محمدصدرا مرادی: اهمیت انسجام و همبستگی ملی در شرایط فعلی کشور غیرقابل انکار است. همبستگی ملی اکنون یک الزام امنیت ملی است اما هر از گاهی دیده میشود هر نوع نقد، با اتهاماتی مانند نقض همبستگی و نادیده گرفتن انسجام ملی سرکوب میشود. در اینجا باید چند موضوع را از یکدیگر تفکیک کرد. نخست اینکه یکی از الزامات حفظ و همبستگی ملی، حراست از واقعیات مربوط به مواجهه دشمن با ایران است. حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران آن هم در میانه مذاکرات هستهای ایران و آمریکا باعث شد جامعه به یک برآورد واقعی و دقیق نسبت به مواجهه آمریکا با ایران برسد. اتفاقا یکی از عوامل ایجاد همبستگی ملی در ۱۲ روز جنگ تحمیلی، تایید سیاستهای جمهوری اسلامی در قبال آمریکا، بویژه آشکار شدن اراده جمهوری اسلامی ایران برای توافق هستهای بود. بنابراین در شرایط فعلی، یکی از اقداماتی که در راستای حفظ و تقویت انسجام اجتماعی باید در دستور کار قرار گیرد، حراست از این باور و برآورد عمومی و مقابله با خناسانی است که به هر طریق سعی میکنند سیاستهای جمهوری اسلامی را عامل دشمنی و حمله نظامی به ایران القا کنند. بنابراین ضروری است در مقابل هر تلاشی برای وارونهنمایی واقعیات در این حوزه، ایستاد و روشنگری کرد. بنابراین نقد چنین دیدگاههایی نهتنها تضادی با همبستگی ملی ندارد، بلکه اقدامی در راستای حفاظت از این همبستگی و تقویت آن است. یکی دیگر از مواردی که نقد و نقادی را ضروری میکند، طرح دیدگاههای خطرناک علیه امنیت و منافع ملی به بهانه برونرفت از شرایط فعلی، خاصه دفع خطر جنگ است. پس از توقف جنگ، به دفعات دیده و شنیده شده برخی عناصر سیاسی، با ادعای برونرفت از شرایط فعلی، ایدههایی درباره مذاکره با آمریکا یا چشمپوشی از منافع ملی مطرح میکنند. یکی از دلایلی که نقد چنین دیدگاههایی را الزامی میکند، خطر این دیدگاهها برای امنیت ملی است، بویژه اینکه هم طرح و هم به کارگیری این دیدگاهها میتواند در برآوردهای آمریکا و رژیم صهیونیستی نسبت به موقعیت ایران تأثیر منفی گذاشته و در این محاسبات، ایران را در موقعیت ضعف قرار دهد.
بنابراین در این قبیل موارد نیز باید فضای نقد ایجاد شده و افکار عمومی نسبت به هزینههای چنین ایدههایی برای امنیت و منافع ملی هوشیار شود. یکی دیگر از مواردی که در شرایط فعلی باید نسبت به آن نقدهای جدی وارد کرد...
... راهبردها و سیاستهای غلطی است که در سالهای گذشته در قالب تصمیمات دولت اجرایی شد و شرایط فعلی تا حدود زیادی محصول آن تصمیمات است. متاسفانه دیده شده عناصر دولت اسبق، به جای پذیرش اشتباهات خود بویژه در فقره برجام و اتخاذ سیاست سکوت در شرایط فعلی، بعضا در بزنگاههای حساس، ضمن دفاع از این تصمیمات و اصرار بر تجویز مجدد آن برای شرایط فعلی، اقدام به متهم کردن برخی نهادهای تصمیمگیر کشور میکنند؛ اقدامی که هدف آن تشویش اذهان و متهم کردن این نهادها به عنوان مسبب وضعیت فعلی است. به عبارتی این عناصر با متهم کردن نهادها و شخصیتهای داخلی، به نوعی آمریکا و غرب را تبرئه میکنند. نتیجه این رفتار، سفیدشویی آمریکا، توجیه سیاستهای ضدایرانی این کشور و ایجاد ذهنیت نادرست در افکار عمومی نسبت به نهادهای تصمیمگیر است. بنابراین کاملا واضح است این رفتار مخل انسجام و همبستگی ملی و عاملی برای انشقاق و اختلافافکنی داخلی است. به همین خاطر باید هم برای جلوگیری از تحریف واقعیتها و عبرتهای تاریخی و هم در راستای حراست از همبستگی و اتحاد ملی، محکم در مقابل این قبیل رفتارها ایستاد و عناصر تفرقهافکن را نیز رسوا کرد.
موضوعات مورد اشاره، مواردی است که هیچ تزاحمی با مقوله الزام حفظ و تقویت همبستگی و انسجام ملی ندارد و اتفاقا در راستای این مهم انجام میشود.
در این بین باید به این نکته مهم نیز التفات داشت که در مواردی انتقاد، مذموم و به اختلافافکنی تعبیر میشود که در آن ردپای تسویهحسابهای شخصی و جناحی و مهمتر از آن، چندپارگی و شکاف اجتماعی د دیده شود. بویژه باید اهتمام جدی داشت از ورود به اختلافات و رقابتهای انتخاباتی اجتناب شود.
به هر حال، تفکیک موضوع نقد و همبستگی ملی، از ظرایفی است که دقت نظر در آن، نهتنها ممدوح است، بلکه نشانگر بلوغ سیاسی افراد، رسانهها و جناحها نیز به حساب خواهد آمد.
آیا التزام به انسجام اجتماعی با نقد دیدگاههای مخالف منافات دارد؟
انتقاد در مسیر همبستگی ملی
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها