19/آذر/1404
|
16:16

خحینسمن

ادامه از صفحه اول
پیروزی‌های بعدی‌اش مرهون حماقت انور سادات و دخالت آمریکا بود. جنگ ۶ روزه را مثال می‌زنند و می‌گویند ۴ کشور عرب را در ۶ روز زدیم، در حالی که هیچ‌یک از آن کشورها آماده جنگ نبودند. آنچه در جنگ ۶ روزه رخ داد، مشابه همان کاری بود که اسرائیل بعد از فروپاشی حکومت بشار اسد در سوریه انجام داد؛ یک رژیم نیم‌بند با ارتشی نیم‌بند روبه‌رو بود. همین سوریه نیم‌بند اسد، با ارتشی که به زور و اصرار متحدان محور مقاومت سر پا مانده بود تا عمق استراتژیک اسرائیل حفظ شود، شاهد بودیم اسرائیل جرات نکرد وارد خاکش شود. همان سوریه‌ای که بعداً معلوم شد به هیچ‌ چیز بند نبود؛ به محض سقوط اسد، دیدیم چه بر سر آن آمد. اسرائیل وارد شد و تا جبل‌الشیخ بالا رفت. از جنگ ۱۹۶۷ تا امروز، همیشه جبل‌الشیخ را می‌خواست اما جرات ورود نداشت. به محض فروپاشی حکومت بشار، اسرائیل شد مصداق «پیروز میدان بی‌رقیب»؛ هر جا میدان خالی بوده پیروز شده اما هر جا حریف جدی روبه‌رویش بوده، شکست خورده است. با اتکا به لبه فناوری هم نمی‌شود مقابل حریفان باانگیزه‌ای ایستاد که شهادت‌طلبانه از خاک خود دفاع می‌کنند. رژیم توان چنین مقابله‌ای را ندارد. سوریه را نابود کرد، چون دولت پایدار و ساختار حکومتی نداشت و هنوز هم ندارد. در جنوب لبنان نیز وضعیت مشابه است؛ کشوری طایفه‌ای بدون دولت متمرکز و قدرتمند. با این حال، فقط وجود یک نیروی مقاومت چریکی در لبنان - که حمایت ما از آن هم پنهان نیست؛ حمایت یعنی پول و سلاح، همین - کافی بوده که اسرائیل نتواند کاری از پیش ببرد. آنجا هم حریفی جدی مقابلش قرار نگرفته، چون لبنان اصلاً دولت متحد و یکپارچه‌ای مانند کشورهای دیگر ندارد اما همین نیروی مقاومت غیرحکومتی برای اسرائیل کافی بوده که زمینگیر شود. رژیم هیچ جنگ مستقل تجربه‌شده‌ای را با پیروزی پشت سر نگذاشته. ماجرای ۱۹۴۸ هم بیشتر یک روایت تبلیغاتی ساخته خود صهیونیست‌هاست. در همان جنگ تأسیس نیز دلیل پیشروی اسرائیل این نبود که طرف مقابل شکست خورده باشد؛ اساساً فلسطینی‌ها در میدان نبودند و چیزی در اختیارشان نبود. کشورهای عرب هم نه اعتقادی به تشکیل دولت فلسطین داشتند و نه توان آن را. خودشان تازه استقلال‌یافته بودند و ارتش‌های منسجمی نداشتند. نه مصر ارتش قابل اتکایی داشت، نه سوریه. تنها ارتش نسبتاً منظم منطقه، لژیون عرب اردن بود که فرماندهش یک ژنرال انگلیسی بود؛ همان «گلوب پاشا». او هم پیش از جنگ به اسرائیلی‌ها قول داد «کاری با شما نداریم؛ ما فقط تا بیت‌المقدس شرقی می‌آییم و جلوتر نمی‌رویم». یعنی از ابتدا سقف عملیاتش را با اسرائیل هماهنگ کرد. این اسمش جنگ نیست؛ اینها بیشتر شبیه زدوبند سیاسی است. اسرائیل توان مقابله با هیچ حریف جدی‌ای را ندارد؛ ۷۸ سال گذشته این را نشان داده است. حتی شانس خودش را هم امتحان نکرده، چون خوب می‌داند نتیجه چیست. همیشه همین تحقیر را به اسرائیل وارد کرده‌اند: «اگر مردی، تنها بیا بجنگ». اما تل‌آویو حتی نمایش ظاهری چنین ادعایی را هم نداشته است. در همین غزه، سرزمینی ۳۶۰ کیلومترمربعی که کاملاً در محاصره است، مرز مصر هم آنقدر بسته و دیوارکشی‌شده است که عملاً قابل استفاده نیست، ۲ سال تمام زمین و زمان را با هم کوبید. اسرائیل رسما اعلام نکرده و عمدا سانسور می‌کند اما هزاران صهیونیست در همین ۲ سال - از عملیات توفان‌الاقصی تا آتش‌بس - به هلاکت رسیدند، در حالی ‌که نه توانست اسرایش را آزاد کند، نه توانست حماس را از بین ببرد. باز هم تنها چیزی که با افتخار بیان می‌کند چیست؟ «فلانی را زدم»، «جانشین فلانی را ترور کردم»، «فلان نفر را در تهران یا قطر هدف قرار دادم». افتخاراتش همه امنیتی است، نه نظامی؛ عملیات‌هایی که محصول کار دستگاه‌های امنیتی‌اند، نه میادین جنگ و نبرد واقعی. این کارنامه ۷۸ ساله اسرائیل است. موجودیتی که با این مختصات، توان تعریف و پیشبرد مقابله‌های بزرگ را ندارد و این واقعیتی است که تاریخ جنگ‌هایش بارها نشان داده. آمریکا کاملاً با ایران درگیر است و خودشان هم این را پنهان نمی‌کنند و اعلام کرده‌اند «کار ما با ایران تمام نشده». متحد اصلی اسرائیل هم آمریکاست و هیچ تلاشی برای مخفی کردن این موضوع نمی‌کنند. اسرائیل می‌گوید من هنوز در حال جنگم و در واقع هشدار می‌دهد «حواس‌تان باشد، من با پشتوانه آمریکا می‌جنگم». این موضوع را آشکارا بیان می‌کند. اسرائیل رژیمی است که اساساً بر مناسبات امنیتی بنا شده و توان نظامی مستقل ندارد. توان نظامی‌اش بر یک زمین مناسب، موقعیت جغرافیایی مطلوب و منابع انسانی کافی استوار نیست، بنابراین هیچ‌گاه ظرفیت ورود به هیچ جنگ جدی و مستقلی را ندارد.

ارسال نظر