چه خبر از پرونده ارتباط با جادوگر؟
علی دارابی: اوایل سال جدید یحیی گلمحمدی با حضور در برنامه برمودا، از ارتباطش با یک جادوگر آن هم به درخواستهای مکرر سرپرست تیم پرسپولیس و تاکید سرپرست به اصرار مدیریت باشگاه برای تماس این سرمربی با شخص جادوگر پرده برداشت؛ اقدامی که طبق قوانین و مقررات جرم است و مستوجب مجازات.
کدهایی که گلمحمدی درباره بازیای که در رابطه با آن با جادوگر تماس داشته است، ارائه کرد فقط با یک بازی تیم زمان هدایت وی سنخیت دارد؛ بازی پرسپولیس با صنعت نفت آبادان در آذرماه سال ۱۳۹۹. بازیای که به گفته وی با صحت پیشبینی شخص جادوگر با تک گل پرسپولیس در دقیقه ۴۳ از روی نقطه پنالتی به سود تیم این مربی پایان یافت. در آن زمان، مدیریت باشگاه پرسپولیس را جعفر سمیعی و سرپرستی تیم فوتبال را افشین پیروانی برعهده داشتند. همه چیز به روشنی روز، واضح و فاقد هرگونه ابهام یا ایهامی است چون همانگونه که اشاره شد کدهای ارائهشده توسط این سرمربی، تنها با یک بازی همخوانی دارد ولاغیر.
ارتباط با جادوگر در واقع از مصادیق فساد در فوتبال است، چرا که فردی تحت عنوان جادوگر به احتمال قریب به یقین مربوط به بنگاههای شرطبندی و تعیین نتایج در فوتبال است که چنین دقیق چگونگی صحنه رقم خوردن سرنوشت بازی را کاملا درست پیشبینی میکند! اگر فوتبال ما بر مدار سلامت، درستی و قانون سیر کند و ارکان قضایی حقیقتا مستقل باشند و در عمل مقید به قانونمداری، چنین موضوع مهمی نباید ساده انگاشته شود و تحت هیاهوی رسانهای متهمان، مشمول زمان و سپس مسکوت ماندن! متاسفانه آنچه فعلا مشاهده کردهایم اینگونه است مگر اینکه خلافش در عمل ثابت شود که به دلیل قدرت روابط پشت پرده تقریبا محال مینماید!
جالب اینکه گلمحمدی پس از آن و به دلایلی که همگان میدانیم شروع به نوعی فرمالیته کردن بخش مهمی از ماجرا و نقش دوستان درگیرش در این موضوع کرد و مدیریت فعلی پرسپولیس و شخص سرپرست این تیم (که پایش در این قضیه به جد گیر است) با استناد به نام نبردن گلمحمدی از سرپرست مذکور در ماجرا، به ارکان قضایی فدراسیون حملهور شدند که چرا افشین پیروانی را برای توضیحات لازم فراخواندهاند، حال آنکه همانگونه که اشاره شد علائم بیان شده از طرف سرمربی سابق پرسپولیس فقط و فقط در یک بازی مصداق مییابد و مدیرعامل و سرپرست در آن برهه نیز کاملا مشخص و معلومند.
طبیعی است افراد درگیر با چنین موضوعاتی یا به عبارت بهتر متهمان این قضایا، همواره به اصل انکار و گرفتن گارد هجومی برای تبرئه خویش متوسل میشوند و اگر دارای پشتوانه رسانهای و روابط و حمایتهای پشت پرده نیز باشند که میزان آن دارای شدت فزونتری است اما مسؤولان مربوط در فدراسیون فوتبال نباید نسبت به وظیفه خود در قبال سلامت فوتبال و نتایج آن حساس باشند؛ ولو به خاطر اعتبار کاری خودشان؟ آیا اگر چنین قضیهای درباره یک تیم و اشخاص بیپشتوانه بود نیز چنین درنگ یا اهمالی روا داشته میشد؟ قضیه فساد فوتبالی باشگاه مس رفسنجان از کجا وارد مرحله مسکوت ماندن شد؟ غیر از این است که از زمان افشای نقش برخی مسؤولان فدراسیون فوتبال در آن به وادی سکوت و شاید فراموشی رفت؟ اگر نه قرار بود حکم مجرمان یک ماهه صادر شود؛ از آن یک ماه گفته شده توسط دادستان، چندین یک ماه گذشت و خبری نشد! آه از روابط که داشتنش در این مواقع موهبت است و نداشتنش خسارت...!