24/آبان/1404
|
06:59
اصغر نعیمی، کارگردان «دو روز دیرتر» در گفت‌وگو با «وطن امروز»:

می‌خواستم شیرین بسازم

آراز مطلب‌زاده: فیلم سینمایی «دو روز دیرتر»، به کارگردانی اصغر نعیمی که از ۲۰ آبان ۱۴۰۴ در سینماهای کشور اکران شده، کمدی رمانتیکی است درباره سهیل و مریم؛ زوج جوانی با بازی سینا مهراد و پردیس احمدیه که به دلیل سودای مهاجرت از بچه‌دار شدن پرهیز می‌کنند تا اینکه تصمیم غلامحسین (فرهاد آئیش)، برای تقسیم ارث خواهرش بین نوه‌ها، آنها را وادار می‌کند در یک تصمیم عجولانه و خنده‌دار برای فرزندآوری اقدام کنند. در کنار این زوج اصلی، فرهاد آئیش، کمند امیرسلیمانی، ناهید مسلمی، سیدجواد یحیوی، سیاوش چراغی‌پور و محمد فیلی ترکیب بازیگران فیلم را کامل کرده‌اند. اصغر نعیمی، کارگردان و فیلمنامه‌نویس شناخته‌شده‌ای که «بی‌وفا» یکی از موفق‌ترین کمدی‌های رمانتیک‌ دهه 80 را ساخت، پس از سال‌ها تجربه در سینما و ساخت آثاری چون «سلام بر عشق»، «سایه‌های موازی»، «خط استوا» و نگارش فیلمنامه فیلم‌هایی چون «زندگی خصوصی»، «شارلاتان» و «مستانه»‌، این بار دوباره به ژانر محبوب خود بازگشته تا بدون شعار، از دغدغه‌های نسل جوان حرف بزند.
در گفت‌وگوی اختصاصی با اصغر نعیمی درباره مسیر ساخت «دو روز دیرتر»، از ایده اولیه رضا مقصودی تا تغییر لحن فیلمنامه، انتخاب بازیگران، اصلاحیه‌های پس از جشنواره، وضعیت اکران، آینده کمدی رمانتیک در ایران و پروژه بعدی‌اش صحبت کرده‌ایم.

***

* ایده اولیه فیلم از کجا آمد و شما از چه مرحله‌ای به پروژه پیوستید؟
طرح اولیه فیلم توسط دوست عزیزم آقای رضا مقصودی نوشته شده بود و آن طرح به من پیشنهاد شد. من آن طرح اولیه را خواندم، خیلی خوشم آمد و احساس کردم که قابلیت کار دارد، ولی در موردش نظرات و پیشنهاداتی داشتم که موکول شد به مرحله نگارش فیلمنامه. می‌شود گفت از مرحله نگارش فیلمنامه اولیه من به گروه و به پروژه پیوستم.
* طرح اولیه آقای مقصودی با چیزی که الان روی پرده می‌بینیم چه تفاوت‌هایی داشت؟
از آنجا که آقای رضا مقصودی سرگرم تولید پروژه خود «خجالت نکش ۲» بود، ما با آقای حمید اکبری‌خامنه‌ای که از نویسندگان جوان و خیلی بااستعداد است و من خیلی کارش را می‌پسندیدم، صحبت کردیم که ایشان فیلمنامه را بنویسد. طبیعتاً در این مسیر، با توجه به شرایطی که داشتیم کمی در لحن و جنس کمدی فیلم از طرح اولیه آقای مقصودی فاصله گرفتیم، چون خود من اصرار داشتم اساسا موقعیت‌های کمدی باید ریشه در زمینه‌های واقعی و اجتماعی داشته باشد و خیلی اصرار داشتم که فیلم به نوعی از سینما که همواره مورد علاقه من است، یعنی کمدی رمانتیک، نزدیک‌تر باشد. یک مقدار شاید بشود گفت لحن فیلمنامه در مرحله نگارش طبیعتاً تغییر کرد. عناصر داستان هم در گفت‌وگوهای بین من و آقای اکبری‌خامنه‌ای شکل گرفت، طراحی شد و پیش رفتیم.
* در نگاه اول به نظر می‌رسد داستان فیلم بر 2 موضوع اصلی یعنی «فرزندآوری» و «مهاجرت» استوار است. آیا از پیش اراده‌ای بود که حتماً به مسائل مهاجرت و فرزندآوری پرداخته شود؟
ببینید! من علاقه‌مند بودم فیلمی بسازم که در دل یک داستان شیرین و عاشقانه به مسائل و مشکلاتی که در سطح اجتماع، چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ فرهنگی، یا تقابل سنت با نیازها، خواسته‌ها و دغدغه‌های نسل جوان وجود دارد، بپردازم. طبیعتاً جنبه‌های مختلفی را هم فکر کردیم که باید در این داستان پرورش دهیم؛ بنابراین خیلی قائل به این تیتر انتخاب کردن برای مضمون فیلم نیستم که بگوییم فیلم فقط 2 محور دارد. فیلم یک زوج جوان و امروزی را محور داستان خود قرار داده که  در مسیر زندگی‌شان با مشکلاتی مواجه هستند. این دغدغه‌ها درجات مختلفی دارد؛ خب طبیعی است یک زن و شوهر جوان نخستین مساله‌شان چالش‌های اقتصادی در این دوره و زمانه است و این نگرانی که با توجه به شرایط موجود شاید نتوانند حتی از عهده زندگی خودشان بربیایند، بنابراین آوردن یک فرزند در شرایطی که نمی‌توانند آینده‌اش را تأمین کنند، کار خردمندانه‌ای به نظرشان نمی‌رسد. این دیدگاهی است که در خیلی از قشر جوان ممکن است وجود داشته باشد. مساله دوم که در فیلم اشاره شده تمایل به مهاجرت است اما موضوع اصلی فیلم این 2 موضوع نیست؛ موضوع اصلی فیلم زمینه‌ها و ریشه‌هایی در جامعه است که  باعث می‌شود جوانان کشور ما به چنین ایده‌هایی برسند که از به دنیا آوردن فرزند پرهیز کنند، حتی از ازدواج کردن پرهیز و به مهاجرت فکر کنند. این مسائل بوده که من خواستم کمی به ریشه‌هایش اشاره کنم و یکی از اصلی‌ترین ریشه‌ها هم بی‌ثباتی اقتصادی موجود در جامعه است.
* این ریشه‌ها که از آن سخن می‌گویید موضوعات تلخی است اما گویی در فیلم شما  ژانر کمدی رمانتیک زهر ماجرا را گرفته است.
درست است! هیچ‌وقت علاقه‌مند نبودم و نیستم فیلم سیاه بسازم، چون معتقدم اثری هنری اگر قرار باشد تأثیرش را بگذارد، چه روی مدیرانی و مسؤولانی که به نظر من حتماً باید مخاطب چنین فیلم‌هایی باشند و چه روی مخاطب جوان، باید مسائل را در چارچوبی مطرح کند که قابل دیدن باشد. اساساً فکر اولیه ما ساختن یک فیلم اجتماعی تلخ و خیلی سیاه به آن معنا نبود. استراتژی‌ای که ما تعریف کرده بودیم ساختن یک فیلم اجتماعی کمدی رمانتیک بود که نشان بدهد اتفاقاً سرزندگی‌ها و شیرینی‌ها در دل این مشکلات ممکن است از بین بروند یا برعکس، از مسیر عشق در زندگی و موقعیت‌های جالبی که خودمان ایجاد می‌کنیم، می‌شود این سختی‌ها را قابل تحمل کرد.
* مسیر انتخاب بازیگران چگونه بود؛ این ترکیب از پیش در ذهن شما بود؟
خیلی مسیر جالبی بود؛ اتفاقاً در این فیلم انتخاب بازیگران نه اینکه بگویم به‌سادگی، ولی روی یک روال طبیعی پیش آمد؛ چون تقریباً تمام بازیگرانی که در این فیلم هستند، من دوست داشتم و علاقه‌مند بودم با آنها کار کنم و خیلی خوشحالم که این اتفاق افتاد. می‌توانم بگویم تمام بازیگران این فیلم با توجه به لطفی که به من داشتند، انتخاب‌های اول ما بودند. من خیلی بازی خانم پردیس احمدیه را در کارهای قبلی می‌پسندیدم و احساس می‌کردم این نقش برای‌شان نقش متفاوتی است با توجه به شیرینی‌ای که دارد. خانم احمدیه را دعوت کردیم و پذیرفت. آقای سینا مهراد اصلاً 3-2 تا پروژه بود که می‌خواستم با ایشان کار کنم ولی شرایطش پیش نیامده بود؛ خیلی به نظرم با توجه به سن و سال و انرژی‌ای که دارند برای این نقش مناسب بودند و ایشان هم پذیرفت. درباره نقش غلامحسین با بازی فرهاد آئیش هم همین‌طور. از فیلم اولم بی‌وفا در سال 1385تا الان، همیشه مشتاق بودم یک بار دیگر با خانم گوهر خیراندیش کار کنم؛ هر دفعه یا به دلیل اشتغال ایشان یا اینکه من نقش مناسبی نداشتم، این اتفاق نمی‌افتاد، ولی این بار ایشان نیز پذیرفت. آقای سیاوش چراغی‌پور را از خیلی قدیم روی صحنه تئاتر می‌شناختم. بازی ایشان را بسیار دوست داشتم و ایشان هم پیشنهاد دادیم و پذیرفت. همین‌طور بقیه بازیگران آقای سیدجواد یحیوی، خانم ناهید مسلمی و.... خانم کمند امیرسلیمانی که خیلی سال بود می‌خواستم با ایشان کار کنم و با اینکه نقش خیلی کوتاهی بود، لطف کرد و پذیرفت. از ترکیب بازیگران فیلم خیلی راضی‌ام؛ فکر می‌کنم استاندارد بالایی دارد و خروجی نهایی فیلم به لحاظ کیفیت بازی‌ها برایم رضایت‌بخش بوده.
* نسخه اکران با نسخه جشنواره تفاوتی دارد؟
خیلی زیاد نه، ولی یک تعداد اصلاحیه بعد از جشنواره در دولت قبل به ما دادند؛ چون پروانه نمایش این فیلم مربوط به دوره دولت آقای رئیسی بود، یک تعداد اصلاحات زمان جشنواره به ما دادند و یک تعداد هم در زمان گرفتن پروانه نمایش و ما همه را انجام دادیم.
* اکران فیلم‌تان از ۲۰ آبان آغاز شده است؛ آیا تا امروز راضی بوده‌اید؟
من از فروش راضی‌ام و در حد انتظار بوده، چون به هر حال چشم‌انداز من موقع ساخت این فیلم، ساختن یک فیلم با مختصات خاص خودش بود، بنابراین از یک سری جنبه‌ها که می‌توانست در داستان بیاید و فیلم را تبدیل به یک فیلم فوق‌العاده رکوردشکن و پرفروش کند، عمداً پرهیز کردم. الان از فروشی که دارد خیلی خیلی راضی‌ام و با توجه به کامنت‌ها و نظراتی که گرفتم، احساس می‌کنم مخاطب از تماشای فیلم راضی است. امیدوارم شرایطی پیش بیاید مخاطب فیلم را پیدا کند و ببیند؛ هر فیلمی مخاطب خاص خودش را دارد و این فیلم هم امیدوارم مخاطب خود را پیدا کند.
* ژانر کمدی رمانتیک در عرصه سریال‌سازی جهانی و اساسا در سینمای جهان بسیار محبوب، فراگیر و تماشایی است اما در سینمای ایران این ژانر بسیار مهجور مانده است؛ نظرتان چیست؟ چرا در سینمای ایران این ژانر چندان پا نگرفت؟
کمدی رمانتیک محبوب‌ترین گونه‌ای است که من دوست دارم و می‌پسندم. اگر بخواهم فیلم‌های محبوب خودم را لیست کنم، شاید چند تا از فیلم‌های صدر این لیست، فیلم‌های ماندگار کمدی رمانتیک باشند. فیلم اولم هم خیلی علاقه‌مند بودم این مدل را تجربه کنم و خیلی هم موفق بود. بعد چون آدم تجربه‌گرایی هستم رفتم سراغ مدل‌های دیگر سینما؛ با اینکه پیشنهادهایی هم در همان زمینه داشتم، علاقه‌مند نبودم همان تجربه را تکرار کنم. وقتی این پروژه به من پیشنهاد شد، اصرار داشتم فیلمنامه به گونه‌ای طراحی و نوشته شود و فیلم جوری ساخته شود که یک بار دیگر در سینمای ایران بتوانیم یک کمدی رمانتیک گرم و شیرین و باحال داشته باشیم که مسائل جوانان را مطرح می‌کند. تا حدود زیادی هم فکر می‌کنم فیلم به این هدف دست یافته است. اینکه پرسیدید چرا سینمای ایران به گونه کمدی رمانتیک خیلی اقبالی نشان نمی‌دهد؟ باید بگویم چون معمولاً ساختن یک کمدی رمانتیک خیلی سخت است؛ نوشتن فیلمنامه‌اش، درآوردن لحظه‌هایش، خیلی دشواری‌ها و پیچیدگی‌های خود را دارد، در حالی که به ظاهر سهل و ممتنع به نظر می‌رسد. معتقدم ساختن یک کمدی صرف خیلی راحت‌تر از ساختن کمدی رمانتیک است، چون اساسا رمانتیک قرار یک قصه،  تعبیه کردن شوخی‌ها، واقعیت‌های بامزه و اندازه آنها، طراحی و اجرای‌شان، انتخاب بازیگر، خیلی باید مینیاتوری و ظریف اتفاق بیفتد. از طرف دیگر ساختن یک کمدی رمانتیک ریسک بالایی دارد؛ امکان اینکه یک رمانتیک بیاید و ناگهان تبدیل به فیلم رکوردشکن خیلی بالای جدول شود، احتمالش کمتر است و به همین دلیل تهیه‌کنندگان ایرانی ترجیح می‌دهند اگر قرار است فیلم شاد و مفرح بسازند، خالص بروند سراغ گونه کمدی. به نظر من این ژانر مهجور واقع شده، ولی معتقدم اگر در این زمینه کار شود حتماً یکی از ژانرهای اصلی سینمای ایران می‌تواند باشد، چون مخاطبش جوان‌هاست و فیلم‌هایی که این گونه ساخته می‌شوند می‌توانند جوان‌ها را عادت دهند به نوع جدیدی از کمدی.
* یکی از ارکان مهم سینمای کمدی ‌رمانتیک موسیقی است. در این فیلم با آقای مسعود سخاوت‌دوست همکاری داشتید؛ این همکاری چطور بود؟
این سومین همکاری ما بود و می‌توانم بگویم ایشان یکی از خلاق‌ترین و هنرمندترین افرادی است که در طول فعالیت حرفه‌ای‌ام دیده‌ام. کاملاً به کاری که می‌کند باور دارم و مهم‌ترین مساله این است که همیشه با حداکثر انرژی و توان در خدمت فیلم هستند. من هم موسیقی فیلم مخاطب خاص و تلخی مثل «سایه‌های موازی» را با ایشان کار کردم، هم یک سریال اکشن با ایشان کار کردم و هم فیلم «دو روز دیرتر» که یک کمدی رمانتیک است. در هر 3 این پروژه‌ها تنوع قطعاتی که ساختند، خلاقیت در استفاده از سازها و کیفیت کاری که ارائه دادند برای خود من خیلی جالب  و شورانگیز بوده است.
* یکی از وجوه برجسته کارنامه شما فیلمنامه‌نویسی است. شما فیلمنامه آثار مهمی را در کارنامه کاری خود دارید اما در بسیاری از فیلم‌های‌تان از فیلمنامه دیگران استفاده کرده‌اید؛ چرا چنین تصمیمی را گرفته‌اید؟
به نظر من فیلمنامه‌نویسی کار تمام‌وقت است. من نه اینکه اصرار داشته باشم حتماً فیلمنامه‌های دیگران را کار کنم، ولی زمانی که می‌خواهم یک فیلم را بسازم ترجیح می‌دهم فکر و ایده‌هایی را که درباره فیلمنامه دارم به یک نویسنده حرفه‌ای ارائه کنم، چون احساس می‌کنم فکر و ایده‌های آن نویسنده هم می‌آید و این‌جوری می‌شود 2 تا فکر و 2 تا جهان که فیلمنامه غنی‌تری را حاصل می‌کند. این دلیل است که من به عنوان یک فیلمساز حرفه‌ای علاقه‌مندم با فیلمنامه‌نویسان حرفه‌ای و خوب کار کنم. از طرف دیگر درباره فیلمنامه‌هایی که برای دیگران نوشتم، گاهی در فراغت کاری از کارگردانی به من سفارش داده شده و در یک چارچوب حرفه‌ای نوشته‌ام، یا در یک مورد فیلمنامه‌ای بوده که من نوشتم و در آن مقطع امکان ساختش فراهم نشده؛ بعد دوستی از من خواسته چون فیلمنامه را خوانده بود در اختیارش بگذارم و من گفتم چراکه نه؛ مهم ساخته شدن فیلمنامه بوده. ولی در مواردی مثل  فیلم «هایلایت» خودم فیلمنامه را نوشتم. به هر حال در هر پروژه فکر می‌کنم در آن لحظه چه چیزی به فیلم حاصل نهایی اضافه می‌کند؛ گاهی این تصمیم به معنای این است که من خودم را از فرآیند نوشتن فیلمنامه حذف نکنم، بلکه مسیری ایجاد کنم که یک نویسنده دیگر بیاید و از قابلیت‌های او هم استفاده کنیم.
* پروژه بعدی‌تان چیست؟
فیلمنامه‌ای هست که در مراحل پایانی است و خیلی دوستش دارم. فیلمنامه چون الان تقریباً تمام شده، می‌توانم بگویم یک فیلمنامه کاملاً عاشقانه است؛ یک عاشقانه اجتماعی که فکر می‌کنم چیز خوبی شده و تا الان متن خوبی از کار درآمده است، فقط تکمیلش زمان نیاز دارد تا ببینم نتیجه نهایی چه چیزی می‌شود. در همین حد فقط اشاره کنم که فیلمنامه مضمونی عاشقانه دارد که حول محور جوانان می‌گذرد.

ارسال نظر