29/شهريور/1404
|
01:53
شکست ساختاری دفاع استقلال و رؤیای پوشالی هزینه‌ها

دیوار فروریخته

مهدی طاهرخانی: باشگاه استقلال در سال‌های اخیر بارها چهره عوض کرده است؛ تیمی که تا همین چند فصل قبل، با تکیه بر سبک تدافعی و احتیاط در زمین حاضر می‌شد، اکنون با خرج‌های سنگین و تغییرات اساسی وارد مسیری دیگر شده است. آنچه امروز پیش روی ما قرار دارد، تضادی عجیب میان هزینه‌های کلان و کارنامه‌ای پر از ضعف و آسیب‌ است. استقلال که زمانی با هدایت نکونام بیشتر به بستن بازی، گرفتن حداقل امتیاز و پیروزی‌های اقتصادی شهرت داشت، پس از یک فصل پرانتقاد تصمیم گرفت سرنوشت خود را به ساپینتو بسپارد. این تغییر همراه با بزرگ‌ترین ولخرجی تاریخ لیگ برتر انجام شد اما به‌ جای تحول مثبت، ساختاری درهم‌ریخته و ناهماهنگ به نمایش گذاشت.
* تناقض هزینه و کیفیت
ورود بازیکنان شاخص به بخش هجومی استقلال، امیدها را برای احیای تیم بالا برد اما واقعیت آن بود که بیشتر این بازیکنان یا از آمادگی دور بودند یا در قالب جدید تیم جا نیفتادند. از سوی دیگر، خط دفاع استقلال همانند دریچه‌ای باز به روی حریفان عمل کرد. کافی است نگاهی به نتایج بیندازیم: دریافت ۲ گل در سوپرجام از تراکتور، ۳ گل از ذوب‌آهن، ۲ بار فروریختن در برابر استقلال خوزستان (که یکی با تصمیم VAR نجات یافت) و در نهایت فاجعه‌ ۷ گل خورده از الوصل. این اعداد نه تصادفی‌اند و نه فقط به کیفیت زمین مسابقه مربوط می‌شوند. انواع و اقسام گل‌ها نشان می‌دهد تیمی با چهره پرزرق و برق هجومی، پشت سر خود دیواری فرسوده و پر از ترک دارد.
* بحران دروازه
یکی از نقاط تمرکز انتقادات، حضور دروازه‌بانی است که در ۳۸ سالگی، عملاً سال‌هاست از اوج فاصله گرفته. واکنش‌هایی که همیشه اندکی دیرتر از زمان لازم صورت می‌گیرد، تفاوت بین شکست و پیروزی را رقم می‌زند. در فوتبال حرفه‌ای، همین نیم‌ثانیه‌ها می‌تواند سرنوشت هر بازی و در نهایت یک فصل را تغییر دهد. استقلال با چنین انتخابی درون دروازه، در واقع خطر را به خانه خود دعوت کرده است.
* سراب پول‌های نفتی
بخش بزرگی از هیاهوی پیرامون استقلال ناشی از ولخرجی‌های اخیر است. رسانه‌ها و هواداران با دیدن هزینه‌هایی که از جیب هلدینگ‌ و واسطه‌ها خرج شد، تصور کردند می‌توان تنها با پول، موفقیت خرید و تیمی قدرتمند ساخت اما فوتبال صنعتی است که در آن پول می‌تواند مسیر را هموار کند، نه اینکه به تنهایی معجزه بیافریند. پرسش اصلی این است: این مبالغ هنگفت دقیقاً چگونه و از چه کانال‌هایی هزینه شد؟ کدام ایجنت‌ها پشت پرده تصمیم‌گیری بودند و چه واسطه‌هایی نقش ویترین را ایفا کردند؟ چنین پرسش‌هایی در هیاهوی تبلیغات و نمایش‌های سطحی در شبکه‌های اجتماعی، بی‌پاسخ مانده.
* میانبر ممنوع
فوتبال، برخلاف تصور برخی مدیران، جای میانبر دائم نیست. خرید ستاره‌های پا به سن گذاشته یا آوردن چهره‌های خارجی تنها به نیت نمایش، جایگزین ساختار اصولی و تمرین منظم نمی‌شود. استقلال با این مسیر تنها توهمی از پیشرفت ساخت اما در زمین مسابقه ضعف‌هایش یکی پس از دیگری آشکار شد.
* شکست رسانه‌ها و هواداران
بخش تلخ ماجرا، نقش رسانه‌ها و فضای هواداری است که در این مسیر بر طبل توهم کوبیدند. بسیاری با هیجان از خرج‌های بزرگ و قراردادهای پرسر و صدا نوشتند و هیچ‌گاه به بررسی فنی نپرداختند. همین غفلت باعث شد هشدارها شنیده نشود و حالا، پس از فاجعه‌ مهلک مقابل الوصل - سنگین‌ترین شکست تاریخ ۸۰ ساله آبی‌ها - تازه نگاه‌ها به سمت مشکلات واقعی معطوف شود.
* درسی برای آینده
استقلال امروز نه فقط از رقبای آسیایی، بلکه حتی برابر تیم‌های میانه‌ جدولی داخلی نیز آسیب‌پذیر است. این وضعیت باید برای مدیران، رسانه‌ها و هواداران یک هشدار جدی باشد: پول خرج کردن بدون برنامه، فقط ظاهر را تغییر می‌دهد، نه محتوا را. اگر ساختار دفاعی تیم اصلاح نشود، اگر جایگزینی شایسته برای سنگربان فعلی مسن پیدا نشود و اگر نگاه از سطح به عمق کشیده نشود، آینده‌ای روشن در انتظار این تیم نخواهد بود.
* عدد ۷؛ نماد توهم
۷ گلی که از الوصل دریافت شد، تنها یک عدد ساده نیست؛ نماد شکستن رؤیایی است که با پول‌های نفتی و واسطه‌گری ساخته شده بود. این عدد حالا به یادآورنده این حقیقت است که در فوتبال، هیچ سرمایه‌ای بدون عقلانیت و برنامه‌ریزی به نتیجه نمی‌رسد. روایت تازه نشان می‌دهد استقلال با وجود همه سرمایه‌گذاری‌ها، در مهم‌ترین بخش یعنی دفاع و دروازه، با ضعف ساختاری عمیق دست‌وپنجه نرم می‌کند. تیمی که روزی به انضباط دفاعی‌اش می‌بالید، اکنون به عبرتی برای دیگران بدل شده است؛ عبرتی که فریاد می‌زند فوتبال میانبر ندارد.

ارسال نظر
پربیننده