31/شهريور/1404
|
01:38

مؤلفه‌های متفاوت قدرت ایران و استیصال دشمن

احمدرضا هدایتی: بارها گفته شده ایران حداقل طی ۳۰۰ سال گذشته آغازگر هیچ جنگی نبوده اما در عین حال ایرانیان مردمان شجاع و باغیرتی هستند که به گواه تاریخ هیچ‌گاه برابر ستمکاران و ظالمان زمانه زانو نزده‌اند و هنگام مواجهه با دشمنان اشغالگر حتی بسیار جلوتر از حکومت‌های‌شان حرکت کرده و با مقاومت در برابر تعدی دشمنان، حماسه‌های افتخارآفرین متعددی را خلق کرده‌اند. پس از انقلاب اسلامی و تغییر شرایط، این‌بار مردم همگام با نظام اسلامی به دفاع از دین و مملکت خود برخاستند و با حضور مؤثر در صحنه‌هایی مانند مبارزه با دشمن بعثی در طول ۸ سال دفاع ‌مقدس، مبارزه با ضدانقلاب و اشرار، مقابله با ترور و اقدامات تخریبی دشمنان، مقابله با آشوب و اغتشاش و سایر توطئه‌های دشمنان، صحنه‌های بدیعی از مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و ظالمان را به نمایش گذاشتند. اینک ۳ ماه پس از نبرد با دشمن صهیونیست این ۲ سوال مطرح است: آیا نبرد مجدد رخ خواهد داد؟ نتیجه نبرد احتمالی با صهیونیست‌ها چه خواهد بود؟
تمام آیات و روایات اسلامی و حتی غیراسلامی و همچنین تحلیل‌‌ها و تفسیرهای سیاسی و نظامی بیانگر این نکته است که هرچند ممکن است این جنگ تلفات و خساراتی را هم در پی داشته باشد اما قطعاً پیروزی نهایی از آن سپاه اسلام است. بی‌شک اگر دشمنان می‌توانستند به زعم خودشان همان چند روز اول کار را تمام کرده بودند اما اخبار و اطلاعات دریافتی و قرائنی نظیر عبور موشک‌های ایرانی از سیستم پدافندی چندلایه آنها و ناتوانی در انجام عملیات گسترده پس از ۱۲ روز درگیری نشان داد دشمن صهیونیست کاملاً مستأصل و درمانده شده و حتی با تزریق تسلیحات و مهمات جدید توانایی بازسازی اساسی و کامل توان نظامی خود و امکان پیروزی در جنگ را نداشت.
در نبرد ۳ ماه پیش، دشمن فراموش کرد توان دفاعی‌اش در پی چندین ماه جنگ با جبهه مقاومت کاملاً مستهلک شده، لذا سرمست از ترور فرماندهان و دانشمندان ایرانی و سایر اعضای جبهه مقاومت و جنایاتی که در غزه مرتکب شده و به واسطه گسترش دامنه نفوذش در سوریه که خود قربانی توطئه دشمنان و آشوب‌های داخلی است و در ضعیف‌ترین وضعیت ممکن قرار دارد، تصور نمی‌کرد این جنگ بیش از ۳ روز ادامه یابد اما به تعبیر حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر حکیم انقلاب اسلامی، نفهمید وقتی نتوانسته اهداف خودش در غزه را محقق یا حملات موشکی یمن را متوقف کند، قادر نخواهد بود در برابر حملات سهمگین ایران دوام بیاورد.
وقتی اصلی‌ترین حامی صهیونیست‌ها یعنی آمریکا که ادعای در اختیار داشتن بزرگ‌ترین و قدرتمندترین ارتش دنیا را دارد، نتوانست حملات دلیرمردان یمنی را تحمل کند و سرانجام تن به خفت شکست و فرار از منطقه داد، چگونه صهیونیست‌های ترسو و بزدل فکر می‌کردند می‌توانند برابر توان دفاعی قدرتمند و بعضاً ناشناخته ایران اسلامی ایستادگی کنند و پیروز شوند؟
آمریکا به ‌رغم اینکه از همان ابتدای درگیری‌ها با اعضای جبهه مقاومت از جمله غزه، لبنان، یمن و ایران تمام توان خود را برای کمک به صهیونیست‌ها و دفع حملات جبهه مقاومت به میدان آورد و با اینکه در آخرین نبرد عملاً همراه با برخی کشورهای اروپا در قالب ناتو وارد جنگ با ما شد اما نتوانست موفقیتی کسب کند، لذا در یک رویارویی مستقیم نمی‌تواند درگیر یک جنگ جدی و درازمدت با جمهوری اسلامی ایران شود.
آمریکایی‌ها و همپالگی‌های آنها خیلی خوب می‌دانند ایران اطلاعات کافی از پایگاه‌های نظامی و سایر مراکز وابسته به آنها و میزان آسیب‌پذیری‌ این مراکز در منطقه و حتی خود آمریکا را در اختیار دارد. همچنین می‌دانند بروز هرگونه درگیری با ایران می‌تواند دامنه جنگ را به سایر کشورهای منطقه بکشاند و تمام تلاش آنها برای جذب سرمایه‌ها و اجرای توافقات با کشورهای عرب منطقه را به باد فنا دهد، از این رو این موضوع نیز مانع دیگری است که امکان تداوم درگیری مستقیم آمریکا با ایران را تا حد زیادی از آنها سلب کرده است.
نکته دیگر اینکه اگرچه آمریکایی‌ها ریسک‌پذیری در عملیات نظامی را اجتناب‌ناپذیر می‌دانند اما در عین‌ حال براساس دکترین‌های تعیین شده برای یانکی‌ها تلفات و خسارت بیش از ۳ درصد در عملیات‌های نظامی شکست محسوب می‌شود و این در حالی است که سردمداران این کشور بخوبی می‌دانند در صورت جنگ مستقیم با ایران، تلفات و خسارات وارده به آنها کمتر از ۶۰ درصد نخواهد بود و به‌ عنوان مثال کافی است تهران اراده کند یکی از موشک‌های عمودپروازش به یکی از ناوهای آمریکایی اصابت و آن را به ۲ نیم تقسیم کند تا ته‌مانده آبرو و حیثیت نداشته آنها از بین برود.
گستردگی سرزمینی، موقعیت استراتژیک و موانع طبیعی ایران، شکست آمریکا در افغانستان و یمن، بُعد مسافت و ناممکن بودن امکان عملیات زمینی، همچنین مشکلات اقتصادی آمریکا نیز موانع دیگری است که اجازه انجام یک جنگ گسترده و درازمدت علیه ایران را از واشنگتن سلب کرده و خود آنها نیز به‌ رغم تأکید بر اجتناب‌ناپذیر بودن نبرد بارها اعتراف کرده‌اند بروز این جنگ می‌تواند پایان‌دهنده عمر آنها باشد.
درباره رژیم صهیونیستی نیز اگرچه در منطقه مستقر است و نسبت به آمریکا در نزدیک‌ترین منطقه نبرد با ایران قرار دارد اما همین حالا هم برای پشتیبانی از نیروهایش در حمله احتمالی مجدد به ایران با مشکلات زیادی مواجه و طبیعی است این مشکل برای آمریکایی‌ها که قرار است از آن سوی دنیا برای پشتیبانی از پایگاه‌های خود در منطقه ما حاضر شوند، به‌ مراتب سخت‌تر خواهد بود و مشکلات بیشتری را به همراه خواهد داشت. آنها بخوبی می‌دانند جمهوری اسلامی ایران از ذخایر کافی سلاح و مهمات برای دفاع یا تهاجم طولانی‌مدت برخوردار است و شدت یا کم و زیاد بودن تعداد پرتابه‌ها در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، دلایل کاملاً منطقی و موجه داشته و متناسب با شرایط جنگ بوده است.
البته مولفه‌های قدرت ایران تنها به قدرت نظامی محدود نمی‌شود و در صورت ادامه جنگ مستقیم، امکان استفاده از سایر اهرم‌های قدرت نظیر بستن تنگه هرمز و استفاده از ابزار نفت، رونمایی و استفاده از تسلیحات ناشناخته ایران، هدف قرار دادن پایگاه‌های آمریکا در منطقه و فرامنطقه، استفاده از ظرفیت اعضای جبهه مقاومت و نیز هسته‌های مقاومت همسو با ایران در سراسر دنیا یا حتی استفاده از ظرفیت مؤلفه‌ مهم مراجع بزرگوار شیعیان جهان (صدور فتوا) برای ضربه زدن به منافع یانکی‌ها چندان دور از انتظار نیست.
علاوه بر این از همان آغاز جنایات صهیونیست‌ها علیه مردم مظلوم و بی‌دفاع فلسطین، لبنان و یمن، نفرت افکار عمومی مردم جهان به شکل کاملاً محسوس در نقاط مختلف حتی در قلب اروپا و آمریکا بروز و ظهور یافته و این تنفر دامن آمریکا و برخی کشورهای اروپایی را هم به‌ عنوان اصلی‌ترین پشتیبان اشغالگران قدس شریف گرفته، لذا تهاجم آمریکا علیه ایران می‌تواند به شعله‌ور کردن این آتش زیر خاکستر منجر و به بروز آشوب و اغتشاش حتی در خود آمریکا منتهی شود.
به عبارت دیگر اکنون تیغ سپاه اسلام زیر گلوی معاویه قرار دارد، لذا به هیچ‌وجه نباید در آخرین گام زیر بار صلح تحمیلی رفت، به همین دلیل یکی از سؤالاتی که این روزها در محافل و مجالس مختلف زیاد شنیده می‌شود این است: با توجه به وضعیت متزلزل دشمن و آتش‌بس ناپایدار بین ایران و رژیم اشغالگر قدس، چه باید کرد و در این شرایط مردم چه نقش و وظیفه‌ای دارند؟
در پاسخ به این سؤال با توجه به تجارب گذشته و اظهارات پنهان و آشکار قبلی و اعترافات رسمی اخیر سردمداران بی‌شرم نظام سلطه بویژه آمریکای جهانخوار و صهیونیست‌های جنایتکار نباید فراموش کنیم تحمل ایران مستقل برای آنها ناممکن است و به زعم خودشان به کمتر از نابودی و تجزیه خاک ایران راضی نیستند، لذا دیر یا زود، نبرد نهایی به وقوع خواهد پیوست، بنابراین چند گزینه پیش روی ما قرار دارد که مهم‌ترین آنها به ترتیب اولویت عبارت است از:
راهبرد اول ـ از آنجا که کارشناسان نظامی حمله را بهترین دفاع می‌دانند، لذا بهترین گزینه انجام عملیات پیشدستانه و گرفتن فرصت از دشمن در یک عملیات غافلگیرانه است، چرا که درصد موفقیت در چنین عملیاتی بسیار زیاد و تقریباً تضمین شده است که البته ممکن است با برخی واکنش‌های منفی کشورها و سوءاستفاده برخی دولت‌های استکباری و متقابلا واکنش مثبت افکار عمومی جهان مواجه شود.
راهبرد دوم ـ ایستادگی و مقاومت شرافتمندانه و انجام عملیات دفاعی و مقابله به مثل پس از حمله دشمن تا کسب پیروزی نهایی
راهبرد سوم ـ تسلیم بی‌قید و شرط و پذیرش بردگی و باج دادن به دشمن (راهکار مدعیان اصلاح‌طلبی!) که می‌تواند مثل سوریه، عراق، افغانستان، لیبی و سایر کشورهای مشابه به ویرانی کامل زیرساخت‌ها و حتی تجزیه و نابودی کشور منتهی شود که بی‌شک هیچ ایرانی باغیرتی حاضر به پذیرش آن نیست.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که آمریکا، اروپا و بسیاری از دیگر کشورهای جهان به خاطر ماهیت ضداستکباری و استقلال‌‌طلبی ایران از بدو انقلاب عملاً وارد جنگ با ایران شده‌اند و انقلاب اسلامی از همان ابتدا درگیر انواع توطئه از جمله ۸ سال جنگ تحمیلی، شبیخون فرهنگی، تخریب، تحریم و ترور از سوی آنها بوده و اینک با حمایت آمریکا و اروپا از رژیم صهیونیستی، در واقع به شکل آشکار تمام دنیای کفر به مصاف جبهه حق آمده و در واقع ایران اسلامی درگیر یک جنگ جهانی ناخواسته شده است اما بی‌شک همچون گذشته در این نبرد نیز با اتکا به عنایت الهی، دعای اهل بیت و رهبری داهیانه حسین زمان حضرت امام خامنه‌ای پیروز خواهد شد؛ ان‌شاءالله.

ارسال نظر
پربیننده