05/آبان/1404
|
01:14
یادداشت

نخست وزیر جدید ژاپن و چالش نظم جهانی در حال گذار

علی محمولی: بامداد 21 اکتبر ۲۰۲۵، مجلس نمایندگان ژاپن با رای اعتماد خود، مرزی تاریخی را پشت سر گذاشت. سانائه تاکایچی، زنی 64 ساله با سابقه‌ای طولانی در سیاست محافظه‌کاری، به عنوان نخستین نخست‌وزیر زن دموکراسی 150 ‌ساله مدرن این کشور سوگند یاد کرد اما این دستاورد تاریخی، در لحظه‌ای رخ داد که ژاپن با چالش‌هایی چندگانه و متلاطم روبه‌رو است: اقتصاد دچار رکود، حزب حاکمی که اعتماد عمومی را از دست داده، ائتلافی سیاسی که پس از 26 سال فروپاشیده و منطقه‌ای که در آستانه تحولات ژئوپلیتیک عمیق ایستاده است.
تاکایچی خود را وارث اندیشه و میراث آبه شینزو می‌داند – نخست‌وزیری که با رویکردی ناسیونالیستی و امنیت‌محور، ژاپن را به سمت نقشی فعال‌تر در سیاست بین‌الملل سوق داد و تلاش کرد محدودیت‌های قانون اساسی پس از جنگ را بازنگری کند ـ اما آیا او می‌تواند در شرایطی که حزبش اکثریت پارلمانی را از دست داده، شریک سنتی خود را باخته و با متحدی تازه اما ناپایدار همراه شده، همان مسیر را ادامه دهد؟ پرسشی که پاسخ آن نه‌تنها سرنوشت سیاسی تاکایچی، بلکه آینده معادلات امنیتی شرق آسیا را تعیین خواهد کرد.
انتخاب تاکایچی، محصول تحولی عمیق در جامعه ژاپن است. نسلی که خاطره ویرانی‌های هیروشیما و ناگازاکی را در خود داشت، صلح‌گرایی را به عنوان هویت ملی تعریف می‌کرد اما نسل‌های تازه، در جهانی متفاوت بزرگ شده‌اند؛ جهانی که در آن چین به قدرتی نظامی تبدیل شده، کره‌شمالی آزمایش موشکی را عادی کرده و دونالد ترامپ با بازگشت به کاخ سفید، تعهدات امنیتی آمریکا را زیر سوال برده است. این چرخش نسلی، زمینه‌ساز صعود سیاستمدارانی چون تاکایچی شده که دیگر از تقویت توان دفاعی ژاپن ابایی ندارند. متنی که در پی می‌آید، برگردان فارسی گزارشی تحلیلی از اندیشکده چتم هاوس است؛ نهادی که بیش از یک قرن است در حوزه روابط بین‌الملل و سیاست خارجی، صدایی اثرگذار در بریتانیا و جهان به شمار می‌رود. این گزارش، نه‌تنها به ابعاد داخلی دولت تازه تاکایچی می‌پردازد، بلکه تحولاتی را که ممکن است مسیر ژاپن در قرن بیست‌ویکم را رقم بزند، واکاوی می‌کند. چشمان خواننده در این متن، شاهد تحلیلی است از اینکه چگونه یک شکست انتخاباتی، یک ائتلاف فروپاشیده و یک زن محافظه‌کار، می‌تواند مسیر یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان را در برابر چین، آمریکا و نظم بین‌الملل تغییر دهد.
* جدایی کومیتو؛ شکاف در بلوک سنتی قدرت
بزرگ‌ترین مانع تاکایچی برای تشکیل دولت، خروج حزب کومیتو از ائتلاف دیرینه خود با حزب حاکم لیبرال ـ دموکرات (LDP) بود؛ ائتلافی که ۲۶ سال دوام داشت. بهانه رسمی کومیتو برای جدایی، عملکرد اخیر دولت حزب حاکم بود. پس از افشای آنکه دولت کیشیدا گزارش‌های مالی مرتبط با کمک‌های حزبی را نادیده گرفته، اعتماد عمومی فروریخت و کومیتو در انتخابات‌های ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵، ضربه سنگینی خورد. با این ‌همه، به نظر می‌رسد دلیل واقعی‌تر، مخالفت رهبری کومیتو با شخص تاکایچی باشد. رهبر این حزب، سایتو، بارها گفته بود در دولت بعد باز خواهند گشت ـ یعنی در صورتی که رئیس LDP فردی غیر از تاکایچی می‌بود ـ کومیتو همواره تکیه‌گاه رای‌دهندگان صلح‌طلب و لیبرال می‌بود و نقشی بازدارنده در برابر گرایش‌های امنیتی حزب حاکم ایفا می‌کرد. بیم آن می‌رفت با حضور تاکایچی – سیاستمداری که مواضع تند در امور نظامی دارد و در گذشته از زیارت معبد یاسوکُنی ابایی نداشت –  این بازدارندگی از میان برود (بازدید آبه از همین معبد در ۲۰۱۳، خشم چین و کره‌جنوبی را برانگیخت).
* چرخش نسلی و افول صلح‌گرایی
تحول در سیاست ائتلافی ژاپن، بی‌ارتباط با تغییر نسل‌ها نیست. نسل‌های سالخورده که خاطره جنگ دوم جهانی را در حافظه دارند، صلح‌طلبی را تکلیف ملی می‌دانند و با هرگونه تقویت ارتش مخالفت می‌کنند اما نسل‌های جوان‌تر که از جنگ فقط نامی شنیده‌اند، در جهانی متفاوت زندگی می‌کنند: جهانی با چینِ نظامی‌شده، موشک‌های کره‌شمالی، جنگ اوکراین و بازگشت ترامپ به کاخ سفید. آنان دیگر به نظم بین‌المللی مبتنی بر قانون اعتماد ندارند و احساس می‌کنند اگر ژاپن قدرت دفاعی خود را تقویت نکند، به زیر سلطه قدرت‌های خارجی خواهد رفت. در داخل، مساله مهاجرت و رکود اقتصادی به نارضایتی دامن ‌زده و پایگاه تازه‌ای برای احزاب راست‌گرا فراهم کرده است. همین روند، زمینه‌ساز صعود حزب راست افراطی «سانسیتو» با شعار «اول ژاپن» در انتخابات مجلس مشاوران شد و در نهایت، بیشتر اعضای LDP را به حمایت از رهبری تاکایچی سوق داد تا در برابر این موج راست‌گرایی مقاومت کنند.
* ائتلاف تازه با «ایشین»
تاکایچی البته بی‌پشتوانه نماند. حزب «نوآوری ژاپن» (ایشین) به سرعت به متحد تازه او بدل شد. ائتلاف این ۲ حزب اگرچه هنوز اکثریت مطلق را در ۲ مجلس ندارد اما ثبات نسبی به دولت تازه بخشیده است. ایشین ریشه در حزب «احیای اوزاکا» دارد و برنامه‌اش تمرکززدایی از توکیو، کاهش بروکراسی و کوچک‌سازی دولت مرکزی است؛ ترکیبی از پوپولیسم منطقه‌ای و لیبرتاریانیسم ژاپنی. این حزب ۱۲ مطالبه مطرح کرد و ۳ مورد آن را «الزام حداقلی» دانست: اعلام اوزاکا به ‌عنوان پایتخت دوم ژاپن، اصلاح نظام تامین اجتماعی و کاهش ۱۰ درصدی کرسی‌های پارلمان. از میان اینها، اصلاح تامین اجتماعی سخت‌ترین چالش برای حزب حاکم است، چرا که بخش عمده پایگاه LDP از سالمندان تشکیل شده. کاهش کرسی‌های مجلس نیز بعید است اجرایی شود و بیشتر ابزاری است برای سنجش میزان جدیت LDP در همکاری با ایشین.
* چرخش تند در سیاست خارجی و دفاعی
ائتلاف جدید، به ‌احتمال زیاد مسیر ژاپن را به ‌سوی سیاست خارجی فعال‌تر و امنیت‌محورتر می‌برد. ائتلاف پیشین با کومیتو همواره دست دولت را در این زمینه بسته بود اما ایشین مواضعی تندتر از حزب حاکم دارد و آشکارا از اصلاح قانون اساسی و تبدیل نیروهای دفاعی به ارتش رسمی، پشتیبانی می‌کند؛ مواضعی که با رویکرد آبه همخوان است. در این معنا، تاکایچی شریک ایده‌آل خود را یافته است. با این حال، خطر تنش‌های تازه در کمین است. روابط توکیو ـ سئول در سال‌های اخیر بهبود یافته اما هر اقدام نمادینی – مانند زیارت معبد یاسوکنی یا اشاره به جزایر مورد مناقشه دُکدو/ تاکه‌شیما – می‌تواند این روند را معکوس کند. تاکایچی وعده داده در مقام نخست‌وزیر از چنین اقداماتی پرهیز کند. البته او در برابر چین، لحنی آشکارا تقابلی دارد و اکنون باید نشان دهد می‌تواند میان لفاظی‌های دوران اپوزیسیون و مسؤولیت‌های سنگین دولت تمایز بگذارد.
* آزمون دشوار روابط با آمریکا
اما شاید دشوارترین ماموریت تاکایچی، مدیریت رابطه با دولت دونالد ترامپ باشد. دولت پیشین ژاپن با واشنگتن بر سر تعرفه‌ها و سرمایه‌گذاری به توافق رسید و اکنون اجرای آن بر عهده اوست. ناکامی در این زمینه می‌تواند به فشارهای جدید از سوی آمریکا بینجامد. افزون بر آن، تاکایچی باید رابطه‌ای شخصی با ترامپ برقرار کند؛ فردی که از تعهدات بین‌المللی گریزان است و گاه با اظهاراتش اعتبار آمریکا را زیر سوال می‌برد. تاکایچی خود را ادامه‌دهنده‌ راه آبه می‌داند اما تنها با آزمون سیاست خارجی است که می‌تواند نشان دهد این میراث را واقعا درک کرده یا صرفا از نام آن بهره می‌برد.

ارسال نظر
پربیننده