در تله کارتال
مهدی مرسلی: باشگاه پرسپولیس این روزها در یک بزنگاه عجیب و حساس گیر افتاده؛ شبیه مسافری که در چهارراهی شلوغ ایستاده و نمیداند به کدام سمت باید برود. وقتی صحبت از پرسپولیس میشود، دیگر بحث فقط یک باشگاه یا چند هزار هوادار نیست، بلکه پای میلیونها قلب در میان است که با هر خبر بد یا خوب، بالا و پایین میشود.
اسماعیل کارتال با قراردادی یکونیم ساله به تهران آمد؛ نیمفصل، در حالی که همه از ناکامی گاریدو خسته و دلزده بودند. پرسپولیس، تیمی که دهه گذشته با رکوردشکنیهای متوالی، خودش را به عنوان پرافتخارترین تیم ایران جا انداخته بود، حالا در یک بحران مدیریتی گرفتار شده. کارتال قرار بود ناجی باشد؛ کسی که تیم را از بحران نتایج و خریدهای بیحساب و کتاب نجات بدهد اما او خودش یک بحران جدید برای باشگاه شد.
داستان از آنجا شروع شد که بعد از حمله رژیم صهیونیستی به ایران، کارتال به بهانه ترس خانوادهاش، قید بازگشت به تهران را زد.
او به مدیریت باشگاه پیغام داد به وقت بیشتری نیاز دارد تا تصمیم نهایی را بگیرد. در آخر هم اعلام کرد به ایران نمیآید. این وقتکشی در حالی اتفاق افتاد که فصل نقلوانتقالات هر لحظه حیاتیتر میشد و هر روز تعلل، یعنی از دست دادن یک ستاره بالقوه یا حتی قویتر شدن رقبای مستقیم.
همینجاست که پای گزینههای جدید به میان میآید. اسامی مختلفی از مربیان داخلی و خارجی شنیده میشود؛ از نامهای سطح پایین تا اسمهایی که میتوانند تیتر یک تمام روزنامههای ورزشی باشند. با این حال، هیچ چیز قطعی نیست. در واقع، انگار پرسپولیس با چشمهای بسته دارد وسط یک میدان مین راه میرود؛ هر قدم میتواند یک انفجار باشد.
هواداران پرسپولیس که روزگاری به ثبات نیمکتشان میبالیدند، حالا شاهد رفتوآمد بیپایان مربیان هستند. چیزی که یک دهه پیش نقطه قوت این تیم بود، حالا به یک نقطه ضعف تبدیل شده است. ثباتی که برانکو ساخت و گلمحمدی ادامه داد، حالا جایش را به سردرگمی و بازی با زمان داده.
شاید بد نباشد مدیران پرسپولیس نیمنگاهی به وضعیت استقلال بیندازند. استقلال هم فصل گذشته دقیقاً همین مسیر را رفت؛ وقتکشی، وعده آوردن مربی خارجی، نتیجهاش هم شد چند ماه سردرگمی و ناکامی در بازار نقلوانتقالات. اتفاقی که هواداران آبیها هیچوقت فراموش نمیکنند.
پرسپولیس حالا در حال تکرار همان اشتباه است. وعدههایی که مدیران دادهاند، بیشتر شبیه مُسکن موقت است تا یک راهحل قطعی. روزی وعده آوردن سرمربیان مشهور اروپایی، روزی دیگر قول تمدید با کارتال اما در عمل هیچکدام به سرانجام نرسیده. نمونه بارزش، پرونده والتر ماتزاری بود؛ پروندهای که با وجود فرصت مناسب و حتی چراغ سبز اولیه، درویش نتوانست آن را به نتیجه برساند و دست آخر، سرخها مجبور شدند با مربی موقت ادامه بدهند.
اما شاید خطرناکترین سناریو، چیزی باشد که فعلاً در حال شکلگیری است: پروژه «بوژوویچ ۲»! پروژهای که یادآور همان کابوس تلخ برای هواداران استقلال است؛ زمانی که تأخیر در تصمیمگیری باعث شد تیم از هم بپاشد، مهرههای کلیدی جدا شوند و فضای رختکن به هم بریزد. حالا این کابوس، سایه به سایه در کمین پرسپولیس است.
باشگاهی که تا همین چند سال پیش سمبل مدیریت حرفهای در فوتبال ایران بود، امروز در لبه پرتگاه قرار دارد. هر تصمیم اشتباه، میتواند سالها تلاش را بر باد دهد. مدیریت باشگاه باید بداند زمان، مهمترین سرمایه یک تیم فوتبال است و وقتی زمان از دست برود، هیچ ستاره و هیچ تاکتیکی نمیتواند جای آن را پر کند.
الان دیگر بهانهای برای وقتکشی باقی نمانده. باید هر چه سریعتر یک مربی جدید روی نیمکت بنشیند تا تکلیف نقلوانتقالات، تمرینات پیشفصل و ترکیب تیم روشن شود.
پرسپولیس در دوراهی خطرناکی ایستاده؛ یا میتواند با یک تصمیم درست، مسیر قهرمانی را دوباره هموار کند، یا با تعلل و بازی با زمان، خودش را وارد یک دالان تاریک کند که خروجیاش چیزی جز شکست و نارضایتی هواداران نیست.
هواداری که این روزها از بیخبری خسته شده، از وعدههای توخالی دلزده است و فقط یک چیز میخواهد: شفافیت و تصمیم قطعی؛ تصمیمی که هر چه زودتر گرفته شود، به نفع آینده باشگاه است.
پرسپولیس به عنوان یکی از نمادهای فوتبال ایران، بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد نشان دهد هنوز همان تیم مقتدر و باپرستیژ است. هنوز همان تیمی است که هیچ چیز و هیچ کس نمیتواند ثباتش را تهدید کند. اما این ثبات، فقط در سایه تصمیمگیری درست و بهموقع ساخته میشود.
تصمیم دقیق و زودهنگام تنها راه جلوگیری از یک فاجعه احتمالی است؛ فاجعهای که میتواند پروژه قهرمانی را نابود و آینده باشگاه را به خطر بیندازد.
پرسپولیس امروز بیشتر از هر زمان دیگری به یک تصمیم شجاعانه نیاز دارد؛ تصمیمی که شاید تلخ باشد اما برای آینده باشگاه، از هزاران وعده رنگین ارزشمندتر است. حالا وقت آن رسیده که پرسپولیس تکلیف را روشن کند.