20/آذر/1404
|
01:01

فرهنگ واژگان زنان

روز زن. [زِ زَ]. آن روز که محبت به مادر ورمی‌قُلُمبَد. روز هدیه دادن موفقیت فرزندان به جای کادو.

هدیه‌ روز مادر. [هِ زِ دَ]. آنچه مادران ادعا می‌کنند نمی‌خواهند اما می‌خواهند. ظروف آشپزخانه. کارت هدیه.

هدیه روز زن. [هِ زِ زَ]. آنچه وجودش باعث محبت و نبودش باعث کبودیست. در قدیم‌الایام طلا. 

طلا. [ طَ ]. قوت قلب زنان. تا ۱۰ گرم کالای اساسی و بالاتر، کالای تجملی. نامی دخترانه.

بازار. محلی برای امحاکردن اموال شوهر.

سرویس ۷ پارچه‌ قابلمه. [ سِ بْ لَ ]. محبوب مادر. آنچه خط انداختنش منتهی به مرگ است، حتی شما پسر قندِ عسلِ عزیزِ مادر.

سماور. [ سَ وَ]. تراپیِ مادربزرگ‌. وسیله‌ تولید باکیفیت چای.

موی کمند. [ کَ مَ ]. آنچه زیادش روی سر کم و کمش در غذا زیاد است. گیسو. زلف.

اسکاچ. [ اِ سْ]‌. ابزار تراپی. وسیله‌ تخلیه حرص درونی. ابری کفی.

کفش تق تقی. [ کَ تَ قْ]. پاپوش مورد علاقه‌ بانوان از ۳ سالگی تا تهش. گالش مرتفع.

آرایشگاه. [ یِ شْ]. محلی برای بکش و خوشگلم کن. نوعی خانه‌ تیمی.

میکاپ. [ مِ پْ ]. تبدیل صمد به صنم. عمل خوشگلاسیون موقت.

مهمانی زنانه. [مِ هْ زَ]. خطر. جایی که نباید زنان بروند. محلی برای چشم و هم‌چشمی. 

جاری. زن برادرشوهر. آنکه بود و نبودش بلاست. ویترین خریدهای بعدی.

ارسال نظر
پربیننده