رقص گرگها در خون بندر
مصطفی نصری: انفجار مهیب در بندر شهید رجایی بندرعباس یکی از بزرگترین حوادث ایران طی سالهای اخیر بوده است. این حادثه که به گفته منابع رسمی تاکنون بیش از 1000 زخمی و دستکم 40 کشته بر جا گذاشته، واکنشهای مختلفی را در داخل و خارج از ایران برانگیخته است. در حالی که مردم ایران با تشکیل صفهای طولانی اهدای خون و ابراز همدلی گسترده، بار دیگر وحدت و همبستگی خود را نشان دادهاند، جریان اپوزیسیون خارجنشین و برخی رسانههای ماهوارهای مانند منوتو و اینترنشنال رویکردی کاملاً متفاوت در پیش گرفتهاند. رویکرد تخریب و تمسخر اپوزیسیون درباره حادثه بندرعباس نشان میدهد چگونه این جریان از حادثهای ملی برای پیشبرد اهداف سیاسی خود بهرهبرداری میکند. دوگانهسازی بین «جمهوری اسلامی» و «ایران» که سالهاست توسط اپوزیسیون تبلیغ میشود، در این حادثه بار دیگر به عنوان ابزاری برای توجیه فشارهای خارجی و کاهش مقاومت اجتماعی به کارگرفته شد اما همدلی مردم ایران که در صفهای اهدای خون و پیامهای تسلیت متبلور شد، نشان داد جامعه ایران همچنان متحد و مقاوم در برابر این روایتهای تخریبی ایستاده است. این تلاش اپوزیسیون بر ضد ملت ایران گواهی بر این مدعاست که هدف اصلی این جریان، پیشبرد منافع مادی خود و تضعیف ایران در مقابل دولتهای غربی است.
* همدلی مقابل اپوزیسیون صف بست
تا لحظه نگارش این مطلب، آمار رسمی نشاندهنده درگذشت 40 نفر، مصدومیت بیش از 1000 نفر و مفقودی 6 نفر بود. از میان مصدومان، 357 نفر همچنان بستری هستند که حال 21 نفر از آنها وخیم گزارش شده است. همچنین خسارات مادی به زیرساختهای بندر و ساختمانهای اطراف قابل توجه بوده و عملیات بندری به طور موقت متوقف شده تا تمرکز بر اطفای حریق و امدادرسانی باشد. تلاشهای امدادی بلافاصله پس از حادثه آغاز شد. هواپیمای ایلیوشین سپاه برای اطفای حریق به کار گرفته شد و آمبولانسها، هلیکوپترها و اتوبوسهای امدادی از سراسر کشور به محل اعزام شدند.
اما یکی از برجستهترین جنبههای این حادثه، واکنش سریع و همدلانه مردم ایران بود. شب پس از انفجار، صفهای طولانی برای اهدای خون در بندرعباس و شهرهای اعلام شده توسط سازمان انتقال خون تشکیل شد که نشاندهنده حس همبستگی عمیق میان مردم است. این همدلی یادآور دیگر حوادث ملی مانند زلزله سرپل ذهاب یا سیلهای سال 1398 است که مردم ایران با وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی، در حمایت از هموطنان خود پیشقدم شدند. شخصیتهای فرهنگی، ورزشی و سیاسی نیز با صدور پیامهای تسلیت و ابراز همدردی، به این موج پیوستند. این واکنشها تصویری از ایران به عنوان جامعهای متحد و مقاوم در برابر بحران ارائه میدهد که اپوزیسیون ایران توان درک آن را ندارد یا ترجیح میدهد چشمان خود را بر آن ببندد.
* سربازان بیبی به خط شدند
در مقابل این موج همدلی، جریان اپوزیسیون خارجنشین و رسانههای وابسته مانند منوتو و ایران اینترنشنال رویکردی کاملاً تقابلی اتخاذ کردهاند. این رسانهها و برخی چهرههای مرتبط با آنها به تمسخر، حاشیهسازی و بهرهبرداری سیاسی از حادثه پرداختند. اینترنشنال به شایعهپراکنی درباره علل انفجار و مقصر جلوه دادن نهادهای نظامی پرداخت و همزمان این خط را دنبال کرد که این اتفاق باعث میشود موضع ایران در مذاکرات هستهای تضعیف شود تا به این طریق برای مذاکرهکنندگان آمریکایی نیز اهرم فشار علیه ایران بتراشد. منوتو نیز رویکرد تمسخر را درباره اتفاق رخ داده در پیش گرفت. یکی از جنجالیترین واکنشها به این حادثه، اظهارات علیحسین قاضیزاده، کارشناس سیاسی در اینترنشنال بود. وی در پستی در فضای مجازی نوشت: «اسرائیلیها میگویند تنها یک کمپین کامل نظامی، سایبری و دیپلماتیک میتواند راهبرد جمهوری اسلامی را تغییر دهد. ج.ا. با پای خود به عرصهای وارد شده که فکرش را هم نمیکرد». او سپس در اظهارنظر دیگری روی همین مطلب افزود: «فرزندان موسی معمولاً بلوف نمیزنند». این اظهارات به وضوح همسویی آشکار قاضیزاده با مواضع اسرائیل و حمایت از اقدامات نظامی علیه ایران را نشان میدهد. همچنین رضا پهلوی نیز از قافله اپوزیسیون عقب نماند و با «فاجعه» خواندن انفجار بندرعباس گفت این اتفاق منجر به کشته شدن «مردم بیگناه» شده است. پهلوی در حالی چنین اظهاراتی را بیان کرده است که پیش از این با تکرار ادبیات نتانیاهو مبنی بر «زدن سر مار در تهران» خواهان حمله به ایران شده بود. حال کسی که پیش از این کشتار مردم ایران را تجویز کرده است، برایشان اشک تمساح میریزد. این سخنان نمونهای از تلاش اپوزیسیون برای تبدیل یک حادثه به فرصتی برای پیشبرد اهداف ضدایرانی است. این رویکرد نشاندهنده گسست عمیق میان ادعاهای اپوزیسیون مبنی بر «دلسوزی برای مردم» و اقدامات عملی آنهاست.
* به بمبها آموزش عقیدتی نمیدهند
یکی از استراتژیهای اصلی اپوزیسیون طی سالهای اخیر، ایجاد دوگانه «جمهوری اسلامی» و «ایران» بوده است. این جریان با تبلیغ این ایده که جمهوری اسلامی جدای از ایران است، سعی کرده تحریمهای بینالمللی، تضعیف نهادهای امنیتی و حتی حمایت از جنگ علیه ایران را مشروع جلوه دهد. این دوگانهسازی صرفاً ابزاری برای کاهش مقاومت اجتماعی در برابر اقدامات تخریبی علیه ایران است. انفجار بندر شهید رجایی نمونهای روشن از این تناقض است. در حالی که اپوزیسیون ادعا میکند از مردم ایران حمایت میکند، واکنشهای آنها به این حادثه نشاندهنده بیتوجهی کامل به رنج قربانیان و تمرکز بر بهرهبرداری سیاسی است. تحریمها و حملات نظامی که این جریان از آنها حمایت میکند، نمیتواند میان «جمهوری اسلامی» و «مردم ایران» تمایز قائل شود. موشکها، بمبها و فشارهای اقتصادی در نهایت مردم عادی را هدف قرار میدهند، همانطور که انفجار بندرعباس دهها خانواده را داغدار کرد. رفتار اپوزیسیون در قبال انفجار بندرعباس را نمیتوان بدون در نظر گرفتن منافع مالی و سیاسی آنها تحلیل کرد. رسانههایی مانند اینترنشنال که بودجه هنگفتی از دولتهای خارجی دریافت میکنند، در راستای سیاستهای حامیان مالی خود عمل میکنند. این رسانهها با ایجاد روایتهای منفی از ایران، سعی در توجیه فشارهای بینالمللی و حتی اقدامات نظامی علیه کشور دارند.