به عبارت دیگران
هاشمی رفسنجانی: آمریکاییها مثل گاو تحلیل میکنند!
گردآورنده، تقی دژاکام: اینهایی که در مَصادر تصمیمگیری آمریکا و کشورهای بزرگند، مثلا در ستاد و شورا و مجلس و دولتند، خبر دارند. گزارش میدهند و میگیرند و خبرهایشان هم در همهجا پخش میشود. چقدر خوب میفهمند! و عجب شیطانهایی هستند! در ایران که نیستند، مثل «گاو» تحلیل میکنند! یک چیزهایی برای خودشان فرض میکنند که امروز جنگ اینجور شده! آن روز جور دیگری شده! ایران به داخل عراق رفته! به داخل عراق نرفته! آواکسها نشان میدهند که ایرانیها امروز ۱۰کیلومتر جلوترند، فردا نشان میدهند که عقبترند! اصلا نمیفهمند که ما داریم چه میکنیم. به سراغ بنیصدر و رجوی و بختیار میروند و از آنها تحلیل میخواهند! «بوق» را میگیرند درِ دهان هر یکیشان که آیا به عقیده شما، ایران داخل خاک عراق میشود؟ اگر وارد شود، چه میشود؟ که او هم برایشان تحلیل کند! خب! اگر او میفهمید و میتوانست تحلیل کند در ایران میماند! آدمی که دستش را گرفتیم آوردیم در شورای انقلاب، بعد برخی از روحانیت حمایتش کردند و رئیسجمهور شد، 11 میلیون رای آورد، و اینقدر هم وکیل در مجلس داشت؛ اگر «شعور» داشت، این ملت را میفهمید و مانده بود! کسی که فرار کند، سبیلهایش را بتراشد و از «مستراح» بیرون بیاید و به آنجا برود، دیگر تحلیلش چقدر به درد شما میخورد؟! داستان آن مریضی استکه «اسهال» گرفته بود، رفت پیش یک دکتر علفی (همین طبیبهای قدیمی)، گفت: یک چیزی به ما بدهید که مردیم! عجله هم داشت که زودتر برود دست به آب برساند! او هم گفت: برو فرنی بخور. مریض در راه فکر کرد که فرنی به این شلی، اگر میتوانست خودش را حفظ میکرد! حالا چه کاری میتواند برای ما بکند؟! واقعا شاپور بختیار و بنیصدر و رجوی و ازهاری و امثال اینها، همهچیز دستشان بود؛ اگر ایران را میفهمیدند، دیگر آنجا نمیرفتند! فرار نمیکردند که به این بدبختی بیفتند! حالا شما میروید آنجا که از اینها تحلیل بگیرید و روزنامههای واشنگتنپست و تایمز بردارند صفحاتی پر کنند که آنها چهگفتهاند!
اکبر هاشمی رفسنجانی/ روزنامه جمهوری اسلامی
۹ مرداد ۱۳۶۱ [گزارش خطبههای نماز جمعه]
صفحات ۱ و ۱۱
***
۳ سال بعد جرأت کردم جواب آقای هاشمی را بدهم!
با همه مقامات کار کردهام [طنز نوشتهام و نقد کردهام]. منتها بعضیها را همان موقع و بعضیها را گذاشتهام سرد شود. مثلا آقای هاشمی یک روز در نماز جمعه گفتند: این غربیها مثل گاو تحلیل میکنند. خیلی به من برخورد. خیلی هم دلم سوخت که یک رئیسجمهور روحانی عزیز نویسنده، بیاید یک چنین حرفی بزند. مثل این حرف را ایشان یک بار دیگر هم گفته بود. یک روزی [هم] در نماز جمعه، که اتفاقا بعضی از این سفرای خارجی هم بودند، گفت: «...خر را بسته بودند.»! بعضی لایحهها [لاییها؟] برادران روحانی خیلی میدهند ماشاءالله ولی این یکی خیلی اذیتم کرد. گفتم من یک جوری باید جواب ایشان را بدهم. ۲-۳ سالی گذشت. روزنامه جمهوری اسلامی مقاله نوشت سر چی بود نمیدانم. نوشت باز هم این غربیها مثل گاو تحلیل کردند. من بلافاصله [در ستون گلآقای روزنامه اطلاعات] نوشتم «ادب» ندارند؛ اگر ادب داشتند مثل آدم تحلیل میکردند!
این ۲ کلمه حرف حساب، آقا گفته بود: زده به رفیق ما. با ۳ سال فاصله که در حافظه مردم دیگر نبود [جرأت کردیم] از این شیطنتها کردیم!
خاطرات کیومرث صابری
نشر عروج [وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی] صفحات ۶۲ و ۶۳
***
جاسوس موساد
به هر ۲ سفارتخانه زنگ میزد!
من نقشهای فراهم ساختم که مسیرهای جدیدا پیشنهادشده برای احداث خطوط لوله جدید [صادرات نفت عراق از طریق عربستان] را نشان میداد و نموداری هم درست کردم که احتمال و شانس یک نفتکش را برای عبور سالم از خلیجفارس بررسی میکرد. سیاست این بود که چنانچه این شانس به بالاتر از ۴۸درصد میرسید، موساد اطلاع دادن موقعیت نفتکشهای هر یک از طرفین درگیری [ایران و عراق] را به دیگری آغاز میکرد. یک نفر را در لندن داشتیم که به سفارت هر دو طرف دعوا تلفن میکرد و با گرفتن ژست طرفداری هر یک از آنان، اطلاعات را رد میکرد. هر دو طرف خواستار دیدن وی و پرداخت حقالزحمهاش بودند، زیرا اطلاعات بسیار ذیقیمتی به آنها میداد اما وی همیشه اظهار میداشت این کار را نه برای پول، بلکه به خاطر میهندوستی انجام میدهد. اجازه میدادیم بسیاری از نفتکشهای دو طرف به سلامت بگذرند اما به هنگام ضرورت، کاری میکردیم که طرفین محل نفتکش یکدیگر را تشخیص داده و آن را هدف قرار دهند. به این ترتیب تنور جنگ را گرم نگه میداشتیم. تا وقتی طرفین مشغول جنگ با یکدیگر بودند کسی به سراغ ما نمیآمد.
ویکتور استروفسکی*
راه نیرنگ- محسن اشرفی - انتشارات اطلاعات
صفحات ۱۷۶ و ۱۷۷
*مأمور اطلاعاتی موساد