عبدالله دارابی: بازی یکشنبه شب رئال مادرید و بارسلونا، از آغاز تا سوت پایان، مهیج و دیدنی بود و دروازههای ۲ تیم در معرض هجوم حریف؛ نکتهای که آرزو و افسوس سالهای اخیر ما در داربی پایتخت است. استقلال و پرسپولیس از ترس باخت، فقط بازی را اداره میکنند و هر دو به تساوی و نباختن راضیترند!
رئال و بارسا در حالی رو در روی یکدیگر قرار گرفتند که تیمهای اول و دوم جدول لالیگا بودند. مادریدیستها پیش از این بازی با ۲ امتیاز اختلاف نسبت به رقیب دیرینه خویش صدرنشین بودند و بازی نیز در زمین آنها برگزار میشد اما برخلاف رسم رایج در داربی تهران با این تفکر به میدان نرفتند که با توجه به میزبانی و ۲ امتیاز برتری، دنبال کسب تساوی باشند تا حاشیه امنیت خود را حفظ کنند، بلکه شدیدا خواهان آن بودند با استفاده از میزبانی ضریب حاشیه امن خود را بالاتر ببرند و از یک بازی به اصطلاح ۶ امتیازی نهایت بهره را تصاحب شوند.
در آن طرف بارسا که در نبود چند مهره تاثیرگذار و سرمربی خود پا به سانتیاگو گذاشته بود، اصلا چنین اندیشهای نداشت که با توجه به این نبودها، نباختن را سرلوحه بازیاش قرار دهد و بدین امید بماند که در هفتههای آتی، رئال امتیاز از دست دهد و آنها بتوانند به صدر برسند. نه هانسی فلیک دنبال حفظ رکورد نباختن به رئال بود و نه ژابی آلونسو در پی شکست نخوردن در نخستین سرمربیگریاش در الکلاسیکو. فلیک در نبودش روی نیمکت و فقدان چند ستارهاش هم بارسا را برای پیروزی دیگری مقابل رقیب سنتی به میدان فرستاده بود و در آن طرف هم ژابی بدون توجه به تجربه، برتری و رکورد فلیک برابر رئال، دنبال نخستین پیروزیاش در این دیدار مهم بود. چنین ملاحظات و بارهای روحی - روانیای در تفکرات فنی این ۲ سرمربی و تیمهایشان برای این بازی جایگاهی نداشت و بازیشان در طول ۹۰ دقیقه متاثر از آن نشد. در این بازی نه خبری از ضدفوتبال بود و نه کشتن وقت بازی به هر بهانه. چقدر فقدان موارد مذکور در داربی استقلال - پرسپولیس مشهود است، فقدانهایی که موجب کسالتبار بودن داربیهای پایتخت در سالهای اخیر شده!
الکلاسیکوی یکشنبهشب به روال معمولش، جذاب و هیجانی بود، چون ۲ تیم به خاطر اعتبار و جایگاهشان برای پیروزی به میدان آمده بودند، نه تساوی و نباختن. رئال مادرید زمانی هم که ۲ بر یک از حریفش پیش بود باز عطش گل داشت و تعداد فرصتهایش از بارسا بیشتر بود! دیدیم که اگر «وار» در این بازی نبود حتی نتیجهای پرگلتر نیز رقم میخورد. بارسا نیز به رغم عقب افتادن و نیاز به گل حتی تا لحظه پایانی و برخلاف پیشبینی گزارشگر شبکه ۳، اصلا به ارسالهای بلند از هر جای زمین رو نیاورد و همان نظم و شیوه مرسوم بازی خود را معتقدانه اجرا کرد؛ هرچند به نتیجه هم منتج نشد.
در فوتبال خودمان اما، مدیران و مربیان بیشتر اوقات در توجیه رفتارها، اقدامات و عملکرد خود به مثال زدن از این ۲ باشگاه توسل میجویند ولی در عمل تلاشی برای آموختن از شیوه مدیریت و مربیگری در این ۲ باشگاه نمیکنند؛ حال آنکه فقط و تنها یک الکلاسیکو به لحاظ فنی، علمی، سختافزاری و لجستیک حاوی صفحهها آموزه و درس برای فوتبال ما از مدیر و مربی تا داور و بازیکن است.
کاش حداقل مربیان ما برای ارتقای سطح فنی خود و تیمهایشان هم که شده، تقبل زحمت میکردند و چند ساعتی را به آنالیز دقیق این الکلاسیکو و ۲ شیوه متفاوت بازی از ۲ تیم بزرگ و ۲ مربی سرشناس اختصاص میدادند و از آن، چنان یک کلاس آموزشی بهره میبردند که در حقیقت این بازی چنین کلاسی نیز هست.
الکلاسیکوی آنها و داربی ما
کاش مقداری میآموختیم
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها