تقی دژاکام: درباره برخی حوادث و رویدادهایی که مستقیماً با انقلاب اسلامی ارتباط دارند یا در حاشیه وقایع بزرگترند، مقالات، کتابها و تحلیلهای فراوانی نوشته شده و فیلمهای زیادی روی پرده رفته، البته درباره برخی از آنها این اتفاق نیفتاده یا کم افتاده است. درباره جنگ تحمیلی ۸ ساله و شهیدان و سرداران گوناگون آن و مدافعان حرم و یاوران جبهه مقاومت خوشبختانه آثار کیفی و کمی خوبی تولید شده و بحمدالله روزبهروز این تولیدات و آثار بیشتر ارائه میشود. درباره خود وقوع انقلاب اسلامی در حوزه داستان و رمان قطعاً قصور و کمکاری داریم اما خوشبختانه به همت مراکزی چون مرکز اسناد انقلاب اسلامی و حوزه هنری، در بخش «ثبت خاطرات» اتفاقات خوبی رقم زده شده است.
یکی از بخشهایی که درباره آن کمکاری زیادی شده، بخصوص در قالب خاطره و داستان و دستمان از آثار مستند در این باره خالی است، ماجراهای گروهکهای ضدانقلاب کومله و دموکرات در کردستان و رویدادهای تلخ مرتبط با آن در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی است. در حقیقت آن مقداری که علاقه و همت برای ثبت وقایع جنگ تحمیلی وجود داشته، برای وقایع تلخ کردستان وجود نداشته است. به همین دلیل وقتی اثری با ویژگیهای مثبت فراوانی که ذکر خواهد شد میبینیم، ذوقزده میشویم و به راوی و نویسنده اثر درود و سلام میفرستیم.
اثر شوقانگیز مورد بحث، «تاکسی دایموند 53» خاطرات دکتر غلامرضا شیران است که به همت و پیگیری و نگارش آقای محمدمجید عمیدیمظاهری در 332 صفحه از سوی انتشارات ستارگان درخشان منتشر شده است.
از ویژگیهای این کتاب، یکی عنوان جذاب کتاب و دیگری طرح جلد توجهبرانگیز آن است که متأسفانه این هر دو، دُر کمیاب کتابهای سالهای اخیرند.
بسیاری از ناشران، آثار خود را با عناوین کلیشهای و نخنماشده و روی جلدهای بسیار ضعیفی که معلوم است طراحان برای از سر باز کردن به آنان تحویل دادهاند، روانه بازار میکنند که کوچکترین خلاقیتی در آنها دیده نمیشود و طبعاً شوقی هم برای خریدن و خواندن در مخاطبان برنمیانگیزد. «تاکسی دایموند 53» هم در عنوان و هم در طرح جلد از این کلیشهها دور است و شعار نمیدهد و حتی معلوم نمیکند این «غلامرضا شیران» که اسم او روی جلد و عکس او کنار آن تاکسی بزرگ آمریکایی آمده کیست و همین ابهام و اینکه موضوع کتاب و مسؤولیت راوی را لو نمیدهد، کافی است مخاطب را مشتاق کند تا آن را دست بگیرد.
ویژگی دیگر کتاب این است که آنچه درباره گروهکهای ضدانقلاب کردستان در آن آمده، تحلیل و تفسیر نیست، همه روایتهای دست اولِ کسی است که خود آنها را تجربه و نقل کرده و به آن ارزش استناد برای تحلیلها و تفسیرهای بعدی داده است. نویسنده اثر یعنی آقای عمیدیمظاهری هم با هنرمندی، روایت را با زبان اول شخص مفرد آورده است تا هم اتقان کار را بیشتر کند و هم برای مخاطب صمیمیت بیافریند تا با آن همزادپنداری بیشتری داشته باشد. اگر کتاب به شیوه سومشخص نوشته میشد، این تأثیرگذاری و جذابیت را نداشت. نویسنده اثر همچنین کوشیده راوی، «دانای کل» نباشد و به قول ما خبرنگارها به شیوه «تاریخی» جلو برود تا چیزی از آینده و اتفاقات بعدی لو نرود و جذابیت کار حداکثر شود. به نظرم در یکی دو جا این تکنیک فراموش شده اما در کل، ما همراه با زمان جلو میرویم و با رویدادها مواجه میشویم و ته ماجرا را نمیدانیم، فقط مطمئنیم راوی از همه این سختیها جان به در برده، چرا که کتاب بر اساس یادداشتهای اوست.
همین جا یادآور شوم میزان دقت آقای شیران در نقل حوادث، اشخاص، جاها و جغرافیای رویدادها به طرز حیرتانگیزی بالاست و اگر استنادهای آخر کتاب نبود، شاید باور نمیکردیم کسی با این میزان دقت، حوادث را به خاطر سپرده باشد. از ذکر نام و نام خانوادگی تکتک اسیران و سران طرف مقابل در هر مرحله تا نقشه داخلی زندانها و ارتباط آنها با زندان قبلی و بعدی، ریز رفتارها و تغییرات رفتاری اسیران و زندانبانان و سران گروهکها با آنان و... بسیار تحسینبرانگیز است. البته وقتی بدانیم او اجازه داشته در همه این ۲ سال، دفتر و قلم خود را داشته باشد و جزئیات را یادداشت کند و نقشهها و اشکال را بکشد، راز این همه دقت معلوم میشود.
نکته دیگر، روانی خاطرات است که با کلمات و اصطلاحات قلمبهسلمبه آزاردهنده همراه نیست و ماجراها با سادهترین واژهها روایت شده است و به همین دلیل خواننده آن را کنار نمیگذارد و میکوشد هرچه زودتر به بقیه حوادث و سرنوشت آدمها و زندانیان و زندانبانان پی ببرد.
راوی یک ارزش افزوده دیگر هم به کار خود داده که شاید مهمترین ویژگی مثبت این اثر باشد؛ اینکه از ابتدا تا انتهای این سفرِ سخت و نفسگیر به دام شعار و نگاه صفر و صدی به آدمها نیفتاده و کوشیده انصاف را درباره هم دوستان و هم دشمنان رعایت کند. این ویژگی بسیار ارزشمندی است که اعتبار این اثر را هم برای مخاطبان و هم پژوهشگرانی که بعدها به آن مراجعه و استناد میکنند، حسابی بالا میبرد. به عنوان مثال، رفتارهای سران گروهکها و زندانبانان اصلاً شبیه هم نیست و هر کدام نقاط قوت و ضعف خاص خودشان را دارند. برخی آسانگیر و امتیازبدهاند و برخی سختگیر و جلاد، در برخی رفتارهای انسانی دیده میشود و در بسیاری از آنها قساوت و عصبیت حزبی و تشکیلاتی. مردم روستاهای بین مسیر اما همگی خوب و مهربان و خونگرمند و رفتارشان با زندانیان بسیار انسانی و معلوم است حساب آنان با اعضای احزاب کومله و دموکرات زمین تا آسمان فرق میکند. با این همه، حین خوانش کتاب، گاهی این احساس به مخاطب دست میدهد که راوی همه حرفها و رویدادها را ذکر نکرده است. شاید بشود اسمش را محافظهکاری گذاشت. اینکه دکتر شیران به دلیل تسلط جدی به زبان انگلیسی توانسته تا اتاق اول اکثر زندانبانان نفوذ کند درست اما کاش دلایل احتمالی دیگری را که موجب نقشآفرینی او برای راحتی زندانیان و اسرا شده بوده هم توضیح میداد و خواننده را با احتمالات متفاوت رها نمیکرد.
کتاب قابلیت بسیار دارد تا فیلمسازان، قصهنویسان، مستندسازان و اهالی هنر از آن برای ساخت فیلم و سریال و داستان و رمان و نمایشنامه و نماهنگ بهره ببرند و حیف است این فرصت و این امکان را از دست بدهند.
ویرایش کتاب انصافاً خوب است و همانطور که نوشتم متن کاملاً روانی ارائه شده است اما گاهی 2-3 اشتباه املایی بدجوری توی ذوق میزند که باید به ویراستار گرامی آن اطلاع بدهم در چاپهای بعد آنها را اصلاح کند. نقشهها و طراحیها و عکسهای انتهایی ضمیمه کتاب، بسیار خوب و کامل است، بویژه شرح آنها خود ایجاد جذابیت کرده تا اگر کسانی از ابتدا به این تصاویر و نقشهها مراجعه کردند، تحریک شوند حتماً کتاب را بخوانند.
این یادداشت زمانی نوشته شد که متوجه شدم مرحوم دکتر غلامرضا شیران درست ۴۰ روز پیش به رحمت خدا رفته است. از خداوند متعال برای این مرد پرتلاش و خدوم و مقاوم رحمت و مغفرت میطلبم و به روح بلندش فاتحه و صلواتی هدیه میکنم. اعلیالله مقامه الشریف.
درباره کتاب «تاکسی دایموند 53» و خاطرات غلامرضا شیران که ۴۰ روز پیش درگذشت
این تاکسی آمریکایی سرنوشت راننده را تغییر داد
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها