ترسیدن با صدای بلند!
مصطفی نصری: ترامپ در تکرار تهدیدات خود علیه ایران سهشنبهشب در حاشیه دیدار با رئیسجمهور السالوادور مدعی شد اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هستهای دست یابد و در صورت لزوم، اقدامی قاطع انجام خواهد داد اما شواهد متعددی وجود دارد که نشان میدهد تهدید به حمله نظامی کاربرد عملیاتی نداشته و بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای افزایش فشار در مذاکرات است.
* نمایش قدرت یا واقعیت؟
اسنادی که توسط یک روزنامهنگار برجسته آمریکایی فاش شده، حاکی از آن است تحرکات نظامی اخیر ایالات متحده، از جمله اعزام ناوهای جنگی به غرب آسیا بیشتر جنبه نمایشی دارد. «اپل بام» روزنامهنگار برجسته آمریکایی در یک گفتوگوی تلویزیونی فاش کرد به اسنادی از آژانس امنیت ملی آمریکا دست یافته که نشان میدهد هدف اصلی اعزام ناوهای جنگی آمریکا به غرب آسیا، نمایش قدرت و افزایش فشار برای پیشبرد مذاکرات با ایران است. این خبرنگار با انتشار چنین اسنادی مدعی است هدف اصلی، ایجاد اهرم فشار در مذاکرات با ایران است، نه آمادهسازی برای یک درگیری نظامی واقعی.
رسواییهای اطلاعاتی پیشین آمریکا مانند ماجرای سیگنالگیت نیز نشان داده درز اطلاعات از نهادهای امنیتی آمریکا چندان غیرمعمول نیست و ادعاهای مطرحشده درباره اسناد اپل بام را نیز نباید بسادگی رد کرد.
* اول اثبات کنید ناوتان سالم است بعد با آن تهدید کنید
ورود ناوهای هواپیمابر آمریکایی از جمله «یواساس کارل وینسون» و «یواساس هری ترومن» به منطقه غرب آسیا به عنوان بخشی از فعالیتهای فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) اعلام شده است. این ناوها که به تجهیزات پیشرفتهای مانند جنگندههای رادارگریز «اف۳۵» مجهز هستند، ظاهراً برای تقویت حضور نظامی آمریکا در منطقه اعزام شدهاند. با این حال، کارایی این تحرکات در برابر چالشهای منطقهای از جمله درگیریهای جاری با نیروهای یمنی مورد تردید قرار گرفته است. برخی مقامات یمن میگویند ناوهای آمریکایی در برابر حملات موشکی یمن آسیبپذیر بودهاند و حتی متحمل خسارتهایی شدهاند که از سوی آمریکا و متحدانش انکار میشود. این موضوع نشاندهنده محدودیتهای عملیاتی نیروهای آمریکایی در منطقه است و احتمال ماجراجویی نظامی گستردهتر علیه ایران را کاهش میدهد.
بنابراین خبرسازی درباره حضور این ناوها بیشتر به منظور ارسال پیامی سیاسی و ایجاد بازدارندگی است تا آمادهسازی برای یک جنگ تمامعیار با ایران.
* تحریم به جای جنگ؛ اولویت واقعی ترامپ
با وجود تهدیدات نظامی، اظهارات دیگر ترامپ نشاندهنده تمرکز اصلی او بر ابزارهای غیرنظامی بویژه تحریمها برای فشار بر ایران است. او در حاشیه دیدار با رئیسجمهور السالوادور ادعا کرد اگر در قدرت بود، ایران به دلیل تحریمهای سنگین در موقعیت ضعیفی قرار میگرفت و مشکلات غرب آسیا حل میشد. این اظهارات، همراه با تأکید او بر «حل آسان» مساله ایران، حاکی از آن است که استراتژی اصلی او کماکان مبتنی بر فشار اقتصادی است. تحریمها که در دوره اول ریاستجمهوری او بشدت علیه ایران اعمال شد، ابزاری آزمایششده برای تحت فشار قرار دادن تهران است. این رویکرد، برخلاف تهدیدات نظامی، هزینه کمتری برای آمریکا دارد و با توجه به تجربههای گذشته احتمالاً اولویت اصلی او باقی خواهد ماند.
حتی جان کری نیز که اخیرا طی مقالهای در والاستریت ژورنال مدعی شده ایران به دلیل تغییرات اساسی 10 سال اخیر در توازن قوا اکنون در گوشه رینگ است، در نهایت ایدهای جز توافق را پیشنهاد نداده است. کری که در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما وزیر خارجه آمریکا بود و از معماران اصلی برجام محسوب میشود، طی این مقاله مشترک با «توماس کاپلن» در والاستریت ژورنال نوشت دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده فرصتی تاریخی در اختیار دارد تا به توافقی با جمهوری اسلامی ایران دست یابد که بتواند منطقه و جهان را امنتر کند.
* چالشهای ایران در برابر تهدیدات و مذاکرات
برای ایران، مواجهه با فشارهای دیپلماتیک آمریکا چالشهای متعددی به همراه دارد. تجربه خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای حداکثری، اعتماد تهران به تعهدات کلامی واشنگتن را بشدت کاهش داده است. از سوی دیگر، تهدیدات نظامی حتی اگر نمایشی باشد، نمیتواند به طور کامل نادیده گرفته شود. ایران باید همزمان برای سناریوهای مختلف، از مذاکرات سازنده گرفته تا تقابلهای احتمالی، آماده باشد.
این موقعیت، مذاکرهکنندگان ایرانی را در برابر یک معادله پیچیده قرار میدهد.
چگونه میتوان با حفظ منافع ملی، به توافقی پایدار دست یافت که از تکرار تجربههای گذشته جلوگیری کند؟
پاسخ به این پرسش نیازمند هوشیاری دیپلماتیک و توانمندیهای استراتژیک برای پشتیبانی نظامی است.
* با یک ترامپ سینوسی طرف هستیم
شخصیت دونالد ترامپ به عنوان یک سیاستمدار، همواره با تصمیمگیریهای غیرمنتظره و تحت تاثیر عوامل لحظهای همراه بوده است. این ویژگی که در دوره اول ریاستجمهوری او نیز بارها مشاهده شد، مذاکرات با ایران را به فرآیندی شکننده تبدیل میکند.
خروج یکجانبه او از توافق هستهای (برجام) نمونهای بارز این رویکرد است. این اقدام نهتنها اعتماد بینالمللی به تعهدات آمریکا را تضعیف کرد، بلکه ایران را نسبت به هرگونه وعده کلامی از سوی واشنگتن بدبین کرد. مذاکرهکنندگان ایرانی که این تجربه را در حافظه تاریخی خود دارند، اکنون در موقعیتی قرار گرفتهاند که باید برای سناریوهای ناگهانی و غیرقابل پیشبینی آماده باشند. اظهارات اخیر او در دیدار با رئیسجمهور السالوادور مبنی بر لزوم توقف برنامه هستهای ایران و تهدید به اقدام نظامی، بار دیگر غیرقابل پیشبینی بودن وی را به نمایش گذاشت.
* آینده روابط ایران و آمریکا
آینده روابط ایران و آمریکا در دوره جدید ریاستجمهوری ترامپ به عوامل متعددی بستگی دارد. از یک سو، تهدیدات نظامی و تحرکات نمایشی میتواند فضای مذاکرات را متشنج کند. از سوی دیگر، تأکید بر تحریمها نشان میدهد احتمالاً مذاکره همچنان در دستور کار قرار دارد. برای ایران، حفظ تعادل بین مقاومت و دیپلماسی کلید موفقیت خواهد بود. موفقیت هرگونه مذاکره به توانایی طرفین در غلبه بر بیاعتمادی متقابل و یافتن زمینههای مشترک بستگی دارد. با توجه به غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ، مسیر پیش رو همچنان مملو از ابهام است اما فرصت برای دستیابی به یک توافق پایدار، هرچند دشوار، کاملاً از بین نرفته است.