پا تو کفش شاعرها
گر شد از جور شما خانهی موری ویران
مثل سگ کشته بگردید بدست ایران
تَنْ مَپَروَر زان که قربانیست تن
روی بیلبوردی در اسرائیل بود
دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
موشکی خورده و هر جا که بگی سوخته بود
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
یک تیر سوی صهیون، دهتیر نوچههایش
آن شب قدری که گویند اهلِ خلوت امشب است
مرگ تو وقتش رسیده،خنده ی ما بر لب است
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا که موشک بخورَد بر سَرِ صهیون هر دَم
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که ایران در جهان غوغا به پا کرد
دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به جنگِ صهیون ، «فرهاد» رفته باشد
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها