
ثمانه اکوان: درست چند روز بعد از انتشار سند امنیت ملی آمریکا در سال 2025 که سیاستهای امنیتی بیسابقهای را در قبال اروپا داشت و تحلیلگران حوزه روابط بینالملل را شوکه کرد، ترامپ در گفتوگویی با نشریه پلیتیکو، تیغ تند انتقادات خود را به سمت اروپا گرفت و اظهاراتی را مطرح کرد که در طول تاریخ روابط 80 ساله کشورهای ۲ سوی آتلانتیک بیسابقه است. سخنان دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده علیه کشورهای اروپایی مانند بمب خبری بود که بسیاری از اروپاییان را بعد از پی بردن به ابعاد سند امنیت ملی 2025 آمریکا شوکه کرد. اروپا حالا بخوبی میداند «تنها» شده است. ترامپ در این گفتوگو بشدت از اروپاییها انتقاد و از آنها به عنوان «گروهی از ملل رو به زوال» یاد کرد. او به صراحت گفت: «اروپا در حال نابود شدن است».
این اظهارات که با لحن تند و بیپردهای بیان شد، نهتنها از سوی رسانهها مورد توجه قرار گرفت، بلکه نشاندهنده شدت بحران در روابط آمریکا و اروپاست؛ بحرانی که به نظر میرسد تنها به اختلافات سیاسی محدود نمیشود و ریشه در تهدیدات جدی برای جایگاه اروپا در سیاست جهانی دارد.
ترامپ بویژه به سیاستهای مهاجرتی اروپا حملهور شد و به طور خاص اشاره کرد در برخی شهرهای مهم این قاره، مانند لندن و پاریس، تغییرات جمعیتی به حدی بوده که او آن را «وحشتناک» توصیف میکند. او با زبانی تند ادامه داد: «در اروپا، آنها (مهاجران) از تمام نقاط جهان میآیند. نه فقط از خاورمیانه، بلکه از کنگو هم میآیند. حتی تعداد زیادی از زندانیان کنگو و دیگر کشورها وارد میشوند». این سخنان از نظر ترامپ، نهتنها تهدیدی برای هویت اروپا به حساب میآید، بلکه باعث «ضعف» و «زوال» این قاره میشود. او با نگرانی افزود: «آنها دارند خودشان را نابود میکنند».
در حالی که ترامپ بارها از عشق خود به شهرهایی چون لندن و پاریس گفته، در این مصاحبه به وضوح اعلام کرد از آنچه در این شهرها در حال وقوع است، «متنفر» است. وی در ادامه، کشورهای اروپایی را به خاطر سیاستهایشان، بویژه در زمینه مهاجرت، بشدت سرزنش کرد و گفت: «آنها با این کارها دارند خودشان را نابود میکنند». این اظهارات تنها به مهاجرت محدود نشد. ترامپ در ادامه بشدت به رهبران اروپایی حمله کرد و آنها را «ضعیف» خواند، کسانی که به گفته او در تلاشند «به لحاظ سیاسی درست عمل کنند» اما در نهایت این تلاشها تنها باعث «ضعف» بیشترشان میشود.
ترامپ در این مصاحبه از اینکه اروپا در حال تبدیل شدن به یک «قاره ضعیف» است ابراز نگرانی کرد. وی به وضوح گفت: «من اطلاع گستردهای دارم. من میبینم چه اتفاقی میافتد. و آنچه در اروپا اتفاق میافتد وحشتناک است». این سخنان نهتنها نشاندهنده نگرش خاص ترامپ به سیاستهای اروپاست، بلکه نشان از اختلاف عمیق او با بسیاری از سیاستهای کلیدی این قاره دارد. ترامپ، به طور خاص، در این مصاحبه به تهدید اروپا پرداخت و با هشدار به کشورهای این قاره گفت باید «خیلی مراقب باشند». او تصریح کرد این کشورها «در برخی مسیرهای بسیار بد پیش میروند». این هشدارها که به طور صریح اروپا را تهدید میکند، ممکن است به نوعی نشاندهنده تلاشی برای فشار به رهبران اروپایی به منظور تغییر سیاستها و همکاری بیشتر با ایالات متحده باشد.
در نهایت، ترامپ با تکرار این نکته که «بیشتر ملل اروپایی رو به زوال هستند»، بشدت نسبت به آینده سیاسی اروپا هشدار داد. او افزود «ممکن است دیگر قادر به ماندن نباشند» و در این میان، از دولتهای راستگرای اروپایی، مانند مجارستان، تمجید کرد. وی در این باره گفت: «من فقط میخواهم یک اروپای قوی ببینم». این جمله به وضوح نشان میدهد ترامپ نهتنها در صدد تغییر سیاستهای داخلی اروپاست، بلکه تلاش دارد به شکلی علنی جریانهای سیاسی خاصی را تقویت کند. این صحبتها در حالی مورد توجه قرار میگیرد که اخیراً ایلان ماسک نیز در شبکه اجتماعی ایکس و گفتوگوهایش با رسانهها، اظهاراتی تند و جنجالی درباره اتحادیه اروپایی مطرح کرد. او گفت این اتحادیه به دلیل مشکلات داخلی و ضعف در سیاستهای کلیدی خود به سوی بحران حرکت میکند و احتمالاً باید از بین برود. این اظهارات ماسک واکنشهای زیادی را در اروپا بویژه از سوی برخی کشورهای اروپایی در پی داشت که نگرانیهایی را درباره دخالتهای خارجی در امور داخلی این کشورها ابراز کردند. برخی تحلیلگران و سیاستمداران اروپایی نگرانند تأثیرگذاری شخصیتهایی مانند ماسک، به همراه حمایتهای احتمالی از جناحهای راستگرا و ضداتحادیهای، میتواند به تغییرات قابل توجهی در ساختار سیاسی اروپا منجر شود. در همین راستا برخی مقامات اروپایی نگرانند که ماسک، بویژه با ارتباطات خود با دولت آمریکا، بتواند به طور مستقیم در انتخابات داخلی اروپا دخالت کرده و باعث روی کار آمدن احزاب راستگرا و افراطی در برخی کشورها شود. همچنین ماسک بارها حمایت خود را از گروهها و ائتلافهایی در اروپا که مخالف سیاستهای اتحادیه اروپایی هستند، نشان داده است. این مواضع بویژه در کشورهای شرقی اروپا و برخی کشورهای غربی که شاهد افزایش گرایشهای ضد اتحادیهای هستند، بشدت مورد توجه قرار گرفته و این گمانه را به وجود آورده است که آمریکا به صورت جدی به دنبال فروپاشی اتحادیه اروپایی و روی کار آوردن گروههای راستگرا در این کشورهاست.
سخنان اخیر ترامپ درباره اروپا، بویژه اظهارات تحقیرآمیز و تهدیدآمیزش، در حقیقت بیسابقهترین حملات از سوی یک رئیسجمهور آمریکا در ۸۰ سال گذشته علیه متحدان قدیمی این کشور در قاره سبز است. این بیسابقه بودن از آنجا ناشی میشود که تاریخ روابط آمریکا و اروپا از زمان پایان جنگ دوم جهانی، همواره تحت تأثیر همکاریهای استراتژیک میان ۲ طرف بوده است. از دوران جنگ سرد گرفته تا دورههای مختلف ریاستجمهوری، حتی در بحرانهایی چون جنگ یوگسلاوی یا حملات ۱۱ سپتامبر، آمریکا و کشورهای اروپایی در کنار یکدیگر ایستادهاند. این همکاریها نهتنها در مسائل نظامی بلکه در زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز ادامه داشته است.
ترامپ اما در دوره ریاستجمهوری خود بویژه درباره روابط با اروپای غربی، رویکردی کاملاً متفاوت اتخاذ کرد. او که همواره مخالف چندجانبهگرایی و ساختارهای بینالمللی سنتی مانند ناتو و اتحادیه اروپایی بوده، در این اظهارات، مرزهای جدیدی را در برخورد با اروپاییها ترسیم کرد. اظهارات اخیر او نشاندهنده شدت این شکاف است. برای مثال، زمانی که ترامپ از «زوال اروپا» سخن میگوید، این تنها یک انتقاد ساده از سیاستهای داخلی نیست، بلکه بیانگر نوعی تحقیر است که تاریخ روابط ۲ طرف را به چالش میکشد.
* ریشه اظهارات ترامپ علیه اروپا؛ جنگ اوکراین و مخالفت با طرحهای صلح
برای درک کامل اظهارات تند ترامپ علیه اروپا لازم است ریشه این انتقادات را جستوجو کنیم. به طور مشخص، اظهارات اخیر ترامپ که بخشی از آن بشدت به نفع روسیه تفسیر شده، عمدتاً به بحران اوکراین و سیاستهای اروپا در قبال این کشور برمیگردد. در واقع، این اظهارات به طور مستقیم با طرحهای ترامپ برای خاتمه دادن به جنگ اوکراین مرتبط است؛ طرحهایی که با مخالفت گسترده رهبران اروپایی بویژه در بریتانیا، فرانسه و آلمان مواجه شده است.
ترامپ طی چندین نوبت از جنگ اوکراین به عنوان «یک بحران بیپایان» یاد کرده و به دنبال آن بوده که به شکلی فوری و مؤثر به این درگیری پایان دهد. او طرح ۲۸ مادهای خود را برای حل بحران اوکراین ارائه کرده بود که شامل پذیرش برخی امتیازهای خاص به روسیه میشد اما این طرح با وجود اینکه در نهایت به طرح 19 مادهای تبدیل شد، به سرعت با مخالفت سرسختانه رهبران اروپایی مواجه شد. ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین که ابتدا درباره این طرح موضعی دوپهلو اتخاذ کرده بود، پس از جلسهای با مقامات اروپایی، بویژه رهبران فرانسه، آلمان و بریتانیا، به وضوح از آن فاصله گرفت و اعلام کرد هیچگونه مصالحهای با روسیه در زمینه واگذاری سرزمینها نخواهد داشت. این موضوع که به طور مستقیم به تقابل میان سیاستهای ترامپ و اروپاییها در مساله اوکراین مربوط است، به وضوح نشاندهنده ریشه اصلی اظهارات تند ترامپ علیه اروپاست. او بویژه از عدم حمایت اروپاییها از طرح صلح خود انتقاد و تأکید کرده «اروپاییها باید خیلی مراقب باشند»، چون به گفته او، «آنها در برخی مسیرهای بسیار بد پیش میروند».
در این میان، مخالفت با طرح ترامپ از سوی رهبران اروپایی بویژه در فرانسه و آلمان که همواره از روسیه و نیاز به تعامل با آن برای امنیت اروپا سخن گفتهاند، عامل دیگری است که ترامپ را به موضعگیری شدیدتر علیه اروپا سوق داده است. ترامپ میبیند که اروپا از رسیدن به مصالحهای با روسیه سر باز میزند و این خود نوعی بیثباتی در منطقه ایجاد میکند که به نفع روسیه است.
مخالفت اروپا با طرح ترامپ برای خاتمه دادن به جنگ اوکراین به طور عمده به دلایل استراتژیک و امنیتی مرتبط است. برای اروپاییها پذیرش شرایطی که به روسیه امتیازاتی مانند حفظ اراضی اوکراین بدهد، نهتنها به معنای پیروزی روسیه خواهد بود، بلکه میتواند پیامدهای خطرناکی برای امنیت خود اروپا داشته باشد. اگر روسیه از جنگ اوکراین با امتیازاتی قویتر بیرون بیاید، این امر نهتنها توانمندیهای نظامی و سیاسی آن را تقویت میکند، بلکه اروپا را در برابر تهدیدات بیشتر از سوی مسکو آسیبپذیرتر میکند.
اتحادیه اروپایی بویژه از آنجا که در مجاورت روسیه قرار دارد، نگران است هرگونه پیروزی برای روسیه در اوکراین، باعث تقویت این کشور و تهدیدات نظامی علیه کشورهای شرقی و حتی مرکزی اروپا شود. بویژه کشورهای حاشیهای مانند کشورهای بالتیک و لهستان که خود را در خط مقدم تهدیدات روسیه میبینند، مخالف هرگونه توافقی هستند که به روسیه اجازه دهد در اوکراین دستاوردهایی به دست آورد. این نگرانیهای امنیتی برای اروپاییها بویژه در مواجهه با تاریخ پرتنش روابط با روسیه، باعث میشود طرح ترامپ را تهدیدی برای امنیت ملی خود بدانند.
افزون بر این، اروپا نمیتواند با پذیرش طرح ترامپ در زمینه خاک اوکراین به مصالحه برسد، چرا که از نظر سیاسی و قانونی، این طرح به نوعی مشروعیتبخشی به تجاوزات روسیه خواهد بود. کشورهای اروپایی بر این باورند در صورت موافقت با این طرح، پیام منفی به دیگر کشورهای همسایه روسیه فرستاده خواهد شد که در آینده ممکن است مورد تهدیدات مشابه قرار گیرند.
یکی دیگر از دلایل مخالفت اروپا با طرح ترامپ، تهدیداتی است که این طرح برای اتحادیه اروپایی در بر دارد. اگر جنگ اوکراین به این صورت ادامه یابد و روسیه به عنوان یک تهدید بزرگتر برای اروپا باقی بماند، کشورهای اروپایی برای تأمین امنیت خود و مقابله با تهدیدات روسیه، روز به روز به آمریکا وابستهتر خواهند شد. این وابستگی به طور طبیعی قدرت مذاکره اروپا را در مسائل جهانی کاهش میدهد و به طور فزایندهای به ایالات متحده این امکان را میدهد که در سیاستهای جهانی سلطه بیشتری پیدا کند. در نهایت، ترامپ در حالی که به اروپاییها انتقاد میکند و آنان را متهم به ضعف میکند، باید به این نکته توجه داشته باشد که موضعگیریهایاش، بویژه درباره جنگ اوکراین، به وضوح با منافع و اولویتهای استراتژیک اروپا در تضاد است. اروپا نهتنها از ترس قدرتگیری مجدد روسیه، بلکه به دلیل نگرانی از تبدیل شدن به یک حاشیهنشین در سیاستهای جهانی، به مخالفت با طرح ترامپ ادامه خواهد داد.
* تهدیدهای تـرامپ؛ زمینهسازی برای تغییرات سیاسی در این قاره
ترامپ نهتنها اروپا را به باد انتقاد گرفت، بلکه تهدیدهایی هم در سخنان خود علیه این قاره مطرح کرد که نشاندهنده عمق شکاف در روابط ایالات متحده و اروپاست. او بویژه کشورهای اروپایی را به طور مستقیم به «زوال» و «ضعف» متهم کرد و هشدار داد اگر این روند ادامه یابد، برخی کشورهای اروپایی ممکن است دیگر قادر به «ماندن» در ساختار فعلی خود نباشند. سند امنیت ملی 2025 نیز به جای اعلام تهدیدهای امنیتی، در بخش اروپا به تهدید اروپا پرداخته و عنوان کرده کمکها به اروپا برای مسائل دفاعی و نظامی کاهش خواهد یافت. این تهدیدها به طور خاص به معنای این است که ترامپ به نوعی در تلاش است به رهبران اروپایی فشار بیاورد تا مسیرهای سیاسی خود را تغییر دهند. او که به طور علنی از دولتهای راستگرا در اروپا حمایت کرده، در اینجا به طور غیرمستقیم به دنبال تغییرات عمده در ترکیب سیاسی اروپاست. این سخنان ترامپ به وضوح نشاندهنده تمایل او به تقویت جریانهای راستگرا و ضد اتحادیهای در کشورهای اروپایی است.
این تهدیدهای ترامپ از این منظر اهمیت دارد که نشاندهنده نوعی دخالت در سیاستهای داخلی اروپاست. او با هشدارهای خود به طور غیرمستقیم به رهبران اروپایی این پیام را منتقل میکند که اگر این سیاستها تغییر نکند، باید منتظر چالشهای جدیتری در داخل کشورهای خود باشند.