01/آبان/1404
|
02:42
ماجرای بی‌سرانجام انتخاب مربی خارجی برای تیم ملی فوتبال

گران ولی بی‌مدر

علی دارایی: تازه‌ترین پرده از ماجرای جذب دستیار خارجی برای تیم ملی فوتبال ایران، روایتگر تصمیمی است که نه از سر بی‌میلی، بلکه از دل یک الزام حرفه‌ای گرفته شد؛ تصمیمی که در سکوت خبری، امیر قلعه‌نویی را واداشت دوباره در جست‌وجوی یار تازه‌ای برای نیمکت ملی باشد.
ماجرا از آنجا آغاز شد که سرمربی تیم ملی، پس از بررسی چند گزینه، نام مربی‌ای ایتالیایی‌ را به فدراسیون معرفی کرد؛ مردی با سابقه همکاری با باشگاه‌های مطرح اروپا که ظاهراً قرار بود نگاه تازه‌ای به تمرینات تیم ملی بیاورد. او چندی پیش حتی به دوبی سفر کرد، در جلسات فنی حضور یافت و به نظر می‌رسید پیوستنش به کادر فنی قطعی است اما درست در لحظه‌ای که همه منتظر امضای نهایی بودند، ورق برگشت.
در بررسی‌های دقیق‌تر، بخش حقوقی و کمیته آموزش فدراسیون متوجه شدند این مربی گواهی‌نامه سطح حرفه‌ای (Pro License) ندارد؛ همان مدرکی که در ساختار فوتبال بین‌المللی، شرط اساسی برای نشستن روی نیمکت تیم‌های ملی و باشگاه‌های تراز اول به شمار می‌رود. همین نکته ساده، مسیر همکاری را از ریشه تغییر داد.
در نگاه نخست، شاید این مساله بی‌اهمیت به نظر برسد اما واقعیت آن است که فدراسیون در سال‌های اخیر بارها به خاطر نادیده‌ گرفتن همین جزئیات، با اعتراض فیفا و کنفدراسیون آسیا روبه‌رو شده بود. حالا تصمیم‌گیران ترجیح دادند به جای تکرار اشتباه، مسیر سخت‌تر اما مطمئن‌تری را انتخاب کنند.
از سوی دیگر، پیشنهاد مالی ارائه‌شده برای این مربی رقم چشمگیری بود؛ مبلغی که با توجه به شرایط اقتصادی فدراسیون و محدودیت منابع ارزی، تنها در صورتی قابل توجیه بود که طرف مقابل تمام معیارهای حرفه‌ای را داشته باشد. وقتی مشخص شد چنین نیست، استدلال اقتصادی و فنی هر دو علیه ادامه مذاکره قرار گرفت.
منابع نزدیک به فدراسیون می‌گویند در جریان مذاکرات نهایی، مدیران بخش بین‌الملل با صراحت اعلام کردند بدون ارائه مدرک رسمی، امکان صدور مجوز کار برای این مربی وجود ندارد. به همین دلیل پرونده جذب او، پیش از امضا، بسته شد.
قلعه‌نویی که در ماه‌های اخیر بارها از ضرورت حضور یک دستیار خارجی سخن گفته بود، حالا در موقعیتی تازه قرار گرفته است. او نه‌تنها باید دوباره فهرست جدیدی از گزینه‌ها تهیه کند، بلکه باید فردی را برگزیند که هم از لحاظ دانش روز و هم از نظر مدارک بین‌المللی واجد شرایط باشد. فدراسیون نیز در پاسخ به این شرایط، از او خواسته نام چند گزینه تازه را معرفی کند تا روند ارزیابی از سر گرفته شود.
جالب آنکه مربی ایتالیایی مورد نظر، پس از ناکامی در رسیدن به نیمکت تیم ملی ایران، بلافاصله چمدان خود را بست و به کشورش بازگشت. او خیلی زود با یکی از باشگاه‌های قدیمی سری B وارد مذاکره شد و ظرف چند روز قرارداد همکاری‌اش را نهایی کرد. با این حال، در فهرست رسمی باشگاه، نام او در رده «دستیار اصلی» دیده نمی‌شود و بیشتر نقش هماهنگ‌کننده فنی را دارد؛ نقشی که در عمل اهمیتش از یک دستیار معمولی بسیار بیشتر است.
با گذشت چند هفته از این ماجرا، فضای اطراف تیم ملی همچنان در انتظار انتخاب چهره‌ای تازه برای نیمکت است. سرمربی تیم ملی بر این باور است حضور یک مربی خارجی کارآزموده، می‌تواند در تحلیل‌های تاکتیکی و به روزرسانی متد تمرین‌ها مؤثر باشد اما فدراسیون تأکید دارد هر همکاری بین‌المللی باید در چارچوب ضوابط رسمی و قابل دفاع انجام شود.
به نظر می‌رسد آنچه در ظاهر اختلاف‌نظر میان ۲ طرف تعبیر شده، در واقع نوعی توازن میان جاه‌طلبی ورزشی و واقعیت‌های اداری است. فدراسیون نمی‌خواهد به خاطر نادیده‌ گرفتن یک بند آیین‌نامه، بعدها زیر تیغ انتقاد نهادهای نظارتی قرار گیرد. از سوی دیگر، قلعه‌نویی نیز مایل نیست فرصت آماده‌سازی تیم ملی برای رقابت‌های بزرگ پیش‌ رو را از دست بدهد.
این وضعیت، نمونه‌ای از همان تضاد دیرینه در فوتبال ایران است: میان آرزوهای بزرگ و سازوکارهای بروکراتیک. بسیاری از کارشناسان معتقدند اگرچه انتخاب یک دستیار خارجی می‌تواند به ارتقای سطح فنی کمک کند اما وقتی زیرساخت قانونی یا مدارک لازم فراهم نباشد، چنین تصمیمی نه‌تنها سودی ندارد بلکه می‌تواند دردسرساز شود.
در نهایت، ماجرای مربی ایتالیایی پیش از آنکه آغاز شود، پایان یافت. نه درگیری رسانه‌ای رخ داد و نه بیانیه‌ای صادر شد. همه چیز در سکوت به پایان رسید؛ سکوتی که تنها یک پیام در خود داشت: فدراسیون این بار می‌خواهد قواعد را رعایت کند، حتی اگر نتیجه‌اش عقب‌نشینی موقت باشد.
اکنون همه نگاه‌ها به آینده دوخته شده. آیا قلعه‌نویی گزینه‌ای تازه و درخور پیدا خواهد کرد؟ آیا فدراسیون در مرحله بعد، انعطاف بیشتری به خرج می‌دهد؟ یا باز هم موانع اداری و مالی، مسیر را بر حضور مربیان خارجی می‌بندد؟
پاسخ هرچه باشد، یک واقعیت تغییر نمی‌کند: نیمکت تیم ملی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند تعادل میان دانش فنی و انضباط مدیریتی است. فوتبالی که سودای موفقیت در جام‌جهانی ۲۰۲۶ را دارد، نمی‌تواند با بی‌برنامگی یا انتخاب‌های احساسی پیش برود. شاید راز این نیمکت خالی، دقیقاً در همین پافشاری بر اصول نهفته باشد.

ارسال نظر