محمدامین حقگو: در دالانهای تودرتوی مالی جهان، زمزمههای تغییری بنیادین به گوش میرسد؛ تغییری که میتواند جهتگیری اقتصاد جهانی را برای سالهای پیشرو دگرگون کند. این روزها تمام نگاهها به صندلی ریاست فدرال رزرو دوخته شده است؛ جایی که جروم پاول، سکاندار فعلی اثرگذارترین بانک مرکزی دنیا روزهای پایانی مأموریت خود را سپری میکند و دونالد ترامپ با بیصبری به دنبال نشاندن مهرهای وفادار و همسو بر این کرسی کلیدی است. فدرال رزرو به عنوان قلب تپنده سیاستگذاری پولی ایالات متحده، تنها یک نهاد ناظر بر نرخ بهره نیست. تصمیمات اتخاذ شده در این نهاد، از بازار سهام نیویورک تا بازارهای نوظهور آسیا را متلاطم و قدرت خرید دلار، ارزش اوراق قرضه و قیمت کالاها را تعیین میکند. اکنون با نزدیک شدن به پایان مهلت قانونی ریاست پاول، به نظر میرسد واشنگتن آماده میشود یک دگردیسی کامل در رویکرد بانکداری مرکزی خود را تجربه کند؛ تغییری که نام «کوین هَسِت» در مرکز آن میدرخشد.
* غروب استقلال سنتی و پایان دوران پاول
دوران ریاست جروم پاول بر فدرال رزرو که قرار است به طور رسمی در مه ۲۰۲۶ به پایان برسد، به شماره افتاده است. هر چند از نظر قانونی او میتواند تا سال ۲۰۲۸ به عنوان یکی از فرمانداران فدرال رزرو باقی بماند اما شواهد نشان میدهد دوران نفوذ و تصمیمگیری او رو به اتمام است. آنچه این جابهجایی را از انتقالهای پیشین متمایز میکند، ماهیت پرتنش و سیاسی آن است. در دهههای گذشته، سنت بر این بود که رئیس جدید فدرال رزرو (مانند آلن گرینسپن که جایگزین پل ولکر شد) بر تداوم سیاستها و حفظ ثبات بازار تأکید میکرد اما این بار، وضعیت کاملا دگرگون شده است. نامزدهای احتمالی برای جانشینی پاول، نه برای تداوم، بلکه برای نمایش فاصله گرفتن از سیاستهای او و همسویی با کاخ سفید ترامپ با یکدیگر رقابت میکنند.
رابطه دونالد ترامپ با پاول، روایتی از یک پشیمانی بزرگ است. ترامپ که ۸ سال پیش خود پاول را برگزیده بود، خیلی زود از این انتخاب دلسرد شد و در طول سال ۲۰۲۵ انتقاداتش را به اوج رساند. ترامپ بارها پاول را به دلیل آنچه «کندی در کاهش نرخ بهره» میخواند، مورد عتاب قرار داده و او را «بازنده بزرگ» نامیده است. این تنشها چنان بالا گرفت که ترامپ حتی از نوسازی ساختمان فدرال رزرو نیز به عنوان دستاویزی برای انتقاد از مدیریت پاول استفاده کرد. اکنون خواست ترامپ روشن است: او بانکداری میخواهد که در برابر سیاستهای دولت، ساز مخالف نزند و چرخ اقتصاد را با نرخهای بهره پایینتر و سریعتر به حرکت درآورد.
* جستوجو برای «مرد وفادار» و ظهور کوین هَسِت
در این کارزار «اسکات بسنت» وزیر خزانهداری، مأموریت یافته از میان نامزدهای موجود، مناسبترین گزینه را غربال کند. فهرستی شامل چهرههایی چون کوین وارش، کریستوفر والر، میشل بومن و ریک ریدر روی میز قرار دارد اما شواهد رسمی و غیررسمی حکایت از آن دارد که قرعه به نام «کوین هَسِت» خواهد افتاد. هَسِت، مشاور اقتصادی کهنهکار و مدیر فعلی شورای ملی اقتصاد توانسته در چشم ترامپ ۲ ویژگی حیاتی «وفاداری سیاسی» و «اعتبار بازاری» را با هم جمع کند. کوین هَسِت ۶۳ ساله، یک اقتصاددان آکادمیک با سابقه عمیق در تفکر محافظهکارانه است. او که دکترای خود را از دانشگاه پنسیلوانیا گرفته و سابقه تدریس در کلمبیا و کار در موسسه امریکن اینترپرایز را در کارنامه دارد، چهرهای شناختهشده در محافل جمهوریخواهان است اما فراتر از رزومه دانشگاهی، سابقه همکاری او با ترامپ به عنوان رئیس شورای مشاوران اقتصادی در دوره اول ریاستجمهوریاش اعتماد ویژهای را بین این دو ایجاد کرده است. او معمار اصلی طرح کاهش مالیات شرکتها در سال ۲۰۱۷ بود؛ طرحی که هسته مرکزی سیاست اقتصادی ترامپ محسوب میشد. هر چند پیشبینی جنجالی او مبنی بر ۴ برابر شدن بازار سهام تا سال ۲۰۰۴ محقق نشد و مورد نقد قرار گرفت اما فلسفه او مبنی بر برتری سهام بر اوراق قرضه در بلندمدت طرفداران خاص خود را دارد. هَسِت در میان نامزدها به عنوان گزینهای شناخته میشود که بیشترین قرابت فکری را با «سیاستهای پولی انبساطی» دارد. او آشکارا از تأخیر فدرال رزرو در کاهش نرخ بهره انتقاد کرده و معتقد است برای جلوگیری از رکود و تحریک تولید باید سیاستهای پولی را تسهیل کرد. این دقیقا همان موسیقیای است که گوشهای ترامپ مشتاق شنیدن آن است. در حالی که تحلیلگران هشدار میدهند انتخاب یک چهره سیاسی میتواند استقلال نهادی بانک مرکزی را خدشهدار کند، به نظر میرسد برای دولت فعلی هماهنگی سیاستها بر استقلال نهاد ارجحیت دارد.
* بازارها چه میگویند؟ سیگنالهایی از تغییر مسیر
بازارهای مالی که همواره پیش از اعلام رسمی اخبار واکنش نشان میدهند، هماکنون خود را برای دوران پساپاول و ظهور هَسِت آماده کردهاند. پلتفرمهای پیشبینی، احتمال انتخاب او را بسیار بالا (بین ۶۳ تا ۷۹ درصد) ارزیابی میکنند و بازارهای اوراق قرضه نیز نوسانات معناداری را تجربه کردهاند. سرمایهگذاران بر این باورند فدرال رزرو تحت رهبری هَسِت، رویکردی تهاجمیتر در کاهش نرخ بهره خواهد داشت. این انتظار باعث شده چشمانداز وامهای مسکن، اعتبارات خودرو و هزینه استقراض شرکتی تغییر کند. با این حال یک پارادوکس در واکنش بازارها نهفته است. در حالی که انتظار میرود نرخهای بهره کوتاهمدت کاهش یابد، بازده اوراق قرضه بلندمدت خزانه (مثل اوراق ۱۰ ساله) روندی صعودی به خود گرفته است. جان هیلسنرث، تحلیلگر برجسته معتقد است این جهش بازدهی نشاندهنده نگرانی پنهان بازار از آینده تورم است. به بیان دیگر، معاملهگران اوراق قرضه شرط میبندند اگر فدرال رزرو برای جلب رضایت سیاسی در مبارزه با تورم کوتاه بیاید، در بلندمدت تورم ریشهدارتر خواهد شد و سرمایهگذاران برای جبران این ریسک، بازدهی بالاتری طلب خواهند کرد. این زنگ خطری است که نشان میدهد اعتماد به «استقلال فدرال رزرو» ممکن است در حال ترک برداشتن باشد. اگر بازار به این نتیجه برسد که بانک مرکزی دیگر بر اساس دادههای خالص اقتصادی تصمیم نمیگیرد، نوسانات شدید در ارزش دلار و داراییها اجتنابناپذیر خواهد بود.
* چالش استقلال و دکترین اقتصادی جدید
مهمترین بحثی که پیرامون انتخاب هَسِت وجود دارد، مساله تبدیل شدن فدرال رزرو به یک نهاد سیاسی است. مجله فورچون او را یک «معمار سیاسی باهوش» توصیف میکند که برای دفاع از دلار و سیاستهای رشدمحور رئیسجمهور، تمامقد ایستاده است. منتقدان اما نگرانند او تبدیل به یک «وفادار محض» شود که حاضر است حقیقت آماری را قربانی خوشامد مافوق کند. نمونهای از این رفتار در دفاعیات تلویزیونی اخیر او دیده شد؛ جایی که او بهرغم آمارهای رسمی مبنی بر افزایش تورم، اصرار داشت مسیر قیمتها «واقعا خوب» است و از سیاستهای دولت دفاع کرد. «گرگوری منکیو» اقتصاددان برجسته، اگرچه هَسِت را اقتصاددانی توانا میداند اما ابراز نگرانی کرده آیا او میتواند در برابر فشارهای سیاسی ایستادگی کند؟
با ورود هَسِت ۳ تغییر عمده در چشمانداز اقتصادی آمریکا و جهان پیشبینی میشود. نخست، تسریع در کاهش نرخ بهره است. بر خلاف رویکرد محتاطانه پاول، هَسِت احتمالا نرخها را با سرعتی بیشتر پایین میآورد تا نرخ بهره معیار را تا اواخر ۲۰۲۶ به محدوده ۲.۵ تا ۳ درصد برساند؛ اقدامی که برای بازار سهام و داراییهای ریسکپذیر مثل رمزارزها و طلا خبری خوش اما برای ارزش جهانی دلار چالشبرانگیز خواهد بود.
تغییر دوم و نگرانکننده، از دست رفتن احتمالی استقلال نهادی است. اگر بازارها حس کنند تصمیمات «کمیته بازار آزاد فدرال رزرو» در اتاق بیضی کاخ سفید دیکته میشود، لنگرگاه تورمی اقتصاد آمریکا سست خواهد شد. سومین تغییر نیز در نحوه هدفگذاری تورم است. به نظر میرسد تیم اقتصادی جدید تمایل دارد به جای چسبیدن به هدف سختگیرانه تورم ۲ درصدی، با تورمهای کمی بالاتر (مثلا ۲.۵ تا ۳ درصد) کنار بیاید، به شرطی که این امر منجر به رشد اشتغال و توسعه اقتصادی شود. این به معنای تغییر پارادایم از «کنترل تورم به هر قیمت» به «رشد اقتصادی با هزینه تورم کنترلشده» است.
* مسیر آینده و زمستانی داغ برای اقتصاد
زمان به سرعت در حال سپری شدن است. دونالد ترامپ به صورت تلویحی اشاره کرده تصمیم خود را گرفته و انتظار میرود پیش از کریسمس ۲۰۲۵، نامزد نهایی ریاست فدرال رزرو معرفی شود. اگرچه پروسه تأیید سنا ممکن است چند ماه به طول انجامد و هَسِت رسما در مه ۲۰۲۶ کار خود را آغاز کند اما سایه حضور او از همین حالا بر تصمیمات فدرال رزرو سنگینی میکند. اسکات بسنت نیز سیگنال داده هدف دولت فراتر از تغییر یک نفر است. آنها به دنبال محدود کردن نفوذ رؤسای منطقهای فدرال رزرو و بازگرداندن این نهاد به «نقش اصلی و محدودتر» خود هستند. آمریکا در آستانه یکی از مهمترین انتقالات قدرت مالی در قرن بیست و یکم قرار دارد. انتصاب احتمالی کوین هَسِت تنها تغییر یک مدیر نیست، بلکه آزمونی بزرگ برای ساختار اقتصاد ایالات متحده است؛ آزمونی که نشان خواهد داد آیا فدرال رزرو میتواند در دوران فشارهای سیاسی بیسابقه همچنان به عنوان لنگرگاه ثبات مالی جهان باقی بماند یا اینکه در گرداب سیاستزدگی گرفتار شده و بازارهای مالی را به سرزمینی ناشناخته و پرخطر هدایت خواهد کرد؟ پاسخ این پرسش در ماههای آینده و با واکنش بازار اوراق قرضه ارزش دلار و نمودارهای تورم روشن خواهد شد اما آنچه قطعی است، پایان دوران آرامش نسبی و آغاز عصری جدید با قواعد بازی متفاوت است.
آیا «کِوین هَسِت» عصر جدید بانک مرکزی آمریکا را رقم میزند؟
تایتان جدید والاستریت
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها