
حسین مهدیتبار: در حالی که سایه درگیریهای جاری در شرق اروپا به فراز قارهای که دههها به عنوان نماد صلح و همگرایی شناخته میشد، کشیده شده است، اظهارات اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده و اورزولا فون درلاین، رئیس کمیسیون اروپا همچون زنگ بیداری برای رهبران جهان به صدا درآمده است. ترامپ در پاسخی صریح به خبرنگاران در چمن جنوبی کاخ سفید اعلام کرد آمریکا در صورت تشدید تنشها از سوی روسیه، به دفاع از لهستان و کشورهای حوزه بالتیک - استونی، لتونی و لیتوانی - یاری خواهد رساند. این موضع که در پی نقض ادعایی حریم هوایی استونی توسط جنگندههای روسی بیان شد، نهتنها یک تعهد دفاعی است، بلکه نشاندهنده چرخش احتمالی در سیاست خارجی آمریکا نسبت به بحران اوکراین به شمار میرود. از سوی دیگر، فون درلاین در مصاحبهای با رسانههای اروپایی تأکید کرد جهان به سمت جنگ سوم جهانی پیش نمیرود اما اروپا باید خود را برای سناریوهای پرخطر آماده کند. وی گفت: «ما در دوران بسیار خطرناکی زندگی میکنیم اما با تقویت توان دفاعی، میتوانیم صلح و آزادی را حفظ کنیم». این ۲ اظهارنظر که در بستر نقضهای اخیر حریم هوایی و افزایش تحرکات نظامی در مرزهای شرقی ناتو قرار گرفته، بر وخامت اوضاع اروپا صحه میگذارد و نشان میدهد درگیری اوکراین که بیش از ۳ سال و نیم است قاره را به لرزه درآورده، در حال کسب رنگ و بوی نظامی عمیقتری است.
برای درک عمق این تحولات، باید به ریشههای بحران نگریست. درگیری در اوکراین که فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد، ابتدا به عنوان یک مناقشه منطقهای جلوه کرد اما با گذشت زمان، مرزهای آن بتدریج گسترش یافته و به مرزهای ناتو رسیده است. نقض حریم هوایی استونی در سپتامبر ۲۰۲۵ که منجر به درخواست استونی برای مشورت بر اساس ماده ۴ پیمان ناتو شد، تنها یکی از نشانههای این گسترش است. پیش از این، روسیه متهم به نقض حریم هوایی لهستان و رومانی شده بود و آلمان نیز مجبور به اعزام یوروفایترها برای رهگیری هواپیمای روسی «آیال- ۲۰ام» بر فراز دریای بالتیک شد. این رویدادها که توسط مسکو توجیه میشود، بخشی از الگویی گستردهتر است که تنشها را از خطوط مقدم اوکراین به مرزهای شرق اروپا کشانده. ترامپ که پیشتر در دوران اول ریاستجمهوری خود به انتقاد از تعهدات ناتو پرداخته بود، اکنون با این وعده دفاعی، سیگنالی روشن به متحدان اروپایی میفرستد: آمریکا برخلاف تصورهای پیشین مبنی بر محدود ماندن حمایت به تحریمها و فروش تسلیحات آماده است در صورت لزوم، اقدامات مستقیمتری انجام دهد. این تغییر که میتواند شامل ارسال تسلیحات بیشتر یا حتی حمایت لجستیکی باشد، فراتر از موضع ترامپ در سالهای گذشته است؛ جایی که او بر فشار اقتصادی بر روسیه تمرکز داشت. تحلیلگران معتقدند این موضع نهتنها برای آرام کردن متحدان شرقی ناتو است، بلکه پاسخی به فشارهای داخلی در آمریکا برای حفظ اعتبار اتحاد آتلانتیک است.
موضع فون درلاین نیز در همین راستا اما با نگاهی اروپاییتر قرار میگیرد. او که کمیسیون تحت رهبریاش بر تقویت استقلال دفاعی اتحادیه اروپایی تأکید دارد، صراحتاً اعلام کرد اروپا نمیتواند تنها به حمایت خارجی اکتفا کند. «ما باید نشان دهیم توان دفاع از خود را داریم». این جمله او نه یک هشدار ساده، بلکه فراخوانی برای سرمایهگذاری در صنایع دفاعی، افزایش تولید مهمات و ایجاد بازار واحد تسلیحاتی در اروپا است. در ماههای اخیر، کمیسیون اروپا طرحهایی مانند «اُمنیبوس دفاعی» را پیشنهاد کرده که مقررات را سادهسازی میکند و تولید گلوله را تا ۲ میلیون در سال تا پایان ۲۰۲۵ افزایش میدهد. این اقدامات که بخشی از صندوق دفاعی اروپا با تمرکز بر قابلیتهای پیشرفته مانند دفاع هوایی، موشکها و سایبری است، نشاندهنده نگرانی رو به رشد از وابستگی به واردات تسلیحات است. فون درلاین در مصاحبه با روزنامه بلژیکی لو سوآر افزود: «ما به سمت جنگ سوم جهانی پیش نمیرویم اما نمیتوانیم توسط تاریخ به عقب رانده شویم». این دیدگاه که اروپا را از یک پروژه صلحطلب به یک بازیگر دفاعی مستقل تبدیل میکند، ریشه در تجربیات اخیر دارد؛ از اختلال جیپیاس در پرواز او به بلغارستان که مشکوک به دخالت روسیه است، تا حملات سایبری و پهپادی که مرزهای اتحادیه را تهدید میکنند.
این اظهارات در واکنش به اقدامات روسیه، بخشی از یک پویایی پیچیدهتر است که وخامت اوضاع را تشریح میکند. روسیه که اقتصاد جنگی خود را با تولید تسلیحات پیشرفته مانند سامانههای موشکی تقویت کرده، به نظر میرسد در حال آزمایش مرزهای ناتو است. این تحرکات که شامل پروازهای شناسایی بر فراز تأسیسات گازی لهستان میشود، نهتنها تنشهای نظامی را افزایش میدهد، بلکه اعتماد به مذاکرات صلح را خدشهدار میکند. پیش از این موضع ترامپ، تصور غالب این بود که حمایت آمریکا از اروپا محدود به تحریمهای اقتصادی و فروش تسلیحات به اوکراین – با تأمین مالی از سوی اروپاییها – باقی بماند اما اکنون، با وعده دفاع مستقیم، سناریوهای گستردهتر جنگ در اروپا محتملتر به نظر میرسد. این تغییر، ماجرای اوکراین را از یک درگیری محلی به یک بحران قارهای با پتانسیل درگیری مستقیم ناتو با مسکو تبدیل میکند. رنگ و بوی نظامیای که بتدریج به این بحران افزوده شده، نهتنها در افزایش بودجه دفاعی اروپا مشهود است، بلکه در اعزام جنگندههای بریتانیایی به لهستان و درخواستهای اضطراری سازمان ملل متحد برای جلسه شورای امنیت نیز دیده میشود. این وخامت که از ترورهای ادعایی تا حملات پهپادی گسترش یافته، اروپا را وادار به ذخیرهسازی غذا و آب برای ۷۲ ساعت برای ۴۵۰ میلیون شهروندش کرده است؛ اقدامی که یادآور دوران جنگ سرد است.
در این میان، نقش رسانهها در شکلدهی به درک عمومی این تحولات قابل توجه است. برای نمونه، کییفپست در تحلیلی موضع ترامپ را «تعهد قاطع» به ناتو توصیف کرد و آن را گامی به جلو برای جلوگیری از انزوای شرق اروپا دانست. این رسانه که بر پوشش جنگ تمرکز دارد، تأکید کرد چنین وعدههایی میتواند روسیه را به عقبنشینی از تحرکات مرزی وادار کند، هرچند هشدار داد بدون اقدامات عملی، این کلمات ممکن است به عنوان بلوف تلقی شوند. از سوی دیگر، یورونیوز در گزارشی، اظهارات فون درلاین را با تمرکز بر «زمانهای خطرناک» بررسی کرد و آن را بخشی از استراتژی اتحادیه برای ایجاد «اتحاد ارادهها» دانست؛ جایی که رهبران اروپایی مانند امانوئل ماکرون و فریدریش مرتس بر تضمینهای امنیتی برای اوکراین تأکید دارند. این تحلیل که بر مصاحبههای اخیر رهبران اروپا استوار است، نشان میدهد چگونه اروپا در حال فاصلهگیری از وابستگی به آمریکا و تمرکز بر خودکفایی است. والاستریت ژورنال نیز در نگاهی تحلیلی، به پیچیدگیهای تأمین تسلیحات برای اوکراین پرداخت. این گزارشها بدون جانبداری آشکار، بر این نکته تاکید دارد که وخامت اوضاع نهتنها نظامی، بلکه اقتصادی و دیپلماتیک است و رسانهها نقش کلیدی در برجستهسازی نیاز به آمادگی ایفا میکنند. البته الجزیره در تحلیلی متعادل، به انکارهای روسها اشاره و تأکید کرد این رویدادها میتواند بخشی از مانورهای دفاعی مسکو باشد، نه لزوماً تهاجمی و این دیدگاه به ما یادآوری میکند روایتها باید چندجانبه بررسی شود.
این تحولات، تأثیر عمیقی بر مذاکرات صلح اوکراین خواهد داشت. تلاشهای دیپلماتیک اخیر، از جمله دیدارهای ترامپ با ولادیمیر پوتین در آلاسکا و واشنگتن و میزبانی واتیکان برای مذاکرات، با موانعی روبهرو شده است. ترامپ که خود را صلحساز(!) میداند، ضربالاجلهایی ۲ هفتهای برای ارزیابی پیشرفت تعیین کرده اما پیشرفتها کند بوده است. در این میان، هر ۲ طرف – اوکراین و متحدانش از یک سو و روسیه از سوی دیگر – به دنبال دستیابی به صلح از طریق قدرت هستند. اوکراین، با حمایت اروپا، بر تضمینهای امنیتی مانند تبدیل به «خارپشت فولادی» اصرار دارد، در حالی که روسیه، با اقتصاد جنگی خود، بر حفظ منافع ژئوپلیتیک در دونباس و کریمه پافشاری میکند. این رویکرد که صلح را مشروط به برتری نظامی میکند، مذاکرات را به یک بازی شطرنج پیچیده تبدیل کرده است. فون درلاین و ترامپ با تأکید بر آمادگی دفاعی، سیگنال میدهند هیچ طرفی حاضر به چشمپوشی از منافع خود نیست. اوکراین نمیخواهد بدون تضمینهای محکم به مذاکره بازگردد و روسیه نیز با فروش سوخت به اروپا، از اهرمهای اقتصادی برای حفظ موقعیت استفاده میکند. این پویایی که در آن قدرت به عنوان کلید صلح دیده میشود، خطر تشدید را افزایش میدهد اما همزمان میتواند به عنوان اهرمی برای فشار بر طرف مقابل عمل کند. برای مثال، پیشنهاد مکرون برای آتشبس یکماهه تلاشی برای آزمایش تعهد طرفین است اما بدون اعتماد متقابل، این تلاشها به بنبست میرسد.
در نهایت، آنچه در افق این بحران پدیدار میشود، بستگی به این دارد که کدام طرف - غرب با اتحاد ناتو یا روسیه با شرکای شرقیاش - بتواند هوشمندانهتر از قدرت خود بهره ببرد. ترامپ با وعده دفاعی، آمریکا را به عنوان وزنهای سنگین در ترازوی شرقی اروپا قرار میدهد، در حالی که فون درلاین با طرحهای دفاعی اروپا، قاره را به سمت خوداتکایی سوق میدهد. روسیه نیز با مانورهای مرزی و اقتصاد مقاوم، بر حفظ دستاوردهای خود اصرار دارد. هوشمندی در اینجا به معنای استفاده از دیپلماسی برای تعدیل قدرت است؛ نه تشدید بیحد، بلکه مذاکرهای که منافع را حفظ کند. اگر اروپا و آمریکا بتوانند تحریمها را با تضمینهای امنیتی ترکیب کنند و روسیه به آتشبسهای آزمایشی پاسخ دهد، مسیر صلح باز میشود اما اگر قدرت به جای ابزار، به هدف تبدیل شود، وخامت اوضاع میتواند به سناریوهایی منجر شود که هیچ طرفی برنده مطلق نیست. این بحران که از کییف به بالتیک کشیده شده، یادآوری میکند اروپا، قارهای که از ویرانههای ۲ جنگ جهانی برخاست، اکنون در آستانه آزمون جدیدی قرار گرفته است؛ آزمونی که نتیجه آن روشن خواهد کرد با کمک ترامپ اروپا بیش از پیش به آمریکا وابسته خواهد شد یا چنانچه فوندرلاین میخواهد، استقلال دفاعی سرنوشت این قاره خواهد بود.