|
در فاز مقاومتیم، نه مذاکره!
محمدکاظم انبارلویی: «مذاکره» یک امر مذموم یا محکوم نیست اما بحث سر این است که مذاکره با چه کسی، برای چه چیزی و با چه هدفی انجام شود.
شهید حاج «قاسم سلیمانی» در تمام طول ماموریت خود در سپاه قدس در عین اینکه یک نظامی بود، یک دیپلمات هم بود. شاهد بودیم که وقتی روسیه در سوریه در کنار مدافعان حرم قرار گرفت، این قرار گرفتن در خط مقاومت مدیون گفتوگوی دولت با روسیه نبود بلکه مدیون مذاکره حاجقاسم سلیمانی با شخص «ولادیمیر پوتین» بود.
در تمام خطوط مقاومت، مذاکرات حاجقاسم برای دادن سرویس مستشاری به همه نیروهای مقاومت از حماس گرفته تا جهاد اسلامی و از حزبالله لبنان گرفته تا ارتش سوریه و حشدالشعبی عراق بود؛ اینها همه محصول مذاکرات دیپلماتیک بوده است و در تمام این مذاکرات، فرمانده شهید و بزرگوار سپاه قدس، موفق بود.
نفس مذاکره یک امر ناپسند نیست، آنچه امروز به عنوان مذاکره مذموم شناخته میشود، مذاکره با آمریکا و اروپاست. برای اینکه ما با اینها قراردادی بستیم که فردای همان روز ۶ کشور امضاکننده قرارداد زیر وعدههای خود زده و نقض عهد کردند، مذاکره با این جماعت بدعهد، یک دیوانگی است؛ چرا باید این دیوانگی را تکرار کنیم؟
قبل از روی کار آمدن دولت آقای روحانی هم جمهوری اسلامی ایران باکشورهای 1+ 5 مذاکره میکرد، بنابراین هیچگاه مذاکره کار بدی نیست.
اما مذاکره الان مذموم است چون هیچ نتیجهای بر آن مترتب نیست؛ ما در توافق برجام کشف کردیم که آمریکاییها فقط به دنبال امتیاز گرفتن هستند و ذرهای امتیاز نمیدهند، نهتنها امتیاز نمیدهند بلکه بر تحریمهای گذشته نیز میافزایند. اینکه واژه «مقاومت» را در کنار واژه مذاکره قرار دهیم، «قیاس معالفارق» است و بر آن هیچ منطقی استوار نیست. ما امروز در اوج قدرت هستیم، از مرحله بازدارندگی گذشتهایم و به مرحله اقدام پیشدستانه رسیدهایم، آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و قادر نیست هیچ واکنشی در حوزه نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران نشان دهد.
آنها فقط میخواهند ما را به حوزه سیاست و دیپلماسی بکشانند، البته ما در حوزه سیاسی و دیپلماسی هم آنها را آزمودیم، با آنها مذاکره کردیم، توافق کردیم که اقداماتی بشود اما نشد؛ حالا چه تضمینی وجود دارد که ما باز مذاکره کنیم و اینها نقض عهد نکنند؟
آمریکاییها شگردی دارند به نام دیپلماسی تو در تو که به شیوهای با طرفهای خود گفتوگو میکنند که از یک در وارد در دیگری میشوند، آنقدر این درها تو در تو است و انتهایی برای آن وجود ندارد که میتوانند طرف خود را دچار سردرگمی کنند.
درباره مسأله فلسطین دیدیم که مذاکرات صلح را به «معامله قرن» رساندند. معامله قرن یعنی واگذاری سرزمین فلسطین به اشغالگران، بدون اینکه راندهشدگان از سرزمینشان به وطن خود بازگردند و به جای آن یک دولت جعلی و توهمی که هیچ ارزشی ندارد روی کار بیاید و پایتخت آن قدس شریف شود. آنها میخواهند معاملهای کنند که طرف اصلی آن از سازشکارترین تا انقلابیترین آنها مخالف این معامله هستند و آن را قبول ندارند. هیچ فلسطینی باشرفی نیست که معامله قرن را قبول داشته باشد. چنین مذاکرهای مذموم و محکوم است.
مردم میدانند مذاکره چیست، فعالیت دیپلماتیک کدام است و مقاومت چیست و مقاومت موثر کدام است. آمیختن اینها در ذهن مردم و تقدسزدایی از مقاومت و مقدس کردن مذاکرات معقول نیست و مردم آن را میفهمند. ما در مرحلهای هستیم که طبق فرموده رهبر حکیم انقلاب اسلامی که چقدر حکیمانه و حقیقی فرمودند جنگ نمیشود، مذاکره هم نمیشود و مقاومت ادامه خواهد داشت.
مردم بخوبی مفهوم واژهها را میفهمند. امروز ملت ایران یکپارچه علیه مظالم آمریکا و تجاوزات آنها در منطقه است و ملتهای منطقه در حال آماده شدن برای بیرون کردن تروریستهای آمریکایی از منطقه هستند. امروز جبهه مقاومت بر روی قلهها در حال سلوک است ولی متاسفانه شاهدیم برخی مسؤولان دولتی به تپههایی فکر میکنند که ما از آنها عبور کردیم و به عقب هم برنمیگردیم. ملت ایران در انتخاب این راهبرد موفق بوده است، چرا که همین مقاومت باعث شد رسانههای دنیا اعلام کنند آمریکا قصد دارد به میزان قابل توجهی نظامیان خود را از افغانستان و عراق خارج کند زیرا ماندن آنها در منطقه جز تلفات و سیبل قرار گرفتن در برابر نیروهای مقاومت هیچ سودی ندارد.
ما در فاز مقاومت هستیم نه مذاکره و نه جنگ. البته قطعا آمریکاییها محاسبات خود را انجام دادهاند و میدانند در اولین ساعات نبردی که برخی از آن حرف میزنند آنقدر تلفات خواهند داد که در طول حیات ایالات متحده آمریکا نداشتند.
ضربه «عینالاسد» به پنتاگون ثابت کرد جمهوری اسلامی ایران به تنهایی حریف همه آمریکاییها در منطقه است و نیروهای مقاومت در غزه، لبنان، سوریه و عراق به تبع ایران لطمات بیشتری را به آمریکا خواهند زد و معلوم نیست بعد از فروکش کردن گردوغبار چنین جنگی، اثری از رژیم اشغالگر اسرائیل باقی بماند.
آخرین شگرد آمریکا و غرب فعال کردن مکانیزم ماشه بود که برخوردهای ملت ایران در تشییعها و بزرگداشتهای بینظیر و با شکوه برای حاجقاسم سلیمانی به آنها فهماند این حرفها توهم است، خشاب آنها خالی است و چیزی برای شلیک ندارند.
ارسال به دوستان
لیست ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی منتشر شد
در مسیر بهارستان
نامهای برای وحدت
گروه سیاسی: سرانجام با آغاز پروسه رسمی تبلیغات یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که جمعه این هفته 2 اسفند برگزار میشود، لیستهای انتخاباتی از حد گمانهزنیها عبور کرده و به ترکیب مشخص و نهایی خود رسیدند. شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی که از ماهها قبل و با هدف متحد کردن گروهها، احزاب و اشخاص انقلابی شکل گرفته بود و سلسله جلسات متعددی نیز در همین زمینه برگزار کرده بود، با انجام تغییراتی در لیست اولیه خود که چند روز قبل منتشر شده بود، لیست نهایی خود را با عنوان «ایران سربلند» اعلام کرد. غلامعلی حدادعادل، رئیس این شورا روز گذشته در نامهای خطاب به مردم نوشت: «اینک شما و فهرست «ایران سربلند» که از سوی «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی» برای انتخابات مجلس یازدهم به حضورتان معرفی شدهاند. «شورای ائتلاف» که برآمده از وحدت و همکاری دهها تشکل سیاسی و اجتماعی، صنفی و مردمی فعال کشور است، با توجه به نقش خطیر مجلس در اداره کشور، برای نیل به سربلندی ایران عزیز، تشکیل مجلسی قوی و کارآمد را ضروری میداند». حدادعادل در بخش دیگری از این نامه با اشاره به پروسه انتخاب افراد این لیست و مشارکت 352 محله پایتخت در این امر، شعار لیست را «نجات اقتصاد» ایران معرفی کرد. علاوه بر محمدباقر قالیباف که سرلیست «ایران سربلند» است، سیدمصطفی آقامیرسلیم، سیدمحمد آقامیری، عزتالله اکبری تالارپشتی، زهره الهیان، محسن پیرهادی، سیدرضا تقوی، مجتبی توانگر، مجتبی ثابتی، عاطفه خادمی، سیداحسان خاندوزی، سیدمحسن دهنوی، مجتبی رضاخواه، سمیه رفیعی، فاطمه رهبر، عبدالحسین روحالامینی نجفآبادی، مصطفی زمانیان، اقبال شاکری، مالک شریعتینیاسر، مهدی شریفیان، علی شمسیپور، ابوالفضل عمویی، فاطمه قاسمپور، سیدنظامالدین موسوی، الیاس نادران، احمد نادری، سیدمحمود نبویان، سوده نجفی، کیومرث هاشمی و سیدعلی یزدیخواه دیگر اعضای این لیست هستند.
* ناکامی در وحدت و پراکندگی آرا
همانطور که گفته شد شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی (شانا) که لیست مورد نظر خود را با انجام تغییراتی نسبت به نسخه اولیه منتشر کرد، هدف اولیه خود را معطوف به شکلگیری وحدت میان نیروها و جریانات انقلابی کرده بود اما نتیجه نهایی با هدف اولیه تطابق چندانی ندارد و روز گذشته جبهه پایداری که با این شورا به توافق نهایی و ائتلاف دست پیدا نکرده بود، لیست نهایی خود را با 3 نامزد مشترک و 27 گزینه دیگر منتشر کرد.
اختلافات میان جبهه پایداری و شورای ائتلاف که در هفتههای اخیر شکلی علنی به خود گرفته بود و رد آن را میشد در رسانههای عمومی نیز مشاهده کرد، از جایی آغاز شد که عدم تطابق معیار میان این جبهه و شورای ائتلاف باعث مخالفت نسبت به حضور یا عدم حضور تعدادی از چهرههای مورد نظر 2 گروه شد. تلاشها برای به وحدت رساندن این 2 گروه و ممانعت از تکرار تجربه انتخابات سال90 که در آن جبهه پایداری لیستی مجزا از جبهه متحد منتشر کرد، سرانجام به موفقیت نرسید و در حالی که روز چهارشنبه مرتضی آقاتهرانی خبر از تمایل جبهه پایداری برای وحدت و ارائه لیست واحد داده بود و این موضع وی با استقبال محمدباقر قالیباف نیز مواجه شده بود، نتیجه نهایی به سمت دوگانگی در ارائه لیستهای انتخاباتی رسید.
در وضعیت فعلی و از آنجا که با افت محسوس محبوبیت اصلاحطلبان و بالا گرفتن نارضایتیها از دولت و حامیان سیاسیاش میتوان انتظار پیروزی قاطع نیروهای انقلابی و جریان اصولگرا را داشت، پراکندگی آرا در سایه تکثر لیستهای انتخاباتی میتواند این امکان را به آنها دهد که با رای به مراتب پایینتری نسبت به انتخابات سال 94 به تعدادی از کرسیهای پایتخت دست پیدا کنند.
* کمین اصلاحطلبان برای بهارستان
بالا گرفتن اختلافات در پایگاه اصولگرایان و ارائه لیستهای متعدد انتخاباتی که باعث پراکنده شدن آرا میشود، چراغ سبزی برای اصلاحطلبان است که چراغ خاموش در حال پیش بردن فعالیتهای انتخاباتی خود هستند. شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که چندی پیش با اطلاع از احتمال بالای شکست در انتخابات این دوره مجلس شورای اسلامی خبر از عدم انتشار لیست انتخاباتی در پایتخت داده بود، با باز گذاشتن دست احزاب خود برای ارائه لیستهای انتخاباتی به دنبال رقابتی غیرحیثیتی ولی موثر در جریان انتخابات پیش رو است. حزب کارگزاران سازندگی که در چند سال اخیر رابطه خوبی با محمدرضا عارف و شورای عالی سیاستگذاری نداشته، نخستین حزب اصلاحطلبی بود که روز گذشته لیست 30 نفره خود را به سرلیستی «مجید انصاری» و با حضور افرادی همچون محمدحسین مقیمى، علیرضا محجوب و سهیلا جلودارزاده منتشر کرد. مجید انصاری، عضو مجمع روحانیون مبارز هم عصر پنجشنبه در نشست حزب ندای ایرانیان گفته بود: هم در لیست ائتلاف احزاب اصلاحطلب و هم لیست حزب کارگزاران سرلیست هستم. وی در بخش دیگری از سخنان خود خبر از اشتراک 10 الی 15 نفری اعضای لیست حزب کارگزاران با لیست ائتلاف احزاب اصلاحطلب داده بود تا فرضیه برنامهریزی چراغ خاموش اصلاحطلبان برای مشارکت هوشمند در انتخابات اسفندماه بیش از پیش تقویت شود.
***
نامهای برای وحدت
پس از انتشار 2 لیست مجزا از سوی شورای ائتلاف و جبهه پایداری، مهرداد بذرپاش در نامهای خطاب به غلامعلی حدادعادل و حجتالاسلام مرتضی آقاتهرانی آنها را به انتشار لیست واحد دعوت کرد.
متن این نامه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ادْعُ إِلَیَ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَه...
فرهیخته ارجمند جناب آقای دکتر حدادعادل
سرور گرامی جناب حجتالاسلام والمسلمین آقاتهرانی
سلام علیکم
ماههاست دلسوزان جبهه انقلاب برای ورود مومنانه به عرصه انتخابات جهت تغییر شرایط به نفع مردم و نجات اقتصاد ایران از بیتدبیری و رخوت تلاش میکنند تا در گام دوم انقلاب، مجلسی تراز و مشکلگشا برای ملت عزیز ایران تشکیل شود. ورود به صحنه انتخابات مستلزم هماهنگی، انسجام، انتخاب دقیق و صالحانه است. یکی از موضوعاتی که در روزهای اخیر دوستداران کشور و انقلاب را نگران کرده، در همریختگی صحنه انتخابات در جبهه انقلاب است. آنقدر که ما و شما در جلسات، تفسیر و تحلیل میکنیم و برای کارهایمان استدلال میتراشیم، در برابر دیدگان مردم جلوه معکوسی به نمایش در میآید؛ آنچه آنها میبینند شلوغی و بلاتکلیفی جریان انقلابی است و شما بزرگواران بیش از هر کس به خسارات این کار واقفید. این اتفاق نهتنها مجلس متحد انقلابی را برای ملت به ارمغان نمیآورد، بلکه بر فرض پیروزی، درخت اختلافات را تنومندتر میکند و ادامه حرکت را با مشکل دوچندان مواجه مینماید. به طور قطع، در این مدل کُنشگری سیاسی، جوانگرایی مطلوب و انقلابی هم قربانی خواهد شد. بدینوسیله از شما بزرگواران به عنوان چهرههای شاخص ۲ جریان انقلابی، درخواست میکنم با توجه به جمیع شرایط و حساسیتهای موجود، در فرصت کوتاه باقیمانده، به راههای وحدت حداکثری بیندیشید و همچون مادری دلسوز که فرزندش را در آستانه ذبح میدید، با اندکی اغماض از اختلافات اندک و توجه بر اشتراکات فراوان، بر سر یک فهرست واحد توافق نمایید تا دل مردم نگران را شاد نموده و در این شرایط سخت اقتصادی، کام آنها را بیش از پیش تلخ نکنیم. میدانم در محضر شما بزرگواران، توصیه با هم بودن برای ساختن ایران عزیز جسارت است اما چه کنیم با ابراز دلواپسیهای گستردهای که طی این چند روز از متن مردم دریافت کردهایم. میدانید و میدانیم احتمال توفیق در خدمت به ملت، جز با برنامهریزی منسجم امکانپذیر نیست و قطعا این با هم بودن، کشور را به تشکیل مجلس مردمی و قوی نزدیکتر خواهد کرد. تا دیر نشده، مطالبه مردم خسته از اختلاف و ناکارآمدی را دریابیم، عزمی الهی پیشه سازیم و بدخواهان چشم بسته به اوجگیری اختلافات را ناامید کنیم و با یک فهرست واحد، قلوب همه دلسوزان را خرسند نماییم که قطعا این به صلاح نزدیکتر است.
در انتظار پاسخ و گامهای مثبت شما بزرگواران هستیم.
عضو کوچکی از جبهه بزرگ انقلاب
مهرداد بذرپاش
سحرگاه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸
ارسال به دوستان
فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران: آمریکا در آینده به کشتههای عینالاسد اعتراف خواهد کرد
خواری در عینالاسد
فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران بار دیگر بر لزوم اخراج نظامیان تروریست آمریکایی از منطقه خاورمیانه تأکید کرد. سردار حاجیزاده به شبکه «المسیره» یمن گفت: «همه کشورهای محور مقاومت متحد هستند و ما باید برای اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه و نابودی رژیم صهیونیستی، تشریک مساعی داشته باشیم». وی با بیان اینکه، «امروز محور مقاومت فقط ایران نیست»، تصریح کرد: امروز دامنه محور مقاومت از دریای سرخ تا دریای مدیترانه و از جنبش انصارالله یمن تا حزبالله لبنان امتداد دارد. او درباره تلفات نظامیان آمریکایی در حمله اخیر سپاه پاسداران گفت: «عدم اعتراف دولت آمریکا به کشتههای عینالاسد، نشانگر خواری [مسؤولان آمریکایی] است». سردار حاجیزاده خاطرنشان کرد: مسؤولان آمریکایی در ابتدای حملات «چیزی گفتند و سپس روایت خود را تغییر دادند و اخیرا اعتراف کردند 109 نفر دچار آسیب مغزی شدهاند». فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران تصریح کرد که واشنگتن در آینده، به کشته شدن سربازانی اعتراف خواهد کرد که اکنون مدعی است ضربه مغزی شدهاند. وی همچنین توضیح داد آنچه در حمله سپاه به پایگاه عینالاسد عراق اهمیت داشت، «ریختن آبروی آمریکا و از بین بردن هژمونی آن بود، زیرا ما به بزرگترین پایگاه آمریکا حمله کردیم». ارسال به دوستان
جشنواره موسیقی فجر با اجرای ویژه ارکستر صداوسیما برای سردار سلیمانی افتتاح شد
سوگ سهراب به یاد قاسم
عباس اسماعیلگل: سیوپنجمین جشنواره موسیقی فجر در حالی از24 بهمنماه به طور رسمی کار خود را با اجراهای هنرمندان در تهران و شهرهای مختلف آغاز کرد که افتتاحیه این دوره از جشنواره حال و هوای متفاوتی نسبت به دورههای پیشین داشت. افتتاح رسمی این دوره از جشنواره، اجرای یک قطعه ویژه به یاد شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی در تالار وحدت تهران بود که ارکستر سمفونیک صداوسیما با تقدیم اجرای قطعه «سوگ سهراب» به «حاج قاسم» این اتفاق مهم را رقم زد.
ارکستر سمفونیک سازمان صداوسیما به رهبری آرش امینی با حضور «گراف مورژا» نوازنده شناخته شده و بینالمللی ویولن روس اولین اجرای رسمی سیوپنجمین جشنواره موسیقی فجر را در حالی برگزار کرد که این ارکستر در مجموع در 2 بخش به اجرا پرداخت. در قسمت اول برنامه چند قطعه ایرانی از جمله «نیایش یزدان» حشمت سنجری که محتوایی آیینی- ملی دارد اجرا شد و در ادامه نیز قطعه «تشییع جنازه سهراب» اثری از لوریس چکناواریان با حضور رهبران ارکستر سرشناسی چون شاهین فرهت، محمد سریر، فریدون شهبازیان، نادر مرتضیپور و حسن ریاحی و با یاد مقام والای شهید سپهبد سلیمانی نواخته شد. جدا از اجرای قطعه «تشییع جنازه سهراب» با کیفیتی مقبول در افتتاحیه جشنواره موسیقی فجر به عنوان متفاوتترین و در عین حال احساسیترین قسمت کنسرت ارکستر سمفونیک صداوسیما، بهترین و قدرتمندترین بخش اجرای ارکستر سمفونیک صداوسیما بخشی بود که «گراف مورژا» ویولننواز توانمند روس به صحنه آمد و روند اجرا را صعودی کرد. احاطه بر اجرایی منطبق بر معیارها و استانداردهای بینالمللی و دقت در کوک نتهای سرعتی در کنار احساس سرشار نوازنده، اجرایی برجسته را به نمایش گذاشت به شکلی که گویی مورژا سالهاست با این ارکستر همکاری کار کرده است.
ارکستر سمفونیک صداوسیما در حالی یکی از مهمترین اجراهای جشنواره موسیقی فجر را با حضور محمدمهدی نراقیان، مدیر مرکز موسیقی و سرود صداوسیما رقم زد که انتظار میرفت رئیس رسانه ملی در تازهترین کنسرت ارکستر زیر مجموعه سازمانش که به نوعی آغازگر فصل تازهای از فعالیتهای این مجموعه طی سالهای اخیر محسوب میشود حضور داشته باشد که متاسفانه این اتفاق رخ نداد.
با آنکه بخش جنبی پاپ یک روز قبل از افتتاح رسمی جشنواره با اجرای برادران آرش و مسیح در سالن میلاد نمایشگاه شروع شد اما جشنواره موسیقی فجر رسما از عصر پنجشنبه 24 بهمن ماه به ترتیب با اجراهای ارکستر سمفونیک صداوسیما به رهبری آرش امینی و گروه خنیاگران مهر به سرپرستی بهزاد عبدی و نوید نوروزی در تالار وحدت، گروه «آوای تبری» به سرپرستی جلال محمدی و خوانندگی زمان شکارچیان و گروه «نای و دئونای» به سرپرستی علیرضا برنجیان در تالار سوره حوزه هنری، گروه «نقش» به سرپرستی امیر شریفی و خوانندگی مجتبی عسگری و گروه «بامداد مشهد» به سرپرستی سالار مرتضوی در بنیاد آفرینشهای هنری نیاوران، گروه «بُندَهِش» به سرپرستی سهند بهادری در برج آزادی، تکنوازی پیانوی آرپینه ایسرائیلیان و کوارتت «نماد» به سرپرستی ستاره بهشتی در تالار رودکی و کنسرتهای پاپ امید حاجیلی و علی یاسینی در بخش جنبی آغاز به کار کرد.
جشواره موسیقی فجر امسال با وجود حضور پرشور هنرمندان شاخههای مختلف با یک معضل همیشگی در برخی اجراها مواجه است؛ یکی از نکات قابل اعتنای روز نخست جشنواره موسیقی فجر، فقر مخاطب در برخی اجراها بود به طوری که به استثنای اجرای افتتاحیه اکستر سمفونیک صداوسیما و کنسرتهای پاپ، در سایر اجراها در تالارهای مختلف تهران صندلیهای خالی بدجور توی ذوق میزد که شاید بهتر باشد مسؤولان جشنواره موسیقی فجر برای حل این معضل راهکارهایی بیندیشند، از جمله کاهش قیمت بلیتها که شاید بتوان از این طریق دانشجویان رشتههای هنری و مخاطبان خاص موسیقی را به حضور در اجراهای کلاسیک جشنواره ترغیب کرد.
اما از نکات قابل توجه جشنواره موسیقی فجر امسال میتوان به اقدام قابل توجه ستاد خبری جشنواره موسیقی فجر اشاره کرد؛ گروه روابط عمومی جشنواره موسیقی فجر مکانی را در طبقه سوم تالار وحدت طراحی و تعبیه کرده که خبرنگاران و عکاسان رسانهها با حضور در این پاویون رسانهای میتوانند در نبود افراد غیرمرتبط نسبت به پوشش اخبار جشنواره اقدام کنند. در این میان برخی شبکههای رادیویی نیز با استقرار واحدهای سیار رسانهای نسبت به پوشش اخبار جشنواره اقدام کردهاند.
سی و پنجمین جشنواره موسیقی فجر که تا 30 بهمن در تهران و 11 استان به صورت همزمان برگزار میشود، در روز دوم خود (جمعه 25 بهمن ماه) هم اجراهای مختلفی را برگزار کرد که از مهمترین و پرمخاطبترین آنها میتوان به کنسرت حجت اشرفزاده با عنوان «ماهیما» و به سرپرستی آرش جامع در تالار وحدت اشاره کرد که در کنار ارکستر فرهنگ و هنر به رهبری نادر مشایخی شب ویژهای را در روز دوم جشنواره موسیقی فجر رقم زدند.
از اجراهای مهم و جذاب جشنواره در روزهای آینده میتوان به اجرای ارکستر سمفونیک تهران به رهبری نصیر حیدریان، لوکا آکوئینو از کشور ایتالیا (شنبه 26 بهمن در تالار وحدت)، گروه موسیقی نواحی رستاک(یکشنبه 27 بهمن در تالار وحدت)، ضابط نبیزاده از کشور آذربایجان (یکشنبه 27 بهمن در فرهنگسرای نیاوران)، کوارتت خلیجفارس به سرپرستی امین غفاری ( دوشنبه 28 بهمن در تالار رودکی)، بخش موسیقی نواحی برگزیدگان جشنواره موسیقی جوان(دوشنبه 28 بهمن در تالار سوره حوزه هنری)، هنرستان موسیقی پسران و برگزیدگان جشنواره نوای خرم (سهشنبه 29 بهمن در تالار سوره)، ارکستر ملی ایران به رهبری سهراب کاشف و خوانندگی سالار عقیلی و گروه مستان نو با خوانندگی پرواز همای (چهارشنبه 30 بهمن در تالار وحدت) و «شب موسیقی سیستان و بلوچستان» در روز پایانی جشنواره موسیقی فجر در تالار سوره اشاره کرد.
ارسال به دوستان
گزارشی از آخرین شرایط استانهای درگیر برف و کولاک و نارضایتی گسترده مردم نسبت به وضعیت خدماترسانی دولت
ستاد بحران مدیریت!
* عضو شورای شهر رشت: حضور نوبخت در گیلان شوی تبلیغاتی است
گروه اجتماعی: گیلان 5 روز بعد از بحران ناشی از بارش برف همچنان با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند و در این شرایط قرار است بار دیگر در این استان برف ببارد.
به گزارش «وطن امروز»، با وجود تلاشها، بخشهایی از مناطق گیلان آب و برق ندارند و هنوز راههای روستایی زیادی مسدود است. برخی از جادههای اصلی گیلان که به استان اردبیل منتهی میشود نیز بازگشایی نشده و مردم همچنان منتظر کمک هستند.
میانگین بارش برف در گیلان بیش از ۹۰ سانتیمتر بود که به دلیل حجم و گستردگی زیاد آن باعث انسداد راهها و قطعی برق و آب مشترکان شهری و روستایی شد.
وسعت پوشش برف در استان گیلان ۱۴ هزار کیلومتر بوده که باعث بروز وضعیت بحرانی شده است. برای مثال ۱۵ درصد از مشترکان شهری و ۳۰ درصد از مشترکان روستایی استان با مشکل قطعی آب مواجهند.
میزان بارش برف در استان گیلان ۲۷ برابر متوسط کشور بوده است.
انتقاد از نحوه عملکرد دولت همچنان ادامه دارد تا جایی که نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت در جلسه اضطراری بررسی آسیبهای ناشی از بارش برف در استان گیلان از مسؤولان خواست از مردم عذرخواهی کنند.
آیتالله رسول فلاحتی گفت: مسؤولان گیلان بپذیرند که انتقاد مردم بحق است، مسؤولان از روند خدماترسانی به مردم عذرخواهی کنند، مردم به دنبال نتیجه عملی جلسههای ستاد مدیریت بحران گیلان هستند. باید مسؤولان نسبت به نیازها و مشکلات مردم پاسخگو باشند. حضور مسؤولان در عرصه میدانی و کنار مردم، موجب آرامش جامعه میشود.
فارس گزارش داده وضعیت مردم گیلان پس از گذشت روزها از بارش برف نشان از ضعف مدیریت کاملاً مشهود در مواجهه با این نعمت الهی دارد که دادستان مرکز گیلان به همین دلیل از دستور تشکیل پرونده قضایی برای مدیران کمکار خبر داد.
* باز هم برف، باز هم گیلان
با وجود اینکه هنوز مشکلات استانهای گیلان و اردبیل برطرف نشده و راههای بسیاری مسدود است، طبق پیشبینی هواشناسی قرار است از امروز بار دیگر در این استانها برف ببارد.
سرهنگ نادر رحمانی، رئیس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک راهور ناجا از بارش برف در محورهای اردبیل- خلخال و کرج- چالوس خبر داد و گفت: تردد با زنجیر چرخ در محورهای زنجان- طارم، زنجان- دندی، اردبیل- سراب و اهر- کلیبر الزامی است.
وی افزود: از روز شنبه (امروز) در محورهای استانهای شمالی، غربی و شمال غربی انتظار بارش برف را داریم؛ لذا به رانندگانی که قصد تردد در محورهای فوق را دارند توصیه میکنیم حتما خود را برای شرایط برفی آماده کرده و زنجیر چرخ همراه داشته باشند.
* ۸۵ درصد خطوط توزیع برق گیلان آسیب دیده است
در گیلان بیش از ۳۲ هزار کیلومتر خطوط توزیع، انتقال و مدار برق وجود دارد که بیشتر آنها در مناطق روستایی و جنگلی است و با بارش برف اخیر ۸۵ درصد این خطوط تحت تأثیر قرار گرفته؛ البته مدیرعامل شرکت توانیر کشور میگوید تاکنون برق بیش از ۱۷۶ هزار مشترک وصل شده است.
با این وجود هنوز برق ۸۰ هزار مشترک قطع است که محمدحسن متولیزاده از وصل شدن برق این مشترکان تا امروز خبر داده است. به گفته وی، مهمترین مشکل اکیپهای شرکت توانیر عدم دسترسی به برخی مناطق است که به دلیل شرایط جوی امکان شناسایی مناطق آسیبدیده را نداشتند اما امکان پرواز بالگرد برای شناسایی مناطق آسیبدیده فراهم است.
* کدام راهها مسدود است؟
بنا بر اطلاعات دریافتی از رئیس پلیسراه گیلان، محور قزوین، امامزاده هاشم و رشت و همچنین جاده قدیم قزوین - رودبار، محور سنگر - رشت به سیاهکل و همچنین سنگر به سراوان، محور سراوان، شفت و فومن و محورهای رشت به شفت نیز بازگشایی شده است.
سرهنگ حسین محمدپور اعلام کرد که محورهای اسالم به خلخال و محور پونل به خلخال و محور سیاهکل به دیلمان به دلیل ریزش بهمن مسدود است و نیروهای راهداری در تلاشند مسیر را رفع انسداد کنند.
از طرفی۷۰ درصد راههای روستایی استان گیلان بازگشایی شده است.
محمدرضا نازککار، مدیرکل راهداری استان گیلان با اشاره به اینکه بعد از بازگشایی راههای مواصلاتی اصلی تمام امکانات و ماشینآلات به سمت راههای روستایی استان گیلان گسیل شد، گفت: در روز نخست آغاز به کار بازگشایی راههای روستایی موفق به بازگشایی ۳۵ درصد راهها شدیم.
وی با بیان اینکه ماشینآلات سنگین و اکیپهای راهداری 7 استان به کمک راهداران گیلانی آمدهاند، گفت: در روز دوم مقرر شد این مقدار به ۵۵ درصد برسد که خوشبختانه با تلاشهای انجام شده به بیش از ۷۰ درصد رسید. در نهایت تا اواخر وقت امروز شنبه تمام راههای روستایی گیلان بازگشایی خواهد شد.
* وعدههای دولت!
محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه که خود اهل گیلان است برای بررسی و رفع مشکلات ناشی از برف از روز چهارشنبه به این استان سفر کرد. وی روز پنجشنبه اعلام کرد: راه ۵۵۸ روستا دچار مشکل شده بود که هماکنون به ۳۵۰ روستا رسیده و ۴۷۰ دستگاه ماشینآلات سنگین برای بازگشایی راههای این تعداد از روستاها فعال است.
وزیر راهوشهرسازی با 2 معاون خود در استان گیلان حضور دارند و برنامهریزیهای لازم برای بازگشایی راههای روستایی انجام شده است. وی درباره مشکلات قطعی برق نیز اظهار داشت: از یک میلیون و ۴۶۸ مشترک، برق ۲۵۰ هزار مشترک در پی بارش برف اخیر قطع شد که بر اساس آخرین آمار تا این لحظه، به ۲۶ هزار مشترک رسیده که اکیپها برای برقدار شدن بقیه خانوارها مشغول به فعالیت هستند.
بر اساس آخرین آمارها، ۲ هزار خانوار همچنان دسترسی به شبکه آب ندارند.
ارسلان زارع، استاندار گیلان نیز با اشاره به تلاشها برای رفع مشکلات مردم ناشی از بارش برف اخیر و قدردانی از صبوری مردم بیان داشت: بر اساس تصمیمات اتخاذ شده، پیشبینیهای لازم و تاکیداتی که به همه مدیران دستگاههای اجرایی داشتم، تمام دستگاهها با تمام امکانات و سرعت عمل برای حل مشکلات مردم کوشش خواهند کرد.
مهدی ولیپور، مدیرعامل جمعیت هلالاحمر استان گیلان هم درباره خدمات این نهاد گفت: ۶ هزار و ۹۳۶ بطری آب معدنی، ۲۹ هزار و ۷۵۰ قرص نان، ۶۴۳ بسته بیسکویت و کلوچه، یکهزار و ۴۲ کیلوگرم خرما و 3 هزار و ۵۳۴ قوطی کنسرو بین نجاتیافتگان توزیع شده است.
۳۰ امامزاده گیلان نیز در برف اخیر پذیرای یکهزار و ۲۴۱ مسافر گرفتار در برف شدند و در بقاع متبرکه استان بویژه در شهرستانهای رشت، بندرانزلی، تالش، آستارا، شفت، رودبار و لنگرود امکانات رفاهی شامل غذا و پتو در اختیار این افراد قرار گرفت.
ایرنا گزارش داده لشکر ۱۶ عملیاتی سپاه قدس گیلان نیز از اسکان ۶۰۰ مسافر گرفتار در برف در حسینیه سپاه خبر داد و اعلام کرد روند خدماترسانی سپاه به مردم ادامه دارد.
* امدادرسانیها همچنان ادامه دارد
بارش برف و برودت هوا در استانهای شمالی و بخشهایی از استانهای شمال غربی کشور به حدی بود که در برخی نقاط ارتفاع برف به 6 متر هم رسید و این نگرانی را به وجود آورد که سقوط بهمن یا حوادث ناشی از سرمای شدید جان ساکنان این مناطق را تهدید کند. رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر با بیان اینکه امدادرسانیها ادامه دارد، در پاسخ به این سوال «وطن امروز» درباره شایعاتی مبنی بر مدفون شدن برخی خانههای روستایی در مناطق صعبالعبور زیر برف و احتمال کشته شدن ساکنان، گفت: تا این لحظه هیچ گزارشی مبنی بر مرگ گرفتارشدگان در برف و کولاک گزارش نشده است و این اظهارات در حد شایعه است، چرا که امدادگران ما با بالگرد به تمام نقاط برفگیر روستایی و شهری سرکشی کردهاند و خدا را شکر مشکلی از این نظر مشاهده نشده است.
مرتضی سلیمی در گفتوگو با «وطن امروز» افزود: با تلاش پلیس و امدادگران شرایط تردد در جادههای استانهای شمال و شمال غربی کشور اکنون مساعد است، البته شهروندان باید با توجه به توصیههای پلیس و مسؤولان، از انجام سفر به مناطقی که وضعیت جوی مناسبی ندارند خودداری کنند و در صورت مسافرت ضروری حتما زنجیر چرخ ببندند، چرا که بیش از 70 درصد خودروهای در راه مانده زنجیر چرخ نداشتند.
وی با بیان اینکه طی یکی دو روز اخیر موردی از مرگ ناشی از بارش فراوان برف در استانهای شمالی و شمال غرب کشور جز چند نفر در روز اول بارش برف (چهارشنبه) گزارش نشده است، افزود: تا این لحظه اتفاق خاصی نیفتاده و اوضاع کاملا پایدار است و ترافیک سنگین نیز در جادههای برفگیر تخلیه شده است.
سلیمی همچنین با بیان اینکه سازمان امداد و نجات از همان روزهای اول 80 تیم خدماترسان را به مناطق درگیر برف در جادههای استانهای شمالی اعزام کرد، گفت: چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته به علت برودت هوا و بارش سنگین برف، احتمال اینکه خطرات ناشی از این حوادث تهدیدکننده جان مردم باشد وجود داشت اما اکنون شرایط تا حدودی عادی شده است.
رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر درباره امدادرسانی به مناطق درگیر کولاک و برف نیز گفت: در ٢٢ استان آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، اصفهان، ایلام، تهران، چهارمحالوبختیاری، خوزستان، خراسان شمالی، زنجان، سمنان، قزوین، قم، کردستان، کرمانشاه، کرمان، کهگیلویهوبویراحمد، گلستان، گیلان، لرستان، مازندران و همدان نیروهای امدادی درحال کمکرسانی هستند. او ادامه داد: طی ساعات گذشته ٥٦٧ تیم متشکل از ٢٨٣٦ نیروی امدادی به ۱۶۹ محور کوهستانی و ٤٩ شهر و روستا خدمات امدادرسانی ارائه کردهاند.
سلیمی با بیان اینکه به ٣٦٧٨٦ نفر امدادرسانی شده است، گفت: از این میان ۱۳۰ نفر به مناطق امن منتقل شدند و ۹۶۳۷ نفر نیز اسکان اضطراری یافتند، همچنین ۷۱ نفر به مراکز درمانی منتقل شدند.
رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر درباره توزیع مواد غذایی میان مردم حادثهدیده گفت: ٩٧١٧ تخته پتو، ٨٧١١ بسته غذایی، ٢٧٨٣ کیلوگرم خرما، ٣٨٦٦٨ قرص نان، ١٢٩٧٩ بطری آب معدنی،١٨٧٤٧ بسته بیسکویت و ٧٨٨٤ قوطی کنسرو میان مردم توزیع شده است.
***
[انتقاد صریح در مقابل نوبخت]
مشکلات فراوان به وجود آمده و کمکاری مسؤولان موجب شد اعضای شورای شهر رشت بشدت از مسؤولان گله کنند.
بهراد ذاکری، عضو شورای شهر رشت با اشاره به مشکلات عدیده گیلانیها گفت: سفر محمدباقر نوبخت، معاون رئیسجمهور به گیلان فقط یک شوی تبلیغاتی است. مشکل ما خود نوبخت و دولت تبخیر امید است! حتما ۵۰ میلیارد تخصیص میدهند به برف و معلوم هم نیست این بودجه برسد. ذاکری در ادامه گفت: استانداری از اداره یک نانوایی عاجز است و معلوم نیست چه کسانی با چه سابقه مرتبطی در پدافند غیرعامل حضور دارند. وی افزود: مردم هر روز دارند به ما ناسزا میگویند، خب! حق هم دارند، چرا که ما بیعرضهایم. مردم در برف گیر کردهاند؛ دستور جلسه شورای شهر چیست؟ بودجه شهری را برای پخت غذای اعضای ستاد انتخابات شهرستان مصوب کنیم. فاطمه شیرزاد، عضو هیأترئیسه شورای شهر رشت هم در این باره گفت: مسؤولان از کنترل بحران ناشی از بارش برف ناتوان بودند وی افزود: عدم مدیریت بحران باعث گلهمندی مردم شد و کمبود تجهیزات و ماشینآلات زمستانی و سوء مدیریت مشکلات زیادی را برای مردم ایجاد کرد. شیرزاد به قطعی پیدرپی برق و آب در سطح محلات پنجاهوپنج گانه رشت و دیگر شهرستانهای گیلان اشاره کرد و افزود: قطعی پیدرپی برق، آب و اختلال تلفن همراه از دیگر مشکلاتی بود که در پی بارش برف نارضایتی مردم را در پی داشت. وی عنوان داشت: بابت همه کوتاهیها و کمبودها در مدیریت بحران از مردم عذرخواهی میکنم و شهردار رشت به عنوان مدیر ارشد شهری باید پاسخگوی عملکرد ناموفق در راستای خدمترسانی به مردم باشد و این موضوع با تعمق و تامل بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. عضو هیأترئیسه شورای اسلامی شهر رشت در پایان خاطرنشان کرد: بهرغم اطلاعیه هواشناسی مبنی بر بارش برف از هفته گذشته مدیران استانی نیز عملکرد قابل قبولی نداشته و شرمنده مردم شدند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از عملکرد کمیسیون اقتصادی مجلس دهم گزارش میدهد
خارج از گود
* کمتر از یکدوم طرحهای مالیاتی در کمیسیون اقتصادی به قانون تبدیل شده است
گروه اقتصادی: بار مسؤولیت کمیسیون اقتصادی مجلس با فشار تحریمها و بیعملی دولت سنگینتر شده است و در این میان کارنامه این کمیسیون نشان میدهد نتوانسته از پس این بار سنگین بر آید و طرحها و لوایح مهمی که برای بهبود اوضاع اقتصادی ضروری هستند، در راهروی کمیسیون اقتصادی گیر کردهاند.
به گزارش «وطن امروز»، کمیسیون اقتصادی وظیفه دارد در محدوده اقتصاد و دارایی، بازرگانی داخلی و بازرگانی خارجی تصمیمات مجلس را طراحی و اصلاح کند. این کمیسیون مجلس میتواند با اتخاذ تصمیمات صحیح و دقیق، مشکلات معیشتی مردم را در شرایط سخت اقتصادی حل کند. از طرف دیگر کمکاری و نابهنگامی تصمیمگیری در این کمیسیون میتواند مشکلات را پیچیدهتر کند و بهبود اوضاع را در شرایط اغما قرار دهد. آفتاب مجلس دهم لب بام است و خواسته یا ناخواسته عملکرد مجلس و کمیسیون تخصصی آن در وضعیت کنونی دخیل است. تبوتاب انتخابات هم اهمیت بررسی دقیق عملکرد کمیسیون اقتصادی را دوچندان کرده است تا با شناخت از نقاط قوت و ضعف کارنامه مجلس در حوزه اقتصاد کلان، سنجهای بگذاریم بر اولویتها و وعده و وعیدهای فهرستهای انتخاباتی.
* نمایندگان کمیسیون اقتصادی چند سؤال پرسیدند؟
سوال ابزار مهم نظارتی نمایندگان است که در صورت مطرح کردن، سوالات به کمیسیون مربوطه ارجاع میشود. معاونت نظارت مجلس، گزارش اقدامات نظارتی خود را برای اجلاسیه دوم و سوم دوره دهم مجلس منتشر کرده است. در گزارش مربوط به اجلاسیه سوم تعداد سوالات بررسیشده در هر کمیسیون به همراه وضعیت دقیق رسیدگی به این پرسشها آورده شده است، در حالی که در گزارش مربوط به اجلاسیه دوم، این اطلاعات به شکلی دیگر و به صورت خلاصهتری دستهبندی شده است. این کار، جمعبندی بین این دو سال را پیچیده میکرد. به همین خاطر تنها سوالات مربوط به اجلاسیه سوم مجلس را بررسی میکنیم. به طور کلی 14 سوال در کمیسیون اقتصادی بررسی شده است. 3 سوال به دلیل انصراف نماینده مطرح نشد. 2 درخواست سوال هم به تعویق افتاد و نتیجه رسیدگی دیگر سوالات هم این بود که 5 نماینده قانع شدند و 4 نماینده دیگر از پاسخی که به سوالشان داده شد اقناع نشدند.
* از چه جاهایی تحقیق و تفحص کردند؟
همچنین تقاضاهای متعددی برای تحقیق و تفحص از عملکرد سازمانها و نهادهای مختلفی به این کمیسیون ارجاع شده است. با توجه به آنکه معاونت نظارت تنها گزارش مربوط به اجلاسیه دوم و سوم را منتشر کرده است، متاسفانه به دلیل برخط نبودن گزارشهای معاونت نظارت مجلس، امکان رصد وضعیت فعلی این تحقیق و تفحصها وجود ندارد. از میان 37 تحقیق و تفحصی که به کمیسیون اقتصادی ارجاع شده، بخش عمدهای از آن مربوط به گمرک و سازمان خصوصیسازی است. 11 مورد تحقیق و تفحص از بانکها و بیمه، 8 مورد صندوقها و بنگاههای اقتصادی، 3 مورد مناطق ویژه و آزاد اقتصادی، 12 مورد سازمانها و نهادها و 5 مورد هم برای سایر تحقیق و تفحصهاست. جالب اینجاست که فقط 3 مورد از این موارد مختومه شده و تنها 2 مورد در دست بررسی توسط هیأت تحقیق و تفحص است و 32 مورد دیگر هم در صف بررسی کمیسیون اقتصادی باقیماندهاند.
* چه مصوباتی داشتند؟
به اعتقاد کارشناسان اقتصادی، اخذ مالیات صحیح و دقیق میتواند تا حد زیادی کسری بودجه ناشی از عدم فروش نفت را جبران کند، برای این کار باید ابتدا جلوی فرارهای مالیاتی گرفته و از سوی دیگر معافیتهای مالیاتی بیمورد برداشته شود. در این 4 سال، در مجموع ۵ طرح و ۳ لایحه در حوزه مالیات به این کمیسیون ارجاع شده است. از این بین تنها ۳ مورد از طرحها و لوایح به قانون تبدیل شد و بقیه یا در کمیسیون هستند یا آماده طرح در دستور مجلس. «لایحه اصلاح بند ۳ ماده ۲ قانون مالیاتهای مستقیم به منظور تامین بودجه دهیاریها»، «طرح تنقیح قوانین مالیاتی کشور» به منظور یکپارچهسازی قوانین مربوط به مالیاتها و «لایحه اصلاح تبصره ماده ۸۶ اصلاحی قانون مالیاتهای مستقیم» به منظور یکسانسازی نرخ مالیات فعالیتهای پژوهشی مواردی هستند که پس از تایید شورای نگهبان به قانون دائمی تبدیل شدهاند. کمیسیون اقتصادی در رابطه با صادرات و واردات نیز پذیرای طرحها و لوایح متعددی بود. شاید بتوان مهمترین و موثرترین آن را لایحه اصلاح قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز دانست که در تلاش است هر سه بخش پیشگیری، مبارزه و رسیدگی به جرم قاچاق را ساماندهی کند. این لایحه در کمیسیون اقتصادی به تصویب رسیده، کلیات آن در صحن مجلس نیز مصوب شده و در دستور کار مجلس برای تصویب جزئیات است و به احتمال زیاد تصویب این لایحه به عمر مجلس قد نخواهد داد.
از جمله اقدامات عجیب و شائبهبرانگیز کمیسیون اقتصادی در این دوره، توجه ویژه بر ایجاد مناطق آزاد است، در این چهار سال ۴ طرح و ۲ لایحه در این باره به این کمیسیون ارجاع شده که دو عدد از آنها در انتظار تایید شورای نگهبان و دو عدد از آنها در دستور کار مجلس است. این نشان از پافشاری کمیسیون بر افزایش این مناطق آزاد تجاری و ویژه است به نحوی که در یکی از طرحها، ۹۰ منطقه ویژه اقتصادی و منطقه آزاد پیشنهاد شده است. ایجاد این مناطق تنها وقتی کارآمد خواهد بود و منجر به افزایش سرمایهگذاری خارجی در کشور خواهد شد که زیرساختهای آن وجود داشته باشد. تجربه ناموفق سایر مناطق ویژه اقتصادی و آزاد در کشور جز فساد و واردات بیرویه عایدی برای کشور نخواهد داشت.
* چه مصوباتی نداشتند؟
برخی طرحها و لوایح با توجه به شرایط اقتصادی تصویب و پیگیرییشان لازم و ضروری بود که کمیسیون اقتصادی در این زمینه هم کارنامه موفقی ندارد. مثلا طرح «مالیات بر عایدی املاک» که با گذشت بیش از ۱۶ ماه از ارجاع آن به کمیسیون اقتصادی به دلایل نامعلومی هنوز آماده طرح نیست یا «طرح الزام شاغلان حِرَف پزشکی و وابسته به تجهیز مرکز ارائه خدمات سلامت به دستگاه کارتخوان بانکی» که میتواند از فرار مالیاتی گسترده پزشکان جلوگیری کند اما اعضای این کمیسیون آن را به تصویب نرساندند و به گنجاندن آن در قانون بودجه سال ۹۸ اکتفا کردند. لایحه مالیات بر ارزش افزوده نیز لایحه مهم دیگری است که کلیات آن تصویب شده و در حال حاضر تصویب جزئیات آن در صحن مجلس ادامه دارد. طرحهای دیگری مانند «طرح اصلاح ماده ۱۳۳ قانون مالیاتهای مستقیم» به منظور کمک به مرزنشینان و «طرح اخذ مالیات در واگذاری سکه بهار آزادی از اشخاص حقیقی و حقوقی» به منظور کاهش ورود نقدینگی به بازار سکه نیز در این دوره به این کمیسیون ارجاع شد که در کمیسیون تصویب شده و آماده طرح شدن در صحن مجلس است اما هنوز نوبت آن نرسیده است. یکی از مهمترین تلاشهای این کمیسیون برای حل معضلات اقتصادی، بررسی و تصویب «طرح بانکداری جمهوری اسلامی» بوده است که با ادغام طرح عملیات بانکی بدون ربا و 4 طرح و لایحه دیگر، سعی در بهبود نظارت بانک مرکزی، کاهش فساد در لایههای بالا، استقلال بانک مرکزی از دولت و … دارد. کلیات این طرح تصویب شده و جزئیات آن در دستور کار مجلس قرار دارد و باید منتظر ماند که آیا عمر این مجلس به تصویب کامل آن قد میدهد یا خیر؟
«لایحه اصلاح قانون امور گمرکی»، لایحه دیگری است که منجر به شرایط جدید اقتصادی و تجارت خارجی کشور، تسهیل صادرات، کمک به تولید و اشتغال، کاهش رسوب کالا در مبادی، تسهیل ورود موقت کالا برای پردازش و صدور و در نهایت رفع ابهام از برخی مواد خواهد شد اما همچنان در کمیسیون باقی مانده و بررسی روی آن انجام نمیشود. طرح دیگری در این موضوع، تحت عنوان «طرح اصلاح ماده ۳۱ قانون مقررات صادرات و واردات» نیز با هدف ممنوع کردن کالاهایی که در داخل نمونه آن وجود داشته باشد، رد شد. دلیل کمیسیون برای رد این طرح این بود که طرحی جامع جایگزین این طرح خواهد شد تا اشکالات آن را رفع کرده و محاسن آن را کامل کند اما هیچگاه صحبتی از آن طرح جامع نیز به عمل نیامد! ۴ طرح از جمله «طرح حذف دلار از معاملات بینالمللی»، «طرح حمایت از اقتصاد ملی و رونق تولید در مقابل اقدامات خصمانه آمریکا» و «طرح مقابله با تحریمهای آمریکا از طریق جایگزینی کالا و خدمات» در مجلس اعلام وصول شده و به این کمیسیون ارجاع شده که هر سه به نوعی دچار اشتباهات کارشناسی هستند، به همین دلیل این کمیسیون هیچگاه اقدام به تصحیح و تصویب آنها نکرده و سرنوشتشان در هالهای از ابهام است.
ارسال به دوستان
قطعنامه «کاهش اختیارات جنگ با ایران» بازی انتخاباتی دموکراتها علیه ژست «ضدجنگ» ترامپ است؟
پایان دوگانه ترامپ دیوانه- کنگره عاقل
ثمانه اکوان: صبح دیروز مجلس سنای آمریکا قطعنامهای را به تصویب رساند که بر اساس آن، قدرت رئیسجمهور برای آغاز اقدام نظامی علیه ایران محدود میشود. این قطعنامه توصیهای و غیرالزامآور به نام «قطعنامه کاهش اختیارات جنگ با ایران» که به دنبال ممنوع کردن اقدام نظامی علیه ایران بدون مجوز کنگره است، با 55 رأی موافق و 45 رأی مخالف به تصویب رسید. شاید در وهله اول به نظر برسد کنگره آمریکا به دنبال کاهش اختیارات جنگی رئیسجمهور در جهت ممانعت از اجرای «استراتژی دیوانگی» توسط دونالد ترامپ است تا به یکباره ایالاتمتحده را درگیر جنگی تمامعیار با ایران نکند اما نگاهی به فضای سیاسی داخلی– انتخاباتی آمریکا و همچنین فضا و شرایط منطقهای نشان میدهد چندان هم نباید به دوگانه دولت دیوانه- کنگره عاقل در داخل ایالاتمتحده دل بست و به آن اطمینان داشت.
از سال 2001 که آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد، بحث اختیارات رئیسجمهور در اعلانجنگ علیه کشور دیگر به یکی از مباحث داغ در فضای سیاسی واشنگتن تبدیل شد. در آن روزها اگر چه مردم آمریکا چندان هم از این ایده بدشان نمیآمد که رئیسجمهور قدرت تمام و کمال برای برخورد با تروریستها را داشته باشد اما بعد از مدتی با شکلگیری جنگ عراق و بعد از آن حمله نظامی به لیبی در دوران اوباما و افتضاح تاریخی ناشی از آن، بحث بر سر کاهش اختیارات رئیسجمهور دوباره به بحث روز در این باره تبدیل شد.
بر اساس قانون اساسی ایالاتمتحده، رئیسجمهور با وجود اینکه فرمانده قوای نظامی است اما نمیتواند علیه کشوری اعلانجنگ کند و باید برای این کار از کنگره اجازه بگیرد. با اینحال بعد از حوادث 11 سپتامبر و همچنین شکل گرفتن حملات پهپادی آمریکا علیه گروههای مختلف در کشورهایی مانند یمن، سوریه، عراق، افغانستان و دیگر نقاط جهان، رویه بهگونهای پیش رفت که رئیسجمهور ایالاتمتحده با بیان اینکه هنوز نیاز نیست علیه این کشورها اعلان جنگ کند، علیه برخی از اهداف در این کشورها حملات نظامی انجام میداد. نکته جالب توجه این است که حمله نظامی انجامشده در عراق نیز با وجود اینکه نیروهای نظامی آمریکایی به صورت کامل در این کشور حضور داشتند اما هیچگاه به عنوان «جنگ» در ادبیات مقامات واشنگتن مطرح نشد.
زمانی که اوباما با همکاری نیروهای نظامی ناتو حملات به لیبی را آغاز کرد، باز هم از نظر آمریکاییها جنگی در نگرفته بود و یک عملیات نظامی محدود بود که رئیسجمهور بر اساس فرمان اجرایی نیز میتوانست آن را انجام دهد. حملات موشکی به پایگاههای نظامی سوریه در همان چند ماه ابتدایی روی کار آمدن دونالد ترامپ نیز از جمله همین عملیاتهای نظامی بود که هیچگاه نام جنگ درباره آنها به کار نرفت.
* قطعنامهای متأثر از عینالاسد؟
اما آیا قطعنامه سنا درباره کاهش اختیارات نظامی دونالد ترامپ برای حمله نظامی به ایران فاقد هرگونه اهمیت است؟
با این حال به نظر میرسد یک عامل اضطراری باعث شده حتی برخی سناتورهای جمهوریخواه به این قطعنامه رای مثبت بدهند. با توجه به اینکه سناتور تیم کین در طرح مقدماتی آن ذکر کرده بود تلفات حمله موشکی به عینالاسد بیش از 100 مجروح بوده است، میتوان متوجه نگاه فرصتطلبانه منتقدان ترامپ به آن شد.
درصورتی که این قطعنامه با وتوی رئیسجمهور نیز مواجه نشده و قانونی شود، باز هم رئیس دولت آمریکا میتواند با به کار بردن واژههای دیگری به جای جنگ یا عملیات نظامی، اقداماتی را علیه ایران انجام دهد که در اصل تفاوت چندانی با عملیات نظامی علیه ایران ندارد.
از سوی دیگر اما رویه تصویب این قطعنامه نیز همچنان محل ابهام است. از زمانی که مطرح شد این قطعنامه با حمایت دموکراتها و تعدادی از جمهوریخواهان قرار است در سنا مطرح شود، کاخ سفید رسما اعلام کرد هر لایحه و قطعنامهای درباره کاهش اختیارات جنگی و نظامی رئیسجمهور را وتو میکند. ترامپ روز چهارشنبه نیز در توئیتر خود نوشت: «برای امنیت کشورمان بسیار مهم است که سنای ایالاتمتحده به قطعنامه «اختیارات جنگ ایران» رأی [مثبت] ندهد. در موضوع ایران داریم بسیار خوب عمل میکنیم و الان وقت ضعف نشان دادن نیست».
* در صورتی که این قطعنامه توسط ترامپ وتو شود
ـ که احتمال آن بسیار بالاست ـ مجلس سنا باید برای تأیید دوباره قطعنامه با دوسوم آرای نمایندگان به آن رأی دوباره دهد. همینجاست که دوباره مانند ماجرای استیضاح ترامپ در مجلس سنا، شاهد نقش فعال و موثر میچ مککانل، رئیس اکثریت سنا خواهیم بود که اعلام کرده است اجازه نمیدهد جمهوریخواهان به این قطعنامه رأی مثبت داده و اختیارات رئیسجمهور را کاهش دهند.
* دعوای زرگری دموکراتها و جمهوریخواهان
اگر روند رأیگیری برای قطعنامه کاهش اختیارات رئیسجمهور برای جنگ با ایران نتواند با رأی دوسوم نمایندگان سنا روبهرو شود، میتوان گفت جمهوریخواهان سنا دوباره با سیاسیکاری همان سرنوشتی را برای این طرح رقم میزنند که برای استیضاح ترامپ رقم زده بودند. اما جدای از این مسأله نباید از دعوای سیاسی و انتخاباتی 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه در رقابتهای تنگاتنگ انتخاباتی ریاستجمهوری به سادگی عبور کرد. ترامپ در شرایطی سال 2016 رئیسجمهور آمریکا شد که نتایج تحقیقات درباره جنگ آمریکا در لیبی نشان میداد افتضاح بسیار هولناکی در این کشور رخ داده است. وزارت خارجه آمریکا و بویژه هیلاری کلینتون به دلیل حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی بشدت تحت فشار قرار داشتند و از سوی دیگر جنگ در لیبی و برکناری و کشتن قذافی درهای جهنمی که در آن تروریستها قرار داشتند را در منطقه شمال آفریقا گشود. دونالد ترامپ در رقابت با کلینتون از همین مسأله استفاده کرد و با هجمه به او به خاطر حادثه بنغازی و عملکرد اوباما در خاورمیانه، توانست پیروز میدان شود. حالا دموکراتها سعی دارند چهره ضدجنگ ترامپ را در آستانه دوره دوم انتخابات ریاستجمهوریاش از او بگیرند. ترامپ در تصویرسازی از خود در این باره به قدری موفق بوده است که حالا از اینکه به او جایزه صلح نوبل ندادهاند، انتقاد میکند! او با این حال اشارهای به جنگافروزیهایش در سوریه و همیاریاش با عربستان برای کشتن مردم بیگناه یمن نمیکند و از اقدامات تروریستی آمریکا در دیگر کشورهای جهان از جمله ترور شهید سلیمانی به عنوان مقام رسمی ایرانی در عراق حرفی به میان نمیآورد. آنها توقع نداشتند با ارائه این قطعنامه به مجلس نمایندگان و بعد سنا، آن را به قانونی برای روسایجمهوری بعدی آمریکا تبدیل کنند. آنها اتفاقا تا همین مرحله را پیشبینی کرده بودند، چرا که مخالفت ترامپ با این قطعنامه و وتوی آن میتواند چهره ضدجنگ او را تا مدتها زیر سؤال ببرد. «برنی سندرز»، نامزد حزب دموکرات برای انتخابات 2020 که در حال فضاسازی برای نشان دادن چهرهای حامی صلح از خود است، از حامیان و تدوینکنندگان این طرح بود و بارها در سخنرانیهای خود اشاره کرد که «طرحی که من تدوین کردم» قرار است در سنا تصویب شود. با این حال گمان نمیرود او نیز جز در مرحله فعلی، علاقهای داشته باشد این قطعنامه تصویب شده و به قانونی تبدیل شود که در صورت ریاستجمهوری احتمالیاش، دست و پای او برای اقدام نظامی را ببندد.
* همه گزینهها باید روی میز بماند
نکته دیگری که در این باره وجود دارد و بارها نیز هم توسط دموکراتها و هم جمهوریخواهان به کرات بیان شده، این است که اگر قرار است رویارویی و مذاکرهای با ایران شکل بگیرد، باید همیشه گزینه نظامی به عنوان یکی از گزینهها روی میز باشد. اوباما حتی در آخرین مراحل گفتوگو و مذاکره با ایران نیز این جمله که «همه گزینهها علیه ایران روی میز است» را از گفتمانش خارج نکرد. مسألهای که میچ مککانل و سایر جمهوریخواهان مثل مارکو روبیو این روزها به آن اشاره میکنند این است که با تصویب این قطعنامه، راه برای مذاکره دولت آمریکا با ایران بسته میماند، چرا که ایران دیگر احساس تهدید از جانب آمریکا نخواهد کرد و میداند در صورتی که اقدامی علیه منافع آمریکا در منطقه انجام دهد، حداقل چند ماه باید صبر کند تا دولت ایالاتمتحده با کسب اجازه از کنگره اقدام نظامی متقابل انجام دهد. این مسأله نشان میدهد بودن گزینه نظامی روی میز از نظر آمریکاییها لازمه شکلگیری مذاکره بین واشنگتن و تهران است و دولت ترامپ که از هر روزنهای به دنبال مطرح کردن مسأله مذاکره است، اجازه نمیدهد این مسأله در تقابل با ایران کمرنگ شود.
ارسال به دوستان
وصیتنامه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در مراسم اربعین شهادتش توسط سردار قاآنی قرائت شد
ولایتنامه
گروه سیاسی: مراسم اربعین شهادت سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی و یاران شهیدش، ابومهدی المهندس معاون سابق نیروهای مردمی عراق، شهید پورجعفری، شهید مظفرینیا، شهید طارمی و شهید زمانیان، شامگاه پنجشنبه در مصلای امام خمینی(ره) تهران با حضور گسترده آحاد مردم برگزار شد. سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که یکی از سخنرانان این مراسم بود، با بیان اینکه شهادت حاج قاسم جهان را با بعثت جدیدی روبهرو کرد، گفت: او 41 سال لباس جهاد را از تن به در نکرد و همواره در حال جهاد بود. او احیاگر مکتب جهاد و شهادت بود و در دورهای که دشمنان میگفتند کاری میکنیم همه جوانان از شرق تا غرب عالم شلوار لی و کفشهای نایک بپوشند، او بر پیشانی جوانان، پیشانیبندهای «یا زهرا» را بست، چرا که او میدانست جهاد لباس عزت است. فرمانده کل سپاه با اشاره به سخنان یک مقام صهیونیست درباره اینکه با آمریکاییها برای زدن ایرانیها در سوریه و عراق تقسیم کار کردهایم، گفت: به آنها میگوییم مثل همیشه اشتباه میکنید. به شما میگوییم و این کلام با عمل همراه است «دست از پا خطا کنید، هر دوی شما را میزنیم». سرلشکر سلامی تاکید کرد: بارها به آنها گفتهایم روی آمریکا حساب نکنید، آنها یا دیر میرسند یا نمیرسند، اگر میخواهید حسابی اینگونه باز کنید، حتما به دریا نگاه کنید، چرا که آنجا نقطه نهایی سکونت شماست. سردار اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز که به قرائت وصیتنامه آن شهید پرداخت، دیگر سخنران این مراسم بود. سردار قاآنی در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: شهید سلیمانی قهرمان و فرمانده بیبدیل جبهه مقاومت بود و در هر میدانی که انقلاب اسلامی اقتضا میکرد، مردانه حاضر میشد، دلیرانه عمل میکرد و موفق از میدان خارج میشد. وی افزود: ابعاد شخصیت این انسان ارزشمند به دلیل اخلاصی که داشت، کمتر شناخته شده است. سردار قاآنی ادامه داد: امشب اگرچه برای بنده خیلی سخت بود که وصیتنامه ایشان را بخوانم اما چون خانواده محترم این شهید عالیمقام فرمودند، از باب عرض ارادت و ادب وظیفه خود دانستم این دستور آنها را اجرا و در محضر مردم قهرمان و قدرشناس وصیتنامه این شهید عالیمقام را قرائت کنم. در حاشیه این مراسم فرزند شهید قاسم سلیمانی در یک گفتوگوی کوتاه با خبرنگار صداوسیما گفت: همه سلیمانیها فدای یک تار موی آقا.
***
متن کامل وصیتنامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت میدهم به اصول دین
اشهد أن لا اله الا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب و اولاده المعصومین اثنیعشر ائمّتنا و معصومیننا حجج الله.
شهادت میدهم که قیامت حق است، قرآن حق است، بهشت و جهنم حق است، سؤال و جواب حق است، معاد، عدل، امامت، نبوت حق است.
خدایا! تو را سپاس میگویم به خاطر نعمتهایت.
خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بیبهره بودم از دوره مظلومیت علیبن ابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.
خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز- که جانم فدای جان او باد- قرار دادی.
پروردگارا! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونههای بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را- یعنی مجاهدین و شهدای این راه- به من ارزانی داشتی.
خداوندا! ای قادر عزیز و ای رحمان رزاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت میسایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علیبن ابیطالب و فاطمه اطهر بهرهمند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت دارد.
خداوندا! تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر اما متدین و عاشق اهلبیت و پیوسته در مسیر پاکی بهرهمند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهرهمند فرمایی.
* خدایا! به عفو تو امید دارم
ای خدای عزیز و ای خالق حکیم بیهمتا ! دستم خالی است و کولهپشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشهای به امید ضیافت عفو و کرم تو میآیم. من توشهای برنگرفتهام؛ چون فقیر [را] در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!
سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آوردهام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهلبیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند اما در دستانم چیزی را ذخیره کردهام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته بهسمت تو است. وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروت دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنم عبور میکند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر برندهتر اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حرمت پا گذاردهام، دور خانهات چرخیدهام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.
خداوندا! سر من، عقل من، لب من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید بهسر میبرند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمیخواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!
* خدایا! از کاروان دوستانم جاماندهام
خداوندا، ای عزیز! من سالها است از کاروانی بهجا ماندهام و پیوسته کسانی را بهسوی آن روانه میکنم اما خود جا ماندهام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.
عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است] کسی که 40 سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.
عزیزم! من از بیقراری و رسوایی جاماندگی، سر به بیابانها گذاردهام؛ من بهامیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کرمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن.
خدایا وحشت همه وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نکن. مرا بهحرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کردهای، قبل از شکستن حریمی که حرم آنها را خدشهدار میکند، مرا به قافلهای که بهسویت آمدند، متصل کن.
معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمیتوانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر اما آنچنان که شایسته تو باشم.
* خطاب به برادران و خواهران مجاهدم...
خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه دادهاید و جانها را بر کف دست گرفته و در بازار عشقبازی به سوق فروش آمدهاید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیع است.
امروز قرارگاه حسینبن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمدی(ص).
برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب میدانید منزهترین عالم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که بهعنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما بهعنوان سنی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] بهدور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیتالله الحرام و مدینه حرم رسولالله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.
* خطاب به برادران و خواهران ایرانی...
برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولی فقیه، بویژه این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید.
* برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!
جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند. بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا چون سگ هاری همین عمل را میکرد اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد، انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نمودهاند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نمودهاند. عزیزانم! در اصول اختلاف نکنید. شهدا، محور عزت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافتهاند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، بهچشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید. نیروهای مسلح خود را که امروز ولی فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح میبایست همانند دفاع از خانه خود، از ملت و نوامیس و ارض آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح میبایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد.
* خطاب به مردم عزیز کرمان...
نکتهای هم خطاب به مردم عزیز کرمان دارم؛ مردمی که دوستداشتنیاند و در طول 8 سال دفاعمقدس بالاترین فداکاریها را انجام دادند و سرداران و مجاهدان بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند. من همیشه شرمنده آنها هستم. 8 سال بهخاطر اسلام به من اعتماد کردند؛ فرزندان خود را در قتلگاهها و جنگهای شدیدی چون کربلای5، والفجر8، طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس و... روانه کردند و لشکری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسینبن علی به نام ثارالله، بنیانگذاری کردند. این لشکر همچون شمشیری برنده، بارها قلب ملتمان و مسلمانها را شاد نمود و غم را از چهره آنها زدود. عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفتهام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پارهتن آنها بودم و آنها پاره وجود من اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم.
دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت، ولایت علیبن ابیطالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است، دور آن بگردید. با همه شما هستم. میدانید در زندگی به انسانیت و عاطفهها و فطرتها بیشتر از رنگهای سیاسی توجه کردم. خطاب من به همه شما است که مرا از خود میدانید، برادر خود و فرزند خود میدانید.
وصیت میکنم اسلام را در این برهه که تداعییافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدسات و ولایت فقیه مطرح میشود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.
* خطاب به خانواده شهدا...
فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا، ای چراغهای فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی که روزانه من میشنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود میدانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضا روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس میکردم.
عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوهگر کنید، به طوری که هر کس شما را میبیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بهعینه خود شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.
خواهش میکنم مرا حلال کنید و عفو نمایید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان ادا کنم، هم استغفار میکنم و هم طلب عفو دارم.
دوست دارم جنازهام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.
* خطاب به سیاسیون کشور...
نکتهای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی [که] اصلاحطلب خود را مینامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموما ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم. عزیزان! هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان بهنحوی تضعیفکننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبیمکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطول و مفصل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:
اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی اینکه نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او بهعنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسؤولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عملی به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمیکند؛ ولایت قانونی، خاص عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است اما ولایت عملی مخصوص مسؤولان است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید! اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزشها تا مسؤولیتها؛ چه مسؤولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام. بهکارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره خانهای سابق را تداعی میکنند. مقابله با فساد و دوری از فساد و تجملات را شیوه خود قرار دهند.
در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسؤولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی و توسعهگر ارزشها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کنند. مسؤولان همانند پدران جامعه میبایست به مسؤولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بیمبالاتی و بهخاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند. حکومتها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد.
* خطاب به برادران سپاهی و ارتشی...
کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشیهای سپاهی دارم: ملاک مسؤولیتها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرت اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمیکنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جزء نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است، این شرط خللناپذیر میباشد.
نکته دیگر، شناخت بموقع از دشمن و اهداف و سیاستهای او و اخذ تصمیم بموقع و عمل بموقع؛ هر یک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدی دارد.
* خطاب به علما و مراجع معظم...
سخنی کوتاه از یک سرباز 40 ساله در میدان، به علمای عظیمالشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی هستند، خصوصا مراجع عظام تقلید. سربازتان از یک برج دیدهبانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزشهای آن [که] شما در حوزهها استخوان خرد کردهاید و زحمت کشیدهاید، از بین میرود.
این دورهها با همه دورهها متفاوت است، این بار اگر مسلط شدند، از اسلام چیزی باقی نمیماند. راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیفقیه است.
نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همه شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولیفقیه است.
من با عقل ناقص خود میدیدم برخی خناسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حقبهجانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزشها و ولایت فقیه میراث امام خمینی (رحمهالله علیه) هستند و میبایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای را خیلی مظلوم و تنها میبینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهایتان و حمایتهایتان با ایشان میبایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیرقابل برگشت خواهد بود. دست مبارکتان را میبوسم و عذرخواهی میکنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابیهای حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد.
* سربازتان و دستبوستان
از همه طلب عفو دارم
از همسایگانم و دوستانم و همکارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشکر ثارالله و نیروی باعظمت قدس که خار چشم دشمن و سد راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ بویژه از کسانی که برادرانه به من کمک کردند.
نمیتوانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک میکرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی میکنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبت برادرانه داشته و کمک کردند و دوست عزیزم سردار قاآنی که با صبر و متانت مرا تحمل کردند.
ارسال به دوستان
وصیتنامه تمدنساز
گروه سیاسی: انتشار وصیتنامه شهید سلیمانی در مراسم اربعین آن شهید و سایر شهدای مقاومت، مردم را بیشتر از گذشته با بینش و جهانبینی آن شهید گرانقدر آشنا کرد. تاکید چندباره بر لزوم حفظ و حراست از جایگاه ولایت فقیه که در جایجای این وصیتنامه به چشم میخورد، عمق نگاه دینی و انقلابی فرمانده شهید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به نمایش گذاشت. جهت تامل بیشتر و بررسی وجوه مختلف این وصیتنامه خواندنی، با آیتالله کعبی، عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری گفتوگو کردیم.
***
* وصیتنامه شهید سلیمانی روز پنجشنبه منتشر شد. از نگاه شما مهمترین فرازهای این وصیتنامه چه بود؟
وصیتنامه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی بیانگر شخصیت این شهید بود. یک انسان مومن، انقلابی، پای کار انقلاب و انسان مخلص که با خدا معامله و ریشههای نظام توحیدی اسلامی ایران را درک کرد. شهید سلیمانی این انقلاب را زمینهساز ظهور حضرت بقیهالله اعظم میدانست. این وصیتنامه نشانه عمق درک شهید سلیمانی نسبت به مقوله ولایت فقیه و رهبری امام راحل و رهبری مقام معظم رهبری است. این وصیتنامه عشق گویا و تکلیفمدار این شهید نسبت به ولایت است. فرازهای اول این وصیتنامه عمق روحیه بندگی و ارتباط با خدا و روحیه مناجات و توسل شهید سلیمانی را بیان میکند. اگر کسی اهل تهجد و نماز شب باشد، میتواند اینگونه مناجات عرفانی که الهام گرفته از دعای عرفه امام حسین است را بیان کند. یک بعد مهم این وصیتنامه دلدادگی و شیدایی و عشق بی حد و حصر نسبت به شهدا و شهادت است. شهید سلیمانی عصاره فضایل شهدای دفاعمقدس و شهدای مدافع حرم و سرداران شهید بود. به همین خاطر بیتابی این شهید نسبت به همرزمان شهیدش دیده میشود. شهید سلیمانی نگران بود که به خاطر بالا رفتن سنش، بدون شهادت از این دنیا برود و تاکید دارد که جسم در حال علیل شدن است. شهید سلیمانی 40 سال عشق به شهادت داشت و احساس وحشت میکرد از اینکه نکند شهادت نصیب او نشود و از این قافله عقب بماند. بنده بعد از خواندن وصیتنامه این شهید، به یاد این فراز از نهجالبلاغه در بیان ویژگیهای متقین افتادم که میفرماید اهل تقوا مانند کسانی هستند که انگار بهشت را به چشم خودشان میبینند. این دلتنگیهایی که در وصیتنامه شهید سلیمانی میبینید ناشی از همین نگاه شهید به وجهالله است.
* در این وصیتنامه چند بار بر موضوع حفظ شأن و حراست از نهاد ولایت فقیه و شخص ولی فقیه تاکید شده است. راز تاکید شهید سلیمانی بر این مقوله را چه میدانید؟
شهید سلیمانی در وصیتنامه خودش خیلی زیبا درباره اهمیت رهبری نوشته است. او مینویسد: جهان اسلام نیازمند رهبری است. و خیلی اظهار خوشحالی میکند که خداوند نعمت داده و این رهبری در عصر غیبت که رهبری ولی فقیه است را به ما و جهان اسلام عطا کرده است. هم رهبری حضرت امام خمینی و هم رهبری حضرت آقا. همانطور که شما میدانید، رهبری روح اسلام است و اسلام بدون رهبری نه پیشرفت میکند و نه پیروز میشود، بلکه امت اسلامی بدون رهبری طعمه گرگها خواهد شد. ایشان در وصیتنامه خودش تاکید دارد که رهبری میتواند نجاتبخش و حیاتبخش باشد. به همین خاطر تاکید دارد که خیمه ولایت خیمه رسولالله است. خیمه سیدالشهدا است و در نهایت سفارش اکید میکند که بند ناگسستنی بین امت و امامت تضعیف نشود. و البته از پیشگامان عرصه دین و علما و مراجع توقع و انتظار دارد این موضوع را تقویت کنند. در بخش خطاب به مراجع این وصیتنامه آمده است که رهبری به اندازه صلاحیتش و بلکه بیشتر از صلاحیتش مظلوم است و حقیقتا همانگونه که جمهوری اسلامی مقتدر و مظلوم است، رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای حفظهالله هم مقتدر است و هم مظلوم. شهید سلیمانی هم بر اقتدار و مظلومیت و مدیریت و امدادهای الهی که مربوط به ولی فقیه است تاکید کرده است. حتی آنجایی که شهید سلیمانی خطر آمریکا و رژیم صهیونیستی را به مثابه 2 تهدید هشدار داده، باز تاکید میکند که راه علاج مقابله با آمریکا و صهیونیسم، روحیه اسلامی و پایبندی به ارزشهای اسلامی و همچنین تمسک به ولایت فقیه است.
* توصیههای شهید سلیمانی خطاب به سیاسیون را واجد چه درسهایی برای فضای امروز کشور میدانید؟
شهید سلیمانی هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان را به حفظ هویت مسلمانی و انقلابی سفارش میکند و تاکید دارد قدر این هویت اسلامی و انقلابی ملت ایران را بدانند، چرا که هویت اسلامی هم ضامن اقتدار، وحدت و تمامیت ارضی ایران است و هم کشور را پیش میبرد. در مکتب شهید سلیمانی تفکیک میان ایران و اسلام از لحاظ هویتی خیانت به اسلام و ایران است. در نقطه مقابل همراستایی ایران و اسلام هم اسلام را پیش میبرد و هم به مرزهای جغرافیایی ایران کمک میکند.
* علاوه بر موضوع ولایت فقیه، کدام محورهای این وصیتنامه از نگاه شما برجسته بود؟
نقش شهدا که محور عزت و کرامتند در این وصیتنامه برجسته است. این شهید میبالد که نیروهای مسلح تحت امر ولی فقیه و فرمانده کل قوا قرار دارد و در هیچ زمانی از تاریخ نیروهای مسلح چنین فرصتی پیدا نکرد که تحت فرماندهی یک مرجع تقلید و یک ولی فقیه باشد. دیگر اینکه شهید سلیمانی مردمشناس بود و مردمدار و مردمدوست بود و قدردان ملت ایران بویژه هماستانیهای خود، مردم کرمان بود. بویژه اینکه ایشان فرمانده لشکر ثارالله کرمان بود و از فداکاری مردم کرمان و رزمندگان این لشکر تمجید کرده است. نکته جالب این وصیتنامه، تاکید و درخواست شهید سلیمانی از مردم کرمان بود تا همیشه با ولایت بمانند و تاکید دارد ولایت فقیه در زمان ما ولایت علی بن ابیطالب و خیمه او خیمه حسین فاطمه است. این نگاه خیلی ارزشمند است. شهید سلیمانی در چند جای وصیتنامه خود طلب عفو دارد که این کار هم رسم مسلمانی است. به طور کلی این وصیتنامه نگاه جامع شهید سلیمانی را به همگان نشان داد. در این وصیتنامه ایمان و همچنین کوچک بودن دنیا در نگاه حاج قاسم خیلی خوب و زیبا به نگارش درآمده است.
* جملاتی هم درباره منش و جهانبینی دینی شهید سلیمانی بفرمایید.
نگاه خداگرایی و آخرتگرایی و خطر کردن برای اسلام در این متن مشهود است. همینطور عشق و علاقه وافر این شهید به شهادت. گویی یک شهید زندهای در میان ما زندگی میکرد و در نهایت به معراج و شهدای آسمانی پیوست. خود این شهید میفرمود که تا شهید زندگی نکنی، شهید نمیشوی. این نگاه راز و رمز عظمت شهید سلیمانی بود. شهید سلیمانی یادآور صحابه رسولالله و یادآور مجاهدتهای امیرالمومنین و یادآور رشادتهای صحابه سیدالشهدا در زمانه ما بود. گویی این شهید از دالان تاریخ عبور کرده و از صدر اسلام به زمانه ما آمده بود. شهید سلیمانی در تراز سرداران بزرگ اسلام در عصر حاضر بود. به همین خاطر باید شهید سلیمانی را بهعنوان «جهان پهلوان میدان جهاد و شهادت» دانست. شهیدی که در قامت یک شهید تمدنی ظهور و بروز کرد. عاش سعیدا و مات شهیدا. روح شهید سلیمانی روحیه متعالی ملت ایران و انقلاب اسلامی ایران را طراوت و حیاتی دوباره بخشید. باید مکتب ما مکتب شهید سلیمانی و راه ما راه شهید سلیمانی باشد. چون خود شهید سلیمانی هم تربیتشده مکتب امام و شاگرد ولایت و رهبری بود. در نهایت باید گفت شهید سلیمانی دستاورد اسلام ناب محمدی و مکتب اهل بیت بود.
ارسال به دوستان
ناگفتههای دیدار آخر
سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان به مناسبت چهلمین روز ترور سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی، فرمانده فقید سپاه قدس، مصاحبه مفصلی را با شبکه تلویزیونی العالم انجام داد. وی در این مصاحبه گفتنیهای کمتر شنیده شدهای از شخصیت، روحیات، فرماندهی و نگاه حاجقاسم سلیمانی به حوزههای مختلف بیان کرده است که بسیاری از آنها برای اولین بار است منتشر میشود. نحوه آشنایی با شهید سلیمانی، اتفاقات جنگ 33 روزه و حضور حاجقاسم در کنار رزمندگان حزبالله، تنها درخواست حاجقاسم از نصرالله، روایت آخرین دیدار و... موضوعاتی است که سیدحسن نصرالله به آنها پرداخته است. بنا به اهمیت این مصاحبه که قطعا یکی از ماندگارترین مصاحبهها درباره شخصیت و عملکرد حاجقاسم سلیمانی است، مهمترین بخشهای آن را گلچین کردهایم که در ادامه از نظر گرامیتان میگذرد.
***
* روابط خانوادگی حاجقاسم و عماد مغنیه
رابطه ایشان با حاج عماد بسیار قویتر بود. علاقه و محبتشان به هم فوقالعاده زیاد بود به طوری که مثل 2 برادر و دوست شده بودند. انگار همدیگر را دهها سال است که میشناسند. حتی رفتوآمد خانوادگی پیدا کرده بودند. حاج قاسم به خانه حاج عماد میرفت، با خانواده و بچههایش مینشست، احوالشان را میپرسید. خلاصه! رابطهشان اینطوری بود. بارها وقتی ما به تهران میرفتیم حاج قاسم برخی دوستان را دعوت میکرد تا در یک میهمانی و ناهار یا شام کاری با هم باشیم. شهید احمد کاظمی رحمتالله علیه و برادران دیگری که همچنان زندهاند هم میآمدند.
* ویژگیهای مکتب قاسم سلیمانی
مکتب حاج قاسم برآمده از مکتب امام خمینی رضوانالله تعالیعلیه است. مکتب به معنای ایده، مجموعه ایدهها، فرهنگ یا یک روش معین در کار. مثالی بزنم؛ چون این نیازمند تأمل و پژوهش است. فقط اگر بخواهم فیالبداهه مثالی زده باشم؛ ایشان فرمانده یک نیرو در سپاه بود و میتوانست در تهران بنشیند و به دیگران بگوید بیایید اینجا. بعد با آنها جلسه بگذارد و به حرفهایشان گوش بدهد و مسائلشان را به صورت طبیعی و خوب پیگیری کند و مثلا هر 6 ماه یا یک سال هم سری به لبنان، سوریه و عراق و... بزند. برخی فرماندهان اینطوری رفتار میکنند. اما مکتب حاج قاسم یعنی رفتن به عرصه عملیات و میدان عمل، رفتن به سوی دیگران. از سال ۱۹۹۸ یعنی بیش از ۲۰ سال پیش که حاج قاسم را شناختیم و رابطهمان با او شروع شد، دفعات خیلی کمی ما پیش او رفتیم. همیشه او بود که میآمد پیش ما. طبیعتا این حضور در عرصه و میدان باعث میشد اینجا همه برادران را ببیند و خودش مستقیما به میدان برود و حرف رزمندگان و مجاهدان را بشنود. این کار مزیتهای خیلی زیادی در زمینه مدیریت و فرماندهی برایش ایجاد میکرد.
حاج قاسم متکی بر گزارشهای مکتوب مسؤولان نبود. به میدان میرفت و با چشم خودش میدید، حرفها را میشنید و با دیگران در سطوح مختلف بحث میکرد.
حاج قاسم خسته نمیشد. ما همه خسته میشویم و گاهی احساس میکنیم مسائل خیلی دارند به ما فشار میآورند اما حاجی ساعتها کار میکرد و حتی وقتی خسته میشد هم به کار ادامه میداد. یادم هست گاهی وقتی میآمد دنداندرد داشت. درد تحملناپذیری است. میگفتیم دکتر بیاوریم؟ میگفت الآن نه؛ بعد از جلسه. یعنی ۶ ساعت بعد. مینشست، درد را تحمل میکرد، در جلسه شرکت میکرد، مدیریت میکرد، تصمیم میگرفت و بعد میرفت نزد دکتر. من تابهحال کسی را ندیدهام که مثل حاج قاسم درد و بیخوابی را تحمل کند.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم شخصیت حاج قاسم، پرکاری بود. گاهی شما با کسی توافقی میکنید و او بعد از یک یا 2 هفته، شاید یک بار پیگیری کند، شاید هم نکند. اما حاج قاسم نه، روز دوم و سوم دقیقا و پیدرپی و فعالانه اما نه عجولانه، پیگیری میکرد. این هم بخشی از روش حاج قاسم بود.
حاج قاسم خیلی به بهرهوری از وقت اهمیت میداد. یعنی چیزی را که میشد در ۵ سال انجام داد باید در یک یا ۲ سال انجامش میداد. تا این حد مصمم بود و پشت سرهم پیگیری میکرد.
تواضع شدید حاج قاسم خیلی مؤثر بود. حاج قاسم حتی در برخورد با آدمها و مردم عادی هم بسیار متواضع بود. اینکه فرماندهی با آن جایگاه، تا این حد متواضع باشد، خیلی مهم است.
* ناگفتههای جنگ 33 روزه
حاج قاسم همیشه به دهان مرگ میرفت. میرفت خطوط مقدم. من در این زمینه با او اختلاف نظر داشتم. همیشه تلاش میکردم پشت خط بماند. در جنگ ۳۳ روزه جولای سال ۲۰۰۶ از تهران آمد دمشق. بعد با ما تماس گرفت و گفت من میخواهم بیایم ضاحیه جنوبی پیش شما. ما گفتیم یعنی چه؟! اصلا چنین چیزی امکان ندارد. همه پلها را زدهاند، راهها بستهاند، هواپیماهای جنگی اسرائیل هر هدفی را میزنند، شرایط کاملا جنگی است. اصلا نمیشود به ضاحیه و بیروت رسید. اما حاج قاسم اصرار کرد و گفت: اگر ماشین نفرستید خودم راه میافتم و میآیم! پافشاری کرد و خودش را رساند به ما و تمام مدت هم کنار ما ماند.
چند ماه پیش از آزادسازی جنوب لبنان من و برادرانمان در شورای رهبری حزبالله و همین طور بعضی مسؤولان جهادی، از جمله شهید حاج عماد مغنیه و شهید سیدمصطفی بدرالدین محضر حضرت آقا بودیم و از شرایط منطقه، لبنان و جبهه جنوب و محل تماس با دشمن اسرائیلی میگفتیم. ارزیابی ما این بود که اسرائیلیها از جنوب خارج نمیشوند. در آن دیدار گفتیم ما بعید میدانیم در این موعد خارج شوند، چون ایهود باراک میکوشد از لبنان و سوریه تعهدات امنیتی بگیرد و دستاوردی داشته باشد. رهبری سوریه و مسؤولان لبنانی هم که چنین امتیازات و دستاوردهایی به ایهود باراک نخواهند داد و در نتیجه او تنها 2 گزینه خواهد داشت؛ یا بماند و فشارهای مقاومت را تحمل کند یا بدون قید و شرط و تعهدات امنیتی و دستاورد و جایزه عقب برود که این به معنای یک تحول استراتژیک بزرگ تاریخی در نبرد با دشمن اسرائیلی است و ما چنین چیزی را بعید میبینیم. حضرت آقا در آن جلسه فرمودند این را بعید ندانید. برایش احتمال معقولی در نظر بگیرید و برایش برنامهریزی کنید به عنوان یک احتمال معقول. فرض کنید اسرائیل بزودی بدون قید و شرط با فشار مقاومت از جنوب لبنان خارج بشود. به عنوان یک فرضیه احتمالی آرایش خودتان را متناسب با آن مرحله تنظیم کنید. این در دیدار شورای حزبالله بود. همان شب دیداری با فرماندهان جهادی برگزار شد. ۵۰ فرمانده در آن دیدار حضور داشتند. برنامه این بود که نماز مغرب و عشا را پشت سر حضرت آقا بخوانند و بروند برای دستبوسی و بعد هم بروند. قرار نبود رهبری برایشان سخنرانی کنند. همه برادران لباس نظامی تنشان بود؛ لباسی شبیه لباس رزمندگان ایرانی جنگ با عراق. آنها از نماز خواندن پشت سر حضرت آقا فوقالعاده تحت تأثیر قرار گرفته بودند و گریه میکردند. صحنه عجیب و تأثیرگذاری بود. نماز که تمام شد حضرت آقا فرمودند: بهشان بگویید بنشینند تا با آنها صحبت کنم. در حالی که بنا نبود صحبتی در میان باشد. گفتند: شما برایشان ترجمه کن. حضرت آقا شروع کردند به صحبت. از جمله چیزهایی که گفتند این بود که: فرزندانم! شما در آستانه یک پیروزی بسیار عظیم هستید و پیروزیتان هم خیلی نزدیک است. یعنی در جلسه صبح با سیاسیون موضوع را نبستند، چون برادران نظر دیگری داشتند و ایشان فرمودند بالاخره هر دو احتمال وجود دارد. اما در جلسه با نظامیان گفتند: پیروزی شما خیلی خیلی نزدیک و نزدیکتر از آن چیزی است که برخی تصور میکنند. بعد به من نگاه کردند و لبخند زدند. من هیچ وقت این تصویر را فراموش نمیکنم. ایشان با دست چپشان اشاره کردند و گفتند: همه شماها این پیروزی را با چشم خودتان میبینید. در حالی که آن ۵۰ نفر فرماندهان خطوط مقدم بودند. وقتی من داشتم این جمله را برای برادران ترجمه میکردم، صادقانه بگویم، کمی نگران شدم، چون این برادران لبنانی روی همه کلمات دقت خاصی داشتند. من گفتم حضرت آقا میگویند همه شماها این پیروزی را با چشم خودتان میبینید. در حالی که اینها رزمندگان خطوط مقدم بودند! اگر فردا کسی از آنها شهید میشد باقی افراد میگفتند پس حرف حضرت آقا چه شد که گفتند همهتان پیروزی را میبینید؟ اینها که شهید شدند و پیروزی را ندیدند؟! عجیب اینجاست که همه آن ۵۰ برادر فرمانده که مسؤولان عملیاتهای مقاومت بودند، ۶ یا ۷ ماه بعد از آن دیدار، در حالی که در جنوب لبنان هر روز عملیاتی انجام میشد و این برادران در دل عملیاتها بودند، وقتی ۲۵ مه سال ۲۰۰۰ پیروزی حاصل شد، همه آن را با چشم خودشان دیدند. هیچ کدامشان پیش از دیدن پیروزی شهید نشدند. مدتی بعد بعضیهایشان شهید شدند اما تا موقع پیروزی نه! همهشان پیروزی را با چشم خودشان دیدند. حاج قاسم هم طبیعتا در این دیدار حضور داشت و کسی بود که کل این سفر و دیدار را ترتیب داده بود.
حاج قاسم و حاج عماد و برادران از روز بعد از آزادسازی سال ۲۰۰۰ اصرار داشتند برای جنگ احتمالی آینده آماده شویم. ما یک توان موشکی واقعی پیدا کردیم. چیزی را که من الآن میگویم، دشمن میداند و به همین خاطر به زبان میآورم. تأسیس یک نیروی موشکی در مقاومت لبنان کار سادهای نبود. نیازمند نیروی انسانی، سطح علمی و همچنین آوردن موشکها از جایی بسیار دور به لبنان بود. نیروی پهپادی را هم قبلا نداشتیم. این هم در نبرد با دشمن یک نیروی تأثیرگذار است.
وقتی حوادث سال ۲۰۰۶ رخ داد، آمادگی حزبالله برای ورود به این جنگ بسیار بالا بود. حاج قاسم در میان مسؤولان مستقیم، بالاترین نقش را در تأمین این سطح بالای آمادگی داشت.
حاج قاسم در جنگ 33 روزه آمد، با پیامی شفاهی از حضرت آقا حفظهالله که حاج قاسم با خط خودش عینا آن را نوشته بود. و تا پایان جنگ و روز آخر هم پیش ما ماند. وقتی آتشبس اعلام شد، حاج قاسم با من صحبت کرد و گفت من الآن مطمئنم جنگ تمام شده و به تهران برگشت. گفت من به تهران برمیگردم تا باقی موضوعاتی را که به آنها نیاز دارید پیگیری کنم.
در لحظهای از جنگ نزدیک بود به مرحله موشکباران تلآویو برسیم، اما بعد از یک بحث مفصل و آرام این کار را نکردیم و بهجایش معادلهای وضع کردیم که به دشمن گفتیم: اگر بیروت را بزنید ما هم تلآویو را میزنیم. دشمن هم واقعا در میانه جنگ به این معادله تن داد و جرأت نکرد بیروت را بزند. پس ما مدام جلسه میگذاشتیم و فکر و تأمل میکردیم. قاعدتا اغلب بحثها احتمالا میان حاج قاسم و حاج عماد یا حاج قاسم و حاج عماد و برادران دیگر صورت میگرفت و بعد نتیجه را میآوردند پیش من.
حضرت آقاحفظهالله همه مسؤولان جمهوری اسلامی را در شهر مشهد جمع کردند و درباره جنگ و اینکه جمهوری اسلامی چه کاری میتواند برای لبنان و مقاومت اسلامی لبنان انجام دهد صحبت و درباره این مسائل گفتوگو کردند. سپس از حاج قاسم خواستند این چیزهایی را که میگویم بنویس و وقتی به لبنان رفتی و فلانی را دیدی، او را از محتوای این نوشته آگاه کن. او آزاد است هر مقدار از آن را مصلحت دید با برادرانش در میان بگذارد. حضرت آقا در نامه چیزی به این مضمون گفته بودند که عملیات مقاومت اسلامی لبنان در اسیرگیری 2 سرباز اسرائیلی، لطفی از الطاف خداوند سبحان بود! ایشان گفته بود. اسرائیلیها و آمریکاییها برای آغاز جنگی علیه شما در لبنان در پایان تابستان و شروع پاییز برنامهریزی کرده بودند، یعنی پایان تابستان و شروع پاییز سال ۲۰۰۶ و داشتند خودشان را آماده و تجهیز میکردند و امورشان را برای این جنگ سامان میدادند اما وقتی شما دست به عملیات اسیرگیری 2 سرباز اسرائیلی زدید، خودشان را در برابر کار انجام شده دیدند و گفتند فرصتی که میخواستیم به دست آمده و باید جنگ را شروع کنیم. ایشان گفته بودند شما در این جنگ پیروز خواهید شد اما باید ثابتقدم باشید، باید مقاومت کنید و به خداوند متعال توکل کنید.
* درخواست حاجقاسم از سیدحسن نصرالله
(در برهه حضور داعش در عراق) ساعت 12 شب بود که رسید پیش من. یادم هست گفت الان ساعت 12 شب است. من تا طلوع آفتاب 120 تا فرمانده عملیاتی لبنانی از شما میخواهم! من گفتم حاجی! الان ساعت 12 شب است. من از کجا برای شما 120 تا فرمانده عملیات بیاورم؟ گفت راهحل دیگری نداریم. این تنها درخواستی بود که از ما کرد و آن هم برای عراق بود که این فرماندهان میدانی را از ما خواست. بعد او پیش من ماند و شروع کردیم به تماس با یکیک برادران و توانستیم حدود 60 فرمانده میدانی تأمین کنیم. بعضیهایشان برادرانی بودند که در جبهههای سوریه بودند. به آنها گفتیم بروید فرودگاه دمشق، برخی از برادران هم در لبنان بودند که از خواب بلندشان کردیم و از خانههایشان بیرون آوردیمشان، چون حاجی گفت من میخواهم آنها را با همان هواپیمایی که خودم میروم ببرم، بعد از نماز صبح. عملا هم نماز صبحشان را خواندند و رفتند سمت دمشق و هواپیمای حاج قاسم دمشق را در حالی ترک کرد که 50 یا 60 نفر یا بیشتر فرماندهان میدانی حزبالله همراهش بودند.
* روایت آخرین دیدار
روز چهارشنبهای که ایشان سحر جمعهاش به شهادت رسید، پیش ما بود. عصر چهارشنبه چند ساعت جلسه داشتیم. بعد نماز مغرب را با هم خواندیم و ایشان با من خداحافظی کرد و به دمشق رفت. البته قرار نبود ایشان به لبنان بیاید. 2 هفته قبل لبنان بود و هیچ نیازی به لبنان آمدنش نبود. روز دوشنبه، یعنی 2 روز پیش از آمدنش پیش ما، من از یکی از برادرانمان که مدام با حاج قاسم در ارتباط بود پرسیدم چه خبر از حاجی؟ کجاست؟ تهران است یا بغداد؟ گفت من امروز با حاجی صحبت کردهام و پرسیدهام اینطرفها نمیآیید و حاجی گفته است نه! من همین تازگیها پیش شما بودهام و سرم شلوغ است. میخواهم به عراق بروم. سهشنبه شب با ما تماس گرفتند و گفتند حاجی به دمشق رسیده. شب را دمشق میخوابد و صبح به بیروت خواهد آمد. من تعجب کردم چون ایشان 2 یا 3 هفته قبل اینجا بود و آن روزها هم بسیار درگیر مسائل عراق بود. عصر روز چهارشنبه همدیگر را دیدیم و من شبش چند قرار داشتم. به حاج قاسم گفتم قرارهای شب را لغو میکنم، چون ما معمولا پس از نماز مغرب دیدار میکردیم. گفتم نماز را میخوانیم و جلسه را آغاز میکنیم. معمولا ۶ یا ۷ ساعت صحبت میکردیم. حاج قاسم گفت نه! نیازی به زمان نیست. من وقتتان را نمیگیرم. فقط آمدهام خودت را ببینم؛ کاری ندارم. موضوعی برای بحث هم ندارم. چند هفته پیش اینجا بودم. گفت بیش از یک ساعت وقت شما را نمیگیرم. بنشینیم و صحبت کنیم. واقعا هم حاجی آمد و نشستیم و موضوع خاصی وجود نداشت. من متعجب شدم که پس چرا حاجی به ضاحیه آمده است؟ گفتم چرا به خودتان زحمت دادید و آمدید و…؟ گفت فقط آمدم ببینمتان. هیچ کار دیگری ندارم. درباره اوضاع و احوال و برخی نواقص و نیازمندیها سؤال کرد. حاجی گاهی به صورت ماهانه در حل برخی مشکلات کمک میکرد اما این بار مشکل ۴ ماه را یکباره حل کرد و گفت خیالتان راحت باشد هیچ مشکلی نیست. دیگر هیچ اتفاق ویژهای نیفتاد. صحبت کردیم و با هم شوخی میکردیم. حاجی با وجود اینکه مشغولیتهای زیادی در مناطق دیگر داشت، از همیشه آرامتر و خوشحالتر بود. بسیار شوخی میکرد و بسیار میخندید. بنده به برادران هم گفتم، نورانی شده بود، به طرز عجیبی. من برایش ترسیدم. وقتی برادران به دفتر میآیند، بچهها دوربین میآورند و عکس میگیرند، گاهی هم نمیآورند اما این بار خود حاجی به بچهها گفت دوربین کجاست؟ میخواهم با سید عکس بگیریم. به همین خاطر در حال نماز، در حال ایستاده، در حال نشسته، در حال وضو و ... عکس داریم که البته همهاش منتشر نشده است. اما بسیار جالب بود که پافشاری کرد و به برادران گفت دوربین بیاورند و در همه حالتها عکس بگیرند. بنده به ایشان گفتم حاجی خواهش میکنم به بغداد نروید، شرایط خوب نیست، نگرانکننده است. گفت نه، باید بروم. گزینه دیگری ندارم. باید بروم چون میخواهم نخستوزیر را ببینم و پیامهای مهمی هست که باید برسانیم یا بشنویم و... راه دیگری وجود ندارد. خودم باید شخصا به بغداد بروم. بر اساس ساعت لبنان بعد از ساعت ۱۲ شب بود. معمولا وقتی دارم چیزی میخوانم، تلویزیون را جلویم بدون صدا روشن میگذارم روی یکی از شبکههای خبری تا اگر خبر فوری را زیرنویس کردند متوجه شوم. چون خبر فوری را بزرگ زیرنویس میکنند. موقع مطالعه به تلویزیون نگاهی میاندازم تا اگر خبر فوری بود ببینم. روی یکی از این شبکههای ماهوارهای خبری فوری را دیدم که نوشت شلیک موشک کاتیوشا به فرودگاه بغداد. پیش خودم گفتم خب! ممکن است، چون در عراق وضع متشنج بود. بعد از بمباران پایگاههای بسیج مردمی منطقه القائم توسط آمریکاییها و سپس حوادث اطراف سفارت آمریکا در بغداد، تنش وجود داشت. چند لحظه بعد خبر فوری دیگری زیرنویس شد که آمریکاییها ماشینهای متعلق به بسیج مردمی را هدف قرار دادهاند. دقیق یادم نیست ولی این حدود یک،یک و نیم شب بود. من چون میدانستم آن شب حاجی قرار است از دمشق به بغداد برود، بلافاصله با برادران تماس گرفتم، چون کسانی که به عنوان محافظ حاجی به دمشق میرفتند، از بچههایی هستند که حفاظت من را هم به عهده دارند. از برادران پرسیدم هواپیما قرار بود چه ساعتی از دمشق پرواز کند. گفتند ساعت ۶. کمی آرام شدم. گفتم ساعت ۶ از دمشق به بغداد رفته و الان ساعت یک، یک و نیم است و این یعنی حاجی از فرودگاه رفته است. اما هنوز نگران بودم. به آنها گفتم با فرودگاه دمشق تماس بگیرید و بپرسید هواپیما چه ساعتی پرواز کرده؟ گفتند هواپیما با تاخیر و شب پرواز کرده است. همان لحظه مسأله برای من تمام شد و گفتم حاجی شهید شد. نمیدانستم ابومهدی هم همراه او است. با برادران ایرانی اینجا تماس گرفتم. یکی از برادران مسؤول را بیدار کردم و گفتم با تهران تماس بگیرید ببینید ماجرا چیست؟ چون ما با شمارههایی که در بغداد داشتیم تماس میگرفتیم و برادران را پیدا نمیکردیم. مثلا با ابومهدی و دفترش تماس گرفتیم و کسی را پیدا نکردیم و به جای اینکه خیالمان راحت شود، بیشتر نگران شدیم. با تهران تماس گرفتند و تهران هم با بغداد و سؤال کردند و تقریبا در مدت کوتاهی خبر شهادت قطعی شد. یعنی میتوانم بگویم از لحظه اول حادثه در حال و هوای این بودم که این ماشینها، ماشینهای حاج قاسم است، چون وقتی اسامی برخی شهدای عراقی را اعلام کردند مثلا، اگر درست یادم باشد، یکی با فامیل جابری، از برادران پرسیدم و گفتند این برادر معمولا برای استقبال حاج قاسم به فرودگاه بغداد میآمد. رسانهها میگفتند این برادر در این ماشینها بوده و شهید شده است. خب! او چرا باید در این ساعت به فرودگاه برود؟ به هر حال من در آن شب از اولین دقایق با برادران اینجا، بغداد و ایران پیگیر ماجرا بودیم تا اینکه یقین پیدا کردیم این حادثه دردناک اتفاق افتاده است.
* خط مقاومت قویتر میشود
من معتقدم ترجمه تعبیر حضرت آقا از شهادت حاج قاسم این است که این یک حادثه الهی و تاریخی بود. این نقطه عطفی در تاریخ منطقهمان بود. هیچ شکی نیست این حادثه یک حادثه الهی بود. درست زمانی که دل بستند با کشتن حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس و دیگر برادران شهید همراهشان، ایران و خط مقاومت ضعیف خواهند شد و ایران خواهد ترسید، موضعگیری ایران نهتنها محکم و شجاعانه بود، بلکه وقتی تصمیم هدف قرار دادن پایگاه آمریکایی عین الاسد در عراق را با این شکل و این تعداد از موشک گرفت، از نظر شجاعت بینظیر بود. خون حاج قاسم سلیمانی و حاج ابومهدی و شهدای همراهشان قطعا موجی سهمگین و شوری عظیم در جنبشهای مقاومت به وجود آورد. اینجا بعد از شهادت حاج قاسم بسیاری از برادران حتی از مسؤولان بزرگ حزبالله نامههایی برای من نوشتند و از من اجازه خواستند و درخواست کردند برایشان فرصت عملیات استشهادی فراهم کنم. این یک تغییر معنوی تازه بود. شهادت حاج قاسم حتی برای شخص هر کدام از ما و بسیاری از بچههای مقاومت و کادرها و فرماندهان در میدانهای مختلف هم تولد دوباره بود. چون گذشت سالها و آزمایشهای دنیوی و پرداختن به کارهای سیاسی و رسانهای و مشکلات مردم و… سبب شده بود مقداری غبار و تاریکی بر قلبهاشان بنشیند اما خون حاج قاسم و حاج ابومهدی المهندس آمد تا همه این غبارها را پاک کند و با نورش همه این تاریکی را از بین ببرد تا از نو جان و روح مردان و فرماندهان خط مقاومت را ببینیم که به اصالت و نورانیت و جوشش خود برمیگردند.
شهادت حاج قاسم این معنا، خون، جوشش و باورپذیری بسیار بالا و تازه را برای خط مقاومت به ارمغان آورد.
من با وجود حاجی احساس میکردم یک پشتیبان قوی دارم.
***
[ماجرای شهادت عماد مغنیه و واکنش حاجقاسم]
هنگام شهادت حاج عماد مغنیه، حاج قاسم در دمشق بود. آنها با هم بودند. از خانه خارج شده بودند و با هم به فرودگاه رفته بودند. بعد حاج عماد به همان خانه بازگشته بود ولی قبل از آنکه هواپیما بپرد، ماجرای ترور و شهادت روی داد. حاج قاسم به محل شهادت حاج عماد بازگشت و بعد آمد اینجا و من و ایشان در ضاحیه با هم دیدار کردیم. بشدت ناراحت بود؛ اولا به خاطر روابط ویژهای که با حاج عماد داشت و ثانیا چون خودش را تا حدی مسؤول میدانست. میگفت اگر من به دمشق نمیآمدم، نه حاج عماد از بیروت به دمشق میآمد و نه در دمشق شهید میشد. من دائما به او تسلی میدادم که حاجی، اینطوری نیست.
***
[حاجقاسم مدیر پشتمیزنشین نبود]
از دوره جنگ ایران و عراق ارتباط مستقیمی بین برادران سپاه با روحانیان و بچههای لبنان و مثلا در صدرشان شهید سیدعباس موسوی رضوانالله تعالی علیه و شهید حاج عماد مغنیه رضوانالله تعالی علیه شروع شد.
اولین دیدار من با قاسم سلیمانی در لبنان بود. بعد از اینکه ایشان به فرماندهی نیروی قدس منصوب شد، آمد لبنان. اینجا در جلسه معارفه همدیگر را دیدیم. من قبلش حاج قاسم را نمیشناختم. یعنی همدیگر را ندیده بودیم. از همان دیدار حسی از نزدیکی روحی، روانی و فکری به ما دست داد، به طوری که انگار 10 سال است ما حاج قاسم را میشناسیم و او هم ما را میشناسد.
خیلی زود مشخص شد شخصیت حاج قاسم طوری است که یک فرمانده نظامی صِرف نیست، بلکه مسائل امنیتی را هم خیلی عمیق و جدی میفهمد. یعنی یک آدم امنیتی به معنای تخصصیاش است. ضمن اینکه فهمش از مسائل سیاسی هم بسیار گسترده و پراهمیت است.
احساس ما این نبود که تنها با یک ژنرال متخصص در زمینه نظامی جلسه میگذاریم، بلکه مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را هم عمیقا و کاملا میفهمید، چه برسد به مسائل نظامی و امنیتی و اینها. از یک چنین جامعیتی برخوردار بود. علاوه بر اینها، بین او و حاج عماد مغنیه و باقی برادران مسؤول در امور جهادی، یک رابطه برادرانه و شخصی شکل گرفت. یعنی به سرعت رابطه، به رابطهای دوستانه، محبتآمیز و برادرانه تبدیل شد.
درست است که او فرمانده نیروی قدس بود اما در تهران نمینشست، بلکه به میدانهای عملیات و خطوط مقدم میرفت. ایشان مدام و مستمرا به لبنان میآمد و چند روزی در لبنان میماند. در نتیجه میان ایشان و برادران، فارغ از روابط کاری، دوستیهای شخصی شکل گرفته بود. یعنی او و برادران، به لحاظ شخصی هم دوست همدیگر بودند. این در عرصههای دیگر هم بود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|