*آنچـه شکل گرفت، برآمده از ناخودآگاه جامعه بود
در ابتدای این نشست ابوالفضل مرشدی گفت: «قاعدتا انسجامی شکل گرفت که در گفتوگوهای خود اسم آن را «انسجام غریزی» میگذارم. ایرانیها وقتی با حادثه جنگ مواجه شدند یک انسجام برآمده از نهاد ناخودآگاه جامعه میانشان شکل گرفت و همه آن را احساس کردند، چون میهن، خاک و وطن آنها از سمت یک دولت متجاوز، دولتی که آشکار و عیان تصویر منفی از خود نشان داده، مورد تجاوز قرار گرفت، همچنین مردم احساس کردند خیانتی در کار است، چون در بحبوحه گفتوگو با دولت آمریکا بودیم و امیدهایی ایجاد شده بود و احساس میشد دولت و حاکمیت صادقانه و با تمام ملاحظات وارد گفتوگویی شده، لذا مردم احساس کردند خیانتی به کشور شده است، بنابراین یک واکنش طبیعی و غریزی در مقابل تجاوز به میهن و واکنش به خیانتی که به این گفتوگوها شده، شکل گرفت و البته ترس ضمنی هم در میان بود».
* اهالی علوم اجتماعی انسجام مردم را پیشبینی نمیکردند
سجاد صفارهرندی هم گفت: «مساله انسجام یک مساله صفر و یکی نیست؛ انسجام مثل خیلی از مقولات جهان انسانی و اجتماعی یک حالت مشکک و حالت سلسلهمراتبی دارد. به یک معنا و از جهاتی جامعه ما قبل از جنگ به اعتقاد من جامعه منسجمی بود. به عبارت دیگر فکر میکنم جامعهای که حدود ۱۵ سال، زیر فشار سنگین جنگ اقتصادی است و در این بازه چند بار ارزش پول ملی کاهش یافته و سطح زندگی مردم افول یافته و وضعیت اقتصادی نامناسب است اما جامعه این را تاب میآورد، این جامعه در یک سطحی منسجم است.
شاید قبل از این ماجراها از همکاران ما و کسانی که همرشته ما هستند، کسانی که اهل علوم اجتماعی و اهل جامعهشناسی هستند، میپرسیدید، این را پیشبینی نمیکردند که بازخورد یا واکنش جامعه ایران به چنین اتفاق دلهرهآوری این شکلی باشد. سالهاست گفتاری را داریم که گفتار مرکزی و مسلط جامعهشناسی ایران است؛ آن گفتار میگوید جامعه ایران جامعهای با سرمایه اجتماعی پایین است. این تعبیر را عامدانه به کار میبرم؛ میگویند جامعه بیهمهچیز است، یعنی چیزی ندارد، دارایی خاصی ندارد و فقط مساله و تضاد و تنش دارد. آن تحلیل میگفت در چنین موقعیتهایی که هراس جدی، آشفتگی و احیانا ضعف در اقتدار مرکزی به وجود میآید، ما باید شاهد رفتار غیراخلاقی یا شورش اجتماعی باشیم که خوشبختانه یا متاسفانه دشمن قدری این حرفها را جدی گرفته بود؛ یعنی به نظر میرسید بخشی از طرح دشمن مبتنی بر چنین نگاهی بود که اگر این ضربه زده شود، چنین واکنشی در جامعه اتفاق میافتد ولی اتفاق نیفتاد».
* حاکمیت به بخش میانی جامعه اهمیت جدی نداده است
مرشدی در ادامه گفت: «قاعدتا در یک جامعه مدرن - جامعه ما هم جامعه مدرنی محسوب میشود- انتظار میرود در کنار ضمیر ناخودآگاه جامعه و نهادهای سنتی که وجود دارند و تداوم حیات میدهند، نهادهای میانجی و بخش مدنی جامعه و شبکههایی مبتنی بر بخش مدنی جامعه شکل بگیرد. خیلی مهم است بتوان انسجام را نهادمند کرده و به آن تداوم بخشید و بخشهای بزرگی از جامعه را درگیر کرد. بحث اصلی من این است: انسجامی که شکل گرفت از این جنس نبود و یک دلیل خیلی مهم این است که حاکمیت در یکی دو دهه گذشته و بلندمدتتر به بخش میانی جامعه اهمیت جدی نداده و حتی خیلی جاها عامدانه سعی کرده آن را کمرنگ کند، لذا از این جهت دچار کاستی هستیم».
* نکته مهم وحدتی بود که حول فرمانده شکل گرفت
صفارهرندی در ادامه بحث اظهار داشت: «بخشی احساس میکنند خطر دشمن نزدیک، جدی و آزاردهنده است. این میتواند انسجامبخش باشد به شرطی که یک جوهرهای وجود داشته باشد که بگوید از ترس دشمن باید دور این امر جمع شویم؛ باید پرچم این امر و جوهره را برافراشته کنیم.
وطن از جهاتی، مفهومی انتزاعی است. ممکن است همه حرف از وطن بزنند اما آن جوهره و آن چیزی که این امکان را ایجاد کرد که ما در عین حال که میترسیم، بگوییم باید با هم زیر یک بیرق جمع شویم و جواب دشمن را بدهیم، قدرت بود. ما قدرتمند بودیم.
تصور من این است که اگر موفق نمیشدیم و همان شب اول یا در کمتر از ۲۴ ساعت موفق نمیشدیم جواب نظامی به تجاوز دشمن بدهیم، انسجامی هم شکل نمیگرفت. چه چیزی انسجام میسازد؟ آن چیزهایی که به مثابه یک دولت- ملت به ما قدرت میدهد، انسجام هم میسازد.
میهن همه چیز ما است. داشته ما، دارایی ما، سقف بالای سر ما و همه چیز ما است ولی همین ایران بوده، همین میهن بوده اما قدرت نبوده و کشور اشغال شده و همه تماشا
کردهاند.
موشک تعیین و تجلی یک چیزی است که آن چیز است که آدمها میگویند پشت آن بایستیم و جمع شویم. خلاصه اینکه وقتی جنگ را میبینند، پشت فرمانده این جنگ باید جمع شد و یک مساله مهم در جنگ وحدتی بود که حول محور فرمانده شکل گرفت و جنبههای مختلفی داشت؛ اعم از دشمن مشترک، سرنوشت مشترک و فرمانده مشترک و این چیزی نیست که بتوان نادیده گرفت و آن را کمرنگ کرد».
* مردم بین خود و حاکمیت تمایز قائلند
مرشدی هم تاکید کرد: «من دال مرکزی را دقیقا وطن میدانم، نمیخواهم کلمه ایران را خیلی برجسته کنم. شاید ایران کمی انتزاعی باشد. وطن اتفاقا انتزاعی نیست و مفهوم زیستهای است که مردم از جنس خانه میدانند؛ یعنی حس اینکه واقعا به خانه حمله شده؛ یعنی به وطن به مثابه خانه که اهمیت دارد. دال مرکزی اینجا حاکمیت نبوده است؛ وقتی مردم میگفتند ما و حاکمیت. اینجا دوگانهای شکل گرفته است.
شکافی بین ما و آنها در حداقل یک دهه گذشته شکل گرفته، بویژه از سال ۸۸ به بعد که خیلی پررنگ شده است و متاسفانه آنطور که باید و شاید ترمیم نشد و برخی مواقع بدان دامن زده شد. این ما و آنها در اینجا قدری ترمیم شد. مردم به صورت مشروط و با امید در جنگ ۱۲ روزه همراهی کردند. بحث بعد از ۱۲ روز است که میخواهیم بدانیم آن انسجام ادامه یافته است یا خیر؟ و انتظاراتی که مردم از حاکمیت دارند برآورده شده و حاکمیت آیا آن مسیر را پیش میرود؟ حاکمیت آن پیام را دریافت کرد یا خیر؟ بخشهای قابل توجهی از حاکمیت گویی پیام را نگرفتند. اینکه انسجام حول وطن شکل گرفته و همچنان ما و حاکمیت برقرار است. مردم به شرطهایی با حاکمیت در شرایط اضطراری همراهی کردند و بعد از جنگ انتظارات معناداری از حاکمیت دارند.
* مردم متکثرند
صفارهرندی در پاسخ به اظهارات مرشدی بیان داشت: «دوگانه مردم و حاکمیت دوگانه رهزنی است؛ به نظرم تحلیل دکتر مرشدی خیلی بنیادی است. گویی یک چیز یکپارچهای به نام مردم داریم، با یک موضع و صدا و خواست و اراده واحد و در مقابل چیز دیگری داریم به نام حاکمیت که باید پیام اینها را بفهمیم. پیام و پیامگیری هم مهم است.
فکر میکنم آنچه بدان مردم اطلاق میشود یک چیز متنوع و متکثری است. به عبارت دیگر یک بخشی از مردم که بخش کمی هم نیست، مثلا ۲۰ درصد، ۳۰ درصد، ۴۰ درصد کسانی هستند که از قبل هم رابطه آنها به لحاظ تعلق و همراهی با حاکمیت رابطه خوبی بود و فراتر از رابطه خوب و چیزی بیش از ما بودن بوده. طرف میگوید خودم، بچههای خود و همه چیز را میگذارم که این نظام و حاکمیت بماند. مساله این افراد مساله خون و همه حیات او است که در قبال این حاکمیت است. یک بخشی از جامعه اینطور هستند. یک بخشی از جامعه فاصلهای دارند، یعنی ممکن است چنین تعلقی نداشته باشند ولی گرایش تضاد هم ندارند. یک بخش دیگری از جامعه انتقاد شدید، دغدغه و ناراحتی شدید، نارضایتی شدید از سیاستهایی دارند ولی نگاه آنها به نفی کلی حکومت نیست، برخی هم زاویه تندتر دارند؛ درصد اینها پویا و سیال است و اینگونه نیست که بگوییم همیشه فلان درصد هستند. طبیعتا انعکاس این جنگ در بخشهای مـختلف این مردم، انـعکاس مـتفاوتی است، لـذا در تفسـیر پیــام مـردم باید مــحتاطتر بود.
آن چیزی که شما میگویید مردم، به نظر من یک بخشی از مردم هستند که مهم است. من نمیگویم چون یک بخشی هستند پس اهمیت ندارد ولی اینکه بگوییم این خواست مردم است، این صدا، صدای مردم است، باید درباره این صحبت کرد، درباره این باید تامل کرد. ممکن است یک عده بگویند صدای آنهایی را که جان خود را پای لانچرها برای میهن فدا کردند، شنیدید؟ صدای آنها را باید بیشتر بشنویم، چون آنها پای لانچر فداکاری کردند، هر چه آنها میگویند باید بشود، پس اگر آنها میگویند مثلا طرح عفاف و حجاب را اجرا کنیم، باید چنین کنیم. میخواهم بگویم این تیغ دولبه است که نسبتِ با جنگ را بخواهیم پشتوانه پیشبرد طرحهای سیاسی یا طرحهای عملی کنیم».
* تکثر مردم را به رسمیت بشناسیم
مرشدی هم در پاسخ اظهار داشت: «اتفاقا درباره کلمه مردم ماجرا بر سر همین است. در تلویزیون که از یک جهت نماینده گفتمان حاکمیت است، مرتب از مردم سخن میگویند؛ بدون ملاحظهای که شما بیان میکنید. آنجا بحثی از تکثر مردم نیست و در زمانهای خاصی از این کلمه استفاده میشود.
بحث ما این است؛ در هر جا لازم باشد مردم را یکدست میبینیم و همه مردم هستند ولی اینجا که میآییم، میگوییم مردم تکثر دارند.
اتفاقا بحث اصلی مردم همین است که شما همه جا مردم را متکثر ببینید. تکثر مردم را به رسمیت بشناسیم. تکثر، سبک زندگی، شیوه فکر و... را در بر میگیرد؛ یعنی باید تکثر را در همه جا ببینیم و درست همین است، بنابراین وقتی تلویزیون مرتب از مردم صحبت میکند، اشاره کند چه قشری است و سعی کند نمایندگان بخشهای مختلف مردم را بازنمایی کند.
وقتی در ۳ انتخابات اخیر مردم نمیآیند، در حالی که ما همه ابزارهای تبلیغاتی خود را محکم میآوریم و تا ساعت ۱۲ شب به مردم پیام میدهیم و تمام تجهیزات تبلیغاتی و تمام نیروهای خود را میآوریم و مردم نمیآیند، اینجاست که دقیقا مردم حرف میزنند. اینجا مردم پیام میدهند. اینکه بگوییم پیامی وجود ندارد، به نظر من اشتباه است. اتفاقا این پیام باید دیده شود. اینکه پیام چیست را میتوان بحث کرد ولی اصل پیام وجود دارد.
* باید بفهمیم خواسته عمومی چیست و چه چیزی غلبه دارد
صفارهرندی در پایان اظهارات خود گفت: «باید بفهمیم خواسته عمومی چیست و چه چیزی غلبه دارد و سر جای خود است. حرف درستی است؛ منتهی یک چیزهایی را گویی پیشفرض و بدیهی میدانیم و میگوییم اینها باید دیده شود. فکر میکنم هیچ خواستهای پررنگتر و مهمتر و فراگیرتر از بهبود شرایط اقتصادی و وضعیت معیشتی وجود ندارد. وقتی میگوییم مردم، احتمالا مردم در این مورد دغدغه خیلی بیشتری دارند تا شاید در سیاست فرهنگی چه باشد و حتی سیاست خارجی. یعنی سیاست خارجی را به عنوان چیزی که فی نفسه دارای اهمیت باشد نمیبینند، لذا اگر میخواهیم درباره سیاستها بحث کنیم، درباره خود اینها حرف بزنیم.
معتقدم جمهوری اسلامی در کلیت و در همه ادوار خود، سیستمی که تکثرها را نبیند، نبوده است. اتفاقا در مقاطع مختلف رسمیتشناسی داشته است. این امر سابقهداری است، یعنی دیگرانی را غیر از آدمی که تعلق ایدئولوژیک دارد، انکار نکرده و به رسمیت شناخته و با آن ارتباط داشته است.
من در این قصه همراه هستم که باید سعی کنیم مردم جمهوری اسلامی گستردهتر شود، دایره بزرگتر شود و کسان بیشتری خود را با این کلیت همراه و همسرنوشت ببینند. ویژگی دوره جنگ این بود که این مهم را لاجرم تا یک حدی رقم زد.
وقتی موشک میخواهد به خانه فلان دانشمند و فلان سردار بخورد، خانه بالا و پایینی آن خراب میشود. یعنی این سرنوشت مشترک وجود دارد. چه گفتاری تا الان این سرنوشت مشترک را انکار کرده است و به نوعی جازده که گویی ۲ سرنوشت است؟ آن گفتار طبیعتاً گفتاری است که ضد انسجام عمل میکند. نباید از ایران گفتن آیتالله خامنهای چیز جدیدی برداشت کرد. نمیدانم چرا برخی تصور کردند ایشان بعد از جنگ از ایران گفتهاند. ایشان همیشه از ایران میگویند؛ از قبل اینکه رهبر شوند یعنی از همان روزی که اجازه ندادند مقبره فردوسی را خراب کنند تا زمانی که در کنگره حافظ آن سخنرانی را کردند و تا کل دوره رهبری که تاکید روی زبان فارسی دارند. هر آدم منصفی تایید میکند آیتالله خامنهای از ایرانگراترین رجال سیاسی تاریخ معاصر کشور هستند.
مساله چنین نیست که انعکاس خاص شرایط است و کار ایشان به ایران افتاده و از ایران میگویند. این درست نیست. ایشان همیشه در خوشی و ناخوشی این موضع را داشتهاند. شاید تفاوت این است کسانی که یک چیزهایی را قبلا نمیشنیدند الان میشنوند و میبینند».
* جنگ میتوانست نقطه آغاز ترمیمها باشد
مرشدی نیز در پایان اظهار کرد: زمان جنگ مردم انسجامی با حاکمیت داشتند و پا به پای آن نیز انتظاراتی شکل گرفت و اگر این انتظارات برآورده شود، قطعا همداستانی میتواند ادامه یابد. اتفاقا تحلیل این است که جنگ میتوانست نقطه آغاز خوبی باشد، یک نقطه آغاز برای ترمیم خیلی چیزها باشد، بهانه خوبی بود و حاکمیت میگفت اینجا کل میهن و کل هستی مشترک ما و کل سرنوشت ما مورد حمله قرار گرفته و با همدیگر تصمیمی بگیریم و یک جاهایی تصمیمات شجاعانه و متفاوتی گرفته شد؛ چیزی که مردم انتظار داشتند.
من ۳ نکته را یادداشت کردم؛ اول اینکه مردم احساس میکنند حاکمیت، کل سیستم حاکمیت، بپذیرد یک جاهایی اشتباه کرده و با صدای بلند اعلام کند. این به نظر من شجاعت و اعتماد به نفس حاکمیت است. به نظرم در حالی که کل جمهوری اسلامی و رهبران جمهوری اسلامی صراحت و صداقت با توده مردم را سیاست خود قرار دادند، اینجا چرا این کار را نکنیم و با صدای بلند اعلام نکنیم؟
نکته دوم این است که تلاشهایی میشود و صفر و یکی نگاه نکنیم و همه مردم را ببینیم؛ یعنی این خاک برای همه ۹۰ میلیون نفر است. برای تمام ۹۰ میلیون نفر و امانتی است که دست حاکمیت داده شده است. قانون اساسی یک پیمانی بین مردم و حاکمیت است و امانت داده شده است. ما نباید پیمانشکنی کنیم. تمام اصولی که در قانون اساسی آمده، گفتمان رهبرانی که در جمهوری اسلامیبودند اعم از حضرت امام(ره) و رهبران گفتمانی را نگاه کنید؛ بالاخره چه جایگاه و نقشی برای مردم قائل هستند؟ این امر را حاکمیت باید مرتب برای خود در نظر بگیرد و البته کار سادهای نیست.
نکته سوم اینکه قدرت حل مساله داشته باشیم. اگر حل مساله نکنیم، باختیم و انسجام ادامه نمییابد. مردم میگویند هر کاری میخواهید انجام دهید اما مساله را حل کنید؛ یعنی مسائل را روی میز بگذارید و تک تک حل کنید.
گزارش «وطن امروز» از گفتاورد سجاد صفارهرندی و ابوالفضل مرشدی درباره انسجام اجتماعی در جنگ ۱۲ روزه
وحدت حول وطن
پس از جنگ 12 روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی آنچه بیش از هر چیز نمایان شد و مورد توجه اصحاب رسانه و تحلیلگران قرار گرفت، انسجام مردم، حول محور ایران بود. نشستها و گفتوگوهای زیادی در این باره در رسانهها شکل گرفت که یکی از این گفتوگوها در برنامه تلاقی ایرنا رقم خورد. در این نشست «ابوالفضل مرشدی» جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه یزد و «سجاد صفارهرندی» جامعهشناس و عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی به بیان دیدگاههای خود پرداختند که متن تلخیص شده آن را از نظر میگذرانید.
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها