25/خرداد/1404
|
23:15
۲۳:۵۷
۱۴۰۴/۰۳/۲۴
درباره گلوله‌ها و مرزهای دولت

دولت‌ها از جنگ سر بر می‌آورند

حمید ملک‌زاده: آنچه در روزهای اخیر با حمله رژیم صهیونیستی به اهدافی در ایران اتفاق افتاده، شدیدترین نوع از اقدام علیه تمامیت وجودشناختی یک دولت است؛ اقدامی که با هدف به چالش کشیدن همزمان سرحدات مادی، جان شهروندان، اماکن غیرنظامی، سرمایه‌های علمی، نظامی و انسانی و نفس امنیتی که در نتیجه استقرار دولت در کشور ایجاد شده است، به آن دست زده‌اند. این یک چالش وجودشناختی برای جمهوری اسلامی ایران به‌ حساب می‌آید؛ چالشی جدی که هر واکنشی که نسبت به آن انجام می‌دهیم باید با هدف احیای حاکمیتی که به چالش کشیده شده است، طراحی شود و به مرحله اجرا دربیاید.
* احیای حاکمیت ملی
در یک وضع مدنی خاص، معمولا وقتی شخصی علیه شخص دیگری دست به اقدامی مجرمانه می‌زند، اقدامی که منافع، مال یا حیثیت وجودی او را به نحوی تحت ‌تأثیر قرار می‌دهد، دولت به اعتبار قانون حاکم بر رابطه میان افراد درباره اصلِ عمل مجرمانه، از این ‌جهت که آیا اصلا جرمی اتفاق افتاده است یا نه، تصمیم می‌گیرد. همین‌طور این دولت است که بر اساس قوانین از پیش موجود درباره نحوه جبران خسارتی که به فرد مورد نظر وارد شده، تصمیم می‌گیرد. دولت‌ها این کار را به نام مردم و برای جبران‌ خدشه‌ای که مجرم به حق مطلق و انحصاری دولت برای تصمیم‌گیری یا حکم‌ کردن درباره افراد تحت تابعیت خود وارد کرده، انجام می‌دهد. این موضوع درباره رابطه بین دولت‌ها یا دولت‌ها با باند‌های زورگویی مانند رژیم غاصب صهیونیستی به شکل دیگری اتفاق می‌افتد.  در محیط بین‌الملل این اراده دولت‌هاست که حاکم است؛ اراده‌ای سیاسی که نفس وجود دولت را از طریق آن شناسایی کرده و به رسمیت می‌شناسند. تنها به اعتبار این اراده است که می‌توانیم بگوییم چیزی به نام دولت در محیط بین‌الملل وجود دارد. این اراده از یک‌ طرف در خودآیینی داخلی دولت و از طرف دیگر در میل، اراده و توان آن برای وارد شدن به جنگ‌های وجودشناختی، به نام و به اعتبار مردمی که آنها را نمایندگی می‌کند، متبلور می‌شود. هر بار جرمی علیه تمامیت دولت از طرف یکی از بازیگران بین‌المللی رخ‌ دهد، جرمی چنان شدید که نفسِ وجود آن را خدشه‌دار کند، تصمیم‌گیری درباره اصل وقوع جرم و نحوه اعاده‌ حیثیت خدشه‌دارشده آن، بیش و پیش از هر چیز به این اراده سیاسی برای وارد شدن به نزاع واقعی با مجرم وابسته است. به همین دلیل است که هر بار دولتی تصمیم می‌گیرد به جنگی تمام‌عیار یا عملیات نظامی ویژه‌ای با یک بازیگر بین‌المللی دیگر وارد شود، ضرورتاً پیوستی سیاسی با موضوع امنیت برای اقدام خود ارائه می‌دهد. اهمیت این موضوع تا جایی است که حتی در اسناد و رویه‌های حقوق بین‌الملل نیز پیوست حاکمیتی مورد نظر را می‌شود به ‌عنوان دفاعیه‌ای قانونی برای اقدامات نظامی علیه بازیگران بین‌المللی دیگر در نظر گرفت. تا جایی که به موضوع اقدامات رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران در روزهای اخیر بازمی‌گردد...
ما با اقدامی واضح و آشکار علیه حاکمیت ملی ایران مواجه هستیم؛ اقدامی چنان واضح که پاسخی عاجل و قدرتمند را ‌طلب می‌کند؛ پاسخی متناسب با آنچه علیه حاکمیت سیاسی ایران اتفاق افتاده، با همان شدتی که در این عمل مجرمانه می‌توان آن را مشاهده کرد.
* تا کجا باید ادامه داد؟
برای اینکه بتوانیم به پرسش‌هایی از این‌ دست پاسخ‌های معناداری بدهیم، باید قبل از هر چیز صورت‌بندی معلومی را از آنچه رژیم صهیونیستی علیه ایران انجام داده است فراهم کرده باشیم. آنطور که در بخش ابتدایی این نوشته آورده شد، اقدام رژیم را تنها می‌توان به ‌عنوان تهدیدی وجودشناختی علیه ایران صورت‌بندی کرد. این معنا را می‌توان در تلاشی که نخست‌وزیر جنایتکار رژیم برای ایجاد شکاف داخلی در ایران انجام داده است نیز مشاهده کرد؛ بنابراین حد پاسخ به رژیم صهیونیستی را الزامات مربوط به دفع خطر خارجی برای تمامیت دولت معلوم می‌کند. از این‌ جهت نباید در چگونگی پاسخ‌ دادن به اقدام رژیم با مسائلی غیر از واقعیات حاکم بر عقل نظامی مربوط به حفاظت از تمامیت دولت درگیر شد. همین‌طور باید این مساله را در نظر گرفت که در چنین شرایطی ملاحظات حقوقی جاری در منازعات عادی میان دولت‌ها بلاوجه است. وقتی دولتی با بازیگری خشن و تا دندان مسلح سروکار داشته باشد که برای رسیدن به اهداف ایدئولوژیک خود پروایی از گرفتن جان کودکان، زنان، کهنسالان و کودکان ندارد، تعلل درباره نحوه مقابله‌ با آن به معنای فراهم‌ کردن فرصتی است تا بتواند از طریق آن با قدرت بیشتری به شما آسیب بزند. برای این منظور باید این نکته را در ذهن حاضر کنیم که صهیونیسم، بیماری سیاسی انسان بعد از پایان جنگ دوم جهانی است؛ بیماری مهلکی که از هر موجود زنده‌ای، نظامی باشد یا غیرنظامی، سلاح کشتارجمعی خطرناکی می‌سازد؛ سلاح کشتارجمعی خطرناکی که می‌تواند با دستان کوچکش روی موشک‌های آمریکایی برای کودکان بی‌پناه فلسطینی در غزه پیام تبریک بنویسد یا در حالی ‌که روی بلندی‌های مشرف به سرزمین‌های اشغالی گرد هم آمده، سلاخی شدن مردم بی‌پناه فلسطین، اعم از زن و کودک، پیرو و جوان را با گیلاسی نفرت‌انگیز خوشامد بگوید. تا جایی که به ارزش‌های انسانی برمی‌گردد، جماعت صهیونیسم مانند دسته‌های زامبی هستند؛ موجوداتی با ظاهر انسان که به اعتبار ویروسی خطرناک، از درون خالی شده و تنها بوی خون را استشمام می‌کنند؛ بویی که آنها را به سمت موجودات زنده هدایت می‌کند. ما از سینمای آمریکایی می‌دانیم که این موجودات تهی‌شده از انسانیت برای هیچ ‌چیز انسانی احترام قائل نمی‌شوند و اگر دقیق‌تر بگویم فرصت دادن به آنها زمین را به ویرانه‌هایی مانند آنچه امروز در غزه مشاهده می‌کنیم تبدیل می‌کند. از این‌ جهت تنها حدی که باید برای مقابله با این بیماری خطرناک و مسری قائل شد، امنیت دولت و توان نظامی و اقتصادی ادامه ‌دادن مقابله رودررو با آن و موضوعات دیگری است که به خود دولت مربوط می‌شود. نباید از نظر دور داشت هر اقدام قهری علیه صهیونیسم، اقدامی در حمایت از بشریت و ارزش‌های والای انسانی است. از این‌ جهت هر هدف صهیونیستی، مشروع است و نمی‌توان برای این گزاره عام هیچ حد دیگری را متصور شد.

ارسال نظر