علیرضا حقیقت: تنش در روابط چین و اسرائیل در سرزمین اشغالی چه نشانههایی با خود به همراه دارد؟ پشت صحنه اظهارات تند بنیامین نتانیاهو علیه چین که رابطه سردشده تلآویو- پکن را به نمایش عمومی گذاشت، چه چیزی نهفته است؟ آیا در بکگراند این جنگ سرد ایران حضور دارد؟
اینها سوالاتی است که پاسخهای آنها با گذشت اندک زمانی مشخص میشود. نتانیاهو در دیدار با هیاتی بزرگ از نمایندگان آمریکایی با تاکید بر اینکه چین عامل انزوای اسرائیل در جهان است، گفت: «آنها در حال سازماندهی حمله به مشروعیت اسرائیل در رسانههای اجتماعی جهان غرب و ایالات متحده هستند. ما باید با آنها مقابله کنیم و با تلاشهایمان مقابله خواهیم کرد». سفارت چین در تلآویو اما روز جمعه بیانیهای منتشر کرد و ادعای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل را بیاساس خواند و تأکید کرد این اظهارات به روابط آنها آسیب میزند.
3 ماه از جنگ 12 روزه اسرائیل علیه ایران گذشته است؛ تهاجمی که در نهایت به هدف اصلیاش نرسید و بر اساس مستند جدید کانال 13 تلویزیون اسرائیل «۱۲ روز در ژوئن؛ رازهای جنگ با ایران»، از هفته دوم جنگ این مقامات صهیونیست هستند که برای آتشبس به آمریکا و دونالد ترامپ مراجعه میکنند.
این جنگ در ادراک چینیها تاثیر خاص خود را گذاشته است. مقابله ایران با 2 واحد دارنده سلاح هستهای و حمله ایران به پایگاه آمریکا در العدید قطر، ایران را به عنوان تنها کشوری در جهان که بعد از جنگ دوم جهانی، 2 بار پایگاههای نظامی آمریکا را هدف قرار داده است، صاحب یک نصاب منحصربهفرد در تاریخ روابط بینالملل کرد. موفقیت نظامی ایران مقابل ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، در شرایطی حاصل شد که منابعی در ایران گفتهاند مقامات صهیونیست در روزهای اولیه تجاوز به ایران، با راهاندازی یک کارزار اطلاعات نادرست، به چین و روسیه اطمینان خاطر دادهاند کار تهران تمام است. از اینجا میشود به رویدادهای امروز و بحرانی که میان پکن و تلآویو جریان دارد پل زد.
چینیها از این رفتار صهیونیستها عصبانی هستند، چرا که منجر به خطای ادراکی و محاسباتی پکن در جریان جنگ 12 روزه شد. رفتار چین و روسیه در جریان این جنگ برای آنها البته سنگین تمام شد. در 3 ماه گذشته اندیشکدههای مطرح جهان، با نقد رفتار نهچندان فعال مسکو و بویژه پکن در قبال حمایت از ایران، از این 2 کشور یک «قدرت غیرمسؤول» را به تصویر کشیدند که نمیتوانند در موقع نیاز، از شرکای خود حمایت کنند. برای چین که هدف اصلی مهار توسط آمریکاست و یک قدرت تجدیدنظرطلب علیه نظم موجود است، تصویر یک ابرقدرت منفعل، هزینه گزافی دارد. در چنین شرایطی بود که رابطه تهران - پکن بعد از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه از پربسامدترین سوژههای تحلیلی در جهان شد. بعد از پیروزی نسبی ایران در این نبرد و ظاهر شدن ایران در قواره یک قدرت نظامی و معتبر بینالمللی، صهیونیستها این بار یک پروپاگاندای وسیع راه انداختند با هدف القای این گزاره که دیدگاه چین نسبت به ایران تغییر کرده و تهران از سبد سیاست خارجی چین کنار گذاشته شده است. به عنوان نمونه روزنامه صهیونیستی جروزالم پست در گزارشی تحلیلی بعد از جنگ تحمیلی اخیر علیه ایران نوشت: از دیدگاه پکن، درگیری با اسرائیل نشان داد ایران به طور چشمگیری تضعیف شده و دیگر با تحولات جهانی همگام نیست و آنچه به اصطلاح «محور مقاومت» نامیده میشود، بتدریج در حال فروپاشی است. حتی برخی پژوهشگران برجسته چینی پیشنهاد کردهاند دولت ایران ناپایدار بوده و این کشور دیگر منافع راهبردی چین در منطقه را تأمین نمیکند. بهرغم این کارزار تبلیغاتی صهیونیستها، اخباری منتشر شد که خوشایند آنها نبود. پس از گزارشهای متعدد رسانهای که از مذاکرات ایران برای خرید تسلیحات چینی، از جمله جنگنده «J-10» خبر داده بودند، سخنگوی وزارت دفاع چین اعلام کرد چین مایل است «دستاوردهای توسعه تجهیزات خود را با کشورهای دوست به اشتراک بگذارد».
چند روز بعد از انتشار این خبر، مایکل (یحیئیل) لایتر، سفیر رژیم صهیونیستی در آمریکا، درباره «نشانههای نگرانکننده»ای هشدار داد مبنی بر اینکه چین در حال کمک به جمهوری اسلامی ایران برای بازسازی برنامه موشکهای بالستیکش است. به نوشته روزنامه یدیعوت آحارونوت، لایتر در گفتوگو با صدای آمریکا گفت: «تحرکاتی وجود دارد که برای ما نگرانکننده است و میخواهیم مطمئن شویم با مواد شیمیایی و توانایی بازسازی برنامه موشکی بالستیک ایران مواجه نیستیم». او به گزارشهایی اشاره کرد که حاکی از ارسال محمولههایی از چین به ایران است که میتواند به احیای توان موشکی تهران کمک کند.
او افزود اکنون مسؤولیت اسرائیل این است که اطمینان حاصل کند «چین یا سایر بازیگران بد» امکان بازسازی این توانمندیها را فراهم نکنند. سفیر رژیم صهیونیستی در آمریکا در پاسخ به پرسشی درباره پیام تلآویو به پکن گفت اسرائیل نمیتواند بهتنهایی بر سیاست چین تاثیر بگذارد اما تاکید کرد در تلاش برای محدودسازی نفوذ منطقهای چین، کنار آمریکا ایستاده است. دولت چین در آخرین تحول اعلام کرده روند بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران موسوم به اسنپبک را به رسمیت نشناخته و آن را اجرا نخواهد کرد. این اتفاق به این معنا خواهد بود که پکن قرار است این تحریمها را نادیده بگیرد و روابطش با ایران را تعمیق بخشد. این رویکرد در ادامه راهبردی است که دولت شی جینپینگ در قبال روسیه و نادیده گرفتن تحریمهای مسکو اتخاذ کرد. چینیها به صراحت گفتهاند اجازه شکست روسیه در اوکراین را نخواهند داد.
اتفاقات اخیر خاورمیانه و جنگ با ایران چینیها را کمی هشیار کرد تا سیاست دیرینه خود در غرب آسیا مبنی بر «بیطرفی فعال» و «اصل عدم مداخله» را کنار بگذارند و اولویتهای دیگری جز ترجیح اقتصاد و تضمین مسیر انرژی هم داشته باشند. به نظر میرسد پکن به این درک رسیده باشد که ایران «پل پیروزی» شرق و آنچه جنوب جهانی نامیده میشود، است و اگر آمریکا و اسرائیل منطقه را تصاحب کرده و نظم مطلوب خود را بر آن تحمیل کنند، نهتنها منافع جهانی چین به خطر خواهد افتاد، بلکه حلقه محاصره آن توسط آمریکا تنگتر هم خواهد شد.
امنیت انرژی یکی از ستونهای اصلی چشمانداز راهبردی چین است. اژدهای زرد به عنوان بزرگترین واردکننده نفت جهان، در حال حاضر حدود ۴۰ درصد نفت خود را از خاورمیانه تأمین میکند که انتظار میرود تا سال ۲۰۳۵، ۲ برابر شود. این وابستگی شدید، پکن را در برابر آسیبپذیریهای جدی قرار میدهد؛ بویژه اگر درگیری یا بیثباتی، گلوگاههای حیاتی دریایی همچون دریای سرخ و تنگه هرمز را مختل کند. این مسیرهای راهبردی همچنین حدود ۶۰ درصد تجارت چین با اروپا و آفریقا را شامل میشوند و بر اهمیت خطرات ناشی از بیثباتی منطقه میافزایند.
ماه گذشته «سرگئی کونیاشین» معاون پیشین سرکنسول روسیه در صنعا (۲۰۱۳–۲۰۱۰) در سایت اسرائیلی NDTV نوشت: اتفاقات جاری که از آوریل ۲۰۲۵ پیرامون شرکت ماهوارهای چینی CGSTL شکل گرفته، پرسشهای فراوانی درباره نقش چین در جنگ دریای سرخ برانگیخته است. واشنگتن مدعی است این شرکت تصاویر ماهوارهای در اختیار انصارالله گذاشته که به آنها کمک کرده حملات موشکی و پهپادی خود را علیه کشتیهای آمریکایی و متحدان واشنگتن هدایت کنند. در واقع، نگرانی بسیاری از تحلیلگران رو به افزایش است که پکن از یک بازیگر محتاط، به یک حامی اصلی یمنیها تبدیل شود.
به نوشته این سایت اسرائیلی، ورود چین به این فهرست (بعد از ایران و روسیه در کمک به یمن) برای بسیاری غافلگیرکننده است. در گذشته، پکن فاصله خود را از بحران یمن حفظ کرده و تنها خواستار راهحل صلحآمیز و اعلام بیطرفی بود اما در سالهای اخیر، چین شروع به ارائه کمکهای قابل توجه به حوثیها کرده که به طور چشمگیری توان نظامی آنها را تقویت کرده و عملاً چین را در کنار ایران و روسیه بهعنوان حامی یمنیها قرار داده است.
رسانه صهیونیستی میافزاید: دلیل این تغییر، بیش از هر چیز، در منافع راهبردی پکن در منطقه و رویارویی جهانی آن با ایالات متحده نهفته است. چین به طور رسمی دولت یمن را به رسمیت میشناسد و مرتباً به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل درباره حفظ تمامیت ارضی این کشور رأی مثبت میدهد اما در پشت پرده، روابط فعالی با رهبران انصارالله دارد. علت این امر، پیش از هر چیز، رویکرد عملگرایانه چین است. به عنوان کشوری که مقادیر زیادی نفت از خاورمیانه وارد میکند، چین در پی تضمین امنیت کشتیهای تجاری خود در مسیر دریای سرخ است.
با این وصف، شواهد نشان میدهد پکن در حال بازنگری در سیاست منطقهای خود در خاورمیانه بویژه بعد از جنگ 12 روزه آمریکا و اسرائیل علیه ایران است. فارن افرز، رسانه متعلق به شورای روابط خارجی آمریکا هفته گذشته تحلیل کرد پکن دیگر خود را ملزم به پیگیری سیاست سنتی خود در خاورمیانه نمیبیند که همواره مبتنی بر موازنهگری میان واحدهای سیاسی منطقه بوده و در مقطع کنونی به شراکت دفاعی-نظامی با ایران رغبت بیشتری پیدا کرده است. این رسانه آمریکایی نوشت برای پکن، تهران شریک قابل اتکایی در مواقع بحرانی است.
فارن افرز اشاره کرد تا همین اواخر، پکن از جانبداری از یک جناح خاص در خاورمیانه خودداری میکرد اما محاسبات چین نیز ممکن است در حال تغییر باشد. این احتمال وجود دارد پکن فرصتهای تازهای را در کمک به ایران برای بازیابی بخشی از قدرت ازدسترفتهاش ببیند، بویژه با توجه به افزایش تنشها میان اسرائیل و کشورهای عرب پس از حملات اسرائیل در اوایل سپتامبر علیه رهبری حماس در قطر.
رسانه متعلق به نهاد تصمیمساز آمریکایی تحلیل کرد چین به طور سنتی تلاش کرده است روابط خود را در خاورمیانه متوازن نگه دارد. این کشور به ایران در دور زدن تحریمهای نفتی کمک کرده و کمکهای نظامی محدودی ارائه داده اما ممکن است دیگر نیازی به این موازنهگری چین نباشد.
به نوشته فارن افرز، مارس ۲۰۲۳، ایران روند عادیسازی روابط دیپلماتیک با عربستان سعودی را آغاز کرد؛ اقدامی که با میانجیگری چین انجام شد و یکی از محرکهای اساسی سیاست پیشین پکن در خاورمیانه را دگرگون کرد. با افزایش تنشها میان پکن و واشنگتن، ظرفیت بالقوه تهران در جهت ایفای نقش راهبردی برای پکن نیز بیشتر شده است. نزدیکتر کردن ایران به چین میتواند در سناریوهایی بحرانزا - مثلاً درباره تایوان - برای پکن سودمند باشد.
رسانه نخبگان سیاست خارجی آمریکا نتیجهگیری کرده است: «پدافند هوایی خلأ حیاتیای است که چین میتواند به ایران در پر کردن آن کمک کند. سامانه پدافند هوایی متحرک HQ-9 چین مشابه سامانه پیشرفته «اس ۴۰۰» روسیه است. اگر پکن این سامانه را به تهران بفروشد، میتواند به ایران کمک کند تا بخشی از حفاظت هوایی خود را بازیابد. ایران همچنین میتواند به دنبال معاملهای با چین برای نوسازی نیروی هوایی خود باشد، مانند خرید جنگندههای چنگدو 10-J ساخت چین که در جنگ کوتاهمدت نظامی پاکستان با هند در ماه مه عملکرد خوبی داشتند. در میانمدت، این بهبودها میتواند حملات به ایران را دشوارتر و پرهزینهتر کند و دشمنان را از تشدیدهای مقطعی بازدارد». از چشمانداز گسترده چین، روشن است این چرخش دیپلماتیک، حرکتی پیچیده و حسابشده و لایهای دیگر در راهبرد ژئوپلیتیک جهانی این کشور است.
چین از لحاظ تاریخی سیاست «تعامل دوگانه» را در خاورمیانه دنبال کرده است: تقویت روابط اقتصادی با اسرائیل در عین ایجاد مشارکت استراتژیک با ایران، بویژه در زمینه انرژی و امنیت. با این حال، جنگ ۲۰۲۵ تغییر قابل توجهی در نگرش پکن نشان میدهد. تنها یک روز پس از حمله اسرائیل، فو کونگ، سفیر چین در سازمان ملل، آشکارا تهاجم رژیم صهیونیستی را نقض حاکمیت و تمامیت ارضی ایران خواند. این بیانیه توسط شی جینپینگ، رئیسجمهور چین و وانگ یی، وزیر خارجه که حمایت خود را از حق ایران برای دفاع از خود تکرار و دخالت نظامی بیشتر ایالات متحده را رد کردند، تقویت شد. مدرندیپلماسی مینویسد: سیاست چین در قبال ایران فقط یک لفاظی صرف نیست. چین خریدار اصلی نفت ایران است و بیش از ۸۰ درصد صادرات نفت ایران - حتی در بحبوحه تحریمهای غرب - به چین میرود. سند همکاری ۲۵ ساله که سال ۲۰۲۱ امضا شد، وابستگی به انرژی و سرمایهگذاری در زیرساختها را عمیقتر میکند و ایران را به ستون اصلی ابتکار کمربند و جاده (BRI) در منطقه تبدیل میکند. این رابطه، از نظر اقتصادی و ژئوپلیتیک، چین را به عنوان مدافع اصلی منافع ایران در مجامع جهانی قرار میدهد. در چنین فضایی روابط چین و اسرائیل اکنون دچار شکافهای جدی شده است.
یادداشت
چرخش راهبردی چین نسبت به ایران
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها