شر چیست و اسرائیل کجای این معادله است؟
شر، این واژه پرابهام و پرچالش، قرنهاست ذهن فیلسوفان، متفکران و انسانهای عادی را به خود مشغول کرده است. آیا شر صرفاً نتیجه نیات شیطانی است یا میتواند از دل تصمیمات روزمره، سیاستهای بروکراتیک و قدرتطلبیهای پنهان سر برآورد؟ در این یادداشت، با تکیه بر آرای 2 غول فلسفه غرب، امانوئل کانت و فریدریش نیچه، به بررسی مفهوم شر در نسبت با سیاستها و اقدامات اسرائیل در قبال فلسطینیان میپردازیم. از اشغال کرانه باختری و محاصره غزه تا شهرکسازیهای غیرقانونی، آیا میتوان این اقدامات را مصداق شر اخلاقی دانست؟ کانت ما را به عقل و کرامت انسانی دعوت میکند و نیچه از اراده معطوف به قدرت سخن میگوید. این 2 دیدگاه چگونه میتواند رفتار اسرائیل را روشن کند؟
امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی قرن هجدهم، در آثارش مانند «بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق» اخلاق را بر عقل عملی استوار میکند. او معتقد است انسانها به دلیل دارا بودن عقل، موجوداتی هدفمندند، نه ابزار. در فرمول معروف «غایت در خود»، کانت میگوید: «چنان عمل کن که با انسانیت، چه در شخص خودت و چه در شخص دیگران، همیشه به عنوان غایت رفتار کنی، نه صرفاً به عنوان وسیله». شر اخلاقی از نظر کانت زمانی رخ میدهد که این اصل نقض شود، یعنی انسان به ابزاری برای اهداف دیگران تبدیل شود.
حال بیایید این دیدگاه را به سیاستهای اسرائیل اعمال کنیم. از زمان تأسیس دولت اسرائیل در ۱۹۴۸ که فلسطینیان آن را «نکبت» (فاجعه) مینامند، صدها هزار نفر آواره شدند. بر اساس گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۶، «وضعیت حقوق بشر در سرزمینهای اشغالی فلسطین» نشان میدهد تا آن زمان، بیش از ۷۰۰,۰۰۰ فلسطینی از خانههای خود رانده شدهاند و شهرکسازیهای غیرقانونی در کرانه باختری ادامه دارد. این شهرکسازیها که طبق قطعنامه ۲۳۳۴ شورای امنیت سازمان ملل (۲۰۱۶) غیرقانونی اعلام شده، نهتنها زمینهای فلسطینیان را مصادره میکند، بلکه زندگی روزمره آنها را مختل میسازد.
آیا این اقدامات مصداق نقض کرامت انسانی است؟ از منظر کانت، بله! هنگامی که خانههای فلسطینیان تخریب میشود، یا وقتی دسترسی به آب، برق و مراقبتهای پزشکی در غزه محدود میشود، انسانها به ابزاری برای اهداف سیاسی و امنیتی اسرائیل تبدیل میشوند. فلسطینیان دیگر «غایت در خود» نیستند، بلکه به وسیلهای برای تثبیت قدرت، گسترش سرزمین و تأمین امنیت یک طرف (اسرائیل) بدل میگردند.
کانت در «نقد عقل عملی» شر را نتیجه انتخاب آگاهانه انسان برای نادیده گرفتن قانون اخلاقی میداند. او از «اراده خوب» سخن میگوید که تنها معیار اخلاقی بودن یک عمل است. آیا سیاستگذاران اسرائیل میتوانند ادعا کنند ارادهای خیرخواهانه پشت محاصره غزه (از ۲۰۰۷ تاکنون) وجود دارد؟ گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۲۱ نشان میدهد این محاصره، دسترسی به غذا، دارو و سوخت را محدود کرده و ۲ میلیون نفر را در شرایط «غیرانسانی» قرار داده است. از نگاه کانت، این انتخاب آگاهانه برای اولویت دادن به منافع یک دولت بر کرامت انسانی میلیونها نفر، شر اخلاقی است. اینجا نه عقل عملی، بلکه منفعتطلبی سیاسی حاکم است.
از طرفی فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم، نگاهی متفاوت به شر دارد. او در کتاب «چنین گفت زرتشت» و «تبارشناسی اخلاق» مفهوم «اراده معطوف به قدرت» را مطرح میکند. از نظر نیچه، حیات انسان توسط میل به قدرت به جریان میافتد: میل به تسلط، غلبه و خوداثباتی. او اخلاق سنتی (مثل اخلاق کانتی یا مسیحی) را «اخلاق بردگان» مینامد، زیرا به نظرش این اخلاق از ضعف و ترس سرچشمه میگیرد. در مقابل، «اخلاق اربابان» بر قدرت، خلاقیت و غلبه بر دیگران استوار است. شر، در نگاه نیچه، لزوماً منفی نیست، بلکه میتواند بخشی از تلاش انسان برای تحمیل اراده خود بر جهان باشد.
اما اسرائیل با اراده معطوف به قدرت چه کرده است؟ تأسیس اسرائیل در ۱۹۴۸ و گسترش آن از طریق جنگهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ را میتوان تجلی «اراده معطوف به قدرت» دانست. اسرائیل، به عنوان یک دولت، تلاش کرده قدرت خود را از طریق کنترل سرزمین، منابع و حتی روایت تاریخی تثبیت کند.
شهرکسازیهای غیرقانونی در کرانه باختری که تا سال ۲۰۲۳ بیش از ۷۰۰,۰۰۰ شهرکنشین یهودی را در خود جا داده، نمونهای از این اراده است. این اقدام نهتنها زمینهای فلسطینیان را مصادره میکند، بلکه هویت و موجودیت آنها را به چالش میکشد.
نیچه در «تبارشناسی اخلاق» میگوید: «انسان ارباب، خود، ارزشها را میآفریند». اسرائیل با تعریف خود به عنوان «تنها دموکراسی خاورمیانه» و توجیه اقداماتش تحت عنوان «دفاع از خود»، ارزشهایی را خلق کرده که برتری خود را بر دیگران (فلسطینیان) مشروع جلوه میدهد. اما نیچه هشدار میدهد اراده معطوف به قدرت، اگر بیمهار شود، به ستم و نابودی دیگران میانجامد. محاصره غزه که نوعی «مجازات جمعی» نامیده میشود، نمونهای از این ستم است. بیش از 1.9 میلیون نفر در غزه تحت محدودیتهای شدید زندگی میکنند و وضعیت آنان روز به روز رو به وخامت بیشتری منجر میشود. اینجاست که اگر مفهوم شر را در دستگاه فکری نیچه جستوجو کنیم، به مصداق اسرائیل برمیخوریم. این تسلط که زندگی میلیونها نفر را فلج کرده، مصداقی از اراده معطوف به قدرت است که به شر بدل شده است. فلسطینیان که اغلب در روایت اسرائیل «تهدید» تصویر میشوند، در موضع ضعف قرار گرفتهاند. اسرائیل با سرکوب آنها، اخلاقی اربابگونه را پیش گرفته که نیچه درباره تبعات مهارناپذیرش هشدار میدهد، این اراده به قدرت، به دلیل بیتوجهی به رنج دیگران، به شر اخلاقی بدل شده است.
* اسرائیل و 2 چهره شر
اکنون میتوانیم این 2 دیدگاه را کنار هم مورد دقت قرار دهیم. از نگاه کانت، سیاستهای اسرائیل (مثل تخریب خانهها، محاصره غزه و شهرکسازی) شر است، زیرا کرامت انسانی فلسطینیان را نقض میکند. کانت ما را به عقل عملی و قانون اخلاقی فرا میخواند: عملی اخلاقی است که بتوان آن را به قانونی جهانشمول تبدیل کرد. آیا اسرائیل میتواند محاصره غزه را به عنوان یک قانون جهانشمول توجیه کند؟ اگر هر کشوری چنین محدودیتی را بر جمعیتی اعمال کند، چه جهانی خواهیم داشت؟ کانت در «بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق» میگوید: «شر از خودخواهی و نادیده گرفتن قانون عقل سرچشمه میگیرد». خودخواهی اسرائیل در اولویت دادن به امنیت و گسترش خود بر حقوق فلسطینیان، از منظر کانت، شر است.
نیچه اما ما را به دیدگاهی پیچیدهتر دعوت میکند. او ممکن است اقدامات اسرائیل را تلاشی برای خوداثباتی و خلق ارزشهای جدید (مثل دولت یهودی) ببیند اما نیچه در «چنین گفت زرتشت» هشدار میدهد قدرت بدون خودآگاهی به تباهی میانجامد. اسرائیل در پیگیری اراده معطوف به قدرت، خود را در دام تباهی انداخته است. سرکوب فلسطینیان که نوع عریان «نقض سیستماتیک حقوق بشر» در جلوی چشم ما است، نشانهای از این تباهی است.
هر دو فیلسوف ما را به تأمل وامیدارند. کانت با معیار عقل و کرامت، اقدامات اسرائیل را محکوم میکند و نیچه با نگاه به قدرت، ما را به نقد انگیزهها و پیامدهای این تسلط دعوت میکند اما هر دو، به شیوه خود، سیاستهای اسرائیل را زیر سؤال میبرند؛ یکی به دلیل نقض اخلاق و دیگری به دلیل خطر تباهی قدرت.