17/آذر/1404
|
06:30

به عبارت دیگران

بگذار مرا بزند آرام شود!

همان مرحوم می‌گفت: «یک‌بار که حاج‌آخوند [ملاعباس تربتی پدر مرحوم حسینعلی راشد] با یکی از همراهانش (آقاسیدآقا) از ده به شهر می‌آمد، یکی از اشخاص شرور و باجگیر که خود را از سادات خمس‌بگیر می‌دانست و جسماً هم نیرومند بود، راه را بست و با بی‌ادبی گفت: آخوند! مال جدم را بده. هر چه آخوند استدلال کرد که همه وجوهات را رد کرده‌ام و از مال شخصی هم قِرانی همراه دارم که می‌دهم، سید نپذیرفت و ناگهان با مشت و لگد به حاج‌آخوند حمله‌ور شد. فردی که همراه حاج‌آخوند و از سادات بود، طاقتش طاق شد و با غضب بسیار در پی سرکوب مهاجم برآمد اما حاج‌آخوند دست او را گرفت و گفت: شما را به خدا او را نزنید، سید است، محتاج است، بگذارید حالا که پولی گیرش نیامده لااقل چند تا مشت به من بزند دلش خنک شود، آرامش پیدا کند».
حسینعلی راشد / فضیلت‌های فراموش‌شده
انتشارات مؤسسه اطلاعات - صفحه ۳۴

***
به رضاخان بگویید: من زنده‌ام!

مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد، از بیمارستان پیام داد «به رضاخان بگویید: من زنده هستم». مدرس حالا هم زنده است؛ مردان تاریخ تا آخر زنده هستند.
سیدروح‌الله موسوی‌خمینی
صحیفه امام - جلد ۷، صفحه ۴۹۵

***
رفتار انسانی کوروش با قوم یهود

کوروش سرمشق اخلاق و نمونه یک انسان آزاد و نماینده یک حقیقت روحانی و خدایی یعنی وسیله نجات بندگانش از بردگی و اسارت بود. کوروش با رفتاری که در برابر اقوام مغلوب داشت و با فداکاری و انسانیتی که برای نجات قوم اسیر یهود کرد تا بدانجا رسید که این قوم، او را برگزیده خداوند و مسیح موعود شمردند و این نکته نه‌تنها در کتب یهود بَلْ - آن‌طور که مرحوم ابوالکلام آزاد ثابت کرده است - در کتاب آسمانی مسلمانان یعنی قرآن نیز تلویحاً بدان اشارت شده است. مرحوم ابوالکلام با توجه به اسناد و مدارک موجود خیلی به مقصود نزدیک شده و تقریباً اثبات کرده که ذوالقرنین مذکور در قرآن، همان کوروش کبیر است. البته این تحقیقات شاید صد درصد کافی و رسا به مقصود نباشد و خیلی از دانشمندان در نتیجه‌گیری از آن تأمل داشته باشند، اما اگر متوجه شویم که هنوز هم مسأله ذوالقرنین در قرآن جزو غوامض و مسائل حل‌نشده است و اگر توجه کنیم که هیچ‌کدام از شخصیت‌هایی که ذوالقرنین دانسته شده‌اند از لحاظ خصوصیات نزدیک‌تر از کوروش به این شخصیت روحانی و سیاسی نیستند، ارزش تحقیق مرحوم ابوالکلام را - خصوصاً از نظر ملیت و ایرانی بودن - درک می‌کنیم.
ابوالکلام آزاد / کوروش کبیر یا ذوالقرنین
محمدابراهیم باستانی پاریزی
انتشارات علم  - صفحات ۵۳ و ۵۶

***
افسانه‌سازی برای قهرمانان ملی و دینی

در بشر، يك حس قهرمان‌پرستی است كه در اثر آن درباره قهرمان‌های ملی و قهرمان‌های دینی افسانه می‏سازد. بهترين دليلش اين است كه مردم برای نوابغی مثل بوعلی‏ سينا و شيخ بهايی چقدر افسانه جعل كردند! بوعلی سينا بدون شك نابغه‏ بوده و قوای جسمی و روحی او يك جنبه فوق‌العادگی داشته است ولی‏ همين‌ها سبب شده مردم براي او افسانه‏ها بسازند. مثلاً می‏گويند بوعلی سينا مردی را از فاصله يك فرسنگی ديد و گفت: اين مرد، نان روغنی - نانی كه‏ چرب است -  می‏خورد. گفتند: از كجا فهميدی كه نان می‏خورد و نان او هم چرب‏ است؟! گفت: براي اينكه من پشه‏هایی را می‌بينم كه دور نان او می‌گردند، فهميدم نانش چرب است كه پشه دور آن پرواز می‏كند! معلوم است كه اين‏ افسانه است؛ آدمی كه پشه را از يك فرسنگی ببيند، چربی نان را از خود پشه‌‏ها زودتر می‌بيند.
يا می‏گويند بوعلی‌ سينا در مدتی كه در اصفهان تحصيل می‏كرد، گفت من‏ نيمه‏های شب‏كه برای مطالعه برمی‌خيزم، صدای چكش مسگرهای كاشان نمی‏گذارد مطالعه كنم. رفتند تجربه كردند، يك شب دستور دادند مسگرهای كاشان‏ چكش نزنند، آن شب را بوعلی گفت آرام خوابيدم و يا آرام مطالعه كردم. معلوم است كه اينها افسانه است.
* در شب‌های عید غدیر، آقای دکتر شریعتی یک بحث بسیار عالی ایراد کردند راجع به این حس که در همه افراد بشر میل به اسطوره‌سازی و افسانه‌سازی و قهرمان‌سازی و قهرمان‌پرستی آن هم به شکل خارق‌العاده‌ای هست.
مرتضی مطهری/ حماسه حسینی
انتشارات صدرا - جلد 1، صفحات 41 و 42

***
فرصت تماشا

تو اسم پسرت را می‌گذاری «ایمان»؟ چه ایمانی؟ چرا یک سر به زیارت نمی‌روی؟ تو 6 سال است که توی این شهر زندگی می‌کنی و من می‌دانم که هنوز، حتی برای تماشا هم به زیارت نرفته‌ای. چرا از امام رضا نمی‌خواهی که نگهدار زن و بچه‌ات باشد؟ این امام، تا امروز، هزار، هزار هزار نفر را شفا داده. با قلب پاک برو، و ببین که چه می‌بینی.
نادر ابراهیمی/ تضادهای درونی
انتشارات روزبهان - صفحه 89

گردآورنده، تقی دژاکام

ارسال نظر