|
جشنواره سیوهشتم فیلم فجر را میتوان به خاطر نادیده گرفتن فرامرز قریبیان «ضدقهرمان» نامید
غریبیان
گروه فرهنگ و هنر: «این نگاه، خود سینماست»؛ این تعبیری بود که نوید محمدزاده درباره تصویر اولی که روی پوستر فیلم «خروج» آمد، نوشت و آن را منتشر کرد. پوستری با تصویری از نقش «رحمت بخشی» در فیلم «خروج» با بازی فرامرز قریبیان؛ بازیگر سرشناس سینمای ایران که پس از 7 سال با حضور در فیلم حاتمیکیا یکی از مهمترین نقشهای سینمایی این سالها را ایفا کرد و در میان نامزدهای سیمرغ بلورین سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر قرار گرفت. در نهایت اما به شکل عجیبی نادیده گرفته شد و با وجود اینکه در نشست خبری اعلام کرده بود «خروج» آخرین فیلم در کارنامه سینماییاش است، توجهی به وی نشد، در حالی که در شمایل یک قهرمان به میدان بازیگری بازگشته بود.
«رحمت بخشی» در خروج اگرچه شباهت فیزیکی به هیچکدام از قهرمانهای قبلی حاتمیکیا ندارد اما همه مولفههای یک قهرمان اصیل را دارد. بازی برجسته و قابل تامل البته نقش را فراتر از آنچه بوده، بالا کشیده و آن را از دیگر شخصیتهای فیلم متمایز کرده است. پیشتر هم البته گفتیم قریبیان بخوبی نقش یک قهرمان/ پیرمرد را در 78 سالگی ایفا کرده است و ندیدن این اتفاق، از بازی قریبیان شگفتانگیزتر است.
اما چرا میگوییم باید فرامرز قریبیان دیده میشد و بازیاش از سوی مدیریت و داوران جشنواره تحسین میشد؟ بتازگی مسعود فراستی در انتقاد از مدل برگزاری جشنواره فیلم فجر، انتقاداتی را مطرح کرده است که مهم و منطقی است و اشارههای درستی دارد. فراستی با انتقاد از مدیریت باندی و جناحی جشنواره سی و هشتم گفته است: مجموعه جشنواره از انتخاب دبیر، انتخاب هیات انتخاب و انتخاب داوران بر مبنای یک سلیقه خاص است که رئیس این سلیقه خاص یک بار گفت این ریلگذاری که ما کردیم حالا حالاها در سینمای ایران برپاست. این را آقای بهشتی گفت و میبینیم این جمله درست است و ریلگذاری که آقای بهشتی و یارانش کردند که اساسا ریلگذاری سینمای جشنوارهای بود، آن طیف و نگاه همچنان بر سینمای ایران حاکم است؛ از دبیر جشنواره تا هیات انتخاب، هیات داوران و نتیجه آرا و تقسیم جوایز. چرا این گزاره مهم است و چرا ندیدن قهرمان کنشگر از سوی جشنواره فجر را میتوان نتیجه مدیریت باندی و جناحی و حرکت روی ریل دهه 60 دانست که حالا با نادیده گرفتن قریبیان در نقش یک قهرمان توجیه میشود.
به فیلمهای پرفروش دهههای 60 و 70 نگاهی بیندازید. بیشتر این فیلمها، آثاری قهرمانمحور بودند. اگرچه مدیران فرهنگی کشور اقبالی به آن گونه از سینما نشان نمیدادند و بیشتر مبلغ سینمای اروپای شرقی و روشنفکری بودند، باز هم مردم برای دیدن «عقابها» و «کانیمانگا» و عمده فیلمهای «جمشید هاشمپور» از «تاراج» تا «رنجر» توی صف سینما میایستادند. مدیران سینمایی دهه 60 که بازگشت برخی از آنها در سالهای اخیر، خط فکری جشنواره را به سمت ضدیت با قهرمان متمایل کرده، با رو آوردن به سینمای اروپای شرقی، در جستوجوی مفاهیم بیمخاطب و خاص بودند. فیلمهایی که به مبارزات مردمی قبل از انقلاب میپرداختند، قهرمانهای خاص خود را داشتند و سینمای دفاعمقدس هم قهرمانهای خود را. یکی از کمنظیرترین آثار سینمایی دهه 60 که هیچ فیلمی در تاریخ سینمای ایران هنوز به تعداد مخاطبانش نزدیک هم نشده، «عقابها» است که در ژانر دفاعمقدس در سال 63 روی پرده سینماها رفت. سینمای ایران اما قدر آن نوع از قهرمان را ندانست و جشنوارهها هم اقبالی به آن سینما نشان ندادند. یکی از نشانههای این نامهربانی با قهرمان، اهدای سیمرغ دیرهنگام و عجیب به جمشید هاشمپور بود. سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در جشنواره سیوششم فیلم فجر به هاشمپور میرسد؛ به اندازه عمر جشنواره دیر! آن هم نه برای بازی در یک نقش قهرمانانه. جمشید هاشمپور برای بازی در فیلم «دارکوب»، به خاطر ایفای نقش یک دلال خرید و فروش نوزاد این جایزه را میگیرد؛ نقشی که هیچ ارتباطی به یک قهرمان ندارد و فرسنگها با «جمشید هاشمپور»ی که از هلیکوپتر روی هوا به زمین میپرید یا با حرکتهای خارقالعاده رزمیاش همزمان 30 نفر را به زمین میکوفت، فاصله داشت. شاید همین سیمرغ نشانه دقیقی برای توضیح نوع مواجهه مدیریت سینمایی و جشنوارهای کشور با «قهرمان»ها باشد؛ قهرمانهایی که اگرچه آنها دوستشان نداشتند و ندارند اما تا سالها در ذهن و خاطرات مردم جا باز کرده بودند.
در کنار قهرمانهای با مولفههای فیزیکی برجسته مثل هاشمپور، راد و... سینما قهرمانهایی که مولفههای روحی و معنوی برجسته داشته باشند، زیاد نداشت. فرامرز قریبیان حتما یکی از آنها بود. قریبیان که پیش از انقلاب علاوه بر «گوزنها»، در فیلمهای «خاک»، «غزل» و «سایههای بلندباد»، دیگر آثار مهم سینمای موج نوی ایران حضوری چشمگیر داشت، در سینمای پس از انقلاب هم خوش درخشید، به گونهای که حتی کارنامه فیلمهای پس از انقلاب او بسیار رنگینتر و پربارتر از گذشتهاش شد. «سفیر»، «سناتور»، «آوار»، «ترن»، «کانیمانگا»، «مرگ پلنگ» و... از جمله کارهای مهم و تاثیرگذار قریبیان بودند. «خروج» اما بازگشت متفاوت قریبیان بود؛ بازگشتی معرکه در معرکه که فارغ از قوت و ضعف خود «خروج»، یکی از بهترین پیرمرد/ قهرمانهای سینمای ایران است. به تعبیر یکی از نویسندگان سینمایی، بازگشت این روزهای قریبیان یادآور دیالوگ ماندنی سید خطاب به قدرت در «گوزنها» است. «وقتی رفتی نفهمیدیم کی رفته، حالا که اومدی میفهمیم کی اومده؛ هنوزم کم حرف میزنی، هنوزم ماتی، هنوز تو چشات عشقه... صفای قدمت».
ارسال به دوستان
تأثیر همافزایی جریانهای اصولگرا در سیاستورزی انقلابی
وحدت مقدمه پیروزی در انتخابات مجلس
یونس مولایی: امکان یا عدم امکان؟ گویا این دو قید تبدیل به پیشوندهای «وحدت» در همه انتخاباتها شده است. حکایتی که نخستینبار در جریان نهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در سال 84 مطرح شد، سال 90 در حاشیه نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی رنگ و بویی جدیتر به خود گرفت و در نهایت بعد از شکست در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 تبدیل به یکی از فرضیههای شکست اصولگرایان شد. با این حال بعد از وحدت در ارائه لیست انتخاباتی در اسفند94 و انصراف محمدباقر قالیباف به نفع سیدابراهیم رئیسی در سال 96 به نظر میرسید که حکایت تکثر لیستها و کاندیداهای جناحی تبدیل به بخشی از تاریخ شده است اما با نزدیک شدن به موعد انتخاباتی مجلس یازدهم بار دیگر خاطرات سیاسی گذشته رنگ واقعیتی حاضر و موجود را به خود گرفت تا پس از ماهها بررسی جلسات انتخاباتی در چارچوب شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی در نهایت با انتشار چند لیست دیگر از جمله لیست جبهه پایداری، جریان انقلابی شاهد تکثری از لیستها باشد که میتواند زمینهساز ریزش و تشتت آرا و بالا رفتن احتمال پیروزی رقبا شود.
تعدد لیستها و تلاش کوچکترین گروههای سیاسی برای انتشار لیستی با نیت اثبات وجود خارجی خود را شاید بتوان معلولی از وجود پیشفرض شکست قطعی اصلاحطلبان دانست، پیشفرضی که هر چند فضای سیاسی و افول شدید محبوبیت این جناح به علت حمایت و همراهی کامل با حسن روحانی آن را تا حد زیادی تایید میکند اما خوشبینی زیاد و قطعیتبخشی به گزاره شکست نمایندگان اصلاحطلبان که مشابه تجربه انتخابات سال 92 نیز هست، این بیم را میدهد که بالا گرفتن ضریب تشتت و پراکندگی آرا، زمینهساز موفقیت اصلاحطلبان با کمترین درصد آرا شود. تجربه انتخاباتهای گذشته این باور را تایید میکند که «وحدت» شرط لازم ولی ناکافی برای پیروزی در میدان رقابت محسوب میشود، در چنین فضایی هر چند شکل دادن به یک ائتلاف فراگیر و رسیدن به لیستی واحد میتواند در عین انباشت کردن آرای جبهه انقلاب، باعث همافزایی در فضای تبلیغاتی و مضاعف کردن آرای جذبی جبهه انقلاب شود اما مهمترین نکته که نباید از آن غافل شد دستاوردهای طولانیمدتی است که تنها در سایه یک وحدت فراگیر امکان وجودی مییابد.
1- وجود لیستهای متعدد و تکثر در میان خردهگروههای جناح انقلاب فراتر از پراکندگی آرا، مسیر سردرگمی گفتمانی بدنه جریان انقلاب را نیز فراهم میآورد، به گونهای که عمده مباحث بیش از آنکه به سمت مباحث مبنایی و راهکارهای اجرایی برود به سمت مباحثی معطوف به افرادی میرود که از منظر گفتمانی و اجرایی شباهت حداکثری دارند. رسیدن به یک وحدت فراگیر علاوه بر انباشت آرای جبهه انقلاب، باعث تقویت و هدفمندی ظرفیت تشکیلاتی این جبهه میشود.
2- یکی از مهمترین پیشفرضها برای رسیدن به بلوغ سیاسی چه در سطح جبهه انقلاب و چه در سطح کشور فراگیر شدن ایده وحدت و توانایی به رسمیت شناختن اختلافات درونگفتمانی جریانات سیاسی مختلف است. تقویت فرهنگ سیاسی مردم از طریق نائل آمدن به فهم تشکیلاتی بالا و امکانیابی پرهیز از اختلافات حداقلی برای رسیدن به اجماعی حداکثری در برآیندی بلندمدت فضای رقابت سیاسی کشور را هدفمند و عمیقتر میکند. به عبارت دیگر حتی با قبول این حدس که تعدد لیستهای انتخاباتی مانعی بر سر راه پیروزی جریان انقلابی محسوب نشود، باز هم وحدت سیاسی و باور به تعهد تشکیلاتی در بلندمدت امتیازات بیشتری را برای این جریان به ارمغان میآورد.
3- داشتن افق دیدی به سوی انتخابات سال 1400 و دولت سیزدهم بدون نگریستن به وضعیت موجود رقابت سیاسی جبهه انقلاب و تشتت عجیبی که در آن فراگیر شده است باعث اشتباهات محاسباتی خواهد شد، به گونهای که انتخابات پیش رو را میتوان به مثابه مانوری برای آمادهسازی گروههای انقلابی برای در دست گرفتن مدیریت قوه مجریه نگریست. با این چشمانداز حتی اگر باز هم فرض را بر پیروزی قطعی در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بگذاریم، از دل چنین فضایی که کوچکترین اختلافات زمینهساز انشعابهای جناحی و سیاسی میشود با به دست گرفتن دولت نیز توانایی به صف کردن همه ظرفیتهای اجتماعی و سیاسی جبهه انقلاب را نمیتوان متصور بود.
4- منتهی شدن کوچکترین اختلاف نظرها به بهانهای برای انشعاب هر چند در ظاهر گروههای منشعب را با این فرض مواجه میکند که فضای سیاسی خود را خالصتر کردهاند اما در افقی بلندمدت راه را بر هرگونه گفتوگوی انتقادی در عین تساهل سیاسی میبندد. تاثیرات دگم سیاسی حاصل از این فرآیند در بلندمدت بدنه نیروهای انقلابی را نیز با بدبینی نسبت به سایر همقطاران همراه میکند. رسیدن به الگوی وحدت به عنوان الگویی مطلوب میتواند مانع از تسلط یافتن چنین رویهای در فضای نیروهای انقلابی شود.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از مردم آذربایجانشرقی مطرح فرمودند
مجلسقوی برای ایرانقوی
* یک رکن قوی بودن مجلس شورای اسلامی حضور هرچه بیشتر مردم پای صندوقهای رأی است. رکن دوم مجلس قوی کیفیت انتخاب است
گروه سیاسی: حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار هزاران نفر از مردم آذربایجان شرقی، حضور در انتخابات مجلس را وظیفه شرعی، ملی، انقلابی و حق مدنی آحاد مردم برشمردند و با اشاره به 2 رکن مهم «حضور پرشور» و «انتخاب خوب» گفتند: انتخابات یک جهاد عمومی و نعمت و امتحان الهی است که اگر با حضور حداکثری مردم همراه شود، مایه آبروی نظام اسلامی و تقویت کشور و مصونیتبخش در برابر توطئهها و زمینهساز ایران قوی خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به مشکلات عمیق و گسترده اجتماعی و اقتصادی جامعه آمریکا برخلاف ظاهر بزککرده آن، افزودند: آمریکا در حال حرکت به سمت فروپاشی از درون است و شکوه و جلال ظاهری آن مانع از غرق شدنش نخواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار که به مناسبت چهلودومین سالروز قیام تاریخی مردم تبریز در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ برگزار شد، مهمترین ویژگی مردم آذربایجان را تبلور عزت ملی، دینی و انقلابی و حضور در صحنه به وقت نیاز و دفاع از کشور و انقلاب و هویت دینی برشمردند و گفتند: حضور بهنگام مردم تبریز در چهلم قیام ۱۹ دی مردم قم مایه برکت خداوند متعال شد و این حرکت بهصورت سلسلهوار تا آغاز حرکت عمومی ملت و سقوط رژیم طاغوت و استقرار حکومت اسلامی ادامه یافت.
ایشان انتخابات بسیار مهم روز جمعه دوم اسفند را از مصادیق میدانهای نیاز به حضور بهنگام دانستند و افزودند: انتخابات جهاد عمومی، مایه تقویت کشور و آبروی نظام اسلامی است و حضور گسترده و پرشور مردم در پای صندوقهای رأی، به توفیق الهی مایه برکت و تأثیرات تحولآفرین در کشور خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تبلیغات و تلاشهای گسترده آمریکاییها برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی ایران و جدا کردن مردم و جوانان از نظام اسلامی خاطرنشان کردند: با وجود همه این تلاشها، آنها به نتیجه نرسیدهاند که نمونه بارز آن، تشییع شهید سلیمانی و راهپیمایی ۲۲ بهمن بود و انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز بار دیگر نشان خواهد داد مردم در کنار نظام اسلامی و پشتیبان آن هستند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه چشم دوستان و دشمنان به انتخابات روز جمعه است، افزودند: دشمنان میخواهند ببینند نتیجه فشار حداکثری آمریکا و بدعهدیهای اروپاییها و مشکلات اقتصادی که در کشور وجود دارد، چه بوده است و دوستان هم با نگرانی منتظر نحوه حضور مردم در انتخابات هستند.
* انتخابات خنثیکننده نیتهای شوم آمریکا است
ایشان گفتند: البته من همواره به دوستان نظام اسلامی گفتهام، از ملت ایران نگران نباشید زیرا این ملت کاربلد است و میداند که چه بکند.
رهبر انقلاب اسلامی انتخابات را خنثیکننده بسیاری از نیتهای شوم آمریکاییها و صهیونیستها و بدل فن مکر و کید آنها دانستند و خاطرنشان کردند: تنها راه مأیوس شدن دشمنان، قوی شدن ایران است و یکی از مصادیق ایران قوی، مجلس قوی است، مجلسی که بتواند با تصویب قوانین لازم و با هدایت دولتها به مسیر مطلوب، کشور را مصونیت ببخشد.
* رکن قوی شدن مجلس، حضور حداکثری مردم است
حضرت آیتالله خامنهای یک رکن قوی بودن مجلس را حضور هرچه بیشتر مردم در پای صندوقهای رأی برشمردند و افزودند: تأثیرات مجلس فقط محدود به 4 سال نیست بلکه مجلس قوی یا مجلس ضعیف و خودباخته با تصمیمات خود میتوانند تأثیرات بلندمدتی بر کشور بگذارند.
ایشان افزودند: انتخابات و رأی دادن، وظیفه شرعی، ملی و انقلابی، جشن ملی و احقاق حق آحاد مردم برای دخالت در سرنوشت کشورشان است.
رهبر انقلاب اسلامی رکن دوم یک مجلس قوی را کیفیت انتخاب دانستند و در تبیین ویژگیهای نمایندگان شایسته ملت بزرگ ایران تأکید کردند: باید برای مجلس شورای اسلامی، افراد «با ایمان»، «شجاع»، «کارآمد»، «وظیفهشناس»، «پرانگیزه»، «وفادار به اسلام، مردم، انقلاب و کشور»، «سرسخت در مقابل دشمنان» و «دل نبسته به دنیا و مطامع مالی» برگزیده شوند.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: مردم باید در انتخاب نمایندگان بسیار مراقبت کنند زیرا ما در همین دوره انقلاب، نمایندگانی در مجلس داشتیم که اکنون نوکر و کُلفَت آمریکا و دشمنان ایران هستند.
ایشان همچنین درباره حضور جوانان و افراد باتجربه در مجلس گفتند: مجلس باید یک ترکیب متناسبی از جوانان و افراد مجرب، دانا و راهبلد باشد. جوانگرایی یک ضرورت قطعی برای کشور است و کنشگر اصلی و پیشران حرکت رو به جلو جوانان هستند اما تکیه بر جوانان به معنای چشمپوشی از افراد با تجربه نیست.
رهبر انقلاب اسلامی سابقه دلبستگی به دشمنان و انفعال در برابر آنها را یک نکته منفی برشمردند و تأکید کردند: ملت ایران دارای روحیه اعتماد به نفس ملی است و بسیاری از اندیشمندان و سیاسیون جهان نیز ملت ایران را رشید و بزرگ و نیرومند و نترس توصیف میکنند، بنابراین کسی که قدرت ایستادگی و اعتماد به نفس، در برابر دشمنان را ندارد، برای نمایندگی ملت ایران مناسب نیست. حضرت آیتالله خامنهای همچنین اهمیت بالای انتخابات میاندورهای مجلس خبرگان را یادآور شدند و افزودند: وظیفه مجلس خبرگان بسیار مهم است و نباید انتخابات میاندورهای مجلس خبرگان در برخی شهرها به حاشیه برود. ایشان تأکید کردند: همه کسانی که دوستدار اسلام، انقلاب، نظام اسلامی و ایران هستند باید در انتخابات شرکت کنند و انتخاب خوب و درست انجام دهند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به گزارشی مبنی بر پرداخت مبالغ زیادی دلار نفتی از جانب یکی از کشورهای عَنود منطقه به یکی از رسانههای انگلیسی فارسیزبان برای منصرف کردن مردم ایران از گرایش به افراد انقلابی در انتخابات، افزودند: این گزارش نشان میدهد کیفیت و چگونگی انتخاب تا چه حد مهم است. ایشان انتخابات را میدان امتحان الهی دانستند و ابراز امیدواری کردند ملت ایران در این امتحان، سربلند بیرون بیاید.
* آمریکاییها منفعل شدهاند
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان درباره یاوهگوییهای اخیر مقامهای آمریکایی درباره ایران و انتخابات گفتند: بخشی از اظهارات این احمقهای درجه یک برای تأثیرگذاری در انتخابات و با هدف مأیوس کردن مردم از صندوق رأی است اما بخش دیگری از آن، ناشی از انفعال است.
رهبر انقلاب اسلامی انفعال آمریکاییها را نتیجه اثرات معکوس ترور سردار سلیمانی دانستند و خاطرنشان کردند: در این قضیه رئیسجمهور آمریکا و اطرافیان او منفعل و متوجه شدند کارشان حسابنشده بود، چرا که هم در داخل آمریکا و هم در دنیا بشدت به آنها حمله شد.
ایشان افزودند: آمریکا میخواست با ترور سردار عزیز ما که تأثیرات عمیقی در منطقه داشت، بر منطقه مسلط شود اما ماجرا بر عکس شد و راهپیمایی بزرگ ضدآمریکایی در بغداد، مسائل سوریه و حلب و قضایای دیگر منطقه، درست نقطه مقابل خواست آنها را رقم زد، بنابراین یک هدف از یاوهگوییهای اخیر آنها، جبران این انفعال است.
حضرت آیتالله خامنهای شهادت سردار سلیمانی را یک فقدان تلخ خواندند و گفتند: شهید سلیمانی حقیقتاً بسیار خوب، مفید و تحسینبرانگیز بود اما در این حادثه غلبه با لطف الهی بود زیرا آن بزرگوار به هر دو حُسن «پیروزی» و «شهادت» دست یافت، چرا که در این سالها در منطقه، پیروز میدان سلیمانی بود و مغلوب میدان، آمریکا و عوامل آن، و در نهایت به فوز شهادت هم رسید.
رهبر انقلاب اسلامی اجتماعات بینظیر و دهها میلیونی مردم در تشییع شهید سلیمانی را از برکات الهی و نشاندهنده عظمت، اتحاد، حضور، قدرشناسی و بصیرت ملت ایران دانستند و با اشاره به همدردی بسیاری از ملتها با مردم ایران در این قضیه افزودند: در یکی از کشورها هزار مجلس به یاد شهید سلیمانی برگزار شد که این واقعیتهای شوقانگیز نشانه عمق راهبردی نظام اسلامی است، بنابراین باطن این قضیه برخلاف ظاهر بسیار تلخ آن، برای جبهه حق سراسر پیروزی است.
* باطن قضیه شهادت سردار سلیمانی شکست دشمن است
ایشان با یادآوری تعبیر امام بزرگوار از درگذشت فرزند فاضل و برجسته خود مرحوم حاجآقا مصطفی به «الطاف خفیه الهی» خاطرنشان کردند: آن زمان کسی متوجه مفهوم تعبیر امام نشد اما پس از حرکت مردم ایران و عکسالعمل دربار و حوادث قم و تبریز و آغاز حرکت عمومی ملت که به سقوط حکومت طاغوت منجر شد، مفهوم آن مشخص شد، همچنانکه در حادثه تلخ شهادت سردار سلیمانی نیز دشمن تصور کرد ضربهای زده است اما باطن قضیه، پیروزی، و شکست دشمن خبیث است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه دشمن نه فقط در این ماجرا، بلکه در یک نبرد ۴۰ ساله دائماً از ملت ایران ضربه و شکست خورده است، افزودند: آمریکاییها در این ۴۰ سال همه سلاحهای سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، رسانهای و هر اقدام ممکن را برای ساقط کردن نظام اسلامی بهکار گرفتند اما نظام اسلامی نه تنها ساقط نشد بلکه هزار برابر قویتر و در مقابل، آمریکا ضعیفتر از قبل شده است. رهبر انقلاب اسلامی در تبیین ضعف روزافزون آمریکا، ظاهر فعلی آن را بزک کرده خواندند و افزودند: امروز آمریکا با ۲۲ هزار میلیارد دلار بدهی، مقروضترین دولتهای دنیاست و اختلاف طبقاتی در این کشور، وحشتناک و از همیشه بیشتر است.
ایشان با اشاره به نمونههایی از مشکلات عمیق آمریکا از زبان یکی از سناتورهای برجسته این کشور گفتند: این سیاستمدار آمریکایی میگوید در دولت ترامپ به ثروت 5 تن از ثروتمندترینهای آمریکا بیش از 100 میلیارد دلار اضافه شده و ثروت 3 نفر از آنها به اندازه نیمی از جمعیت آمریکاست. ۸۰ درصد کارگران فقیرند و حقوقشان کفاف زندگی آنها را نمیدهد. از هر 5 آمریکایی تنها یک نفر توان خرید داروهای تجویزشدهاش را دارد و فاصله ثروت سفیدپوستان و سیاهپوستان آمریکایی در ۵۰ سال گذشته سه برابر شده است.
* آمریکا همانند کشتی تایتانیک غرق خواهد شد
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه نقل قول از این مقام آمریکایی افزودند: رئیسجمهور آمریکا میگوید اوضاع در دوران وی بهتر شده، بله! اما نه برای مردم بلکه برای میلیاردرها و به قول یکی از رؤسای جمهور سابق آمریکا، «آمریکا حکومت یک طبقه خاص بدون دخالت مردم و با رشوهخواری سیاسی نامحدود» است. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به آمارها و واقعیتهای تکاندهنده از تبعیض، فاصله طبقاتی، فقر و جنایت در آمریکا که مانند خوره به جان این کشور افتاده است، تأکید کردند: همچنانکه شکوه و جلال کشتی معروف تایتانیک مانع از غرق شدن آن نشد، تلاش برای آرایش ظاهر آمریکا و شکوه و جلال آن نیز مانع از غرق شدنش نیست و آمریکا غرق خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی با هیچ ملت و نژادی مخالف نیست، بلکه با استکبار، ظلم و طغیان علیه ارزشهای انسانی مخالف است، گفتند: امروز قله طغیان و استکبار، آمریکایی است که در دست ثروتمندان و کمپانیدارهای صهیونیست میچرخد و در دنیا نیز منفور است. ایشان افزودند: آمریکا در کشورهای اطراف ما دهها پایگاه نظامی دارد اما اگر روزی مسألهای پیش بیاید، این پایگاهها نه به درد آمریکا خواهد خورد و نه به درد آنها که پولشان را به آمریکا میدهند و چشم امید به آن دارند، چرا که استکبار آمریکایی در حال فرو ریختن است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر لزوم حفظ حرکت پرشتاب نظام اسلامی به سمت اهداف والا، وجود جوانان را برای ادامه این حرکت امیدبخش خواندند و خطاب به آنان گفتند: جوانان عزیز! خود را از لحاظ علمی، عملی، تجربی و ایمانی آماده کنید، چرا که فردای این کشور در دستان شماست و باید بتوانید این مملکت را به اوج برسانید که انشاءالله این کار را خواهید کرد. رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به نقش تأثیرگذار مردم آذربایجان و تبریز در حوادث تاریخی و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گفتند: مردم آذربایجان همواره در مقاطع و حوادث مختلف جلودار بودهاند که نمونههای آن را میتوان حرکت ۲۹ بهمن سال ۵۶، دوران دفاعمقدس، فتنه سال ۸۸، اجتماع عظیم در تجلیل از سردار سلیمانی و در راهپیمایی امسال ۲۲ بهمن دید که با وجود بارش شدید برف، مردم حضور پرشوری داشتند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آیتالله سید محمدعلی آلهاشم، نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز، لحظهشناسی و اقدام بهنگام در میادین دفاع از انقلاب را از خصوصیات برجسته مردم تبریز خواند و با بیان گزارشی از اقدامات انجامشده در زمینه استفاده از ظرفیتهای جوانان در گام دوم انقلاب گفت: در مقابل جنگ شناختی دشمن که امید و باورهای جوانان را هدف گرفته است، معتقدیم مساجد به عنوان خاستگاه اصلی نیروهای انقلاب باید مرکز طراحی، اندیشهورزی و فعالیت باشند.
ارسال به دوستان
کدام تصاویر از عملکرد مجلس دهم در اذهان عمومی ثبت شده است
کلوزآپ یک مجلس ضعیف
* مجلس یازدهم باید اقدام به احیای اعتبار و بازتعریف نقش نظارتی پارلمان کند
گروه سیاسی: این روزها با نزدیک شدن به پروسه یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی شاهد رسیدن قطار مجلس دهم به ایستگاههای پایانی خود هستیم؛ مجلسی که از جهاتی میتوان آن را فاقد هرگونه تصویر برجستهای در اذهان عمومی دانست. نزدیک بودن بخش عمده نمایندگان این مجلس چه از نظر سیاسی و چه از منظر منافع مشترک پارهای از نمایندگان شهرهای کوچک با دولت که اساسا همنوایی با دولت را متضمن تسریع دستیابی به امتیازات دولتی برای حوزه انتخابی خود میدانستند، باعث شد حسن روحانی سال آخر دولت اول خود و بیشتر عمر دولت دومش را در سایه همراهی حداکثری بهارستان تجربه کند.
بیعملی و یکنواختی حاصل از این فضا نیز باعث شد مجلس دهم در قیاس با سایر ادوار آن کمترین حضور تاثیرگذاری را در جریان تصمیمات کلان کشور تجربه کند و همین امر باعث حد بالایی از بیگانگی میان بدنه جامعه با نهاد پارلمانی کشور شد. بیراه نخواهد بود اگر تصویر ثبتشده از دوره دهم مجلس شورای اسلامی در اذهان عمومی را بیش از هر چیز تصویری از حاشیه و نطقهای سیاسی، روزهای راحت وزرای استیضاحشده و اخبار مربوط به فعالیتهای خارج از وظیفه نمایندگان بدانیم و از همین رو تصویر ثبتشده در حافظه جمعی مردم، چندان رویداد مثبتی از این مجلس را در خود ثبت نکرده است.
* حافظه جمعی مردم چه تصویری از مجلس دهم دارد؟
علاوه بر حمله تروریستی 17 خردادماه سال 96 که باعث به شهادت رسیدن تعدادی از مراجعان و کارمندان مجلس شورای اسلامی شد و همچنین تصاویر نمادینی همچون عکس دستهجمعی نمایندگان با لباس فرم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واکنش به تروریستی خوانده شدن این نهاد از سوی دولت ترامپ، به سختی میتوان در حافظه جمعی ایرانیان دنبال تصویری وحدتبخش از مجلس دهم بود.
در حالی که ماهیت متکثر و فاقد اکثریت مجلس دهم در روزهای نخست، حسن ظنهایی را نسبت به فعالیت گسترده آن و تبدیل شدن به نمادی از مثبت بودن برآیند مجلس چندحزبی میداد اما آنچه در عمل رخ داد بیعملی و انفعال مثالزدنی این دوره از مجلس در قیاس با سایر ادوار قوه مقننه بوده است.
در چنین فضایی یکی از تصاویر مشهور ثبتشده در حافظه جمعی مردم از این مجلس را میتوان صف سلفی تعداد قابل توجهی از نمایندگان حامی دولت مقابل فدریکا موگرینی مسؤول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در حاشیه مراسم تحلیف حسن روحانی و آغاز بهکار دولت دوم او دانست که با واکنش منفی و تند جامعه همراه شد و از آن در شبکههای اجتماعی با عنوان «سلفی حقارت» یاد شد؛ تصویری که هرچند در موردی خاص ثبت شد اما تبدیل به نمادی از رویکرد مجلس دهم در مواجهه با مسائل بینالمللی شد. در میان نطقهای نمایندگان نیز آنچه حتی بیش از چند مورد جدل قومیتی به چشم آمد، مربوط به نطق جنجالی یک نماینده اصلاحطلب تهران بود که در حاشیه نطقی- که زمانش مربوط به سوال از وزیر ارتباطات بود- به دفاع از پدرش که پرونده حقوقی نجومیاش با واکنشهای تندی در افکار عمومی مواجه شده بود، پرداخت؛ نطقی که آن هم هرچند درباره مصداقی روشن ایراد شد اما تبدیل به نمادی از سوءاستفاده از جایگاه نمایندگی برای دفاع از مسائل و منافع شخصی یک نماینده شد و در شبکههای اجتماعی ذیل کلیدواژه «سفره انقلاب» با واکنشهای تندی مواجه شد.
در همین زمینه میتوان به نطقهای جنجالی و ادعاهای فاقد دلیل تعداد دیگری از نمایندگان اشاره داشت اما نطق پروانه سلحشوری و دفاع عجیبش از مسعود سلطانیفر در اواخر دولت یازدهم نیز تبدیل به یکی از مواردی شد که در حافظه جمعی مردم به عنوان تساهل در پذیرش گزینههای دولت روحانی از سوی مجلس ثبت شد. وی در نطق خود با اشاره به رضایت یکی از آشنایانش از سلطانیفر گفت: «یکی از دوستان بنده به من گفت به خاطر خدمات آقای سلطانیفر در استانداری گیلان نذر کردهام به هر زیارتی که میروم 2 رکعت نماز برای ایشان بخوانم، آیا این برای شما (نمایندگان) کافی نیست؟» این نطق و جمله «آیا این برای شما کافی نیست؟» هم در زمره مواردی بود که در فضای عمومی و واکنشهای فعالان مجازی مورد اشاره قرار گرفت و بعدها نیز به اشکال دیگری در جریان رای اعتماد چندباره مجلس به وزرایی که عملکردشان باعث خشم عمومی شده بود تکرار شد.
در کنار این موارد، انتشار نوع برخورد محمدباسط درازهی با یکی از کارمندان گمرک و تقاضای بررسی خارج از نوبت درخواست یکی از واردکنندگان خودروهای خارجی به کشورمان و خبر بازداشت 2 نماینده دیگر مجلس در ارتباط با پرونده خودروسازی سایپا از دیگر مواردی بود که منجر به ثبت یک تصویر نامطلوب دیگر از مجلس دهم در حافظه جمعی مردم شد.
هرچند هیچکدام از موارد مذکور را نمیتوان از مصداق خود خارج دانست و به عنوان الگو و قاعدهای رایج به کلیت نمایندگان و مجلس دهم تعمیم داد اما قابل انکار نیست که مجموعه تصاویر ثبتشده از مجلس دهم در حافظه جمعی مردم حول مواردی از این دست بوده است و بیعملی در عرصه اصلاح قوانین و عدم واکنش نظارتی دقیق نسبت به رویههای جاری و عملکرد دولتمردان به شکلی کلان، قضاوت خوبی را از دوره دهم مجلس شورای اسلامی برای عموم مردم به ثبت نرسانده است.
غلبه حواشی سیاسی بر متن وظایف نمایندگی باعث شد به صورت کلی مجلس دهم حتی باعث بیگانگی میان گروههای مرجع اجتماعی و فعالان سیاسی با این قوه شود و در پایان دوره آن تقریبا هیچ گروه و شخصیت مطرحی حاضر به دفاع از عملکرد 4 ساله این مجلس نشود.
* سرانجام امید در بهارستان
استاندارد اصلاحطلبان در جریان مواجهه با ارکان قدرت در دورههای مختلف همواره مبتنی بر منطق قطبیسازی فضا و تبدیل کردن آن به بستری برای پیادهسازی یک «استاندارد دوگانه» بوده است، از همین رو پس از گذشت مجالس هفتم تا نهم که اقلیت محض بودن اصلاحطلبان ویژگی مشترک تمام آنها بوده است مجلس دهم که بیش از 110 نامزده اصلاحطلب را به خود میدید تبدیل به میدانی برای سیاستورزی بر مبنای منطق مذکور شد. هرچند اصلاحطلبان بهرغم تلاشهای رئیس فراکسیون امید موفق به کسب جایگاه ریاستی قوه مقننه نشدند اما ردپای آنها را در اکثر فعالیتهای دوره دهم میتوان پیدا کرد. اصلاحطلبان که مجلس نهم را به دو بخش قبل و بعد از روی کارآمدن دولت روحانی تقسیم کرده بودند و در بخش اول به علت به زیر نکشیدن دولت وقت آن را محکوم به وکیلالدوله بودن و دوره دوم را بعد از هرگونه پرسش یا مخالفت از دولت به ایستادن مقابل رای مردم محکوم میکردند و حتی روی کار آمدن خود را متضمن باز شدن دست روحانی و دولتمردانش برای پیادهسازی سیاستهایش میدانستند، عمده فعالیت خود را در این دوره 4 ساله معطوف به حمایت از دولت در هر شرایطی و هموار کردن مسیر حرکتی آن در مواجهه با سرعتگیرهای نهاد نظارتی مجلس کرده بودند که یکی از مهمترین علل سکون و انفعال مجلس در مواجهه با سیاستهای ضدمعیشتی دولت روحانی محسوب میشوند.
محمدرضا عارف که در سال 92 با انصراف از میدان انتخابات راه را برای روی کار آمدن روحانی هموار کرد مهمترین کارویژه فراکسیون امید را سکوت حمایتی در مقابل دولت طراحی کرد و تا جایی پیش رفت که خردادماه سال جاری در نشست خبری خود، حد پیگیری مطالبات مردم از سوی فراکسیون امید را تا جایی که «موجب تضعیف دولت» نشود خواند. خط قرمز شدن جایگاه سیاسی دولت به عنوان بخشی از سرنوشت اصلاحطلبان تاثیر خود را به گونهای بر مجلس گذاشت که در عمده تعاملهای میان این دو قوه اعضای این فراکسیون تبدیل به تریبونهای حمایتی از دولت میشدند. مسأله حمایت حداکثری و سیاسی فراکسیون امید از دولت روحانی درنهایت به نقطهای رسید که جلال محمودزاده به عنوان یکی از اعضای این فراکسیون ماه گذشته با اشاره اعلام برائت برخی اصلاحطلبان از عملکرد روحانی گفت: «اینها هر چند اعلام برائت کنند، نمیتوانند خودشان را از نقطه ضعفهای دولت جدا کنند؛ بحث این است که اینها در موفقیت آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری نقش داشتند و بعد از آن هم در بعد نظارتی همکاری نمیکردند در صورتی که میتوانستند بیشتر همکاری کنند تا بتوانیم برد نظارتی مجلس را افزایش دهیم. فراکسیون امید در ناکارآمدی دولت مقصر است و اعلام برائت این فراکسیون از دولت مشکلی را حل نمیکند».
* تضعیف جایگاه پارلمان در سایه قرارداد سیاسی
بررسی تصاویر و نمادهای ثبتشده از مجلس دهم در حافظه جمعی مردم و همچنین نگاه مصداقی به عملکرد فراکسیون امید به عنوان نقطه تجمیع حامیان دولت در مجلس شورای اسلامی هر چند نمیتواند سنجهای کامل برای قضاوت و وزنکشی عملکرد این مجلس محسوب شود اما میتواند نشانی از یک نگاه کلی به نوع تعامل دوسویه مردم و ساخت قدرت سیاسی باشد، در این تعامل دوسویه از یکسو تصویری که برای افکار عمومی چه در سطح تنازعات علنی و چه در سطح نتایج فعالیتهای مجلس مشهود است برجسته بودن رویکرد عکس یادگاری با مسوول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپایی و اصالت یافتن منافع فردی و حزبی در جریان اقدامات داخلی بود و از سوی دیگر اقرار به حفاظت از یک قرارداد سیاسی میان دولت و حامیانی که در مجلس داشته است به بهای ذبح جایگاه نمایندگی مردم مطرح است. پایان نه چندان خوش خاطره مجلس دهم در سایه انفعال نظارتی و نبود عملکرد مثبت در زمینه قانونگذاری بیش از هر چیز جایگاه و اعتبار قوه مقننه به عنوان نهادی که به مستقیمترین شکل میتواند انعکاسدهنده نظرات عموم جامعه باشد را با بحران مواجه کرد.
مجلس یازدهم فارغ از هرگونه ترکیب احتمالی که به خود خواهد دید در بدو امر نیازمند احیای این اعتبار و بازتعریف نقش نظارتی و قانونگذاریاش در سایه استیلا یافتن تصاویر ثبت شده سالهای اخیر در حافظه جمعی مردم ایران است.
ارسال به دوستان
روایت قابل تأمل از یک جلسه شورای شهر تهران
زور بیبیمریم به ابنسینا نرسید!
* عضو سابق شورای شهر تهران در گفتوگو با «وطن امروز»: به جای حل مشکلات شهری و پرداختن به اولویتهای مهم، سرگرم توئیتر و نامگذاری خیابانها هستند
اسدالله خسروی*: جلسه علنی روز گذشته شورای شهر تهران باز هم با ادبیات و بحث و جدل قابل تأمل اعضا پیرامون موضوع نامگذاری برخی معابر و خیابانها همراه بود. در ادامه این گزارش بحث و جدل یک روز کاری شورای شهر تهران درباره موضوع نامگذاری را مرور میکنیم.
در یکصدونودونهمین جلسه شورای شهر تهران 3 صورتجلسه برای نامگذاری معابر و اماکن عمومی شهر تهران مطرح شد و اعضای شورای شهر نظرات خود را به عنوان موافق و مخالف اعلام کردند.
یکی از نامهای پیشنهادشده خیابان مطهری در محدود گذر جماران بود که پیشنهاد کمیته نامگذاری تغییر آن به نام استاد احمد اقتداری بود که این مسأله با واکنش رئیس شورای شهر تهران همراه شد. محسن هاشمی اعلام کرد: نگذارید جنبه منفی بر سر موضوع نامگذاریها مطرح شود. باید اسامیای را تغییر دهیم که واقعا دلیل داشته باشد.
رئیس شورای شهر گفت: چرا باید نام مطهری را از این خیابان حذف کنیم و نام جدیدی روی آن بگذاریم؟
حجت نظری، عضو کمیته نامگذاری درباره پیشنهاد هاشمی گفت: نام مطهری در خیابانها زیاد است و این مسأله سرگردانی مردم را به دلیل نامهای مشابه به همراه دارد، از طرفی افراد جدیدی هستند که پرآوازه بوده و قرار دادن نام آنها بر خیابانها حائز اهمیت است. بهاره آروین، عضو هیأترئیسه شورای شهر تهران بر سر موضوع نامگذاریها با سایر اعضا در حال گفتوگو بود که حجت نظری با صدای بلند اعلام کرد: شما در جایگاهی نیستید که حق تعیین کنید. زمانی که صحبت میکنید اجازه نمیدهید دیگران نظرات مخالف و موافق را بشنوند.
در جلسه قبلی شورای شهر نیز بهاره آروین با حجت نظری اختلاف نظر داشتند و این مسأله سبب قهر بهاره آروین شده بود که با میانجیگری اعضای جلسه به حالت عادی برگشته بود. دیروز این اختلافها تشدید شد که با میانجیگری هاشمی شورا به حالت عادی بازگشت. صدراعظم نوری در واکنش به این اختلافات گفت: هیأترئیسه باید طوری رفتار کند که شأن همه افراد رعایت شود. نباید برخوردها به صورتی باشد که شئونات رعایت نشود.
یکی از نامهای پیشنهادی تغییر نام جهانگیری به شهیدان رشیدی بود که محسن هاشمی اعلام کرد این جهانگیری با جهانگیری معاون اول متفاوت است و این افراد هیچ ارتباطی با هم ندارند.
محمدجواد حقشناس، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر گفت: خیابان جهانگیری در منطقه علیآباد واقع است و گمان نمیکنم تاکنون حتی یک بار هم جهانگیری معاون اول رئیسجمهور در عمرش به این منطقه آمده باشد.
سرانجام خیابان جهانگیری با 17 رأی موافق به خیابان شهیدان رشیدی تغییر نام داد.
* پیشنهاد تغییر نام خیابان ابنسینا به بیبیمریم بختیاری
در ادامه بررسی دستور جلسه نامگذاری معابر و خیابانهای پایتخت، پیشنهاد تغییر نام خیابان ابنسینا در محله یوسفآباد به بیبیمریم بختیاری مطرح شد که واکنش اعضای شورای شهر را به همراه داشت.
محمود میرلوحی، عضو شورای شهر تهران گفت: نام باید پیام و محتوا داشته باشد و ابهام ایجاد نکند. اینکه زنان سهمی در نامهای خیابان داشته باشند خوب است ولی باید این مسأله با برنامهریزی انجام شود.
وی گفت: من از این مسأله نگرانم که فردا نام سعدی و حافظ را هم بخواهند حذف کنند و نام جدیدی که برای مردم آشنا نیست جایگزین کنند. دلیلی ندارد نام ابنسینا از این خیابان حذف شود؛ پیام این مسأله برای ادبیات کشور مثبت نیست. عضو شورای شهر تأکید کرد: همچنین با تغییر نام خیابان ابنسینا به بیبیمریم بختیاری نیز خدمت نکردهایم و میتوان نام این بانوی مبارز را بر خیابان دیگری گذاشت.
در ادامه مرتضی الویری درباره تغییر نام خیابان ابنسینا به نام بیبیمریم بختیاری گفت: این موضوع آبروریزی شورای شهر است! ابنسینا شخصیت جهانی محسوب میشود و همه کشورها میخواهند نام ابنسینا را از آن خود کنند. وی گفت: من از سال 43 که در دبیرستان هدف تحصیل میکردم، نام خیابان ابنسینا وجود داشته و اهالی با این نام آشنا هستند و من بشدت با حذف نام ابنسینا مخالفم.
محمدجواد حقشناس، عضو کمیته نامگذاری شورای شهر تهران گفت: اعضای شورای شهر خواهشا اعلام کنند با خودشان چند چند هستند! ما اگر در مریخ خیابان نامگذاری کنیم راحتتر است تا در تهران؛ 6 نفر از زنان شورای شهر از ما خواستهاند نام زنان را در خیابانها نامگذاری کنیم ولی اکنون با این مسأله مخالفت میشود.
در نهایت با 9 رأی مخالف و 8 رأی موافق نام خیابان ابنسینا تغییر نکرد و پیشنهاد کمیته نامگذاری رأی نیاورد.
* سرنوشت خدمات مهمتر از نامگذاری چه میشود؟
در حالی که مشکلاتی همچون فرسودگی و ضعف سیستم حملونقل عمومی، معضل آلودگی هوا و اهمال در ارائه خدمات رفاهی در تهران کاملا ملموس است، ماجرای تمرکز شورای شهر بر موضوع نامگذاری و تغییر نام برخی معابر باعث شده تصویر پرانتقادی از این دوره شورا در اذهان عمومی پایتختنشینان ایجاد شود.
خیلیها فکر میکردند لیست 21 نفره اعضای شورای شهر تهران به علت یکدستی در گرایش سیاسی و همسویی با سیاستهای دولت میتواند تغییرات محسوس را برای پایتخت رقم بزند اما این موضوع تا امروز در حد انتظار باقی مانده است و مردم از ناتوانی و ناکارآمدی مدیریت شهری بشدت گلهمندند. به طور مثال مدیران شهری حتی نتوانستند منشأ بوی بد تهران را که هر از گاهی شهروندان تهرانی را میآزارد، پیدا کنند. از طرفی هیچ اقدام قابل توجهی در راستای توسعه حملونقل عمومی انجام نشده است. اقبال شاکری، عضو سابق شورای شهر تهران در گفتوگو با «وطن امروز»، درباره بیتوجهی اعضای شورای شهر به مشکلات و معضلات پایتخت گفت: همانطور که میدانید، مردم از مدیران شهری خدمات رفاهی میخواهند اما شورای شهر و شهرداری گویا با این مقوله بیگانهاند. شورای شهر و شهرداری طی این مدت نتوانستهاند اقدام قابل توجهی آنگونه که به رضایت شهروندان بینجامد و یادگاریای در کارنامه آنها باشد، انجام دهند.
وی به برگزاری جلسات شورای شهر تهران و صرف انرژی اعضای آن برای نامگذاری معابر شهر اشاره کرد و افزود: زمانی باید به موضوع نامگذاری معابر و میادین در خیابانهای شهر پرداخته شود که سایر خدمات مهم شهری بدرستی ارائه شده باشد؛ خدماتی نظیر توسعه حملونقل عمومی، راهاندازی ایستگاههای مترو، حل معضل آلودگی هوا و... که متاسفانه به این موضوعات توجه کافی نشده است. عضو سابق شورای شهر تهران در ادامه افزود: مردم از مدیریت شهری، رفاه نسبی میخواهند اما شورای سیاستگذاری شهر متاسفانه به جای کار برای مردم، در فضای مجازی و توئیتر به دنبال حاشیه هستند.
وی افزود: مدیران شهری مسیر ارائه خدمات و سیاستگذاری درباره شهر را اشتباه میروند، چرا که از حل مشکلات مردم فاصله زیادی گرفتهاند. شورای شهر و شهرداری تاکنون کارنامه موفقی نداشتهاند. اگر کار موفقی انجام میدادند، مطمئنا بارها اعلام میشد. این شورای شهر ناکارآمد تاکنون نتوانسته زیرساختهای حملونقل عمومی را بهبود بخشد. مردم در مترو و اتوبوسهای بیآرتی به علت شلوغی تا حد خفگی میروند و مدیران شهر تنها میگویند اعتبار نداریم.
*خبرنگار
ارسال به دوستان
گزارشی درباره چرخش نگاه دولتیها به FATF
سوختن مترسک FATF
* رئیس کل بانک مرکزی: پایان تعلیق ایران از لیست سیاه FATF نمیتواند تأثیری بر بازار ارز و روابط تجاری بگذارد
گروه اقتصادی: پس از 5 سال وزیر امور اقتصادی و دارایی و رئیسکل بانک مرکزی اعتراف کردند اساسا FATF هیچ ارتباطی با قیمت ارز ندارد و پذیرفتن آن هم نمیتواند باعث افزایش یا بهبود تبادلات بانکی کشورمان شود. پیشتر دژپسند و همتی در حمایت از FATF گفته بودند؛ «این ساز و کار تنها برای ایران نیست و پذیرش FATF به نفع سیستم بانکی است». به گزارش «وطن امروز»، جلسه دورهای FATF امروز برگزار میشود و باید این نهاد بینالدولی در روزهای آینده تصمیم خود را درباره اقتصاد ایران به صورت شفاف بیان کند. FATF در جمعبندی منتشر شده جلسه پیشین خود تهدید کرده بود اگر ایران اجرای مفاد کنوانسیونهای CFT و پالرمو را تصویب نکند دیگر مدت زمان تعلیق از لیست سیاه را تمدید نخواهد کرد. این یعنی غیر از اینکه ایران را در لیست اقدامات مقابلهای قرار میدهد، کشورمان را محلی با ریسک بالای پولشویی در جهان معرفی خواهد کرد. البته باید توجه داشت که هماکنون 4 مورد از 9 اقدام مقابلهای برای کشورمان اجرایی شده است و هیچ کشوری هم به صورت استاندارد با نهادهای رسمی مالی ایران ارتباط ندارد. در این بین گروهی از سوداگران با بهانه اینکه ورود ایران به لیست سیاه میتواند باعث افزایش قیمت کالاهای با پایه ارزی شود، در حال بر هم زدن بازار ارز و طلا هستند. جالب اینجاست که برخی دولتیها هم بر این شایعه دامن زدهاند. همین موضوع باعث شد که فرهاد دژپسند، وزیر امور اقتصادی و دارایی درباره شایعاتی مبنی بر ورود ایران به لیست سیاه FATF که میتواند باعث افزایش قیمت ارز و سکه شود، اینگونه اظهارنظر کند: «جلسه FATF فردا (امروز) برگزار میشود و افزایش قیمت ارز هیچ ربطی به این موضوع ندارد». این اظهارنظر وزیر اقتصاد چندی بعد مورد تایید اصلیترین مقام انتقال پول در شبکه بانکی و بینالمللی کشور هم قرار گرفت و عبدالناصر همتی در پاسخ به این سوال که «شایعه شده اگر FATF تصویب نشود حتی ارتباطمان با کشورهای دوست نیز از بین میرود، نظر شما چیست؟» اظهار کند: «هر کسی یک نظری دارد؛ اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد هنوز معلوم نیست. احتمال دارد بگویند ایران وارد لیست سیاه شود، ولی احتمال قویتر این است که این کار را انجام ندهند، چون بعید است خودشان وارد این مسیر شوند». وی افزود: «قبلا هم گفتهام هر اتفاقی درباره افایتیاف بیفتد از آنجایی که 90 درصد معاملات تجاری ما از مسیرهای تحریمناپذیر انجام میشود، نمیتواند تاثیری در این مقطع روی بازار ارز و روابط تجاری ما داشته باشد».
وی با طرح این سوال که آیا فکر میکنید بانکهای دنیا با ما همکاری میکنند، ادامه داد: «به خاطر تحریم آمریکا و فشاری که آمریکا به کشورهای دوست ما وارد میکند خیلی از بانکها با ما همکاری نمیکنند، ولی چگونه از ابتدای سال 5/35 میلیارد دلار تامین ارز برای واردات انجام شده است؟ همین مسیر را باز هم ادامه میدهیم». وی تاکید کرد: «تاثیری که همه فکر میکنند، با تصمیم اجلاس افایتیاف اتفاق نخواهد افتاد، هرچند هنوز هم فکر نمیکنم این تصمیم اشتباه را بگیرند ولی باید صبر کنیم». همتی در پاسخ به این سوال که آیا سوداگران دیگر نباید منتظر دلار بالای 20 هزار تومان باشند، گفت: «آرزو بر جوانان عیب نیست!» با توجه به اظهارات رئیسکل بانک مرکزی، به احتمال زیاد FATF بار دیگر ایران را از لیست سیاه تعلیق کند، اتفاقی که بار دیگر نشان میدهد این نهاد بیش از اینکه به دنبال کار فنی مبارزه با پولشویی باشد اهداف سیاسی خود را دنبال میکند. نباید فراموش کرد که با پایان تعلیق ایران عملا این نهاد هیچ قدرتی برای چانهزنی در بین ساختار دولتی ایران نخواهد داشت و تمام دسترسیهایی که هماکنون دولت ایران برای انتقال اطلاعات برای آنها ایجاد کرده از بین خواهد رفت. این مهم را اخیرا یکی از اصلیترین اندیشکدههای انگلیسی هم تایید کرده است. اندیشکده سلطنتی «RUSI» در گزارشی، به سیاسی و ابزار نفوذ بودن FATF اذعان میکند: «FATF به منظور وضع استانداردهایی برای مقابله با جرائم مالیای که یکپارچگی نظام مالی بینالملل را تهدید میکند، ایجاد شد اما این مساله در مقام نظریه و تئوری بوده است! چرا که تصمیمات در FATF بشدت بر اساس انگیزههای سیاسی گرفته میشود و برخی کشورها از آن برای افزایش نفوذ مالی خود سوءاستفاده میکنند!» در واقع این بخش از این گزارش اذعان میکند که FATF با پوسته فنی به ابزاری سیاسی برای برخی کشورها تبدیل شده است تا با سوءاستفاده از آن، کشورهای دیگر را تحت فشار قرار دهند. در ادامه گزارش اندیشکده سلطنتی انگلیس «RUSI» با اشاره به سابقه تعامل FATF با ایران آمده است: «مشارکت در امور FATF فرصت مناسبی را برای گفتوگو بین اروپا با بازیگران کلیدی ایران فراهم میکند!» در واقع کارشناس اندیشکده سلطنتی انگلیس مساله FATF را فرصت بسیار مناسبی برای اروپا میداند تا با نفوذ در محاسبات و تصمیمگیری مسؤولان ایران، همچنان با وعدههای پوچ خود اقتصاد ایران را معطل نگه دارد و نسبت به تصمیمات خارجی شرطی کند! چنانکه بارها این معطل نگه داشتن ایران از سوی اروپا در سالهای اخیر تجربه شده است و یکی از مصادیق بارز آن وعدههای توخالی و پوچ اروپاییها پس از خروج آمریکا از برجام بوده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در هشداری به دولتمردان در اینباره گفتند: «مردم را درباره بسته اروپایی شرطی نکنید، اقتصاد کشور را به بسته اروپایی موکول نکنید».
* ابزارهای فشار FATF چیست؟
گروه ویژه اقدام مالی (FATF) ذیل درخواست شماره 19 خود که به نام کشورهای با ریسک بالاست، 9 ابزار فشار را برای کشورهایی که از نگاه آنها به قواعد پایدار نبودهاند در نظر گرفته که با نام لیست اقدامات مقابلهای شناخته میشود و در حال حاضر 4 مورد آنها برای ایران اجرایی شده است. بر این اساس FATF پس از اتمام نشست اخیر خود در روز جمعه 26 مهرماه (18 اکتبر) بیانیهای صادر کرد که مهمترین تهدیدهای اجراییشده علیه ایران در بند چهارم این بیانیه آمده است. در این بند به اجرای بند H از اقدامات نهگانه مقابلهای اشاره شده است. FATF در بیانیه خود از اعضا و باقی کشورها درخواست کرده بود با اجرای بند H از اقدامات مقابلهای، نظارتهای موردی بر شاخهها و شعب موسسات مالی ایرانی مستقر در خارج از کشور را افزایش دهند.
FATF در ادامه بند چهارم بیانیه خود، اجرای بندهای B و I از اقدامات مقابلهای را اعلام میکند. این نهاد در بیانیه قبلی خود ایران را تهدید کرده بود در صورت عدم تصویب و اجرای کنوانسیونهای پالرمو و CFT مطابق استانداردهای FATF، از کشورها خواهد خواست 2 بند مذکور را علیه ایران فعال کنند و در بند چهارم بیانیه جدید، این دو بند فعال شده است.
در بند B از اقدامات نهگانه مقابلهای، FATF از کشورها میخواهد به صورت موردی و سیستماتیک، مکانیزمهایی برای گزارشدهی از تراکنشهای مالی ایجاد کنند و در بند I از کشورها میخواهد حسابرسیها و بازرسیهای خارجی درباره گروههای مرتبط با شعب و شاخههای خارجی مستقر در ایران را افزایش دهند. درباره فعال شدن بند B، H و I از اقدامات مقابلهای، باید گفت اگر شرایط ایران عادی و غیرتحریمی بود، قاعدتا اعمال نظارتها، ایجاد مکانیزمهای گزارشدهی و افزایش بازرسیها سبب کندی و سختی در تعاملات بانکی خارجی کشور میشد اما ایران در شرایطی است که شدیدترین تحریمهای بانکی ثانویه علیه آن اعمال میشود و به دلیل اعمال نظارتها، حسابرسیها و بازرسیهای شدید ناشی از تحریمها، عملا اجرای 3 بند مذکور برای ایران بیمعنا بوده و در حال حاضر نیز به صورت شدیدتری در حال اعمال است و در نتیجه اثر عینی بر تعاملات بانکی کشور نخواهد داشت. دلیل شدیدتر بودن نظارت و بازرسی تحریمی از نظارت و بازرسی مربوط به FATF، جرائم سنگینی است که بانکها به دلیل نقض تحریمها به نظام مالی آمریکا پرداخت کردهاند.
* عدم تعلیق ایران از FATF و فعال بودن بند EDD
در 3 سال گذشته و در طول دوران اجرای برنامه اقدام، ایران هیچگاه از لیست اقدامات مقابلهای تعلیق نشده و همواره مهمترین بند اقدامات مقابلهای (بند یک اقدامات مقابلهای) EDD مبنی بر شناسایی هویت مشتری به صورت تشدیدشده علیه ایران فعال بوده است.
* CFT و پالرمو؛ جوهره اصلی برنامه اقدام
FATF در بند پنجم بیانیه، ایران را تهدید میکند اگر تا قبل از فوریه 2020، کنوانسیونهای پالرمو و CFT را مطابق استانداردهای FATF تصویب نکند، تعلیق اقدامات مقابلهای را به طور کامل برداشته و از اعضا و باقی کشورها درخواست میکند اقدامات مقابلهای را مطابق توصیه 19 اعمال کنند. به عبارت دیگر، تعلیق ایران از لیست اقدامات مقابلهای برداشته میشود و FATF دیگر تعلیق را ادامه نخواهد داد. باید در نظر داشت حتی اگر مقدمات از بین رفتن تمام 9 مورد اقدامات مقابلهای FATF هم برطرف شود، با وجود تحریمهای بانکی، هیچ مزیتی برای کشورمان ندارد.
تمرکز و توجه بیش از اندازه به 2 کنوانسیون پالرمو و CFT، بیانگر این است که FATF یک نهاد صرفا فنی برای مبارزه با پولشویی نیست. همانطور که در بیانیه مهرماه 98 اشاره شده است، اگر ایران تا 4 ماه دیگر این دو کنوانسیون را تصویب و اجرا نکند، وضعیت ایران از حالت تعلیق خارج میشود و به وضعیت قبل از خرداد 95 بازمیگردد. این نشان میدهد این دو کنوانسیون، جوهره برنامه اقدامی هستند که FATF برای ایران در نظر گرفته بود. در واقع از 40 اقدامی که به ایران توصیه شده بود، تنها 2 اقدام نقش کانونی دارد؛ این در حالی است که این دو اقدام در بحث مربوط به پولشویی و مسائل اساسی نیستند، زیرا توجه این دو کنوانسیون بر همکاری بینالمللی است.
* با FATF وضع معیشت تغییر میکند؟
با پیوستن به کنوانسیون پالرمو، اولا دور زدن تحریمهای تجاری و واردات کالاهای مورد نیاز مردم سختتر خواهد شد که این امر به معنای افزایش مشکلات معیشتی مردم است، ثانیا بر اساس قسمت 2 پاراگراف «الف» بند یک ماده 6 کنوانسیون پالرمو، کشورهای عضو باید با اتخاذ تدابیر قانونی، هرگونه مخفی کردن یا کتمان ماهیت، مبدأ، محل، ترتیبات، جابهجایی، مالکیت یا حقوق واقعی متعلق به اموالی را که عواید حاصل از جرم هستند، تخلف محسوب کنند و بر اساس بند یک ماده 11 این کنوانسیون، باید افرادی را که این جرائم را مرتکب میشوند، مجازات کنند! با شفاف شدن ذینفع نهایی و به دلیل جرایم سنگین آمریکا نسبت به افراد در ارتباط با دور زدن تحریمها، عملاً فروش نفت از طریق بورس نفت متوقف خواهد شد. طبیعتا با کاهش فروش نفت و درآمدهای حاصل از آن، شاهد تورم و اختلال در واردات کالاهای مورد نیاز به کشور خواهیم شد که تأثیر مستقیمی بر افزایش مشکلات معیشتی مردم دارد. ثالثا بر اساس بند 2 ماده 7 کنوانسیون پالرمو، کشور ملزم به گزارش انتقال مبالغ بزرگ پول نقد و اوراق بهادار میشود. راه انتقال ارز به کشور نیز بسته خواهد شد و با بالا رفتن قیمت ارز، شاهد گرانی شدید کالاهای وارداتی خواهیم بود که تأثیر مستقیم بر معیشت مردم خواهد گذاشت.
***
[FATF و خودتحریمی]
اجرای کامل استانداردهای FATF توسط ایران منجر به انزوای مالی میشود و زمینه تشدید خودتحریمی را فراهم میکند. به عبارت دقیقتر، بندهای 21 و 31 «برنامه اقدام FATF» با موضوع «شناسایی و به اشتراکگذاری اطلاعات مربوط به ذینفع واقعی»، تهدیدکننده جدی امنیت ملی است، چرا که زمینه لازم برای اجرای موفقیتآمیز تحریمهای ثانویه بانکی آمریکا در خاک کشورمان توسط نظام بانکی ایران را فراهم میکند. با توجه به اینکه کارکرد FATF هوشمندسازی تحریمهای آمریکاست، اجرای استانداردهای FATF باعث شفافیت نظام بانکی ایران برای آمریکا میشود. در واقع این اقدام ما منجر به «نقطهزنی تحریمها» و افزایش اثرگذاری تحریمها خواهد شد که عین «خودتحریمی» است.
ارسال به دوستان
مجلس دهم در بزنگاههای حساس بیتأثیر بود
دکتر سیدنظامالدین موسوی*: بنده فارغ از عملکرد برخی نمایندگان محترم که در ایفای نقش نمایندگی، کارویژه درست و دقیقی داشتند و در ابعاد و حوزههای مختلف توانستند بهعنوان یک نماینده مطلوب نقشآفرینی کنند، معتقدم برونداد و کلیت مجلس دهم یک مجلس ضعیف بود؛ مجلسی که نتوانست آنطور که باید و شاید در جایگاه وکالت مردم ایفای نقش کند و آن تعبیر حضرت امام را که فرمودند: «مجلس در رأس امور است» اجرایی کند. بخشی از دلایل این مشکل یعنی عدم تاثیرگذاری جدی مجلس فعلی، ساختاری است و مربوط به شیوه رأیآوری بخشی از نمایندگان است که با وعده و وعید وارد انتخابات میشوند و بعد از آنکه وارد مجلس شدند، از نقشآفرینی درست و مطابق قانون اساسی در جایگاه وکالت مردم بازمیمانند و مجبور به زدوبند با دستگاههای اجرایی و دولتی میشوند. اما علت مهمتر ناشی از ورود تعداد دیگری از نمایندگانی بود که عموما با نگاه جریانی و جناحی وارد مجلس شده و خود را مرید دولت میدانستند و تنها کارکرد خودشان در مجلس را همراهی و حمایت از دولت تعریف کرده بودند. البته بهطور طبیعی با توجه به اینکه قوه اجرایی دستگاه پیشبرنده کشور هست و بار اصلی مسؤولیت کشور بر عهده دستگاه اجرایی است، نمایندگان مجلس باید با دولت همراهیهایی داشته و کمک هم بکنند اما حقیقت امر این است که این وجه در مجلس دهم بیش از حالت همراهی و حمایت، به دنبالهروی و تبعیت مجلس از دولت تبدیل شد. برخی عناصر کلیدی مجلس دهم هم در این موضوع کمتاثیر نبودند.
عدم توجه به تصویب قوانین و ارائه و تصویب طرحهایی متناسب با شرایط کشور و همچنین کاهش شدید نقش نظارتی مجلس در ابعاد مختلف، عملا جایگاه پارلمانی را تضعیف کرده و موجب شده ما کمتر شاهد تاثیرگذاری مجلس در بزنگاههای حساس کشور طی 4 سال گذشته باشیم. بنده فکر میکنم حتما باید مدل تصمیمسازی و تصمیمگیری در مجلس تغییر کند و چنانچه تغییر نکند، قطعا وضعیت رکود و رخوت فعلی ادامه خواهد یافت.
درباره اولویتهای مجلس یازدهم باید گفت در درجه اول، اولویت مجلس یازدهم خود مجلس است، یعنی شفافسازی فرآیندهای درونی مجلس از جمله مدل رای دادن نمایندگان بسیار مهم و اساسی است. مدل روابط و تعاملات نمایندگان با بخشهای اجرایی و قانونمند کردن این روابط و افزایش نقش نظارتی خود نمایندگان بر نمایندگان بسیار مهم است. به تعبیری تا مجلس ما مجلس شفاف و کارآمدی نباشد، قطعا نمیتواند دولت را به سمت شفافیت و کارآمدی هدایت کند. اولویت دوم مجلس باید معیشت مردم باشد. امروز مردم ما به دلیل ناکارآمدی دولت، به دلیل نبود برنامه از سوی دولت و کاهلی دولت دچار مشکلات معیشتی فراوانی هستند که بخش عمدهای از این مشکلات نه ناشی از تحریم، بلکه ناشی از بیتدبیری، کاهلی و تنبلی دولت و عدم ایجاد توازن در موضوعات اقتصادی کشور است. مجلس باید به این 2 حوزه ورود داشته باشد، بویژه مجلس باید یک فکر اساسی برای تامین نیازهای اولیه مردم محروم و بخشهای ضعیف جامعه داشته باشد.
بعد از این اقدامات اولیه که بیشتر شکل مسکن دارد، مجلس بعدی باید به سمت اصلاح زیرساختهای اقتصادی با رویکرد جراحیگونه برود؛ اعم از نظام بانکی، نظام مالیاتی، نظام گمرکی کشور و حمایت از صنعت و تولید داخلی، توجه به کسبوکارهای نوین و اشتغالآفرین. به نظرم اگر ما بتوانیم با این رویکرد عمل کنیم، میتوانیم زیرساختهای اقتصادی کشور را تقویت کرده و تحریمهای آمریکا و غرب را بیاثر کنیم. الان دولت تقریبا هیچ برنامهای برای بیاثرکردن تحریمهای غرب ندارد و این تحریمها را به مثابه شمشیر داموکلس بر سر کشور نگه داشته و پذیرفته است؛ در حالی که راههای متنوع و متکثری برای بیاثرکردن تحریمها وجود دارد. وظیفه اصلی مجلس آینده، ورود به این عرصه و ریلگذاری برای حرکت صحیح دولت است.
* کاندیدای شورای ائتلاف نیروهای انقلاب در انتخابات مجلس شورای اسلامی
ارسال به دوستان
کارکردهای یک مجلس قوی
دکتر عباس سلیمینمین: شاخصهای انتخاب در انتخاباتهای مختلف برخی ثابت و برخی متغیر است. شاخصهای ثابت در هر شرایط و دورهای در کشور ثابت است و از جمله آنها میتوان به «شجاعت، تعهد، صداقت، ایمان، سلامت روح و روان، سلامت مالی، سوابق علمی مناسب، تجربه عملی و کارنامه مناسب، مرزبندی با دشمن، تذهیب نفس و پایبندی به حقوق دیگران و پایبندی به قانون» اشاره کرد که در تمام دورهها بدون شک ثابت است و مردم نیز نسبت به آن آگاهی دارند و بسیار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است تا اگر کسانی قصد ورود به خانه ملت و نمایندگی مردم را داشته باشند، باید از این شاخصهای ثابت برخوردار باشند. کسانی که میخواهند خود را در زمان انتخابات عرضه کنند باید نسبت به این شاخصها کارنامه مناسبی داشته باشند.
در کنار این شاخصهای کلی، همواره شرایط زمانی برخی ضرورتهایی را پیش روی جامعه و مردم که باید نمایندگان مجلس را انتخاب کنند، قرار میدهد. این شرایط عاملی است که شاخصهای متغیر یک جامعه را برای انتخاب به وجود میآورد.
امروز در واقع در کشور، منطقه و فضای بینالملل با مسائلی مواجه هستیم که باید با در نظر گرفتن این شرایط انتخاب کنیم، یعنی در انتخاب نمایندگان خود برای راهیابی به مجلس شرایط فعلی کشور در عرصههای مختلف را باید لحاظ کنیم.
ممکن است شرایطی که امروز در کشور به عنوان مسائل دارای اهمیت و تاثیرگذار بر انتخاب مردم به وجود آمده، در آینده وجود نداشته باشد و مسائل دیگری جایگزین آنها باشد و موجب شود ضرورتهای دیگری در جامعه احساس شده و در راس قرار گیرد، بنابراین در هر شرایط و دورهای باید متناسب با آن دوره، شاخصهای متغیر جامعه را برای «انتخاب دقیق و مناسب» در نظر گرفت.
شاخصهای متغیر همواره به وضعیتی برمیگردد که مردم و کشور در آن قرار گرفتهاند. امروز در کشور ما برخی مطالبات از سوی جامعه مطرح میشود که به تحریمهای گسترده بینالمللی مربوط میشود؛ مطالباتی در حوزه معیشت، اقتصاد، داروهای تحریمی و اموری که در مسیر اعمال تحریمها عامل فشار شدید اقتصادی بر زندگی فردی و اجتماعی مردم شده است. مردم در این دوره انتظار دارند مدیران متناسب با شرایط کنونی بر تلاش و پشتکار خود بیفزایند تا کشور به سمت حل مشکلات موجود حرکت کند.
اگر این مسأله از طریق انتقاد یا نصیحت ممکن نباشد مردم با انتخاب قویتر و لحاظ کردن برخی ملاحظات به سمت تحقق مطالبات خود حرکت میکنند تا با انتخاب افراد مناسبتر که اتکا به تلاش بیشتر و کار افزونتر را در دستور کار خود قرار میدهند، به مطالبات خود جامه عمل بپوشانند. این مهم در واقع از طریق یک مجلس قوی امکانپذیر است؛ مجلسی که رویکرد آن عمدتا حل مشکلات مردم و فهم و درک درست از شرایط اجتماعی و زندگی فردی مردمی باشد که به تکتک نمایندگان رای دادهاند.
باید افرادی را به مجلس گسیل کنیم که تغییراتی را در کارکرد مدیران جامعه ایجاد کنند. شاید این نیاز در آینده تغییر کرده و در هر دورهای نیاز جامعه به گونه متفاوتی باشد. برای مثال شاید در دورهای نیاز به قانونگذاری در کشور وجود داشته باشد و در دورهای اصلاح ساختارهای قانونی؛ همانطور که در مجلس اول با توجه به روی کار آمدن نظامی اسلامی و نوپا نیاز جامعه قانونگذاری و استخراج قوانین براساس اصول حاکم بر یک نظام اسلامی بود. در دورهای باید مجلس به لحاظ قانونگذاری تقویت شود؛ امروز اما به نظر میرسد بیش از هر چیز جامعه طالب آن است که مجلس به لحاظ کارآمدی و کیفیت عملکرد نمایندگان و به دنبال آن بهبود عملکرد مدیران اجرایی تقویت شود.
امروز مردم از نمایندگان مجلس میخواهند به گونهای عمل کنند که راهی برای دور زدن تحریمها یا بیاثر کردن آنها را پیش بگیرند. باید روز دوم اسفند مردم پای صندوقهای رای حاضر شده و جریانی را راهی مجلس کنند که بتواند خود الگو و شاخص در زمینه کارآمدی باشد. اگر چنین شود، مطالبات بحق جامعه پاسخ درخور خواهد گرفت.
ارسال به دوستان
اندیشمندان و رهبران غربی در کنفرانس امنیتی مونیخ از نگرانیهای خود گفتند
ترامپ مقصر اصلی افول غرب در عرصه روابط بینالملل
ثمانه اکوان: در کنفرانس امنیتی مونیخ که از 14 تا 16 فوریه / 25 تا 27 بهمن در آلمان برگزار شد، صدها تن از رهبران، متفکران غربی، سازمانهای بینالمللی و رهبران سازمانهای اقتصادی گرد هم آمدند تا درباره بحرانهای اصلی و چالشهای امنیتی آینده در سراسر جهان با هم به بحث و تبادلنظر بپردازند. موضوع اصلی انتخابشده برای کنفرانس امنیتی 2020 مونیخ داد، واژه «Westlessness» بود که در زبان فارسی نزدیکترین واژه برای ترجمه این کلمه «بیغربی» است. همانطور که تعدادی از تحلیلگران حوزه روابط بینالملل در نوشتههای خود در طول چند روز گذشته نیز نشان دادهاند، انتخاب این واژه از جمله اقداماتی در این کنفرانس بوده که در نهایت بیسلیقگی انجام شده است، چرا که تقریبا در زبانهای مختلف پیدا کردن واژه معادلی که بتواند معنای این کلمه را به صورت کامل در زبان هدف توضیح دهد وجود ندارد.
واژه «Westlessness» در اصل به معنای در تصور قرار دادن دنیای بدون غرب است؛ دنیایی که به دلیل اختلافاتی که کشورهای غربی در موارد مختلف با یکدیگر پیدا کردهاند، دیگر تأثیری از غرب و بویژه اروپا نمیپذیرد. «بیغربی» در جایی اهمیت مییابد که بدانیم کشورهای اروپایی و آمریکا در ترس مشترک از رشد چین و توسعه حوزه نفوذ و قدرت این کشور در دنیا نیز به سر میبرند.
«فرانک والتر اشتاین مایر» که تا پیش از این به عنوان وزیر خارجه آلمان بارها در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت کرده بود، در کنفرانس سال 2020 به عنوان رئیسجمهور آلمان در این کنفرانس حاضر شد و هدف اصلی از انتخاب موضوع «بیغربی» را شرح داد. از نظر او روی کار آمدن ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالاتمتحده باعث شده است نقش آمریکا به عنوان صلحساز و حافظ صلح در جهان به کلی از بین برود. از سوی دیگر اروپا نیز در سالهای اخیر آنقدر به خود و درگیریها و چالشهای درونی خود گرفتار شده که دیگر زمانی برای رسیدگی به مشکلات بیرون از این قاره که میتواند امروز و فردای این اتحادیه را نیز تحت تأثیر منفی قرار دهد، ندارد. او با این مقدمه بیان کرد که قراردادهای بینالمللی این روزها بیشتر از هر زمان دیگر در معرض شکنندگی و از بین رفتن قرار دارند، به این ترتیب نفوذ غرب و سازمانهای بینالمللی زاییده غرب مانند سازمان ملل روزبهروز در سطح جهان کمتر میشود. اشتاین مایر از این منظر آمریکا را متهم اصلی در کاهش میزان نفوذ و ظهور غرب دنیا دانست و بیرون آمدن ترامپ از توافق هستهای با ایران را زمینهساز زیر سؤال رفتن نقش غرب در مسائل خاورمیانه عنوان کرد. او معتقد است این عقبنشینی باعث کاهش میزان نفوذ غرب در مسائل مربوط به شرق خواهد شد و رقابتها بین قدرتهای بزرگ در شرایط امروزی دوباره به عرصه کنشهای بینالمللی بازگشته است.
این واژه البته از منظر کاربردی در حیطه روابط بینالملل نیز با اجماع جهانی از سوی رهبران غربی مواجه نبود. برخی از آنها مانند «مارگرت وستگار» نایبرئیس اتحادیه اروپایی اعلام کرد آنها تا به حال به این واژه یا این اتفاق در عرصه بینالمللی فکر نکردهاند. وستگار در صحبتهای خود در کنفرانس امنیتی مونیخ بیان کرد: «آیا ما واقعا اینجا جمع شدهایم که به رکود شکلگرفته در درون خودمان رسمیت بدهیم و از تمام دنیا بخواهیم درباره این مشکل با ما همدردی و همفکری کنند؟ من واقعا این مسأله را درک نمیکنم». او البته برخلاف برخی دیگر از رهبران اروپایی معتقد است قوانین اروپایی، ارزشهای اروپایی و اجماع اروپا در کل دنیا مشاهده میشود و نیازی به ایجاد یک بحران در این باره نیست. با این حال شواهد مختلفی وجود دارد که نشان میدهد نگرانیهای اروپاییها درباره دور افتادنشان از اتفاقات عرصه جهانی و تصمیمسازی در درون بلوکهای منطقهای چندان هم بیربط نیست. هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان در این باره به مواردی که اخیرا اروپا از آنها دور مانده و پس زده شده اشاره کرد و گفت: «آینده خاورمیانه دیگر این روزها نه در پایتختهای کشورهای اروپایی یا در ژنو و نیویورک مقر سازمان ملل، بلکه در شهرهای آستانه و سوچی تعیین میشود؛ شهرهایی که ایران، ترکیه و روسیه در آن برای آینده خاورمیانه برنامهریزی میکنند». او البته تقصیر این کار را گردن آمریکا میاندازد و معتقد است به دلیل اینکه ایالات متحده دیگر حاضر نیست به عنوان پلیسی که در همه جای دنیا حضور دارد، ظاهر شده و به حلوفصل مسائل جهانی بپردازد، در واقع شاهد بروز شکافهای ژئواستراتژیک هستیم و این جای خالی را کشورهایی پر کردهاند که احترامی برای ارزشهای غربی و اروپایی قائل نیستند. ماس در ادامه یادآور شد به همین دلیل آلمان در کنفرانس امنیتی مونیخ بحث «بیغربی» و ضرورت گفتوگوی استراتژیک سران غربی بویژه در مسأله دفاعی را که مدتهاست امانوئل مکرون آن را مطرح کرده است در دستور کار خود قرار داد.
تردیدها درباره تأثیرگذاری غرب بر مسائل جهانی به قدری عمیق شده است که زمانی که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا با رد این نگرانیها به کشورهای اروپایی اطمینان داد «ما در حال بردن هستیم»، اولین سؤالی که برای کشورهای اروپایی به وجود آمد این بود: آیا اصولا دیگر «ما»یی هم در عرصه جهانی و عرصه تقابل شرق و غرب وجود دارد؟
«یان برمر» از اساتید حوزه روابط بینالملل و بنیانگذار «گروه اوراسیا» نیز در این باره گفته است: «تا به حال در چنین کنفرانسی شرکت نکرده بودم که اروپا و آمریکا درباره مسائل امنیتیشان تا بدین حد دچار اختلاف و شکاف باشند».
در حالی که آمریکا در این کنفرانس بر این عقیده بوده است که تهدید چین بیشتر از هر زمان دیگری برای غرب و نفوذ غرب در دنیا جدی شده است، کشورهای اروپایی بر این عقیده بودند که نباید غرب را بر اساس مناطق جغرافیایی تعریف کرد، بلکه باید بر اساس ارزشها و آرمانها آن را تعریف کرد. بر این اساس «ایده غرب» و ارزشهای غربی تا زمانی که افراد به صورت فردی یا جمعی ارزشهایی مانند آزادیهای فردی، دموکراسی و حاکمیت قانون را محترم بشمارند، در دنیا زنده خواهد بود و بدین ترتیب کشورهایی که حتی از لحاظ جغرافیایی در غرب نیز قرار ندارند، میتوانند حافظان غرب و ارزشهای غربی باشند. اما سؤال اصلی اینجاست: آیا گسترش ارزشهای غربی بدون حضور کشورهای غربی میتواند متضمن تأثیرگذاری این کشورها در عرصه روابط بینالملل باشد؟ این سؤالی است که تحلیلگران بینالمللی بعد از کنفرانس امنیتی مونیخ قرار است تحقیقات وسیعتری درباره آن انجام بدهند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|