بازگشت ارواح رم و آنفیلد
بارسا با باخت ۳ بر یک مقابل دورتموند در مجموع با نتیجه ۵ بر ۳ به نیمهنهایی رسید اما نه با شکوه، نه با اقتدار. با تپش قلب، با عرق سرد، با یاد آن شبهای نفرینشده رم و لیورپول. اگر شبح مانولاس از المپیکو و هیولای آنفیلد از خواب بیدار میشدند، تعجب نمیکردیم. این بار اما کمی شانس، اندکی تجربه و پدری از راه رسید تا از تکرار تراژدی جلوگیری شود.
* نیمه اول: تیمی که خودش نبود
بارسلونا 4 گل از بازی رفت در جیب داشت ولی انگار همه چیز را جا گذاشته بود. بازی را طوری شروع کرد که انگار حریف، تیمی از دسته پایینتر است و خودشان بدون زحمت بالا میروند.
دورتموند اما تیمی بود با ایده، با انگیزه، با آدیمی. زنبورها با فشار سنگین و بازی مستقیم، بارسا را خفه کردند. خط حمله بارسا؟ خوابآلود. خط هافبک؟ عصبی. خط دفاع؟ بینظم.
گل اول روی پنالتی بچگانه، گل دوم روی شلوغی بعد از کرنر. ناگهان همه چیز داشت شبیه آن شب رم میشد. یا شاید شب لیورپول. حالا وقت بیدار شدن بود.
* پدری؛ داروی آرامبخش وسط توفان
هانسی فلیک بالاخره فهمید بدون پدری، تیمش مثل اتوبوس بدون ترمز است. دقیقه ۶۰، پدری آمد. بلافاصله، توپ آرام گرفت، ریتم کند شد، اضطراب در زمین فرو نشست.
فرمین از راست نفوذ کرد، پاس داد، بنسبعینی اشتباه کرد، گل به خودی! بارسا یک گل زد بدون اینکه بخواهد.
* کابوس ادامه داشت اما…
گل سوم دورتموند توسط گیراسی باز هم بارسا را برد به لبه پرتگاه. حالا فقط ۲ گل دیگر کافی بود تا یکی از بزرگترین بازگشتهای تاریخ دوباره تکرار شود.
اما اینبار نه خبری از مانولاس بود، نه از فیرمینو. تنها چیزی که بود، کمی نظم بیشتر، کمی چرخاندن توپ و دقایقی از بازیکشی در زمین حریف بود.
بارسا از آن پرتگاه خودش را کشید بالا. شاید زیبا نبود، شاید قهرمانانه نبود اما کافی بود.
* آمار، رکورد و نفس راحت
برای اولینبار از ۲۰۱۹، بارسا به نیمهنهایی لیگ قهرمانان رسید. 6 سال کابوسوار، بالاخره تمام شد.
اولین باخت سال ۲۰۲۵ هم رقم خورد. از ۲۱ دسامبر تا حالا، ۲۴ بازی بدون شکست بود که در سیگنال ایدونا پارک متوقف شد.
اما چه اهمیتی دارد وقتی راه نیمهنهایی باز است؟ وقتی تیم از شر شبح رم خلاص شده، وقتی لیورپول فقط یک خاطره است، نه یک تهدید.
* فلیک، بارسای نو و آزمون بعد
بارسای فلیک هنوز کامل نشده. هنوز اشتباه دارد، هنوز گره ذهنی دارد، هنوز فشار بالا را بلد نیست کنترل کند.
اما چیزی دارد که بارسای والورده نداشت: انعطاف، شجاعت در تعویض و کمی بخت. همینها برای رسیدن به نیمهنهایی کافی بود.
فلیک به دنبال «عظمت» است، خودش گفته. حالا نوبت بازیهای بزرگتر است، حریفهای سختتر و پاسخ به سؤال بزرگتر: آیا این بارسا میتواند شبیه خودش باشد، حتی وقتی بازی به هم میریزد؟