلال است، چه بخواهند، چه نخواهند.
ماجرای انتخاب سرمربی جدید از همان ابتدا با اختلافنظرهای گسترده در لایههای مدیریتی استقلال همراه بود. علی تاجرنیا، رئیس هیاتمدیره، اصرار زیادی به حضور والتر ماتزاری داشت؛ گزینهای که مذاکره با او به بنبست خورد و زمان طلایی نقلوانتقالات را از آبیها ربود.
در ادامه، گزینههایی چون کلارنس سیدورف و هنک فریزر وارد میدان شدند. سیدورف که با عنوان «مشاور ورزشی» در ساختار جدید استقلال جا خوش کرده، بنا بود سکان انتخاب سرمربی را به دست بگیرد اما انگار نقش او بیشتر تشریفاتی بوده، چرا که گزینهاش یعنی هنک فریزر، با وجود کارنامه قابل دفاع و حتی حضور در جامجهانی به عنوان دستیار فنخال، از سوی برخی اعضا رد شد. همین مساله زمینهساز شکاف جدی میان مشاور هلندی و مدیران باشگاه شد.
از سوی دیگر، منابع موثق خبر میدهند ۲ نفر از اعضای پنجگانه هیاتمدیره با انتخاب کاریله مخالف بودهاند و حاضر به امضای مصوبه انتصاب او نشدهاند اما در نهایت نظر اکثریت رای آورده است. تصمیمی که حالا میتواند تبعات سیاسی، فنی و البته حقوقی سنگینی به دنبال داشته باشد.
اما اکنون با روشن شدن وضعیت حقوقی ماجرا، باشگاه استقلال دیگر آن آزادی انتخاب را ندارد. در واقع اگر حتی به دلخواه برخی مدیران و بخشی از هواداران، بخواهند همکاری با کاریله را فسخ کنند، باید صدها هزار دلار خرج اشتباه مدیریتی خود کنند؛ اشتباهی که در قالب یک ایمیل امضاشده رخ داد.
* بازیهای کودکانه با برند استقلال
همه این اتفاقات در حالی رخ میدهد که از اردوی پرسپولیس خبر میرسد نمایندگان باشگاه برای نهایی کردن محل اردو، خرید بازیکن و برنامههای بدنسازی به ترکیه سفر کردهاند. در طرف دیگر، استقلال هنوز نه سرمربی دارد، نه لیست تمدیدی و نه خرید جدید. تنها چیزی که دارد، یک پرونده احتمالی در فیفا است و هلدینگی که به نظر میرسد از وضعیت آشفته مدیریتی باشگاه خسته شده و قصد مداخله دارد.
در نگاه کلانتر، این آشفتگیها و تصمیمهای ناهماهنگ، محصول ساختاری است که هنوز تعریف شفافی از نقشها، اختیارات و حتی اولویتهایش ندارد. در حالی که باشگاههای حرفهای دنیا با نقشه راه ۳ ساله کار میکنند، استقلال هنوز درگیر بازیهای مدیرانش است.